پشت پرده روابط امنیتی و نظامی پهلوی دوم با صهیونیستها
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، رژیم صهیونیستی به لحاظ داشتن موقعیتی خاص، به ویژه فقدان عمق استراتژیک و آسیبپذیری ناشی از تهدیدات امنیتی و نیاز به تحقق یافتن اصل راهبردی امنیتی خود، مبنی بر برتری نظامی بر سایر کشورهای خاورمیانه، نیاز مبرمی به ایجاد ارتباط امنیتی و اطلاعاتی با کشورهای منطقه داشت تا بتواند تأمینکننده اهداف مورد نظر باشد.
ایران به دلیل همجواری با کشورهای عربی خاورمیانه و برخورداری از فاکتورهایی همچون وجود بیش از ۴۰ هزار یهودی، پذیرش یهودیان مهاجر از کشورهای عربی، آزادی یهودیان در فعالیتهای مذهبی، فرهنگی، اقتصادی و با توجه به نفوذ و نقش آنها در سیستم حکومت محمدرضا پهلوی، مناسبترین مکانی بود که اسرائیل میتوانست در آن به هرگونه فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی در راستای تأمین امنیت خود دست یابد. در مقال پیآمده، روابط امنیتی و نظامی پهلوی دوم با رژیم صهیونیستی مورد خوانشی تحلیلی قرار گرفته است. امید آنکه مفید آید.
ساواک و موساد، متولیان ارتباط ایران با اسرائیل!
در دوران حکومت محمدرضا پهلوی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، توسط سازمان «سیا» پایهگذاری شد، اما بر اساس یک برنامهریزی هدایت شده، سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد)، جایگزین سازمان سیا شد و در واقع ساواک، توسط موساد در راستای تحقق اهداف اسرائیل، تقویت شد و گسترش یافت. برای ایجاد ارتباط بین ساواک و سرویس اطلاعاتی اسرائیل، دلایل متعددی وجود داشت. اول اینکه شاه و مشاوران وی به این نتیجه رسیدند، که به منظور حفظ روابط ایران و اسرائیل، سرویسهای اطلاعاتی هر دو کشور، باید این روابط را اداره و کنترل کنند.
به عقیده شاه، روابط آشکار دیپلماتیک بین دو کشور، به نفع ایران نبود و بهترین راه برای حفظ و اطمینان از روابط پنهانی، این بود که وظیفه ایجاد ارتباط با اسرائیل، به ساواک واگذار شود. دوم اینکه شاه و افسران ساواک بر این عقیده بودند که سازمان سیا تمرکز خود را بر رقابت با کا. گ. ب. قرار داده و شکلگیری و فعالیت آن سازمان، در زمینه جنگ سرد بوده است.
چیزی که کارآموزان ساواک نیاز داشتند و شاه نیز آن را تأیید میکرد، فعالیت در سطح منطقهای برای جمعآوری اطلاعات و ضدجاسوسی بود، به ویژه با توجه به تهدیدات انقلابیون عرب علیه رژیم شاه، موساد با ارائه تجربیات وسیعش در خاورمیانه، کاملترین و بهترین همکار برای ساواک بود. سوم اینکه تعدادی از رؤسای بخشهای مختلف ساواک، از آموزش کادر ساواک توسط سیا شکایت میکردند. در نهایت افسران ساواک معتقد بودند که برای مأموریت آنها در برابر مخالفان داخلی و خارجی شاه، مهارتهای فنیای که موساد در اختیار آنها خواهد گذاشت، بسیار ارزشمندتر از هر سازمان اطلاعاتی دیگر است.
راههای تبادل اطلاعات، میان ساواک و موساد
یکی از جنبههای مهم همکاریهای ساواک و موساد، تبادل اطلاعاتی بود که از طریق دستبرد به اسناد سفارتخانههای عرب و عکاسی مخفیانه از محتوای کیفهای دیپلماتیک، به دست میآمد. در این باره، پول و زن، دو وسیله معمول در بهرهبرداری از نقاط ضعف اعراب محسوب میشد. در سال ۱۹۶۲ پس از ملاقات مایر آمیت رئیس اطلاعاتی نظامی اسرائیل- که یک سال بعد به ریاست موساد رسید- با یک مقام بلندپایه ساواک، درباره نحوه استفاده از این شیوههای کسب اطلاعات، توافق شد. مقامات دو سرویس، اطلاعاتی را که از راههای مختلف به دست میآوردند و مورد علاقه طرف مقابل نیز بود، در اختیار یکدیگر قرار میدادند. تبادل اطلاعات بین دو کشور، به سه صورت انجام میگرفت:
الف) برخی از نیازمندیهای اسرائیل و ایران، در زمینه اطلاع از فعالیتهای ارتش عراق و افغانستان و دیگر موضوعات مورد علاقه، به صورت سؤالهای کتبی مبادله میشد. هر طرف اگر جوابی داشت، برای طرف مقابل میفرستاد. در مواردی نیز نماینده یکی از سرویسها در ملاقات با نماینده سرویس دیگر یا احیاناً مسئولان آن سرویس، به طور شفاهی یا کتبی، تقاضای کسب اطلاعات میکرد و از این طریق، هر ماه اطلاعات زیادی بین طرفین مبادله میشد.
به عنوان مثال، در سه ماهه منتهی به اسفند ۱۳۵۱، در مجموع ۱۸۷ گزارش بین ساواک و موساد مبادله شد. گزارشهای ارسالی موساد برای ساواک، بیشتر حاوی مطالبی درباره فعالیت سازمانهای فلسطینی، روابط اعراب با یکدیگر و همچنین تجزیه و تحلیل اوضاع داخلی کشورهای عرب بوده و ایران نیز بیشتر، اخبار مربوط به عراق، اوضاع افغانستان و دیگر کشورهای منطقه را، برای موساد فرستاده است.
ب) ملاقاتهایی که مقامات و مسئولان دو سرویس، با یکدیگر داشتند. در این ملاقاتها، طرفین درباره موضوعات مورد علاقه، مذاکره و اطلاعات لازم را مبادله میکردند.
ج) هر سال چند بار تیمهای اطلاعاتی طرفین، برای تبادل اطلاعات به کشورهای یکدیگر مسافرت میکردند. در کنفرانسهای سهجانبه با ترکیه و اتیوپی نیز، که هر ساله تشکیل میشد، ساواک و موساد و سرویس امنیتی سوم، اطلاعات لازم را مبادله میکردند. اسرائیلیها گاه به فروش اطلاعات خود به امریکا نیز اقدام میکردند.
در یک مورد، اطلاعاتی در خصوص هواپیمای روسی (میگ) که به عراق تحویل داده شده بود، به دست آمد. ساواک بلافاصله اطلاعات مزبور را، در اختیار موساد و سپس سیا قرار داد. هنگامی که مقامات موساد قصد فروش همان اطلاعات را به سازمان سیا داشتند، مطلع شدند که ساواک قبلاً اخبار مرتبط را، بدون دریافت وجهی در اختیار آنها قرار داده است!
موساد آموزگار ساواک
بررسی روابط امنیتی- اطلاعاتی ایران و رژیم صهیونیستی، بیانکننده این واقعیت است که اسرائیل، مؤثرترین و بیشترین نقش را در هدایت، تقویت و گسترش ساواک از طریق آموزش کارکنان ساواک، به عنوان بهترین شیوه برای تحقق اهداف خود، ایفا کرده است. آموزشهایی که اسرائیلیها به ایرانیها میدادند، تقریباً مسیر مشخصی را طی میکرد. با توجه به اسناد ساواک، میتوان شیوه و نحوه عملکرد سازمان اطلاعاتی اسرائیل در ایران را، به شکل مستدل و مدون خلاصه کرد. ارتباط آموزشی ایران و اسرائیل، عمدتاً از چهار مرحله تشکیل میشد، که عبارت بودند از:
۱- شناسایی نیازها: در این مرحله، نیروهای اسرائیلی با توسل به اطلاعات و عملیات آشکار و پنهان خویش، نیازها و کاستیهای اطلاعاتی ایران را شناسایی میکردند.
۲- تطمیع: اسرائیل پس از شناخت نیازمندیهای ایران، اطلاعاتی را درباره امکانات خود و به شکل مبالغهآمیز، به رؤسای ساواک منتقل میکرد.
