در سایهسار شمس تبریزی
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ در طول دوره پرفراز و نشیب عرفان و تصوف فارسی (حتی تا امروز) حضور پررمز و راز شمس تبریزی در قونیه و دیدار ساختارشکن و خانهبرانداز او با جلالالدین بلخی در سال ۶۴٢ ق، همچنان فصلالخطاب و شایان یادکرد است.
شمس تبریزی که با ظاهری نامتعارف و حالتی شوریده و آشفته پای به حریم آراسته و استوار و پرشکوه فقاهت و طالبان علوم عقلی و نقلی نهاده بود، کوشش داشت که عصاره و نقاوه این فضای آغشته به تقدس و حرمت یعنی جلالالدین بلخی را پوستین قال و مقال از تن به درآورد و خرقه تصوف و سماع بپوشاند تا به این ترتیب به همگان و بهخصوص به همان فقیه گرفتارشده در چارچوب قیلوقال مدرسه برساند که رسیدن به اطوار خارج از عرف معرفت،شهود و کشف جمال حضرت محبوب؛ الزاما از مسیر منبر و محراب نمیگذرد.
روایات تاریخی نشان از آن دارد که به همان اندازه که شمس در بیرون کشیدن جلالالدین از مدرسه و بردن به خانقاه توفیق داشته است، انبوهی از مخالفتها و تندخوییها و هجمهها را علیه او در پیداشته است بهگونهای که با تنگشدن مجال برای همین شمس سنتشکن، تعصبات متحجران، او را به سوی دمشق گریزان ساختهاست.
درست است که شمس در نقد شخصیت کسانی چون امام فخر رازی، با بیپروایی رفتار میکند که بسیار کسان آن را روا نداشتهاند؛ اما از یاد نبریم که از آغاز قرن ششم و با رونق گرفتن نظامیهها و مدارس علمیه موجی تند از علمستایی آمیخته با تفاخر شکلگرفته که بعدها حوصله کسانی چون حافظ را هم تنگ کرده و آنها را راهی خرابات کرده است.
آنچه امروز از میراث شمس تبریزی برای ما ارزشمند است، همین تأکید او بر کنارنهادن حجابهایی است که همیشه برای طالبان علم به شکلهایی فراهم است و این که رویکردن به حال و شوق و ذوق عارفانه بهترین پادزهر برای رهایی از چنان دردهایی است و اینکه گاهی تشخص و تحفظ اهل علم، میتواند آنان را در کشف حقیقت و رسیدن به عالم شهود، پستر از کسانی قرار دهد که با کمترین زمان سپریکردن در مدرسه فقه، یکشبه ره صدساله را رفتهاند.
از یاد نبریم که اگر همین دیدار و حضور نابیوسیده و غیرمنتظره شمس و مولانا رخ نمیداد، ادب فارسی از داشتن مجموعههایی مانند مثنوی معنوی و دیوان شمس محروم بود و روشن نیست چه کسی توان فراهم کردن چنین شاهکارهایی را داشت.
عبدالرضا مدرسزاده عضو هیئت علمی گروه ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان
انتهای پیام/۴۰۶۲/
انتهای پیام/