دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 تير 1399 - 23:00

گفت‌وگو با پسر شهید عباس دوران/ ادعای ژن خوب بی‌حرمتی به شهداست

امیررضا دوران می‌گوید: این‌که برخی تصور می‌کنند خانواده شهدا امتیازاتی ویژه دریافت می‌کنند و زندگی بی‌دغدغه‌ دارند، تصور اشتباهی است.
کد خبر : 502928
12262341_189.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، راضی به گفتگو نمی‌شد. اولش گفت که ما روزنامه‌نگار‌ها دقیقه نودی هستیم و همیشه عجله داریم و باید سریع گفتگو را آماده کنیم برای صفحه فردا. گفت که چرا زودتر برنامه‌ریزی نمی‌کنید؟ بعد گفت: نیم‌ساعت دیگر زنگ بزن شاید بتوانم مادرم را راضی کنم که با او صحبت کنید.



پدرم وقتی شهید شد، من هشت‌ماهه بودم و هیچ خاطره‌ای از او ندارم و با خاطرات مادر و اطرافیانم او را می‌شناسم. نیم‌ساعت بعد دوباره تلفن کردم. گفت که مادرش راضی به صحبت نشده. گفت خودش هم دلش نیست که صحبت کند.


در لابه‌لای حرف‌هایش گلایه کرد، این که ۳۰ تیر و سالگرد شهادت عباس دوران که می‌شود، همه یادشان می‌افتد، خلبانی بوده به این نام و تلفن‌ها شروع به زنگ زدن می‌کند تا درباره او بدانند و بنویسند. گفت: راستش دیگر دل و دماغی برای صحبت نمانده، همه حرف‌ها گفته شده و دیگر تکرار مکررات است.


در طول سال هیچ‌کس و هیچ نهاد و سازمانی یادشان نیست که ما حتی وجود داریم، انگار ما سالی، یک‌روز در این دنیا هستیم و بعد فراموش می‌شویم؛ حتی شهید دوران هم فراموش می‌شود. می‌گویم: اتفاقات آنقدر زیادند که هر روز باید برویم سراغ آنها. الان سرعت بیشتری هم پیدا کرده‌اند، اخبار و اتفاقات غافلگیرکننده هر روز گریبان ما روزنامه‌نگار‌ها را می‌گیرد.


به امیررضا دوران، پسر خلبان شهید عباس دوران که رهبر معظم انقلاب به او لقب قهرمان ملی داده، می‌گویم: پدر شما شهید شده و به عنوان قهرمان در تاریخ ایران همیشه نامش زنده است.


سالی یک‌بار سراغتان می‌آیند و می‌آییم و شما شاید لازم باشد تا آخر عمر روز ۲۹ تیر گفتگو‌های زیادی انجام دهید تا ۳۰ تیر منتشر شود و یاد شهید عباس دوران زنده بماند.


اما با جانبازانی گفتگو کرده‌ام که در قید حیاتند و به‌سختی روزگار می‌گذرانند؛ اما کسی سراغشان را نمی‌گیرد! قبول کنیم که دوران غریبی است... عاقبت راضی می‌شود درباره پدر شهیدش و مادری که پسرش را بزرگ کرده و سال‌ها زیر سایه نام شهید عباس دوران روزگار گذرانده، صحبت کند.


به‌نام مادر
می‌گوید: سال ۶۱ که پدرم شهید شد، مادرم ۲۱ ساله بود و من هشت ماهه. تصور کنید، خانم جوانی که با هزار عشق و علاقه با مرد دلخواهش ازدواج کرده در ۲۱ سالگی همسرش را از دست بدهد و ۳۸ سال تنها و با مشکلات زیاد زندگی را از سر بگذراند و تنها فرزندش را بزرگ کند. گاهی به این فکر می‌کنم که مادرم چگونه از همه خواسته‌هایش گذشت.


بسیاری از دخترخانم‌های ۲۱ ساله این دوره هنوز در کنار والدین خود زندگی می‌کنند؛ اما مادر من در این سن همسرش را از دست داد و حتی پیکر بی‌جان او را هم ندید.


در قطعه شهدای شیراز به صورت نمادین آرامگاهی برای شهید دوران در نظر گرفتند و لباس خلبانی او را در آنجا به خاک سپردند. چون وقتی پدر با هواپیما به هتل محل برگزاری اجلاس غیرمتعهد‌ها در بغداد کوبید، چیز زیادی از جسم او باقی نماند و آنچه مانده را در عراق به خاک سپرده بودند.


تا این‌که تیرماه سال ۸۱ در زمان تبادل پیکر شهدای تفحص شده ایران و عراق، چند استخوان از پیکر پدر را به ایران آوردند و در مزاری جدید به خاک سپردند. همان زمان انگار زخم کهنه دوباره تازه شد و همه چیز برای مادرم دوباره مرور شد. این مرور هر روز و هر ماه و هر سال هست.


