دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
این خانه، خانواده ندارد

خانواده‌های تک نفره؛ پدیده‌ای رو به افزایش

انگار گذشت آن روزگاری که مرد مجرد یا سرباز بود یا دانشجو. حالا فرقی نمی‌کند؛ پسر و دختر، پیر و جوان، مجرد یا مطلقه، تحصیلکرده یا بی‌سواد به هر دلیلی؛ مهاجرت یا ناتوانی در تشکیل خانواده، ترجیح می‌دهند تنها باشند. تنهای تنها.
کد خبر : 50511

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه ایران نوشت: یک سال پیش بود که فیلم «her» به کارگردانی اسپایک جونز روی پرده سینماهای جهان رفت و سر و صدای زیادی به پا کرد. این فیلم هم البته مثل بقیه فیلم‌ها خیلی زود به بساط دستفروش‌های دی وی دی کنار خیابان در این سوی آب‌ها رسید و سر از خانه‌های ما درآورد. فیلمی که خیلی‌ها را خنداند، خیلی‌ها هم گریه کردند؛ یک حس متناقض و پیچیده. حس تعلیق از تنهایی بشر و گمشدگی و بلاتکلیفی احساس دربرابر چنین داستانی.
فیلم «her» پس از پایان، تازه در ذهن مخاطب شروع می‌شد و تماشاچی ایرانی به دنبال مابه‌ازای اثر دور و بر خود را می‌نگریست تا اینکه علی اکبر محزون مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور هم به این پدیده فراگیر رسمیت بخشید؛ پدیده‌ای نوظهور به نام «خانواده‌های تک نفره» خبر را هم که جدی نگیرید، کافی است چند روز نیازمندی‌های چند روزنامه‌ را دنبال کنیم. خانه‌هایی که حالا بدون هیچ نگرانی و به عکس چند سال پیش با استقبال بیشتری قرار است به مجردها اجاره داده شود، فروشگاه‌هایی که دیگر سبد‌های خریدش را بچه‌ها هل نمی‌دهند و آدم‌هایی تنها پشت‌شان ایستاده‌اند، رستوران‌هایی با میزهای یک نفره و تکی و سفره‌های هفت سین یک نفره و تفریح‌ و کوه رفتن‌ها و سینما رفتن‌های تکی و... انگار گذشت آن روزگاری که مرد مجرد یا سرباز بود یا دانشجو. حالا فرقی نمی‌کند؛ پسر و دختر، پیر و جوان، مجرد یا مطلقه، تحصیلکرده یا بی‌سواد به هر دلیلی؛ مهاجرت یا ناتوانی در تشکیل خانواده، ترجیح می‌دهند تنها باشند. تنهای تنها. شاید حتی تنها تر از «her»


از قبیله تا یک نفر
شاید این شکل از زندگی در غرب متداول باشد و هنرمندانی از جنس سازنده her در پی نقد آن باشند اما چنین وضعیتی میان خانواده‌های ایرانی با آن همه رابطه چند لایه خویشاوندی کمی عجیب به نظر می‌رسد. پدیده جدیدی که روز به روز بیشتر می‌شود و در سال‌های اخیر از شهرهای بزرگ و کلان‌شهرها به دیگر مناطق و شهرهای کوچک‌تر هم سرایت کرده است. هرچند اغلب آن را به نام «زندگی مجردی» می‌شناسیم اما در واقع این پدیده فقط منحصر به جوانان نمی‌شود. بسیاری از افراد مسن که پس از درگذشت همسرانشان تنها شده‌‌اند نیز در شهرهای بزرگ یا به‌ تنهایی زندگی می‌کنند یا به سرای سالمندان سپرده می‌شوند و به تنهایی ادامه حیات می‌دهند.


