دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 بهمن 1399 - 11:56

چه کسی می‌تواند بهترین رئیس جمهور باشد؟

با نزدیک شدن به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، احزاب و گروه‌های سیاسی نیز به تکاپو افتاده‌اند تا در میدان رقابت‌های انتخاباتی از دیگر گروه‌های رقیب جا نمانند و بتوانند بیشترین تأثیرگذاری را بر انتخابات داشته باشند و در نتیجه آن نامزد معرفی ‌شده‌شان به‌ عنوان پیروز نهایی انتخابات روی کار بیاید.
کد خبر : 565168
1.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، کارنامه نه‌ چندان مطلوب جریانات سیاسی در عرصه‌های مدیریتی و فعالیت‌های حزبی موجب شده تا مردم نیز به آن‌ها اقبال چندانی نداشته باشند، موضوعی که عدم موفقیت گروه‌ها در جذب مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دوره یازدهم مجلس را می‌توان دلیل این مدعا دانست.


در همین راستا، در گفت‌وگویی با اسدالله بادامچیان دبیر کل حزب موتلفه و نماینده پیشین مجلس به بررسی عملکرد احزاب و جریانات در عرصه سیاسی و انتخاباتی کشور، دلایل ریزش بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان، جایگاه موتلفه در سپهر سیاسی کشور و نیز برنامه‌ها و اقدامات لازم برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات پرداخته‌ایم.


در انتخابات مجلس شاهد کاهش چشمگیر اقبال مردم به احزاب سیاسی بودید، به نظرتان علت این موضوع چیست و چرا احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا نتوانستند در افزایش مشارکت مردم اثرگذار باشند؟


احزاب تنها بخشی از اقشار و افرادی هستند که در انتخابات شرکت می‌کنند. در سال گذشته، فضای انتخاباتی در کل کشور متفاوت بود و مشارکت مردم در برخی حوزه‌های انتخاباتی به بالای ۸۰ درصد هم می‌رسید و در برخی دیگر حوزه‌ها پایین‌تر بود. به‌هرحال این موضوع ارتباطی به احزاب ندارد و احزاب در کشور ما نیز همانند بقیه کار می‌کنند؛ اما به نظرم دلیل عمده کاهش مشارکت، نارضایتی و ناامیدی مردم خصوصاً از اصلاح‌طلبان بود و خود این موضوع نیز به عملکرد دولت و مسائل اقتصادی کنونی مرتبط است.


تا چه حد عملکرد اصلاح‌طلبان را در بروز مشکلات فعلی کشور در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی مؤثر می‌دانید که باعث شده حتی بدنه اصلاح‌طلبان هم تمایل به شرکت در انتخابات نباشند؟


اصلاح‌طلبان مجموعه‌ای در فضای سیاسی کشور هستند که جریان خاص فکری و سیاسی خودشان را داشتند و هنگامی هم که در دوم خرداد ۷۶ بر سرکار آمدند مردم به آنان بسیار امیدوار بودند، به همین علت به آقای خاتمی رأی دادند و به آقای ناطق رأی ندادند؛ اما اصلاح‌طلبان بعدها به‌تدریج موقعیتشان را از دست دادند به‌نحوی‌که دولت آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان دولت بعدی انتخاب شد که شعارهای ارزشی می‌داد و بعد اتمام دوره آن نیز اصلاحات اعتدالی بر سرکار آمد. اینکه اصلاح‌طلبان نتوانستند کشور چه در دولت اصلاحات چه در دولت اصلاحات اعتدالی به‌خوبی اداره کنند، امر واضحی است که علت آن هم فاصله داشتن آنان با دیدگاه‌های مبنایی انقلاب اسلامی است. افکار لیبرالی و روشنفکرانه، ناکارآمدی، مشکلات مالی و حقوق‌های نجومی، گرانی‌های بی‌جهت و مسائل ارزی که در این دوره رخ داد، همه ازجمله دلایلی هستند که در بروز این شرایط تأثیر داشتند.


وقتی ارز چهار هزارتومانی به یک‌باره به بالای سی هزار تومان می‌رسد و افزایش آن در تمام مسائل اثر دارد و در مقابل دولت نیز اقدام خاصی انجام نمی‌دهد و حتی رئیس بانک مرکزی مدام می‌گوید افزایش قیمت حباب است، آیا در چنین شرایطی می‌توان انتظار داشت که مردم از اصلاح‌طلبان راضی باشند؟ از سمتی هم شاید اگر اصولگرایان در این دوره فعال نبودند رقم مشارکت مردم از این هم پایین‌تر می‌آمد. مردم با مشاهده شرایط کشور طبعاً ناراضی می‌شوند اما متأسفانه هیچ اقدامی برای رفع نارضایتی‌ها صورت نمی‌گیرد و دولت حاضر نیست در اندک زمان باقیمانده نیز اقداماتی را انجام بدهد که تحول ایجاد کند.