خانواده شهدا هرگز از سرنوشت شهدایشان جدا نمی‌شوند ما هر روز با آن‌ها زندگی می‌کنیم، هر چند در کنارمان نیستند. تمام دلخوشی مادرم من هستم و پسرم که به یاد پدر نام او را فربد عباس گذاشتیم.


ژن خوب توهین است
امیررضا دوران می‌گوید: این‌که برخی تصور می‌کنند خانواده شهدا امتیازاتی ویژه دریافت می‌کنند و زندگی بی‌دغدغه‌ دارند، تصور اشتباهی است. من تنها پسر شهید دوران هستم، اما خوشبختانه هیچ امتیازی برای این عنوان دریافت نکرده‌ام. سال ۸۳ در مجموعه وزارت نفت استخدام شدم، اما روند استخدامم شبیه همه آدم‌های عادی بود.


در پرونده من یک معرفی‌نامه از بنیاد شهید هم دیده نمی‌شود.


برای ورود به وزارت نفت آزمون دادم هم حضوری هم کتبی. گزینش شدم و اول در پالایشگاه شازند اراک مشغول به کار شدم و بعد به پالایشگاه شیراز منتقل شدم و الان مدیر روابط عمومی شرکت بهره‌برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی هستم. خانواده ما و دیگر فرزندان شهدایی که می‌شناسم هیچ امتیازی دریافت نکرده‌ایم و روی پای خودمان ایستاده‌ایم.


این که برخی از «ژن خوب» استفاده می‌کنند تا پله‌های ترقی را طی کرده و به امتیازاتی دست پیدا کنند که حق آن‌ها نیست، بی‌حرمتی به شهدا و همه آن‌هایی است که برای استقلال و سربلندی ایران از جان و همه چیز خود مایه گذاشته‌اند. آدم می‌ماند برای این آدم‌های از خودراضی و بی‌مبالات چه واژه‌ای به‌کار ببرد.


ژن خوب، مردان و زنانی بوده و هستند که بدون هیچ چشمداشتی برای دفاع از ایران جنگیدند و الان هم برای پیشرفت آن در گمنامی و بدون دریافت امتیازات ویژه تلاش می‌کنند.


اما جالب اینجاست آن‌هایی که مدعی‌اند ژن خوب دارند و باید به امکانات دسترسی داشته‌باشند نه خودشان و نه پدر و مادرشان هیچ‌کار خاصی برای ایران نکرده‌اند؛ گروهی که حتی شنیدن نامشان هم حال آدم را بد می‌کند.


رسانه‌ها شهدا را یادآوری کنند
به پسر شهید دوران می‌گویم فیلم‌های عبور از خط سرخ و خلبان را جمال شورجه بر اساس زندگی شهید دوران ساخته است، این آثار را دیده‌اید؟‌
می‌گوید: بله، عبور از خط سرخ فیلم سینمایی است و خلبان سریالی است که از همین فیلم مونتاژ شده است. این آثار قدیمی هستند، اما یادم هست برای ساخت آن‌ها اصلا با خانواده ما مشورتی نشد که اگر می‌شد حتما آثار بهتر و ماندگارتری از کار در می‌آمد.


رسانه‌ها می‌توانند در شناساندن شهدا به جامعه نقش موثری داشته‌باشند. به‌خصوص برای جوان‌ها که اطلاعات زیادی از شهدا ندارند.


الان شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی جای بسیار خوبی است برای معرفی قهرمانانی که در دوران دفاع مقدس رشادت‌های بی‌نظیری از خود نشان دادند. شهید دوران یکی از آنهاست. شهید یاسینی، شهید ستاری و خیلی دیگر از همرزمان پدرم که با فرزندان آن‌ها رفت و آمد دارم، آدم‌های بزرگی بودند که برای دفاع از ایران از جان خود مایه گذاشتند.


نسل امروز و نسل‌های آینده باید تصویری واضح و شفاف از این شهدا داشته‌باشند. سریال شوق پرواز که بر اساس زندگی شهید بابایی ساخته‌شد، اثری ارزشمند است که این شهید را به مردم شناساند و در آینده هم در بازپخش‌هایش می‌تواند ادای دینی باشد به شهید بابایی. کاش برای دیگر شهدا هم این‌گونه آثار تولید شود. در سال کلی فیلم و سریال کمدی در کشور ساخته می‌شود که برای شاد کردن مردم لازمند؛ اما کاش حداقل سالی یک فیلم یا سریال هم درباره شهدا ساخته شود.


منبع: جام جم


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب