تحلیلگر غرب آسیا: استقلال کردستان عراق، خاورمیانه را به لرزه درمیآورد/ شیخنشینهای خلیج فارس، ملت ندارند
سمیرا امیرچخماقی، گروه بینالملل خبرگزاری آنا: علیرضا آیتی، تحلیلگر ارشد مسائل غرب آسیا معتقد است که لرزش های ناشی از جدایی کردستان از عراق میتواند منطقه خاورمیانه را به شدت دچار تغییر و تحول کند. او در گفتوگو با آنا ضمن تشریح جریانهای سیاسی مختلف حاضر در میان کردهای عراق، دلایل رویش بحث جداییطلبی اقلیم کردستان از عراق را در ماههای اخیر مورد بررسی قرار داد. وی همچنین به موضوع مبارزه با داعش نیز پرداخت و گفت اگر حمایتهای خارجی ترکیه و عربستان از این گروه قطع شود، خاورمیانه خیلی زود روی صلح و آرامش را خواهد دید.
مشروح این گفتگو را می خوانید:
در چند ماه اخیر، بحثهای زیادی مبنی بر جدایی اقلیم کردستان از عراق شنیده میشود. به نظر شما چه معادلاتی اخیرا باعث شده که این موضوع برجسته شود؟
جدایی اقلیم کردستان مفهوم پیچیدهای است که ابعاد مختلف سیاسی اقتصادی و امنیتی دارد. کردهای اقلیم در عراق دوران بعث هم به نوعی خود را جدا از بغداد میدانستند و در سایه معاملات و معادلات سیاسی دولتهای منطقه تلاش میکردند گام به گام به آرمان خود یعنی تشکیل کنفدراسیون و استقلال کامل کردستان عراق نزدیک شوند اما آیا در نهایت خواهند توانست این ایده را عملی سازند یا نه، پاسخ آن بسیار دشوار است. چون عراق کشور پیچیده و چندلایهای است و با وضع بحرانی سوریه نیز گره خورده است.
از زمان سقوط صدام، ائتلافی در عراق تشکیل شد تا روند سیاسی و شکلگیری ساختارهای مدنی و قدرت را در عراق هدایت کنند. اهل تسنن به سختی با سقوط صدام کنار آمدند، ضمن اینکه بهشدت تحت تاثیر باقی ماندههای بعثی در عراق بودند.
عربستان و کشورهای عربی نیز با مداخلات منفی اجازه تصمیمگیری به اهل تسنن را در عراق ندادند. اکنون هم مشاهده میکنیم که داعش بر جامعه سنی تسلط پیدا کرده است و این در حالی است که نه سرزمین و نه حق تصمیمگیری دارند.
البته این مصیبت گریبانگیر کردها و شیعیان نشد. ائتلاف شیعه و کرد بعد از سقوط صدام به این دلیل که دو طرف، قربانی جنایتهای رژیم بعث بودند، کلید زده شد. از اهل تسنن نیز برای شرکت در روند سیاسی دعوت شد که البته درصد بسیار کمی مشارکت کردند. در انتخابات بعدی این درصد خیلی بیشتر شد و تروریستها تا مدتی در انزوا قرار گرفتند.
کردها از این ائتلاف بهترین منافع را نصیب خود کردند. شیعیان هم بهره خود را بردند. درصدی از اهل تسنن نیز تلاش کردند از این روند استفاده کنند که البته بعثیها و القاعده برنامه آنها را به هم ریختند. در دولت و مجلس عراق کردها حضور داشتند، رئیسجمهوری هم یک کرد بود.
در اقلیم نیز بر اساس قانون اساسی عراق اجازه داده شد اختیارات در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و قضائی به کردها واگذار شود. نتیجه اینکه کردها در سایه ائتلاف با شیعیان به امتیازات بیش از انتظار دست یافتند.
یعنی دولت مرکزی عراق در برابر آنچه شما قدرتگیری تدریجی کردها میخوانید، سکوت کرده بود؟
با توجه به اینکه شرایط امنیتی در عراق مثل شرایط سیاسی پیش نرفت و دولت بغداد بهشدت درگیر مبارزه با تروریسم بود و حتی شرایط سیاسی نیز بعضا از این روند متاثر شد، کردها از این وضع بهرهبرداری کردند و فشارهای خود را بر دولت مرکزی بیشتر کردند.
به هرحال دولت مرکزی عراق دست به عصا بود و نمیتوانست خیلی برای اقدامات کردها در مسیر جدایی کامل از عراق چالشآفرین باشد. کردها هم به تدریج روابط خود را با غرب و ترکیه و حتی عربستان تقویت کردند تا در سایه حمایتهای بیرونی بتوانند به هدف اصلی خود برسند. دولت عراق نیز مرتب هشدار میدهد که کردها اقدامات خود را با مرکز هماهنگ کنند و قانون اساسی نقض نشود.
حاکمیت ملی عراق در دست شیعیان است و این گروه مسئول حفظ وحدت و یکپارچگی سرزمینی عراق هستند. اگر کردها خود را از عراق جدا کنند اولین متهم شیعیان خواهند بود؛ به ویژه آنکه اهل تسنن مدعی میشوند که در زمان صدام چنین اتفاقی نیفتاد و در دوره شیعیان عراق از دست رفته است.
در میان کردهای حاضر در عراق چند جریان سیاسی مشخص قابل تفکیک و تمییز هستند. به نظر شما، آیا همه آنها با جدایی از عراق موافقت دارند؟
کردها هم در داخل با یکدیگر اختلاف دارند هم با دولت مرکزی سازگار نیستند. اما همگی درباره جدایی از عراق اتفاق نظر دارند و اختلاف در مورد زمان این جدایی است.
اختلاف با بغداد نیز متنوع است. چالش بر سر کرکوک و حومه آن نیز وجود دارد که بالاخره این استان کردی است یا عرب؟ حسب قانون اساسی باید با رفراندوم موضوع حل شود که این اتفاق هنوز رخ نداده است.
منابع انرژی، نفت و گاز در کردستان هم بسیار مهم است که قراردادهای نفتی اقلیم با خارج باید با بغداد هماهنگ شود. این کار انجام نشده است و حتی شنیدهها حاکی از آن است که ترکیه نفوذ قابل توجهی در نفت و گاز و اقلیم دارد.
کردها باید پول فروش نفت را به خزانه کل واریز کنند و حسب قانون اساسی، دولت هم موظف است 17 درصد بودجه را به اقلیم اختصاص دهد که این اقدامات نیز انجام نشده است و اقلیم و دولت مرکزی به شدت از یکدیگر ناخرسند هستند.
البته ایران تلاش دارد که در عراق صلح حاکم کند و اجازه ندهد که داعش از این اختلافات بهرهمند شود. جمهوری اسلامی ایران با احترام به قانون اساسی و دولت مرکزی و همچنین منافع شهروندان در استانها و اقلیم، به عراق در چارچوب یک کشور واحد و یکپارچه مینگرد.
خوب است به این نکته نیز توجه شود که اگر رفراندوم در هر استانی در عراق برگزار شود و یکدهم رأیدهندگان یا یکسوم نمایندگان شورای استانی موافقت کنند میتوانند با استانهای همجوار تبدیل به یک اقلیم بشوند. این اختیار بر اساس قانون اساسی به آنها داده شده است.
به طور مثال در این باره سه استان دهوک، اربیل و سلیمانیه اکنون یک اقلیم به نام اقلیم کردستان تشکیل دادهاند که البته کردها به دنبال کرکوک نفتخیز هم هستند. این اقلیمها نمیتوانند مثل یک کشور مستقل و بهصورت کنفدراسیونی عمل کنند و باید تحت نظر دولت مرکزی عراق و زیر پرچم ملی زندگی کنند. با وجود این، دیده میشود که کردها گامهای فراتر برداشتهاند که باعث اعتراض شیعیان و اهل تسنن در دولت و مجلس عراق شده است.
فکر میکنید رویکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال این جدایی چه خواهد بود؟
به هرحال کردها تا آنجا که به قانون اساسی عراق احترام بگذارند مورد احترام جامعه بینالمللی و همسایگان از جمله جمهوری اسلامی ایران هم خواهند بود. ما نمیتوانیم قانون اساسی عراق را دور بزنیم و روابط ویژهای را با کردها داشته باشیم. به همان اندازه که شیعه در عراق مورد احترام ایران است با اهل تسنن و کردها هم روابط خوبی داریم، ولی نباید در امور داخلی عراق دخالت کنیم و روابطی با استانها و اقلیمهای عراقی برقرار کنیم که دولت مرکزی و حاکمیت و سیادت عراق آسیب ببیند.
بارها این تصور ایجاد شده است که در حالی که کردها فاصله خود را با دولت مرکزی زیاد کردهاند، چرا شیعیان باید خون بدهند و یکپارچگی عراق را حفظ کنند؟ استانهای زیادی هم در اختیار شیعیان است و به لحاظ منابع نفت هم غنی هستند، آنها هم میتوانند جدا شوند.
این تصور صحیحی نیست و مقبول جمهوری اسلامی ایران هم نیست چراکه عراق واحد برای امنیت ایران و منطقه و حتی جهان اهمیت دارد. در صورتی که عراق تجزیه شود و نتوان آن را مهار کرد تنها داعش و اسرائیل بهره خواهند برد. ضعف دولتهای مرکزی در خاورمیانه، کل منطقه را به آتش میکشد.
ضعف دولت عراق به نفع هیچکس نیست. واقعا کسی نمیداند اگر کردستان از عراق جدا شود، چه فضای امنیتی ایجاد خواهد شد. این هم مشخص نیست که کردها بعد از تجزیه بتوانند به حیات خود ادامه دهند. ممکن است منطقه وارد منازعات شدید قومی و مذهبی شود.
حتی در این میان، ترکیه نیز اگر احساس کند میتواند در سایه مذهب سنی با کردهای عراق روابط استراتژیک برقرار کند و میتواند در سایه استقلال کردستان عراق، مشکلات کردی ترکیه را حل کند، به خطا میرود. ترکیه مشکلات کردی زیادی دارد و با تجزیه عراق با مشکلات امنیتی روبهرو میشود.
به عقیده من کردها و اهل تسنن و شیعیان در سایه عراق واحد میتوانند حیات داشته باشند و جدائی، مصائب عراقیها را مضاعف میکند. در همین شرایط سخت که داعش در عراق حضور دارد از همه طوائف علیه این پدیده شوم بسیج شدهاند و در حال مبارزه هستند. این وحدت نظر اگرچه در حد مطلوب نیست ولی باید تقویت شود.
به نظر شما اگر این جدایی عملیاتی شود چه تأثیری بر وضعیت منطقه، منافع و امنیت ایران دارد؟
کشورهای خاورمیانه به دلیل اشتراکات زبانی، مذهبی و تاریخی به شدت از یکدیگر متاثر هستند. بر این اساس زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست، دیکتاتورها و پادشاهان منطقه بهشدت نگران شدند که مردم کشورشان از ایرانیها متاثر شوند که در عمل این اتفاق هم افتاد.
ده سال بعد در عراق شاهد انتفاضه شیعیان و کردها بودیم که البته آمریکاییها به صدام اجازه دادند همه را قتل عام کند، چراکه در آن زمان صلاح ندیدند صدام از قدرت کنار برود، هنوز صدام برایشان مصرف داشت. ده سال بعد هم صدام سقوط کرد و ده سال بعد هم در تونس یک شهروند خودش را آتش زد و بلافاصله در مصر مبارک سقوط کرد و لرزشهای آن به جنوبی ترین بخش خلیج فارس یعنی یمن رسید و علی عبدالله صالح ساقط شد.
نمونه دیگر، ظهور القاعده در عراق بود که ده سال بعد تبدیل به داعش شد و بلافاصله بخشهای زیادی از سوریه متاثر از عراق به ویرانه تبدیل شد. به صورت ملموس میبینید که چگونه در یک گوشه از خاورمیانه یک جرقه ایجاد میشود و کل منطقه متاثر میشود.
تصور کنید در مهمترین نقطه خاورمیانه یعنی عراق که کانون بحران بینالمللی است، منطقهای جدا شود. واکنش سایر طوائف و گروههای خاورمیانهای مشخص نیست. وضع منطقه بهشدت سیال و متغیر است. هزینه دولتها نسبت به قبل بسیار بالاتر رفته و اگر دولتها و حکومتها مراقب نباشند دچار تغییرات در ساختار و یا رفتار خواهند شد.
خاورمیانه مناطق پیرامونی خود را نیز دچار هرج و مرج و لرزش میکند. اگر برخی مناطق از شهرهای کردنشین ترکیه را ببینید هیچ تفاوتی با الرمادی یا فلوجه در عراق ندارند.
پس به نظر شما، آثار این جدایی منطقهای و حتی فرامنطقهای خواهد بود.
دقیقا. انفجارها و استقرار نیروهای ارتش در پاریس، سیل مهاجرت آوارگان خاورمیانهای به سمت اروپا و وضع اسفبار آنان در مرزهای اروپائی را مشاهده کردهاید. وضع لیبی که قرار است پایتخت آینده داعش در «سرت» باشد نیز اروپا را نگران کرده است. با این وضع، من معتقدم همه دنیا نگران تجزیه عراق هستند.
هیچ کشوری علنا و رسما از استقلال کردها حرفی نمیزند و اکنون تنها صحبت جهانی و متحدالشکل، تقویت دولت مرکزی عراق و تمامیت ارضی این کشور است. البته برخی دولتهای غربی حمایتهای خوبی از اقلیم کردستان عراق دارند و حتی در خفا برای استقلال به آنها امید میدهند ولی در عمل کسی جرات نمیکند استقلال کردها را تائید کند.
حتی در داخل اقلیم نیز برخی کردها اعلام استقلال را در کوتاه و حتی میانمدت خطرناک میبینند و در انتطار تحولات آینده منطقه هستند. لیکن حزب بارزانی با اهداف خاصی دائما کردها را تشویق به رفراندوم برای اعلام استقلال میکند. البته دوره ریاست بارزانی بر اقلیم نیز به سر آمده و به دنبال جلب نظر افکارعمومی است، ضمن اینکه میخواهد بر دولت مرکزی عراق فشار بیاورد و امتیازات نفتی بگیرد.
حتی او گفته است که صرفا رفراندوم برگزار و نظر مردم کرد را جمع آوریو اعلام استقلال را به آینده موکول میکند. به عقیده من، برگزاری رفراندوم در همین سطح هم خطرناک است، چراکه توقعات تودهها را بالا میبرد و دولتها را به چالش میکشد که بهره آن افزایش هزینهها و بهرهبرداری تروریستهای داعش است.
رفراندوم استقلال در اقلیم به صورت موجی عراق و حتی منطقه را به لرزش میاندازد که به نفع امنیت و ثبات کل منطقه نیست. راهبرد داعش و تروریستها این است که دولتهای مرکزی ضعیف و با یکدیگر درگیر شوند و آنها با استفاده ار این فضا خود را تثبیت کنند. به همین دلیل ما از دولت مرکزی عراق و سوریه حمایت میکنیم و در یمن خواهان آشتی و صلح بین گروههای درگیر هستیم تا تمرکز همه نیروها در منطقه بر مبارزه با تروریسم باشد.
در همین چارچوب هم به عربستان پیام مثبت میدهیم. ما معتقدیم اقدامات تنش زا و هیجانی عربستان به نفع داعش خواهد بود. منطقه در وضع فعلی نیازمند اقدامات اعتمادساز و عقلانی است. اظهارات جداییطلبانه در اقلیم یا قطع رابطه عربستان با ایران و همپیمانی القاعده با منصور هادی در یمن و همپیمانی عربستان وترکیه با النصره، جیش الاسلام و احرار الشام در سوریه، امنیت و ثبات منطقه را به خطر میاندازد و هزینه دولتها را افزایش میدهد.
برخی معتقدند بحران اخیر عراق عملا این کشور را به سه بخش متفاوت ( تحت حکومت اقلیم،تحت حکومت داعش و تحت حکومت دولت مرکزی) تقسیم و هویت ملی عراقی را به صورت جدی تضعیف کرده است. به نظر شما این توصیف چقدر به واقعیت نزدیک است؟
ظاهرا این اتفاق افتاده است و تعارضات قومی و طائفی در طول 10 سال اخیر در عراق بر هویت ملی غلبه کرده است. ولی حقیقتا هویت ملی عراقی ریشه در تاریخ دارد و به این آسانی از بین نمیرود. اکنون همه چیز سطحی و شکلی اتفاق افتاده است و در نگاهی عمیقتر نگرانیها برطرف میشود.
این روزها میتوانید موفقیتهای تیم فوتبال عراق را درعرصه المپیک ببینید که موفقتر از ایران عمل کرده است. عراقی که به صورت وحشتناک درگیر تروریستها است در عرصه فوتبال ملی میدرخشد. این نشانه عقبه و پشتوانه ملی یک کشور است. یا در بحثهای مرزی به این راحتی با همسایگان کنار نمیآیند و حاضر نیستند مرزهایشان دستخوش تغییر شود.
دولت مرکزی عراق توانست ارتش و نیروهای مردمی بنام حشدالشعبی را سریعا سازماندهی کند و مجالی برای تروریستهای داعش نگذاشتند و آنها را در موصل محاصره کردهاند. اراضی زیادی را از دست داعش آزاد کردهاند. عشایر سنی عراق اندکی تحت سلطه داعش هستند که به دلائل جانی و مالی نمیتوانند قیام کنند اما در همین وضع عده زیادی سلاح به دست گرفتند و با داعش در حال جنگ هستند.
بر این اساس، هدفهای قومی و ملی در عراق یک نقطه مشترک دارد. نباید فریب هنرنماییهای اینترنتی داعش را خورد. داعش نتوانست کاری در عراق از پیش ببرد و اگر حمایتهای عربستان و ترکیه قطع شود کار تروریستها در عراق تمام است.
عراق کماکان دولت مرکزی و مجلس ملی دارد و در حال تمرین دموکراسی است. قطعا دموکراسی در عراق قابل قبول و در حد کشورهائی مثل ایران و ترکیه یا دولتهای غربی نیست اما نباید کشورهای عربی را که تازه از استبداد رهایی یافتهاند، با کشورهایی که روند دولت – ملت را در تاریخ سپری کرده و تثبیت شدهاند، مقایسه کرد.
اکنون در عراق، مصر و حتی سوریه انتخاباتی برگزار شده است که در حد دموکراسی غربی نمره قابل قبولی ندارد ولی همین کشورها از عربستان و امارات و قطر خیلی پیشرفتهتر هستند که انتخابات مردمی ندارند. این کشورها ملتهای پویایی دارند، در حالی که در شیخنشینهای خلیج فارس ملتی دیده نمیشود.
اما در کنار این موارد تنشهای قومی و فرقهای زیادی هم در عراق وجود دارد.
بله، اختلاف نظرهای سیاسی در عراق وجود دارد که طبیعی است و در ایران و ترکیه نیز وجود دارد. شاهد جنگ شیعه، سنی و کرد هم هستیم که البته یک جنگ داخلی نیست بلکه جنگ مردم عراق با یک پدیده سه بعدی متشکل از تروریسم بعثی، عراقیهای تندرو به نام القاعده و یک گروه دو،سه هزار نفری تکفیری خارجی از آسیای میانه و اروپا و عربستان به نام داعش است.
گروه سوم در عراق ماندگار نخواهند بود. اگر هسته خارجی تروریستها متلاشی شود یا از عراق خارج شوند، دو گروه دیگر به زندگی بازمیگردند. یعنی بعثیها که تعداد زیادی هم نیستند و عراقیهای تندرو که تعداد زیادی از آنها جوان هستند که به دلایل ایدئولوژیک، پولی یا قومی و طائفی جذب تروریستها شدهاند.
این دو گروه بعد از نابودی هسته داعش، به آغوش خانوادههای خود بازمیگردند و مجبورند در عراق با دیگر طوائف زندگی کنند. البته مهم این است که ترکیه و عربستان به دولت مرکزی عراق کمک کنند تا ثبات را به عراق برگرداند. همچنین باید در عراق نیز فاکتورهایی نظیر تحقق آشتی ملی و بازسازی اقتصادی و بهکارگیری نیروهای ملی در بدنه ارتش و نهادهای امنیتی تحقق یابد. نقش مرجعیت و علمای دینی و نخبگان سیاسی عراق بسیار اهمیت دارد، همسایگان از جمله ایران هم باید حمایت جدی از این روند داشته باشند.
به داعش اشاره کردید؛ ایران برای کمک به دولت عراق در سرکوب داعش به دولت مرکزی مشورت میداد. به نظر شما این کمک تا چه اندازه در سرکوب داعش موثر بود و به چه نحوی میتوان این کمک را کانالیزه کرد تا دافعه کمتری از جانب جمعیت اهل تسنن عراق داشته باشد؟
من معتقدم مردم عراق چه کرد چه شیعه و چه سنی به خوبی میدانند و میبینند ایران در عراق چه می کند. نباید به جراید و رسانههای مسموم توجه کرد. چرا داعش در عراق ناکام ماند؟ چون ایران به ملت و دولت عراق کمک کرد.
این کمک ایران مورد تائید تودههای عراقی قرار گرفته و به صورت میدانی موثر واقع شده است. اگر تودههای عراقی موافق نباشند همه در کنار داعش قرار میگیرند و علیه ایران میایستند. ولی آیا چنین شد؟ همه آمدند پشت سر ایران و دولت مرکزی عراق را قرار گرفتند تا داعش نابود شود.
این حقیقت میدانی است که آمریکاییها و سعودیها هم دیدند. وقتی ایران به میدان آمد، روسیه هم در سوریه دست به کار شد بعد عربها و آمریکاییها دیدند عقب که ماندهاند، آنها هم ائتلاف درست کردند و گقتند ما هم میخواهیم با داعش بجنگیم. البته ما هدف آنها را میدانیم. آنها نمیخواهند با داعش بجنگند بلکه قصدشان این است که میدان را از دست ندهند و از ایران عقب نمانند.
اهل تسنن در عراق میبینند که میلیونها نفر در کنگره اربعین، بزرگترین کنگره جهانی حاضر میشوند. یک و نیم میلیون زائر ایرانی در بدترین وضع امنیتی در مسیر بغداد- سامراء به زیارت حرمین عسگریین (ع) میروند ولی هیچ اتفاقی نمیافتد. اهل تسنن عراق به این حرمها ارادت دارند و به زائران ایرانی اطمینان دارند. اندک گروههای وابسته به تروریستهای بعثی و القاعده که از سوی عربستان تحریک میشوند ممکن است اقداماتی داشته باشند و حرفهایی نیز در شبکههای خبری علیه ایران بزنند ولی در میدان عمل شاهد چیز دیگری هستیم.
یعنی هیچ ملاحظهای درباره حضور ایران در عراق از سوی برخی اهل تسنن وجود نداشت؟ یا هیچ شکافی در این زمینه دیده نمیشود؟
ببنید اهل تسنن در سوریه در دو شهر بزرگ حلب و دمشق پشت بشار اسد ایستادهاند و به تروریست ها «نه» گفتهاند. بشار اسد که ایران تمام قد از وی دفاع کرد. اینکه چند نفر معارض سوری که در هتلهای غربی بزرگ شدهاند، گفتوگو میکنند و علیه ایران حرف میزنند، مهم نیست. اهل تسنن در ایران، عراق و سوریه با وجود همه توطئهها و هزینههای دستگاه های عربی و غربی و عبری، هیچگاه وارد جنگ داخلی با شیعیان نشدند.
اگر اهل تسنن با عقلانیت رفتار نمیکردند اکنون خاورمیانه درگیر جنگ داخلی خانمانسوز بود. این درگیریها در عراق و سوریه هم واقعا فراگیر نیست. ایران از تمام ظرفیتهایش برای گفتوگو با طوائف مختلف در منطقه با هدف ایجاد آرامش و تحقق وحدت امت استفاده میکند.
نکته مهم صداقت کار ایرانی هاست. شما بهترین جوانان شیعه را در راه مبارزه با تکفیریها فدا میکنید. بقیه گروهها و طوائف میبینند و درک میکنند که ما دروغ نمیگوییم و روی آرمانهای خود ایستادهایم.
در مجموع، تحولات امنیتی منطقه به ویژه عراق و سوریه بسیار حساس و پیچیده بوده و باید برای آن هزینه پرداخت کرد. چون اگر ما هزینه نکنیم، دشمن یک گام به جلو میآید و هزینه ما بیشتر خواهد شد.اکنون در مقطعی هستیم که سکوت و انفعال در مقابل تحولات، آینده ما را فلج میکند.
پیچ تاریخی و سرنوشتسازی روبهروی محور مقاومت است که اگر بهخوبی مدیریت شود با گذر از آن، آیندهای روشن خواهیم داشت. همین موضوعی است که مقام معظم رهبری تاکید داشتهاند. جالب اینکه در تحولات لبنان، حزبالله بهترین روابط را با اهل تسنن و مسیحیان دارد. حزبالله در مبارزه با تروریسم یک گام به جلو حرکت کرد. با ورود تروریستهای تکفیری به سوریه در یک اقدام پیشدستانه به جنگ با آنها رفت چون اگر حزبالله منتظر میماند، باید در کوچه های لبنان با تکفیریها میجنگید که قطعا برای حزبالله ضربه بزرگی بود.
انتهای پیام/