اگر آقای لاریجانی بخواهند از سمت اصولگرایان کاندید شوند، آیا همه گروه‌های اصولگرایی روی ایشان اجماع خواهند داشت؟


در حال حاضر نمی‌توان درباره این موضوع اظهارنظری کرد. اول باید دید که ایشان به عرصه انتخابات می‌آیند یا نه. ایشان یکی از چهره‌های معتبر و مدیران لایق کشور هستند و توانسته‌اند عملکرد خوبی از خود برجای بگذارند.


احزاب و گروه‌های سیاسی چگونه می‌توانند در عرصه مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ نقش داشته باشند و کارآمدی انتخابات را رقم بزنند؟


احزاب باید با مردم همراهی داشته باشند، نامزدهای مؤثر به مردم معرفی و در مردم ایجاد امید کنند که مشکلاتشان حل خواهد شد. در حال حاضر، مردم توجه چندانی به دعواهای جناحی و جریانی ندارند بلکه میگویند در گام دوم انقلاب چه کسی می‌تواند کشور را به اوج جایگاه خودش برساند درحالی‌که تمامی بسترهای آن نیز فراهم است. مردم از اصلاح‌طلبان به‌شدت ناامید هستند، به برخی اصولگرایان هم که درگذشته مسئولیت‌هایی را داشتند و نتوانستند اقدامات سازنده‌ای انجام بدهند، چندان امیدی ندارند. به نظرم هر فردی که با برنامه و راهکار قوی و چهره‌های مؤثر بتواند امیدآفرینی کند مردم به او رأی خواهند داد.


معتقدیم در انتخابات آینده ریاست جمهوری، باید فردی نامزد شود و مردم به وی رأی بدهند که بتواند دولت حزبی داشته باشد، زیرا که دولت‌ها بر اساس سه محور شکل می‌گیرند. یکی اینکه یک شخص رئیس‌جمهور می‌شود، وقتی شخص رئیس‌جمهور شد ممکن است وقتی مسئول می‌شود و می‌خواهد کابینه را انتخاب کند به سراغ دوستان خودش برود و چون از قبل آمادگی کار مدیریتی و اجرایی این ‌چنینی را ندارند نتیجه‌اش این می‌شود که مانند آقای احمدی‌نژاد افراد را تغییر می‌دهد.


یا اینکه دولت باندی روی کار بیاید، باندها همیشه خطرناک هستند. وقتی رئیس‌جمهوری با یک مجموعه غیر حزبی و باندی بر روی کار می‌آید همیشه افراد باند خود را سرکار می‌گذارد در نتیجه دولتش، دولت مردمی نیست و در ایران هم دولتی که مردم قبولش نداشته باشند و با همه کار نکند دچار شکست است. یکی از دلایل مشکلات دولت فعلی نیز همین است که از ظرفیت همه نیروها استفاده نکرده و تنها به دولت اصلاح‌طلب اعتدالی در یک مجموعه محدودشده و نتوانسته کاری از پیش ببرد. دیگر اینکه دولت به‌صورت حزبی به روی کار بیاید. حزب علاوه بر تیم و برنامه مشخص، تشکیلات مردمی هم دارد و از آنجایی ‌که احساس می‌کند نباید اعتبار و جایگاهش نزد مردم از بین برود، شخصیتی را به‌عنوان نامزد خود معرفی می‌کند که به حل مسائل مردم و کشور کمک کند. ما معتقدیم در گام دوم انقلاب، بهترین رئیس‌جمهور فردی است که بتواند به‌صورت دولت حزبی و با ویژگی‌های انقلابی، سالم و پاک‌روی کار بیاید.


جایگاه موتلفه را در شرایط و معادلات کنونی کشور و در بین عامه مردم چگونه می‌بینید؟


موتلفه در بین خواص مورداحترام و مقبولیت کامل است. موتلفه تنها حزبی است که با نظر امام شکل‌گرفته و در دوره دوم فعالیتش و بعد از تعطیلی حزب جمهوری اسلامی، باز هم با نظر امام تشکیل شد. بعد از رحلت امام و ولایت رهبری نیز، دوباره با نظر رهبری روی کار آمد. موتلفه تجربه‌های سیاسی مختلفی را با چهره‌های مؤثر دارد. آقای رجایی که محبوب‌ترین رئیس‌جمهور در بین ملت است، موتلفه‌ای بود و حتی در دوران نخست یا دولت خود نیز با همه کار می‌کند. شهید باهنر هم موتلفه‌ای است، وقتی سرکار می آید با همه گروه‌ها کار می‌کند. پس موتلفه هم تجربه ریاست جمهوری دارد هم تجربه کار حزبی. موتلفه در انتخابات ۹۶ نیز نامزد داشت و بین چند نامزدی که آن زمان مطرح بود آقای میرسلیم یک چهره برجسته‌ای بودند. در قوه قضائیه از شهید بهشتی تا لاجوردی و یا کچویی و ربانی املشی همه جزو موتلفه بودند. موتلفه در دوران انقلاب توانسته با همه تعامل کند و قوی حاضر شود به طوری که زندان و شکنجه آن را سست نکرده است.


بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، موتلفه مطابق نظر امام جزو زیرمجموعه حزب جمهوری اسلامی قرار گرفت و بعد از اینکه حزب جمهوری تعطیل شد موتلفه به ‌صورت یک حزب روی کارآمد. تا به امروز کسی بگوید افراد مسئول و غیرمسئول در حزب موتلفه، اهل خلاف یا حقوق و درآمدهای نجومی بودند. آقای عسگراولادی میلیاردها تومان پول خیر در اختیارش بوده، بااین‌حال کسی نمی‌تواند مدعی شود که ایشان ریالی به نفع خودش به‌کاربرده است. موتلفه مجموعه‌ای سلامت، پاک و دارای تیم تجربه آموخته و قوی است اما برخی می‌گویند موتلفه بازاری است، درحالی‌که ما از بین نامزدهای آن روز فردی را معرفی کردیم که ازنظر علمی تحصیل‌کرده خارج و استاد تمام دانشگاه بود.


شاهد بودید طیف پایداری حضور پررنگی در چینش انتخابات درونی مجلس یازدهم داشتند و حتی در تحلیل‌ها نیز عنوان شد مجلس یازدهم یا سیستم انتخاباتی اصولگرایان، راهبرد توجه بیشتر نسبت به پایداری‌ها را دنبال کرده و درنتیجه آن جایگاه قبلی موتلفه به ‌نوعی تنزل یافته است. آیا این موضوع را قبول دارید؟


موتلفه در انتخابات مجلس در یک ائتلاف با سایر گروه‌های اصولگرایی بود و همه هم می‌دانند که موتلفه نقش اساسی و مؤثری در ائتلاف داشته و دارد، بنابراین عمده نمایندگان نیز وابسته به موتلفه هستند. علاوه بر آن، بسیاری از این‌ها با موتلفه همراه هستند یا عضوند؛ اما درباره انتخابات داخلی مجلس، باید گفت معمولاً خود اعضای کمیسیون‌ها هستند که رئیس کمیسیون را انتخاب می‌کنند و یا هیئت‌رئیسه مجلس هم توسط نمایندگان در صحن انتخاب می‌شوند. گرچه نمایندگان فرد دیگری را به‌ عنوان رئیس مجلس انتخاب کردند اما این دلیل نمی‌شود که بگوییم موتلفه رأی و جایگاه ندارد.


ما وارد دعواهای حزبی نشدیم و در مصاحبه‌ای هم گفتم ما هیچ‌گونه تحمیل نظری را به نام حزب از بیرون به مجلس نخواهیم داشت. اختیار مدیریت مجلس بر عهده ۲۹۰ نماینده است بنابراین آن‌ها رئیس را انتخاب کردند و البته این هم برای دوره یک‌ ساله است و باید دید سال بعد چه کسی به‌ عنوان رئیس انتخاب می‌شود. در مجلس دهم دیدید که آقای لاریجانی دو نائب رئیس داشت که هر دو با او اختلاف دیدگاهی داشتند اما در عین‌حال نمایندگان به آن‌ها رأی دادند. البته در این دوره یک مجموعه نسبتاً هماهنگ‌تر روی کار آمده، بنابراین معضل خاصی در این‌باره مطرح نیست.


شاهدیم مجلس در حال تصویب طرحی است که شورای نگهبان از طریق آن بتواند پس از انتخاب نمایندگان همچنان بر رفتار و عملکرد آنان در طول دوره نمایندگی‌شان نظارت داشته باشد. به نظرتان آیا این موضوع با اختیار و استقلال مجلس قابل‌جمع است؟


من در مصاحبه‌ای در همین باره گفتم که شورای نگهبان در نحوه کارش پیرامون بررسی صلاحیت‌ها تغییراتی بدهد. الان روش این‌گونه است که شورای نگهبان همه‌کسانی را که نامزد انتخابات مجلس و ریاست جمهوری می‌شوند را بررسی می‌کند، درحالی‌که صلاحیت بسیاری از آن‌ها را نمی‌تواند احراز کند درنتیجه عدم احراز صلاحیت می‌گوید. گرچه بسیاری از افراد بر اساس قانون واحد شرایط قانونی هستند و می‌توانند در انتخابات حضور یابند، اما شورای نگهبان چگونه صلاحیت ۱۶ یا ۱۵ هزار نفر را می‌خواهد احراز کند.


منبع: پایگاه خبری جهت


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب