کارکرد دفاعی در عرصه نظم سیستمی و روابط بینالملل
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، یکی دیگر از موضوعات مربوط به قدرت بهعنوان هسته واقعگرایی، موضوع کارکردهای قدرت در سیستم بینالملل و روابط بین آنهاست. امروز هرچند استفاده از قدرت درصحنه روابط بینالملل دارای اشکال متنوعی است و از حالت زور محوری صرف گذشته خارجشده است، اما در حال حاضر نیز درنهایت باید ترجمان قدرت را در عنصر زور مورد جستجو قرار دارد. حال این پرسش مطرح میشود که زور چه کارکردهایی را در پی دارد؟ قبل از پاسخ به این پرسش، برای درک بهتر این مفهوم، دو واحد الف و ب را مفروض قرار میدهیم.
اصولاً در پاسخ به پرسش مذکور میتوان چهار کارکرد دفاعی، بازدارندگی، اجبارکنندگی و پرستیژی را برای زور در نظر گرفت. اولین کارکرد قدرت در عرصه نظم سیستمی و روابط بینالملل، مربوط به کارکرد دفاعی آن است. در این راستا کارکرد دفاعی قدرت، مربوط به دفع حملات دشمن و کاهش خسارات مربوطه خواهد بود. این کارکرد در زمانی تحقق خواهد یافت که جامعه موردنظر، در معرض حملات سایرین قرار گیرد و مجبور به دفاع از خود باشد. از سوی دیگر دومین کارکرد قدرت، بازدارندگی است. در حالت بازدارندگی نیز هدف حفظ دولت یا متحدین نزدیک، از حملات فیزیکی است.
به عبارتی در اینجا واحد الف عملی را انجام نداده است که واحد ب آن را غیرقابلتحمل تصور کند. تنها در این وضعیت، جامعه ب جامعه الف را اقناع میکند که توان کافی برای تحمیل اراده خود بر آن را دارا نیست. به عبارتی روشنتر، در بازدارندگی تهدید به انجام عمل خسارتبار صورت میگیرد، بدون اینکه اقدام عملی یعنی جنگ رخ دهد؛ لذا اینجاست گفته میشود که بازیگران به دلیل تهدید متقابل یکدیگر، به این نتیجه میرسند که علیه یکدیگر به جنگ متوسل نشوند. بدین ترتیب کارکرد دفاعی و بازدارندگی، در هدف که حفظ دولت و متحدین آن، از حملات فیزیکی است، با یکدیگر مشترک خواهند بود، اما در دفاع چنین حملهای تحققیافته ولی در بازدارندگی صرفاً احتمال وقوع چنین حملهای وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
قاعده سایبرپولتیک جایگزین رئالپولتیک
سومین کارکرد زور را بایستی در اجبارکنندگی آن بررسی کرد. در این حالت واحد الف برخی از اقدامات را انجام داده که برای جامعه ب قابلتحمل نیست و بر این اساس واحد ب شروع به اقداماتی علیه واحد الف خواهد کرد که آن را مجبور به توقف اقدامات غیرقابلتحمل کند. در اجبارکنندگی میتوان از استقرار نیرو بهصورت صلحآمیز یا فیزیکی بهره برد اما بههرحال مستلزم شروع اقداماتی است که اگر دشمن پاسخ دهد، مسلماً بروز باعث خسارات زیادی به آن خواهد شد. تمایز بین بازدارندگی و اجبار را بایستی در استفاده فعال و انفعالی از زور دانست. در بازدارندگی دولت ب برخی از چیزها را از دولت الف به این صورت درخواست میکنند: عمل x را انجام نده، اگر انجام دهی، با این چماق محکم به مغز تو زده خواهد شد و آنقدر این کار ادامه مییابد که تو مجبور به رها کردن آن اقدام شوی. اما اقدامات اجبار کننده، در هدف مبهم هستند و به این دلیل دستیابی به آن نیز مشکلتر است. در اجبار به این بیان، خواسته مطرح میشود: «من تصمیم دارم که با این چماق به سر شما بزنم و این کار را تا آنجایی انجام میدهم که شما آنچه من میخواهم انجام میدهی.»
پرستیژ؛ چهارمین و آخرین کارکرد زور در حوزه روابط بینالملل بشمار میرود. در اینجا هدف بسیار گسترده و پراکنده است و تنها شامل استفاده صلحآمیز از زور خواهد بود. تقویت غرور ملی مردمان و یا برآوردن جاهطلبیها، مهمترین هدف محسوب میشود. دولت یا دولتها به این دلیل، سیاست پرستیژ را دنبال میکنند که دیگران آن را قدرتمندتر و مهمتر تلقی کرده و بنابراین اهداف آن را جدیتر محسوب کنند.
*پژوهشگر روابط بینالملل
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/