۳- آموزش ناکافی: رؤسای ساواک پس از آنکه احساس میکردند نیاز آنها توسط اسرائیلیها برآورده میشود، افرادی را به منظور آموزش به اسرائیل اعزام میکردند، یا استادانی را از اسرائیل دعوت میکردند. کارشناسان و مستشاران اسرائیل، طی یک دوره فشرده و کوتاهمدت، فقط برخی نکات را به شاگردان خود منتقل میکردند. در این مرحله، اسرائیلیها سعی میکردند اشتیاق و عطش آموزشیاران ساواک را، بیش از پیش تشدید کنند.
۴- مرحله نهایی: در این مرحله متقاضی خواهان آموزش است، لذا اسرائیل با شرایط مطلوب و دریافت هزینه بیشتری، به آموزش میپرداخت. مراحل چهارگانه فوق، در بسیاری از موارد مشابه درخواست آموزش، صادق است.
خرید وسایل جاسوسیِ ساواک از اسرائیل
ساواک بسیاری از وسایل مورد نیاز خود در امر جاسوسی و کسب اطلاعات را، از اسرائیل خریداری میکرد. مواردی از قبیل ضبط صوتهای ویژه جاسوسی، مرکب نامرئی، دستگاههای اشعه ایکس و از این قبیل. در کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل به تاریخ ۱۳۳۹- که در سالهای اولیه تأسیس ساواک تشکیل شده بود- توافق شد سرویس اسرائیل برای تکمیل وسایل ارتباطی مأموران سرویس ایران، حاضر است هرگونه وسایل از قبیل بیسیم، مرکب نامرئی، وسایل عکاسی، مخفی کردن پیام و ... را، در اختیار سرویس ایران بگذارد و شیوه استفاده از آنها را نیز، تعلیم دهد. سرویس ایران نیز، صورت نیازمندیهای خود را تهیه و به سرویس اسرائیل خواهد داد.
تشکیل سرویس زیتون در ایران
موساد در ایران، سازمان اطلاعاتی مستقلی تحت عنوان «سرویس زیتون» تشکیل داد، که وظیفه آن عبارت بود از مقابله با مخالفان اسرائیل در ایران، کشف اقدامات آنان و برکناری مسئولانی که به اسرائیل بدبین بودند، یا با آن مخالفت میکردند. استخدام جاسوس در تهران و اعزام آنان به کشورهای مورد نظر، از دیگر موارد همکاریهای مشترک سرویس اطلاعاتی ایران و اسرائیل بود، که در قالب طرح «کریستال» اجرا شد.
در میان سایر اقدامات عملیاتی مشترک برونمرزی ساواک و موساد، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: تجهیز کُردهای عراق برای مقابله با حکومت آن کشور، کمکرسانی به نیروهای امام البدر در واقعه یمن، تلاش برای حفظ تاج و تخت ملک حسین در واقعه اردن و عملیات مشترک علیه گروههای فلسطینی. آنها همچنین طی اجلاسهای سهجانبه با حضور سرویس امنیت ملی ترکیه، به مبادله اطلاعات درباره موضوعاتی مانند کشورهای عربی، اتحاد شوروی، ارمنیها، کردها و سازمانهای فلسطینی میپرداختند. در برخی موارد، سرویس زیتون بدون اطلاع ساواک، اقداماتی انجام میداد.
علاوه بر این، اسرائیل سه پایگاه برونمرزی در ایران داشت، که عراق و کشورهای عربی را دربر میگرفت. نکته قابل توجه اینکه، موساد برای آنکه هیچ رد پایی از خود در فعالیتهای برونمرزی به جا نگذارد، اقدام به اخذ شناسنامههای ایرانی برای نیروهای خود میکرد! بنابراین، در مجموع میتوان گفت رابطه ساواک و موساد، از یک همکاری به مفهوم واقعی آن برخوردار نبود، بلکه رابطهای یکطرفه بود، که موساد در پرتو استفاده از امکانات ساواک، به سوی اهداف خود گام برمیداشت و این جریان تا پایان دوران حکومت پهلوی، ادامه داشت.
روابط ایران و اسرائیل در فاز نظامی
نیروهای مسلح اصلیترین ستون داخلی بود، که شاه برای حفظ و تداوم حکومت خود، به آن تکیه داشت و از این رو، همواره توجه و کنترل خاصی بر آنها اعمال میکرد. وجود مرز طولانی میان ایران و شوروی، با توجه به نظام دو قطبی و جنگ سرد و تهدیدات منطقهای به خصوص از جانب عراق و مصر، پس از روی کار آمدن جمال عبدالناصر، موجب شد تا شاه به سمت افزایش انواع سلاحهای جنگی، گرایش یابد.
این امر زمانی به اوج خود رسید که از یک سو، بر اساس دکترین نیکسون رئیسجمهور وقت امریکا، شاه در راستای حفظ منافع امریکا، نقش ژاندارمی را در منطقه خلیج فارس بر عهده گرفت و از سوی دیگر، با افزایش قیمت نفت و درآمد ایران در جریان جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، ایران توان چشمگیری برای خرید جنگافزار کسب کرد به گونهای که دولت ایران حدود یکسوم از کل درآمدهای پولی خود را، به هزینههای نظامی اختصاص داد.
هرچند بخش عمده تسلیحات ایران از طریق امریکا تأمین میشد و ایران در اواسط دهه ۱۹۷۰، به بزرگترین خریدار اسلحه امریکایی در جهان تبدیل شده بود، اما از آنجا که شاه ادامه بقای خود را در داشتن تسلیحات هرچه بیشتر و متنوعتر میدید و از دید تحلیلگران، به «جنون عظمت» در خرید سلاح مبتلا شده بود، به دنبال آن دسته از منافع تسلیحاتی بود، که برای فروش محدودیتی نداشته باشند. به تشخیص شاه و ژنرال طوفانیان، «اسرائیل» به عنوان مناسبترین منبع تعیین شد.
لازمه این تشخیص هم آن بود که بین ایران و اسرائیل، روابط نظامی برقرار شود و آنها را به همدیگر نزدیکتر کند. به ویژه که هرگاه دولتهای دموکرات امریکایی یا کنگره، با فروش سلاح جنگی به ایران مخالفت میورزیدند، ایران گامهای بلندتری به سوی اسرائیل برمیداشت، که در اذهان مقامات ایرانی به منزله «امریکای کوچک» تلقی میشد! روند خریدهای تسلیحاتی از اسرائیل، به گونهای پیش رفت که در سالهای پایانی رژیم شاه، ایران به عنوان بزرگترین خریدار جنگافزار و تسلیحات از اسرائیل محسوب میشد.
انگیزههای اسرائیل از فروش جنگافزار به ایران
اسرائیل نیز در فروش تسلیحات جنگی به ایران، انگیزههای خاص خود را داشت. اول اینکه به ایران، به دیده عمق استراتژیک خود مینگریست، که در جنگها میتوانست از کمک لجستیکی و پشتیبانیاش استفاده کند. چنان که در چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل، به دلیل نیاز فوری اسرائیل، ایران مقداری تجهیزات جنگی به اسرائیل ارسال کرد.
دیگر اینکه، اسرائیل با فروش تسلیحات و گسترش دامنه همکاریهای نظامی، درآمد زیادی به دست آورده بود و ضمناً در درازمدت، در ایران نوعی وابستگی به تجهیزات اسرائیلی به وجود میآورد. بهعلاوه اسرائیل کاملاً میدانست، هر سلاحی که از هر طریقی به دست حکومت ایران برسد، تهدیدی علیه کشورهای انقلابی عرب قلمداد خواهد شد؛ بنابراین اسرائیلیها از لابی خود به منظور راضی کردن امریکاییها، به فروش تجهیزات و تسلیحات مورد درخواست شاه استفاده میکردند.
خریدهای سخاوتمندانه تسلیحاتی پهلوی دوم از اسرائیل
شاه به منظور کسب پشتیبانی امریکا و اخذ جنگافزارهای بیشتر از آن کشور، درصدد برآمد روابط با اسرائیل را، از چارچوب همکاریهای کشاورزی و نظامی، به زمینههای دیگری گسترش دهد؛ لذا در فروردین ۴۴ و با وجود برخی مخالفتها، ارتشبد حسن طوفانیان معاون تسلیحاتی وزارت جنگ را، برای خرید تعداد زیادی مسلسل دستی یوزی، برای افراد شهربانی و گارد شاهنشاهی به اسرائیل فرستاد! مسلسلهای مزبور برای نخستین بار، در آذرماه آن سال، هنگام بازدید رسمی پادشاه عربستان سعودی از ایران و سان دیدن وی از گارد احترام، به نمایش درآمد.
در سوم اسفند ۱۳۴۶، اسرائیل به حکومت محمدرضا پهلوی پیشنهاد کرد، که آماده است اعتباری به ارزش ۷۵ میلیون دلار، در اختیار ایران قرار دهد، تا در جهت تقویت نیروهای دفاعی ایران هزینه شود. در پی دریافت این پیشنهاد، هیئت وزیران در جلسه مورخ ۱۲/۸/۱۳۴۷، آن را بررسی کرد و با تصویب آن، به وزارت جنگ اجازه داد اعتبار مذکور را، برای خرید اقلام دفاعی تحصیل کند.
متن تصویب نامه هیئت وزیران به شماره ۲۲۰/۳ و در طبقهبندی به کلی سری، به شرح زیر است: «هیئت وزیران در جلسه مورخ ۱۲/۸/۱۳۴۲، به استناد قانون راجع به تحصیل ۲۰ میلیارد ریال اعتبار جهت تقویت نیروهای دفاعی کشور، مصوب ۱۲ آذر ۱۳۴۲، به وزارت جنگ اجازه دادند تا ۷۵ میلیون دلار اعتبار، برای خرید اقلام دفاعی تحصیل نماید و به تیمسار سپهبد صنیعی وزیر جنگ، اجازه داده میشود که با توجه به سری بودن موضوع قرارداد، آن را امضا و مبادله یا اینکه به مسئولیت خود، اختیار امضا و مبادله آن را، به دیگری تفویض نماید.
ضمناً به بانک مرکزی ایران اجازه داده میشود، پرداخت تعهدات وزارت جنگ را، در اجرای این قرارداد تضمین و وزارت دارایی نیز، متقابلاً پرداختهای بانک مرکزی ایران را، از این بابت از محل اعتبارات وزارت جنگ تعهد نماید و مجوز قانونی این قرارداد پس از رفع محظور سری بودن، از مجلسین تحصیل کند. اصل تصویب نامه در دفتر نخستوزیر است».
در اسناد نخستوزیری آمده است، که در سال ۱۳۴۸، وزارت جنگ با استفاده از اعتبار واگذاری شده از طرف بانک اسرائیل، به خرید جنگافزار و تسلیحات مختلف از اسرائیل، اقدام و هیئت وزیران هم در ۳/۸/۱۳۴۸، قراردادهای خرید این وزارتخانه را تصویب کرد. این قراردادها و به ویژه تخصیص اعتبارهای چند میلیون دلاری، از سوی اسرائیل برای تقویت نیروهای نظامی ایران در منطقه، بیش از پیش روابط نظامی ایران را، در وضعیت تازهای قرار داد. به گونهای که ارتش ایران به عنوان یکی از استفادهکنندگان اصلی سلاحهای اسرائیلی، محسوب میشد.
دیگر ساحتهای تسلط نظامی اسرائیل بر ایران
بهرهگیری از مشاوران نظامی اسرائیل در خرید تسلیحات نظامی از کشورهای اروپایی، انعقاد قرارداد بین شرکتهای اسرائیلی و نیروی دریایی ایران به منظور طراحی تأسیسات و خانهسازی، انعقاد قرارداد برای تعمیر هواپیمای جت جنگنده اف ۱۶ ایران در اسرائیل، تجهیز ناوچههای نیروی دریایی ایران به تجهیزات الکترونیکی، طرح محرمانه عملیات گل برای تولید موشکهای زمین به زمین با برد ۴۵۰ کیلومتر، برگزاری دورههای مختلف آموزش برای نیروهای نظامی ایران و اسرائیل، از جمله مواردیاند که در روابط نظامی ایران و اسرائیل، تحقق یافته است.
ایران و اسرائیل به این نتیجه رسیده بودند، که با همکاری نظامی و تکیه بر ارتش، میتوانند در برابر تهدیدات منطقهای، به منافع واحدی دست یابند، اما بررسی روابط نظامی این دو کشور، این واقعیت را نشان میدهد که اسرائیل در روابط نظامی نیز، از یک برتری منافع برخوردار بود! چه به لحاظ کسب درآمد هنگفت از فروش تسلیحات و تجهیزات به ایران و چه به لحاظ برگزاری دورههای آموزشی نظامی برای نیروهای مسلح در ردههای مختلف ارتش، که هرکدام از اینها میتوانست در بلندمدت، نوعی وابستگی به جنگافزارهای اسرائیلی و تأثیرگذاری در سیاست دفاعی ایران را، بر جا بگذارد.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/
انتهای پیام/