مرد عنکبوتی، ابرقهرمان شکستخورده
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، حدود سه هفته پیش بود که تریلر فیلم موردانتظار کمپانی مارول- قسمت جدید سری مرد عنکبوتی- منتشر شد، و توانست با رسیدن به ۳۵۵ میلیون بازدید، رکورد بیشترین تعداد بازدید تریلر یک فیلم در ۲۴ساعت اول را به نام خود ثبت کند. فارغ از تمام چیزهایی که این موفقیت چشمگیر را رقم زدند، نباید از اهمیت خود شخصیت مرد عنکبوتی در رسیدن فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» به این موفقیت چشمگیر صرفنظر کرد. براساس آمارهای متعدد، مرد عنکبوتی محبوبترین شخصیت کمیکی بین تمامی شخصیتهای ابرقهرمانی است. حدود ۴۸درصد از مخاطبان آثار کمیکبوکی، پیتر پارکر (مرد عنکبوتی) را بهعنوان محبوبترین ابرقهرمان انتخاب میکنند. این در شرایطی است که شخصیت محبوب بعدی (واندروومن) حدود یکچهارم مرد عنکبوتی (۱۲درصد) طرفدار دارد. اما چه چیزی این پسر نیویورکی را تا این حد از باقی رفقا و رقبای قدرتمند و شگفتانگیزش جدا میکند؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال، پیش از هر چیز باید روی مشخصات او تمرکز کرد. ماجرای مرد عنکبوتی از کجا آغاز میشود؟
استن لی، از مهمترین نویسندگان تاریخ کمیکبوکها و خالق اسپایدرمن، میگوید که در سال ۱۹۶۲، و در زمان کار کردن روی گروه «چهار شگفتانگیز» نیاز داشته شخصیتی را وارد دنیای کمیکهایش کند که بتواند بهوسیله او ارتباط با مخاطبان نوجوان را تقویت کند. تا پیش از مرد عنکبوتی ابرقهرمانها محدود بودند به دانشمندان نابغه و ثروتمندان نیکوکار و فرزندان خدایان باستانی و فرازمینیها. این قصهها جذاب بودند؛ اما چیزی کم داشتند. آنها حس همزادپنداری را در مخاطبانشان زنده نمیکردند. هیچکس خود را جای بروس وین یا چارلز اگزویر نمیگذاشت. بنابراین استن لی، یک نوجوان را بهعنوان ابرقهرمان بعدی خود انتخاب کرد. قدرت فرابشری او نیز به یک ژن خاص، یا یک وسیله افسانهای برنمیگشت؛ عنکبوتی رادیواکتیو او را نیش زده بود، و در پی این حادثه حسها و تواناییهای او تا حدی مافوقانسانی بالا رفته بود. پیتر پارکر در ذهن استن لی آدمی بود مثل همه ما، با قدرتی که-اگر اتفاقات غیرطبیعی را بپذیریم- ممکن بود روزی نصیب هر کسی شود. اما این همه وجوه نزدیکی مرد عنکبوتی با مخاطبانش نیست. پیتر پارکر با اکثر معیارهای یک نوجوان شکستخورده است. بچهیتیمی که پیش عمو و زنعمویش زندگی میکند. و تا پیش از اینکه با «عنکبوت رادیواکتیو» روبهرو شود، بچه توسریخور و ضعیف دبیرستان بوده، و حالا علیرغم تمام قدرتهایی که دارد باید به زندگی سابقش ادامه دهد و هیچ سرنخی از هویت واقعیاش به دشمنانش ندهد، تا عزیزانش وارد رقابت خشن او و دشمنان قدرتمندش نشوند. بنابراین نمیتواند از اینکه «ابرقهرمان»ی دوستداشتنی است در روابطش وام بگیرد. او باید بهعنوان خودش با آدمها دوست شود، در شرکتها کار پیدا کرده و از فروشگاهها خرید کند. و درحالیکه مردم اخبارش را در روزنامهها و اخبار دنبال میکنند، در مترو در کنار آنها بایستد.
به سوال برگردیم؛ «چرا مرد عنکبوتی محبوبترین شخصیت ابرقهرمانی در سراسر دنیاست؟» این سوال برای من پاسخ متناقضنمایی دارد. مرد عنکبوتی محبوب است، چون ضعیف و شکستخورده است. و این «لوزر بودن» در تضاد با ذات «ابرقهرمان» است. ابرقهرمان شخصیت قدرتمندی است که با تواناییهای فرابشری میتواند خطر حمله موجودات فرازمینی یا رباتهای هوشمند را از میان بردارد. آیا من دوست دارم چنین قدرتی داشته باشم؟ بله. اما چنین قدرتی با «من» فاصله زیادی دارد. وقتی کنترل کردن روابط شخصی یا رسیدن به موفقیت مطلوب تحصیلی یا گرفتن حق خودم از صاحبخانه قلدرم برای من دستنیافتنی است، چطور میتوانم هیولایی را که ارتش ایالاتمتحده قادر به مهار آن نشده، مهار کنم؟ مرد عنکبوتی برای این مهم و دوستداشتنی است، که پاسخ این سوال را در چنته دارد. مرد عنکبوتی به طرفدارانش نشان میدهد که میتوان قدرتمند و توانا بود، اما در معیارهای مرسوم و پذیرفتهشده موفقیت، شکستخورده به حساب آمد. مرد عنکبوتی به ما نشان میدهد که زندگی پیوستاری نیست که بالا بودن یک نقطه از آن، به معنای بالا بودن تمام نقاط دیگر آن باشد.
مرد عنکبوتی همذاتپنداری مخاطبان شکستخورده (بخوانید مخاطبان عادی) را برمیانگیزد. و بین طیف متکثر دنبالکنندگان کمیکبوکها، بیشترین تاثیر را بر نوجوانان دارد. هویتهایی که معمولا توسط اجتماع بزرگسالان به رسمیت شناخته نمیشوند. در برزخ بین مدرسه و خانه در رفت و آمدند. و کارهای بزرگی که میکنند توسط دیگران دیده نمیشود. چنین گروهی بیش از هرکسی شیفته این شخصیت خواهند شد، چون به یادشان میآورد در لحظاتی که دیده نمیشوی، در لحظاتی که هیچکس به تو توجه نمیکند، میتوانی مهم و تاثیرگذار باشی و به آنهایی که دوستت دارند، کمک کنی. محبوبیت نوجوان قرمزپوش نیویورکی نه نتیجه نبوغ استن لی و کمپانی مارول، که بازتاب مناسباتی است که در سطوح مختلف جامعه در جریان است، و اوج این مناسبات را میتوان در بین بزرگسالان و نوجوانان دنبال کرد؛ بین پیتر پارکر و دکتر آزبورن و تونی استارک.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
انتهای پیام/