با به سردی گراییدن لهیب گدازان جنگ تحمیلی، ضرورت بازسازی ویرانه های به جای مانده سالهای حادثه و حماسه بیش از پیش محسوس می نمود. به واقع حکایت تولد دگرباره ملتی بود که عزم آن داشت که ققنوس وار از بطن این آتش برجهد و بر عنقا پرکشد.
در این عصر بیم و امید آیت الله هاشمی مردی که به خورشید درخشان مستور مانده در پس پرده ابرهای ظلمانی باور دیرینه داشت، با عنایت و مساعدت پیر خمین طرحی نو در انداخت.
دانشگاه آزاد اسلامی به سان شعاری شور آفرین و امیدی بعید، بنیاد گذارده شد و کمتر کسی باور داشت که ظرف کمتر از دو دهه بعد به بزرگترین دانشگاه حضوری جهان تبدیل گردد.
هیچ رویا پردازی باور نداشت که از بازه زمانی کوتاه 1367 تا 1394 قریب به پنج میلیون نفر از ایرانیان جویای دانش از این آکادمی عظیم فارغ التحصیل گردند. و فی الحال قریب به 7/1 میلیون نفر در مقاطع و رشته های بسیار متکثر آن مشتاقانه باز هم پای در این راه روشن گذارده باشند.
به راستی چه کسی این خیال محال را باور داشت که مجموعه ای استیجاری با داعیه دانشگاه شدن امروزه با چهار صد واحد و مرکز دانشگاهی و قریب به سیصد میلیارد دلار ارزش مادی امکانات و زیر ساخت بر تارک و بر تاریخ آموزش عالی این سرزمین ببالد و بدرخشد.
بدون شک رکن رکین توسعه در جوامع انسانی بنا به تجربه سده های متمادی بشری "سرمایه انسانی" است.همه نیک می دانیم که فترت و فرار این سرمایه انسانی طی دهه های اخیر سونامی وار بر تمامی سواحل امید ما تاخته است. خیل عظیمی از نخبگان و خردورزان این سرزمین از سر آن که مجالی برای تحصیل، یا محملی برای تدریس و یا پناهی برای پژوهش نداشتند، جلای وطن کردند.
به باور بسیاری از تحلیل گران زیان مادی وارد شده از ناحیه فترت و فرار نخبگان بسیار بیشتر از درآمدهای نفتی، طی یکصد سال اخیر بوده است. به راستی برای سرزمینی که داعیه دار آن است که دیرینه ترین تاریخ دانشگاهی را با توجه به مواریثی چون جندی شاپور دارد برازنده است که جوانانش در جمهوری های نوبنیاد آسیای میانه ادامه تحصیل دهند؟
به راستی جوانی که در ایران اسلامی به تحصیل و تتبیع در مقاطع مختلف پرداخته باشد با ضرورت های "الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت" مانوس تر است یا جوانی که در کالج های غربی پروریده شده باشد؟
آیا جز این است که مقام معظم رهبری سال هاست فرمان خصوصی سازی را صادر نموده اند ولی عملا دولت ها در جمهوری اسلامی اراده و شاید تدبیر لازم را در عملیاتی نمودن این ضرورت راهبردی نداشته اند. و این در حالی است که تاسیس، سر برآوردن و بالندگی خیره کننده دانشگاه آزاد اسلامی فانوسی فروزان در این بحر متلاطم بوده است.
پس از آن که این نهال روینده به درختی تناور تبدیل گردید و سایه سار ترقی آفرین آن براقصی نقاط مام میهن سایه افکند طی سالیان اخیر و سیادت دکتر میرزاده بر این جغرافیای معرفت افزا، فرآیند گسترش کیفی و نهادینه سازی دستاوردهای بی شمار دانشگاه آزاد اسلامی در دستور کار قرار گرفت.
طرح های تجمیع 1 و 2 به منظور کاستن از بوروکراسی دست و پاگیر و کیفیت بخشی بیشتر، افزایش خیره کننده کمی و کیفی تحصیلات تکمیلی که از مطالبات راهبردی و مغفول مانده مقام معظم رهبری بوده است.تلاش پیگیرانه و غیر شعاری برای موضوعیت بخشی عملیاتی به مفهوم "اقتصاد دانش بنیان" که به کرات و تصریح تمام مطمح نظر رهبری معظم انقلاب بوده است.
نوآوری های مدیریتی توسعه محور نظیر طرح بزرگ ساها، طرح بزرگ شفا ، طرح های فرهنگی ماندگار و پی افکندن ده ها مرکز بزرگ رشد و اقتصاد دانش بنیان نیز جلوه هایی از شعار گریزی و گردن فرازی عالمانه بوده است.
آیا افزایش کمی و ارتقای کیفی اعضای هیات علمی علیرغم سیر نزولی ناگزیر ورود دانشجویان جدید با توجه بافتار جمعیتی کشور ، آن هم ضمن دستور به کاهش درآمدهای شهریه ای واحدها و مراکز ، معنایی غیر از پر گشودن این سیمرغ رشک برانگیز دارد؟
پس از آن که طی دهه گذشته پروژه رقیب تراشی و طرح برخی توقفگاههای ناخواسته کاری از پیش نبرد، شایسته نیست که باز هم شانتاژ،سیاه نمایی و مانع تراشی های جدید در دستور کار قرار گیرد.
به راستی از پشت چه عینکی و با چه پیش داوری بددلانه ای باید نگریست تا این جنگل سرسبز و بهار آور را کویری متروک دید؟
به راستی آنانی که سودای خزان کردن این بهار را داشته و دارند با کدامین سرچشمه وطن پرستانه و یا دینداری عالمانه قرابت دارند؟
آیا این کمان کین کشیدن های حریصانه بر این میراث ماندگار ، نگران کننده و تامل برانگیز نیست؟
به یاد داشته باشیم که قول و فعل امروز ما مهمترین ملاک و معیار داوری آیندگان درباره ما و هم فکران ما خواهد بود.
* معاون دانشجویی فرهنگی واحد کرمانشاه
انتهای پیام/