جزئیاتی از کتاب «اسطوره، شاهنامه، تعزیه»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا از کاشان، کتاب «اسطوره، شاهنامه، تعزیه» (وامگیریهای تعزیه از بنمایههای اساطیری و شاهنامه) تألیف محمد خداداد نوشآبادی دانشآموخته دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان منتشر شد.
این کتاب که برگرفته از رسالههای دکتری و ارشد این دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان و پژوهشگر تعزیه است، مشتمل بر ۶ فصل است.
بنمایههای اساطیری تعزیه، کهنالگوها در ساختار تعزیهنامهها، بررسی تطبیقی داستان سیاوش و روایت مادر تعزیهنامهها، خویشکاری و همنوایی عرفان و اسطوره در نسخ تعزیه، وامگیریهای تعزیه از شاهنامه فردوسی و مروری بر چند باور اساطیری و عرفانی در چند نسخه تعزیه عنوانهای ۶ فصل این کتاب هستند.
محمد خداداد نوشآبادی دورههای کارشناسی ارشد و دکتری خود را بهصورت پیوسته در سالهای ۹۲ تا ۹۸ در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان گذراند.
به گزارش آنا، کتاب «اسطوره، شاهنامه، تعزیه» (وامگیریهای تعزیه از بنمایههای اساطیری و شاهنامه) در ۳۷۴ صفحه در شمارگان ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات آرون چاپ شده است که در گزارش زیر به تشریح مقدمه و فصول آن پرداخته میشود.
مقدمه و فصول
تعزیه، نمایشی آیینی است که بر پایه کهن الگوهای اساطیری و آموزههای دینی و اخلاقی هویت یافته است و رویدادهای تاریخی، اساطیری، عرفانی و سرگذشت پیشوایان دینی را با روایتهایی برآمده از باورهای عامیانه با محوریت واقعه تاریخی عاشورا ارائه میکند. همین درک و دریافت، از سویی کارکردها و پندارهای اساطیری را از پسِ ذهنِ تاریخی تودهها، دوبارهسازی کرده و از سوی دیگر، ارزشها و رهیافتهای اخلاقی و عرفانی را جلوهگر ساخته است.
در این کتاب، پس از بحثی مقدماتی پیرامون اسطوره و تعزیه به نقش و جایگاه اسطوره در تعزیه در پنج فصل اصلی پرداخته شده است: در فصل نخست، کهن الگوها و باورهای اساطیری در ساختار تعزیهنامهها، واکاوی شده است.
این نمادها شامل عناصر اربعه، جن، دیو، حیوانات اساطیری، فرّ، عدد سه و.. هستند که از فرط فراوانی، روایتهای تاریخی را به حاشیه بردهاند و تاریخ و اسطوره را به هم پیوستهاند و البته همزمان در باورپذیرشدن اصل قصه نیز نقشآفرینی کردهاند.
در فصل دوم، به خویشکاری (= کارکرد مقدس) و همآوایی (= همسانی) اسطوره و عرفان در تعزیهنامهها پرداخته شده است؛ زیرا همسانی و همکارکردی ریشهداری بین رمز و رازهای اساطیری و عرفانی وجود دارد و این آمیختگی در بستر آیینی تعزیه، در موضوعاتی مانند تعزیههایی با مضامین مشترک اساطیری و عرفانی، جاودانگی پس از مرگ، مؤلفههای عاشقانه، اهمیت انسان کامل و رابطه مراد و مریدی، خلوتهای عارفانه، جهان شمولی افکار و اشخاص، همیشه جوان بودن قهرمان، کوشش به اندازه وسع، ضرورت پاکیزگی و طهارت روح و جسم و ... مورد بحث قرار گرفته است.
در فصل سوم سعی شده است بین داستان سیاوش، داستانِ داستانها و سمبل پاکی و پاکباختگی اسطورههای ایرانی، در شاهنامه با مجلس تعزیه امام حسین (ع) بهعنوان مادرِ تعزیهها، مقایسه شود.
بر اساس این بررسی، سوگمایشهای سیاوش، ارجداشت پاکنهادی و خونخواهی مظلوم است و شهادت امام حسین(ع) در نسخ تعزیه، مرکز ثقل همه وقایع عالم است. در این فصل، ضمن روایت خلاصه دو داستان و ویژگیهایشان، همانندیها و پیوندهای آنها در زمینه تولد رازآلود از مادری آسمانی، جنبه ازلی بودن، کنشها و واکنشهای طبیعت در برابر این قهرمانان، حضور فرازمینیها، تکرارشوندگی، نمادها و اشارات مشترک و ... مورد پژوهش قرار گرفته است.
در فصل چهارم، شباهتها و وامگیریهای معنوی و لفظی در ده مجلس تعزیه از شاهنامه فردوسی مورد بررسی قرار گرفته است. نسخهنویسان تعزیه که مؤانست زیادی با شاهنامه داشتهاند، در بهکارگیری اصطلاحات، اسامی و تعبیرات اساطیری، داستانسازیها، نوع گفتارها، شخصیتپردازیها، اشارات، رمزنگاریها، سمبلها و ... بسیار وامگیرنده از این منبع کهن و روایات و باورهای کهن ایرانی بودهاند.
در فصل پنجم نیز به چند باور اساطیری در چند تعزیهنامه و نیز برخی تعزیههای عرفانی اساطیری، اشاراتی شده است و در پایان از شهیرترین نسخهنویس ادوار تعزیه ـ میزعزای کاشانی ـ نیز ذکری به میان آمده است.
این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسش است که باورها و داستانهای اساطیری چه نقش، جایگاه و تأثیری در روایتهای تاریخی تعزیه داشتهاند؟ و بهطور کلی عواملی را که باعث شدهاند نسخهنویس تعزیه برای تقریب ذهنیت مخاطب به داستانی تاریخی، از نمادها، قصّهها و اشارات اساطیری سود ببرد، شرح میدهد تا به این نتیجه برسد که اساساً روایتهای مورّخان مذهبی و نسخهپردازان تعزیه در توضیح و تشریح زندگانی بزرگان دینی و پیشوایان مذهبی، زندگی واقعی ایشان را با بزرگنمایی و قصهسرایی پیوند دادهاند؛ البته این بزرگنمایی از سویی و نیز آمیختگی اسطوره و تاریخ از سوی دیگر به باورپذیری و تأثیرگیری مخاطبان تعزیه از الگوهای مذهبی کمک کرده و کنش و واکنشهای تماشاگران تعزیه به این نوع روایتها از سر استقبال و باورمندی بوده است.
با اینکه در زمینه اسطوره در سطح بینالمللی پژوهشها، کتابها و مقالات متعددی نوشته و عرضه شدهاند و تحقیقهای اصیل و عمیق، نویافتههای فراوانی از اسطوره باوری مردمان در سراسر گیتی گزارش کردهاند و نیز با اینکه در زمینه نمایش موسیقیایی و ایرانی تعزیه تاکنون کتابها، مقالات و پژوهشهای متعددی بهویژه در پنج دهه اخیر انجام پذیرفته است؛ اما تحقیقی مستقل و مفصل در زمینه نقش، جایگاه و تأثیر اسطوره در تعزیه انجام نشده است. این در حالی است که در بسیاری از نسخ و روایات تعزیه، اشارت و وامگیریهای اساطیری بهویژه اساطیر ایرانی را میتوان دید.
اساساً بعضی از تعزیهنامهها برآمده از افسانههای تاریخی، مذهبی، ملی و اسطورهایاند. تعزیههای «بئرالعلم، شستبستن دیو، لیلی و مجنون، خسرو و جمشید، اسکندر و فعفور چین، صنم و منصور حلاج» از این دستهاند. هرچند روایتگر تعزیه در همه تعزیهنامهها گریزی به حوادث تاریخی صدر اسلام میزند و بهویژه حماسه عاشورا و شخصیت ممتاز و الهی امام حسین (ع) در همه شبیهخوانیها، دیده میشود.
به نظر میرسد در بسیاری از داستانپردازیهای تعزیه چنان تنیدگی اشارات اساطیری با واقعه تاریخی، پررنگ است که تفکیک و تشخیص این دو از یکدیگر سخت و حتی گاه ناممکن است.
پیشفرضهای نویسنده در گردآوری مجموعه «اسطوره، شاهنامه، تعزیه»
- تعزیه بهعنوان نمایشی ایرانی و اسلامی، مشحون از کهن الگوها، باورهای عامیانه و اشارات اساطیری است؛ بهگونهای که گاه این اشارات، روایت تاریخی را به حاشیه بردهاند. کهن الگوها در قالب عناصر، موجودات و نمادهای عمدتاً مقدس در تعزیهنامهها بازتعریف شدهاند.
- تعزیه محصول ذهن مردمی است که باورهای اساطیری و عامیانه را سینهبهسینه از ایرانیان کهن به ارث بردهاند و شخصیتهای قدسی و دینی را جایگزین قهرمانان اسطورهای ساخته و داستانهای زندگی ایشان را در جلوههایی نوین بر قامت پیشوایان دینی پوشاندهاند. بعضی از نسخ تعزیه، مثل «بئرالعلم» و «شست بستن دیو» نیز اساساً داستانی اساطیری را عنوان میکنند و موجوداتی مثل دیو، جن یا حیوانات اسطورهای، نقشی اساسی در داستان دارند.
- انسان امروزی با همه پیشرفتهایی که در علم و تکنولوژی داشته و با همه تغییری که در سبک زندگی به وجود آورده، باز فطرتی دارد که در ناخودآگاه باورش اسطوره و قهرمانان اساطیری خودنمایی میکنند.
- اسطورهپردازی و اسطورهباوری در تعزیهها گاه، خودآگاه بوده و گاه بهصورت ناخودآگاه عینیت یافته است؛ اما در هر صورت واقعیتی غیرقابل انکار است.
- عرفان اسطورهای بهعنوان نخستین گونه از عرفان، در نسخ تعزیه نیز جلوهها و نمودهایی دارد. این بازتاب بهگونهای است که خویشکاری مشترک و کارکرد مقدس عرفان و اسطوره را در تعزیهنامههای اساطیری و عرفانی و نیز مضامین مشابه و اصطلاحات مشترک میتوان دید.
- تکرار ویژگیهای برساخته برای شخصیتهای اساطیری در هیئت جدید در پیشوایان دینی باعث شده که نسخ تعزیه «امام حسین»(ع) با داستان سیاوش در ساختار روایت، تعریف شخصیت، نوع اتفاقات و نمادها و اشارات مشترک همانندیهایی داشته باشند.
- نسخهنویس تعزیه در ترسیم صحنههای جنگ و جدال و نیز توصیف فرشته خویان و اهریمنصفتان از عالیترین نمونه حماسه، اساطیری ایرانی، یعنی شاهنامه فردوسی بسیار استفاده کرده است.
انتهای پیام/4062/
انتهای پیام/