همچنین کم نمی‌بینیم افراد متاهلی را که بعد از جدایی دیگر حاضر به زندگی با والدین خود نیستند و ترجیح می‌دهند، به تنهایی زندگی کنند. شاید پیش از این، خانواده‌ها در برابر ظهور این پدیده مقاومت می‌کردند، اما درحال‌ حاضر که جوان‌ها زودتر از گذشته مستقل می‌شوند و اغلب منبع درآمد مستقلی به‌دست می‌آورند، و دیگر عملا نمی‌شود جلوی آنها را برای ترک خانواده گرفت. البته در این میان نباید از اختلاف فرهنگی نسل‌ها هم غافل شد چرا که بیشتر جوان‌ها دلیل اصلی اشتیاق به زندگی مجردی را تفاوت فرهنگی و فکری با خانواده‌هایشان می‌دانند.
به گفته مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، آمارهای این سازمان و نیز جدیدترین سرشماری مرکز آمار نشان می‌دهد تحولی جدی در نوع خانواده و ساختار جمعیتی ایجاد شده است؛ به طوری که ارزیابی‌ها و آمارهای جدید نشان می‌دهد ۶۱ درصد خانواده‌ها به صورت هسته‌ای (زن، شوهر و فرزند)، 6/14 درصد زوجی یا زن و شوهری (فقط زن و شوهر) و ۸۴/3 درصد نیز بصورت خانواده گسترده (چند نسل باهم) زندگی می‌کنند. در سال‌های اخیر خانواده‌های زوجی، افزایش و خانواده‌های گسترده، کاهش داشته است،همچنین در چند دهه گذشته آمار خانواده‌های گسترده از ۱۰ درصد به کمتر از چهار درصد رسیده است.
وی با تأکید بر اینکه چند پدیده نوظهور در خانواده‌های ایرانی در حال شکل‌گیری است، گفته است که خانواده تک نفره در حال افزایش است؛ به طوری که آمار این خانواده‌ها از2/5 درصد در سال ۸۵ به 1/7 درصد در آخرین سرشماری رسیده است. همچنین اکثر افرادی که این زندگی را برای خود انتخاب کرده‌‌اند، نه ازدواج کرده‌‌اند، نه طلاق گرفته‌‌اند و نه بیوه هستند، اما به صورت مجردی زندگی می‌کنند. به لحاظ تعداد، فراوانی پسرانی که خانوارهای مستقل تک نفره تشکیل می‌دهند، بیشتر است. اما درباره دختران در سال‌های اخیر شیب نمودار تمایل آنها به زندگی مستقل، چشمگیرتر بوده است.


خانواده مجازی من
نکته جالب اینجاست که درست مانند پیش‌بینی فیلم her، این روزها خیلی از جامعه شناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی هم معتقدند، ورود تکنولوژی‌های جدید و ابزارهای سرگرم کننده مجازی، آرام آرام می‌رود تا جای خانواده‌های حقیقی را پر کند.
دکتر عبدالرضا ادهمی، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تهران درباره دلایل شکل‌گیری این پدیده نوظهور در جامعه، در گفت‌و‌گو با «ایران» می‌گوید: «در واقع بحث تک سلولی شدن خانواده‌ها، یکی از مظاهر انقلاب‌های صنعتی و تکنولوژی‌های صنعتی درغرب است که این روزها در میان خانواده‌های جامعه ما نیز رواج زیادی پیدا کرده است.
خانواده‌هایی که از شکل گسترده قدیم تبدیل شده‌اند به خانواده‌های هسته‌ای کوچک و بدون پیوند با فامیل. منتهی این شکل از خانواده هسته‌ای هم خود تغییرات زیادی داشته است. خانواده‌ای که امروزه هر یک از اعضایش به نوعی اعلام استقلال کرده و هر کدام حاشیه امنی را برای خود و به دور از سایر اعضا ایجاد می‌کنند. اما این معنای خانواده نیست. متأسفانه در سال‌های اخیر با افزایش خانواده‌های تک سلولی که درون خانواده‌های هسته‌ای ایجاد شده، مفهوم خانواده زیر سؤال رفته است. با این تغییرات نه تنها شیوه و سبک زندگی تغییر کرده است که حتی خانواده کارکردهای اصلی خود را نیز از دست داده است.»
او در ادامه با اشاره به اینکه بسیاری از نقش‌ها و وظایف خانواده، امروزه به سایر تشکلات مجازی واگذار شده است، می‌افزاید: «امروزه آژانس‌ها و نهادهایی در بیرون از نهاد خانواده شکل گرفته که در واقع همه کارکردهای خانواده را مرتفع می‌کنند و دیگر فرد احساس نیاز و برقراری تعامل با سایر اعضای خانواده را احساس نمی‌کند.
خب چنین خانواده ساختگی و غیر واقعی مطمئناً خانواده پویا و با نشاطی نخواهد بود و نمی‌تواند پشتیبان و حامی اجتماعی و عاطفی اعضایش باشد. متأسفانه با رواج این وضعیت جای نگرانی زیادی دارد.
این نوع ارتباط میان اعضای خانواده قطعاً عوارض سوئی به دنبال خواهد داشت که می‌تواند جبران ناپذیر باشد. شاید یکی از دلایل اصلی تغییر ساختار هویتی خانواده‌ها موج گسترده مهاجرت از روستاها به شهرها باشد. شهری شدن و تطبیق با آموزه‌های هویتی شهرهای بزرگ شاید یکی از دلایل اصلی تغییر ساختار خانواده‌ها در چند دهه اخیر از گسترده به هسته‌ای و بعد متلاشی شدن خانواده‌های هسته‌ای به فرد باشد. مهاجرت و تغییر ساختار خانواده‌ها مشغله‌های زیادی را ایجاد کرده است. از طرف دیگر با شکل‌گیری انجمن‌هایی که سعی دارند برخی از خلأهای خانوادگی را جبران کنند، نتیجه عکسی حاصل شده به طوری که خود پدر و مادرها هم که رکن اصلی خانواده هستند دچار مشکل شده‌اند و نمی‌توانند توازن از دست رفته در خانواده را بار دیگر احیا کنند. در خیلی از خانواده‌ها خود پدر و مادر نیاز به فراگیری نحوه تربیت در دهه اخیر را دارند. مثلاً پدر یا مادری که خودش طبق آموزه‌های 50 سال پیش تربیت شده است قطعاً نمی‌تواند همان مفاهیم را به فرزندانش در حال حاضر منتقل کند و حتی اگر این کار را انجام دهد قطعاً به نتیجه مورد انتظار نخواهد رسید.»
دکتر ادهمی از یک سو تفاوت نسل‌ها را می‌پذیرد و بر لزوم به روز شدن والدین برای کاهش فاصله‌ها تأکید دارد و از سوی دیگر نقش انجمن‌های مدافع حقوق افراد و خانواده‌ها را به عنوان پدیده‌ای از پدیده‌های زندگی مدرن زیر سؤال می‌برد: «همان‌طور که می‌بینیم در بسیاری از موارد هر دو یعنی هم پدر و هم مادر خودشان دچار لغزش می‌شوند. از طرف دیگر سبک و شیوه زندگی هم بشدت تغییر کرده است. نوع نیازها هم متأثر از همین سبک زندگی متفاوت شده است. مثلاً تا مدت‌ها قبل نیاز به حمایت عاطفی و احساسی از اعضای خانواده امری کاملاً عادی بود اما امروزه این نیاز توسط سایر انجمن‌ها و جمع‌های دوستانه و حتی خانواده‌های مجازی برطرف می‌شود. البته ممکن است تمام این خلأ بازگردد به ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه که فضای مناسبی برای معرفی و شناخت صحیح ارکان خانواده، ایجاد نکرده است.
در حال حاضر افراد زیادی بدون آنکه نسبت به کارکردهای صحیح خانواده شناخت کافی داشته باشند، خانواده تشکیل می‌دهند که خود همین اقدام در نهایت منجر به چنین گسست‌های عمیقی در میان اعضای خانواده می‌شود.»


فرار از بار زندگی
اما شماری معتقدند، انتخاب خانواده تک نفره به نوعی فرار به جلو است. چرا که افراد و خصوصاً پسرها را از بار سنگین مسئولیت و تشکیل خانواده رها می‌کند. البته دلایل اقتصادی هم بسیار مؤثر است. یک جوان ضمن اینکه آزادی فردی‌اش را در این نوع زندگی به دست می‌آورد، می‌خواهد از نظر اقتصادی هم مستقل باشد، بدون اینکه خانواده‌ای به او وابسته باشد. اما همه اینها در مجموع راه فراری است از زیر بار زندگی و به‌عهده‌گرفتن مسئولیت‌های ناشی از تشکیل خانواده. به گفته کارشناسان وقتی کسی عادت کرده است مجرد زندگی کند، احتمال اینکه دیگر هیچ وقت تمایل زیادی برای تشکیل خانواده نداشته باشد، بسیار زیاد است.
آمارها حاکی از آن است که حدود 8 میلیون جوان مجرد سن ازدواج را گذرانده‌اند و بخش قابل ملاحظه‌ای از این جمعیت هرگز خیال ازدواج ندارند. از سوی دیگر اگر به این اعداد و ارقام جمعیت مردان و زنانی را که طلاق گرفته‌اند یا همسر خود را از دست داده‌اند و آنها نیز مثل جوانان عبور کرده از سن ازدواج رؤیایی برای زندگی مشترک ندارند بیفزاییم، آن وقت وضعیت قابل تأملی پیش روی ما قرار می‌گیرد؛ تغییر ساختار خانواده و تغییر الگوها که بخشی از آن را می‌توان ناشی از مشکلات اقتصادی از یک سو و تلاش برای استقلال مالی از سوی دیگر دانست و نیز ورود تکنولوژی و فناوری‌های نوین ارتباطی، روند ناگزیر صنعتی شدن و تبعات آن و درنهایت تماس نزدیک جوامع غربی و درهم ریختگی و درهم آمیزی مرزهای فرهنگی.
در یک نگاه کلی می‌توان فهمید کارشناسان حوزه جوان و خانواده اغلب از این زاویه به موضوع می‌نگرند که الگوهای رفتاری جوانان تغییر یافته و خانواده و والدین از این وضعیت آگاهی ندارند و یا به درستی برای مواجهه با خواسته‌های جوانان در عصر تکنولوژی تربیت نشده‌اند و آمادگی ندارند. بنابراین درنهایت جوانان نیز با درک چنین فاصله‌ای اغلب بار مشکلات خود را به تنهایی به دوش می‌کشند. اما برخورد جامعه‌شناسان از زوایای متفاوت‌تری است؛ برخی به سویه‌های طبیعی شهرنشینی و صنعتی شدن می‌نگرند و جاده‌ای که باید به ناچار طی کرد؛ البته با این امید که بحران به شکلی طبیعی فروکش کند و آموزه‌های فرهنگی ما نیز بتواند تا حدود زیادی زهر آن را بگیرد. اما هستند جامعه‌شناسانی هم که بیشتر به ساختار سازمان‌ها و نهادهای مرتبط با این موضوع و سهل‌انگاری رسانه ملی و نیز ناتوانی در فهم مسأله و برخورد علمی با آن انتقاد دارند.
ماجرا و ریشه‌های آن هرچه باشد یک‌طرف و تصویر غم‌انگیز جست‌و جوی خوشبختی در تنهایی انسان تنهای امروز نیز یک طرف؛ بار دیگر فیلم her را می‌بینم. فیلم به پایان می‌رسد اما ماجرا در ذهن‌ من آغاز می‌شود؛ به دور و برم نگاه می‌کنم و همه آنهایی که می‌شناسم. همه آنهایی که خانواده‌ای جز خود ندارند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب