دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
خیامی در گفت‌وگوی تفصیلی با آنا:

فضای مجازی ابزار رسانه‌ای است، نه یک رسانه/ تلاش برای تغییرات در محتوای تولیدی صداوسیما

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: فضای مجازی ابزار رسانه‌ای است، نه یک رسانه لذا باید برای تغییرات در محتوای تولیدی صداوسیما تلاش بیشتری صورت بگیرد تا مردم بیشتر از قبل به این رسانه جذب شوند.
کد خبر : 611068
خیامی



به گزارش خبرنگار گروه علم وفناوری خبرگزاری آنا؛ امروزه روش‌های جدیدی برای تعامل و ارتباط با مخاطب به‌وجود آمده است و بدون شک، نحوه تماشا و سرگرمی افراد مختلف جامعه نیز تغییر کرده است. به همین منظور در حاشیه نشست تخصصی کارشناسی جبهۀ انقلاب اسلامی در فضای مجازی با عبدالکریم خیامی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و مدیرکل پیشین مرکز طرح و برنامۀ سیمای جمهوری اسلامی ایران درباره «جایگاه طرح، برنامه و نظارت محتوایی در رسانه ملی و VODها» به گفتگو نشستیم.


آنا: متأسفانه سریال ها به سمت طرح های ارسالی از خارج و ایده های افراد است و شبکه ها به دنبال طراحی خود نیستند ، خلأیی که حضور وی اُ دی ها و فضای مجازی سبب شد با سرعت بسیار بیشتری احساس شود و تذکرات رهبر انقلاب به ما نشان می‌دهد که این خلأ جدی است؟


خیامی: ابتدا قدری دربارهٔ نگاه به رسانه صحبت کنیم بعد به وضعیت فعلی رسانه‌ها بپردازیم تا علت غافلگیری بهتر واکاوی شود، رسانه‌ها به‌طورکلی ۳ دوره را گذراندند؛ در دورهٔ اول رسانه‌ها به مشابه صنعت بودند همان‌طور که کالاهایی در صنایع دیگر تولید می‌شد، در صنعت رسانه هم کالاها، خدمات و محصولاتی طراحی می‌شد که بعدها به‌عنوان صنعت نامیده شد، بنابراین رسانه نیز مانند صنایع دیگر با دیدگاه صنعتی یا نظامی اداره می‌شد و اقتضائات خود داشت، تاریخچه‌ای که باز هم شاهد بازگشت بخشی از این دیدگاه به عرصهٔ مدیریت رسانه هستند.


دیدگاه دوم رسانه را کالا و صنعت نمی‌دانستند، در دیدگاه دوم رسانه افکار عمومی را هدایت و متأثر می‌کرد و سهم افکار عمومی بسیار بیشتر از سایر بخش‌ها است بنابراین رسانه دیگر صنعت نیست و به‌صورت طبیعی نظارت حاکمیت باید بیشتر می‌شد؛ چراکه رابطهٔ بین صنعت و مشتری نیست که دولت‌ها دخالت نداشته باشند بنابراین حاکمیت‌ها با این دیدگاه وارد عرصه رسانه شدند، صدا و سیمای ج ۱۰ اسلامی هم برابر بسیاری از رسانه‌های ملی دیگر گفتمانی مبتنی بر این دیدگاه دارد.


گفتمان سوم در دههٔ ۱۹۸۰ متولد می‌شود و رسانه‌ها به‌سوی هم‌گرایی پیش می‌روند. تلفیق تلفن، دوربین و ... و کارکرد یکسانی که آن‌ها در عرصهٔ رسانه داشتند، سبب می‌شود فاصله بین این رسانه‌ها از بین برود و رسانه با یکدیگر تلفیق می‌شود؛ برای مثال در حال حاضر گوشی تلفن همراه شما رادیو، تلویزیون، دوربین، پیام‌رسان، شبکه اجتماعی است، بنابراین هم‌گرایی رسانه‌ها به‌وضوح مشخص است.




بیشتر بخوانید:


وزارت ارتباطات طرح‌های آغاز شده را نیمه‌کاره رها نکند/ هشدار درباره استفاده ابزاری از شبکه ملی اطلاعات


غفلت از صنعت فناوری اطلاعات صدمات زیادی را به کشور وارد کرد/ استفاده از ابزار دیپلماسی برای دستیابی به اهداف اقتصاد دیجیتال




امروز در کشور ما از پارادایم دوم به سوم منتقل شدیم بدون اینکه اقتضائات آن را دنبال کرده باشیم، کشوری که رسانه در آن حاکمیتی بوده و امکان تطابق همهٔ اقتضائات این دو پارادایم برای هم وجود ندارد و همین اتفاق و منطبق نشدن کامل مشکلات عدیده‌ای در عرصه رسانه برای ما به وجود می‌آورد. به زعم بنده حاکمیتی بودن رسانه در ایران سبب می‌شود که برخلاف دیگر کشورها که تجربهٔ داشتن تلویزیون و رسانه خصوصی را داشتند و امکان مواجهه ساده با رسانه‌هایی مانند وی اُ دی را پیدا کردند. نتواند برخورد مناسبی با وی اُدی ها داشته باشد که البته شاید بعدها شورای نگهبان تغییری از قانون اساسی ارائه دهد که در ایران نیز رسانه خصوصی راه بیافتد.


اقتصاد تنظیم‌گری حاکم بر جهان


امروز فضای رسانه در جهان به سمت تنظیم گری رفته است. اقتصاد تنظیم گری در جهان این است که حاکمیت مالک آن رسانه نیست اما روابط بین آن‌ها و کاربر را مورد بررسی قرار می‌دهد و فعالیت آن‌ها را ساماندهی می‌کند، تجربه‌ای که کشور ما در عرصهٔ برد کست ندارد اما در عرصه‌هایی مانند مطبوعات وجود دارد که حاکمیت مالک جراید نبود اما روابط بین آن‌ها را تنظیم کرد که چنین تجربه‌ای در رسانه ملی برای ما وجود ندارد و بخشی از مشکلات کشور نیز به دلیل همین بی‌تجربگی است.


آنا: می‌دانید که سرعت تحولات رسانه بسیار زیاد است و رسانه منتظر نمی‌ماند که ما تغییر کنیم و تجربه کسب کنیم ، نیاز سنجی یکی از امکاناتی است که حاکمیت دارد اما فرد عادی در گوشه ای از این ندارد. وی اُ دی نمی‌تواند از صدا ، تصویر و متن فراتر بروند بنابراین شاهد هستیم که بسیاری از آن ها الگو خود را برنامه های صدا و سیما قرار دادند و در بیرون از رسانه ملی نهادی نداریم که رسانه ملی را یاری کند ، این طور فکر نمی‌کنید ؟


خیامی: تصور این‌که فضای مجازی همان رسانه است، علیرغم این‌که بین مردم وجود دارد اما صحیح نیست، فضای مجازی تکرار جهان واقعی در فضای دیگری است. شما در فضای فیزیکی آموزش، اقتصاد، فرهنگ، کشاورزی و ... دارید، که عیناٌ در فضای مجازی تکرار می‌شود، هر آنچه در فضای حقیقی از آن برخوردار هستند در فضای مجازی نیز وجود دارد، علاوه بر همهٔ این‌ها پدیده‌ای در فضای حقیقی وجود دارد که ما به ازای آن در فضای مجازی هم وجود دارد که آن مفهوم رسانه است بنابراین رسانه یک پدیده از مجموعه‌های مستقل فضای مجازی است، درحالی‌که برخی به‌اشتباه کلاٌ فضای مجازی را رسانه می‌دانند، اشتباه مفهومی که در سطوح کلان کشور و سیاست‌گذاری مدیران ما نیز وجود دارد.


غفلت از سازمان صدا وسیما، به‌عنوان نظام رسانه‌ای کشور


مفهوم دیگری که از آن غفلت می‌شود این است که سازمان صداوسیما یک عضو از نظام رسانه‌ای کشور است و بخش‌های دیگری مانند خبرگزاری‌ها، مطبوعات و سینما وجود دارد اما نمی‌دانم این قلقی که صداوسیما باید نظام رسانه‌ای کشور را اداره کند از چه زمانی شکل گرفته است بنابراین تنوع زیادی در نظام رسانه‌ای کشور وجود دارد که سازمان صداوسیما فقط یکی از بازیگران این نظام رسانه‌ای است اما مشخص نیست چرا از بیان آن اجتناب می‌کنیم بنابراین وقتی‌که از پارادایم دوم به سوم تغییر مسیر بدهیم باید بدانیم که صداوسیما یکی از اعضاء نظام رسانه‌ای است، البته می‌پذیریم که در نظام رسانه‌ای کشور مانند شطرنج ارزش برخی مهره‌ها متفاوت است اما شطرنج‌باز حرفه‌ای کسی است که از تمام مهره‌های خود به‌درستی استفاده کند.


تلویزیون BBC را برای شما مثال می‌زنم، این رسانه سال‌ها در بحث زنان افغانستان سرمایه‌گذاری می‌کند تا ضمن تغییر سبک زندگی آن‌ها را عوض کند و مقصود خود را پیش می‌برد درحالی‌که ما در ایران صرفاٌ بر اخبار سیاسی آن را پوشش می‌دهیم و تمام ابعاد آن را رصد نمی‌کنیم که سبب می‌شود درنتیجه دچار ضعف شویم چراکه مهره‌های دشمن را نشناسیم.


نیاز یکی از عناصر اصلی رسانه است اما لازم نیست که همهٔ این نیازها را صداوسیما پاسخ دهد، شهروندان هم گاهی با رسانه‌های شخصی خود نیازهای فرد را پاسخ دهند، البته این‌که صداوسیما باید در تعریف و بازطراحی جدید خود قطعاٌ ذائقه سنجی کند و بر اساس خواست و نیاز مخاطب راهکارهایی برای رفع آن داشته باشد، پیشنهاد بنده در سطح کلان تأسیس و فعالیت سازمانی مستقل برای تنظیم گری و ساماندهی نظام رسانه‌ای کشور است که اجزای آن‌ هم‌گرا باشند و روابط، فعالیت‌ها همین‌طور زیست صداوسیما را نیز به‌عنوان عضوی از این نظام رسانه‌ای مدیریت کند.


آنا: فضای مجازی تغییرات بسیاری در سبک زندگی کشور به وجود آورده است بنابراین نظام فرهنگی باید فکری به حال وضعیت کشور کند ، رسانه ملی نیز در حوزه مأموریت های خود به فریاد فرهنگ کشور برسد.کارکرد عریض کردن ساختار صدا و سیما مانند تأسیس شبکه های استانی چیست ؟ آیا تفاوت شبکه زنجان با گیلان فقط باید در لهجه باشد ؟ چرا سوژه یابی و عملیات رسانه ای در کشور ضعیف است ؟


خیامی: اصطلاح طرح برنامه از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته که البته در آن مقطع به‌صورت شورایی اداره می‌شده است، در دههٔ نیمهٔ اول ۶۰ واحد برنامه‌ریزی درحوزهٔ ریاست شکل می‌گیرد، در پایان این دهه واحدهای طرح برنامه در رسانه ملی ایجاد می‌شود که در دههٔ ۷۰ به معاونت بدل می‌شود اما در حال حاضر ساختار گسترده‌ای برای طرح برنامه دارد، مانند شورای سیاست‌گذاری سازمان، مرکز طرح برنامه و رسانه ملی، واحدهای طرح برنامه شبکه‌ها و شوراهای گروه‌ها که در حال فعالیت هستند، در سازمان هیچ نهادی برای طرح برنامه از بین نمی‌رفته است و صرفاٌ ساختار عریض‌تر می‌شود.




بیشتر بخوانید:


دیپلماسی فناوری زمینه توسعه صنعت فناوری اطلاعات را فراهم می‌کند/ بی‌اثر کردن تحریم‌ها با تحقق شبکه ملی اطلاعات


بدون توسعه فناوری اطلاعات، ارائه مطلوب خدمات آموزشی امکان‌پذیر نیست/ ارتباط تنگاتنگ فضای مجازی با اقتصاد مردم




متأسفانه آنچه در رسانه ملی اتفاق می‌افتد فقط برنامه‌ریزی است و کمتر کسی به سیاست‌گذاری تخصصی اهمیت می‌دهد، درحالی‌که رسانه‌های بین‌المللی رویهٔ متفاوتی دارد به‌نوعی می‌توان ادعا کرد که سیاست‌گذاری رسانه‌ای به آن معنا در رسانه ملی جایگاه خود را ندارد. بسیاری از آنچه به‌عنوان طرح برنامه در سازمان مطرح می‌شود به ارزش‌ها، نظام فکری و بایدها و نبایدهای سازمان برمی‌گردد که فاصلهٔ زیادی با سیاست‌گذاری دارد. سیاست‌گذاری و ادبیات خاص آن هم اگر بخواهد اتفاق بیافتد، دیگر سیاست‌گذاری خطی پاسخگو نیست، نظام رسانه‌ای کشور به سیاست‌گذاری شناختی، فکری و ... احتیاج دارد، رسانه‌ها، رسانه‌ها هم‌گرا شدند، افکار انسان‌ها مهم است، درگذشته هر دوره‌ای بخشی از رسانه‌ها به‌عنوان قله مطرح می‌شوند، گاهی روزنامه‌ها، برخی اوقات رادیو، گاهی تلویزیون و اخیراٌ شبکه‌های اجتماعی قله بودند و اگر هدایت افکار عمومی به آن‌ها سپرده می‌شد به‌تنهایی امکان هدایت افکار مردم را داشتند اما امروز به نظر شما یک رسانه به‌تنهایی می‌تواند این وظیفه را به دوش بکشد؟! مرجعیت خاصی وجود دارد؟!


به‌زعم بنده همین مسئله ما را مجبور می‌کند که برای زیست رسانه‌ای در جهان امروز از همه ظرفیت‌های رسانه‌ای کشور، پلتفرم‌ها و مهره‌های رسانه‌ای خود در این شطرنج استفاده کند بنابراین حاکمیت باید در جایگاه عالی بایستد و با استفاده از تنظیم‌گری، قانون‌گذاری، تشویق و تنبیه و وضع قوانین کشور را هدایت کند.


تغییر نظام رسانه‌ای به حدی است که گاهی حتی یک تابلوی شهری پیامی را منتقل کند که هیچ رسانه دیگری توان آن را نداشته باشد. برای کم‌فروغ کردن هر سازمانی شیوه‌های متعددی وجود دارد، یکی از این شیوه‌ها توسعه غیرضروری یک سازمان است به این معنا که اختیارات گسترده در اختیار آن قرار بدهیم، تنوع مأموریتی تعریف می‌کنند، اقدامی که تمرکز سازمان را مختل خواهد کرد و کارکرد خود ابتدایی خود را نخواهد داشت به‌زعم بنده گسترش مأموریت‌های سازمان صداوسیما نیز به نفع این کشور نیست.


به یاد دارم در دههٔ ۸۰ آیت الله مصباح با همکاری بسیاری از نهادهای کشور طرح ولایت را آغاز کردند، یکی از حضار در جلسه‌ای به ایشان گفتند که یکی از شاگردان کتابی به رشته نگارش درآورده، ایشان به سردی استقبال کردند؛ چراکه معتقدند که بیش از ۴۰ سالگی به‌جز در ضرورت نباید به این زمینه ورود پیدا کند تا پخته شود بنابراین فکر می‌کنم صداوسیما هم باید به‌تدریج و در زمان خود توسعه پیدا کند.


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب