امیرمحمد کلانتری
دانشآموخته دانشگاه امام صادق(ع)
«تبیین فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی» در اندیشه های شهید آیت الله بهشتی
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی بیست و چهارم مهر ماه 1390 در جمع دانشجویان و دانشگاهیان استان کرمانشاه و در ادامه مباحث پیشین خود در مناسبتهای مختلف- بحث «تبیین فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی» را پیگیری فرمودند. ایشان فرایند مزبور را، در پنج مرحله اساسی مطرح و هر مرحله را به طور نسبتاً مبسوطی، تشریح کردند.
بنا بر فرمایشات ایشان، مرحله اول، «انقلاب اسلامی» و مرحله دوم نیز «تشکیل نظام اسلامی» است. لذا انقلاب اسلامی، هم اکنون از این دو مرحله عبور کردهاست. ایشان مرحله سوم تحقق اهداف انقلاب را «تشکیل دولت اسلامی» میدانند و انقلاب اسلامی هم اینک در این گام قرار دارد.
معظم له، مراحل چهارم و پنجم را «تشکیل کشور اسلامی» و «تشکیل دنیای اسلامی» ذکر نموده و برای رسیدن به آنها، وظایف و انتظاراتی که از مردم و کارگزاران نظام اسلامی میرود را ذکر فرموده اند.
شهید آیت الله دکتر بهشتی به تعبیر مقام معظم رهبری «خیلی بزرگ بود و این مردم هنوزم که هنوز است، آقای بهشتی را نشناختهاند، بهشتی در آینده شناخته خواهد شد، بهشتی را ماها میشناختیم که سالیان درازی کوشش او را در راه پیشبرد این انقلاب دیده بودیم از نزدیک که قدم به قدم چگونه این مرد، این انقلاب را پیش برد. کاری هم نداریم، اثبات هم لازم ندارد، اثبات خواهد شد».
• تحول خواهی، ویژگی بارز شهید بهشتی
تحول خواهی یکی ازویژگی های شخصیتی آیت الله بهشتی بود. او نه تنها در عرصه اجتماعی و سیاسی، که در عرصه های فرهنگی و آموزشی نیز از پرچمداران تحول قلمداد می شد. در تهران مدرسهای داشت که در فضای موجود آن زمان، دانشآموزان در فضای دینی تربیت شوند و با این کار، فضای معنویت را ایجاد میکرد که نتیجه این تربیت در جامعه منعکس شود. وقتی به قم رفت، در این شهر فضای موجود وضعیت مشخصی داشت؛ اما وی مدرسهای ایجاد کرد که رویکرد خاصی دنبال میکرد و به علوم رایج و متناسب با پاسخگویی به شرایط زمانه توجه میکرد. این روزآمدی، تحولخواهی و قانعنبودن به وضعیت موجود در وی جلوهگر است؛ بههمیندلیل، از او شخصیت خستگیناپذیری میسازد.
شهید بهشتی بیشترین تأکید را بر «اندیشه ورزی همگانی» دارد و این، به معنای مشورت گرفتن از این و آن نیست که یک شکل تقلیل یافته از خردورزی است. خرد جمعی ارکانی دارد؛ از جمله اینکه فرآیندهای تصمیمگیری براساس «برآیند دانش کشور» باشد؛ به این معنا که حوزههای علمیه، دانشگاهها و صاحبنظران اعم از روحانی و غیرروحانی درگیر مسائل روز کشور باشند.
آیت الله بهشتی در طول حیات کوتاه ولی بابرکت خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تبیین ویژگی ها و فرایند تحقق اهداف انقلاب اسلامی، مطالبی را به مناسبت های مختلف بیان نموده اند که در ادامه تحلیل های این شهید مظلوم آمده است.
• ویژگی های حکومت الهی:
شهید بهشتی معتقد است حکومت الهی حکومتی است که از جانب خدا به یک شخص یا گروه خاصی که به عنوان خلیفة الله بر مردم حکومت مینمایند، واگذار شده است. حکومت انبیاء و اوصیا از این زمرهاند.
از دیدگاه شهید بهشتی اساس حکومت مطلوب مراعات مصالح مادی و معنوی، برای همه نسلها و زمانها است. از انواع حکومتهای مذکور تنها حاکمیت دینی مدعی داشتن این ویژگیها است که برخلاف سایر حکومتها که روابط مردم و حکومت مدنظر است، روابط خدا و بندگان مطرح میباشد.
تامین مصالح و ضمانت آن، برگزیده بودن حکومت، دخالت اراده مردم در نصب و عزل حکومت و تعیین برنامه از اموری است که خداوند تعیین مینماید. ضامن بودن خدا نیز به این معنی است که از جانب خود، حکومتی بر مردم فرستاده است؛ هر چند هنگام تعیین حکومت، اراده مردم دخیل نبوده اما پس از آن که به اراده خداوند تعیین گردید، بدین معنی نیست که حکومتی مخالف اراده مردم به آنان تحمیل گردد. کسی که از جانب خدا به حکومت منصوب گشته است، مصالح عمومی (مصلحت مادی، معنوی، اخلاقی و دینی کل جامعه بشری در طول زمانها) را به بهترین وجه ممکن تامین مینماید.
به باور ایشان جامعه اسلامی، جامعه «به من چه» و «به تو چه» نیست و همه میتوانند و باید اظهارنظر کنند، آنچه که باید قاعدهمند شود، میزان «دخالت» است، وگرنه نظارت مستمر شهروندان جز واجبات حکومت اسلامی است.
• نظام امت و امامت، نظام سیاسی اسلام:
مشهورترین نوشته شهید بهشتی در عرصه حکومت، کتاب حکومت در اسلام است؛ ایشان شاید قبل از دهه چهل آن را منتشر کرده است و اینطور که خودشان هم توضیحی درباره آن نوشته است، از کتاب الحسبه فیالاسلام ابن تیمیه دیدند که به زبان آلمانی و انگلیسی ترجمه شده بود و ایشان در صدد بودند که دیدگاه اسلام در عرصه حکومت را از منظر مکتب اهل البیت علیهم السلام تبیین کنند.
ایشان در آن نوشته اشاره به مدلهای حکومت موجود میکند و بعد تصریح میکنند که مدل حکومت در اسلام نه استبدادی است و نه اشرافی است و نه دموکراسی لیبرال است.
در آن نوشته تأکید میکند که مدل حکومت اسلام بر پایه اجرای شریعت و رهایی از هوای نفس و جهل است و به صحنه آوردن ظرفیت مردم است؛ چیزی که بعداً به نام مردمسالاری اسلامی در جمهوری اسلامی نهادینه شد.
از دیدگاه شهید بهشتی گویاترین نامی که برای نظام سیاسی اسلام میتوان انتخاب نمود، «نظام امت و امامت» است که به علت عدم آشنایی توده مردم در زمان انقلاب ایران عناوین «حکومت اسلامی» و «جمهوری اسلامی» برای آن انتخاب شد. در این نظام ناس با امت تفاوت دارد. برپایه اعتقاد به اسلام گروهی با نام امت به وجود میآیند که به لحاظ مبانی عقیدتی و عمل به اسلام نیاز به امامت دارند که از جانب خداوند به پیامبران و سپس امامان معصوم منصوص واگذار شده است. در این نظام صلاح کل مردم جهان مد نظر بوده و امت، حامل این مسؤولیت میباشد.
شهید بهشتی معتقد است امت، از نظر ایدئولوژی اسلامی و مبانی عقیده و عمل اسلام، حتماً نیاز دارد به امامت. و ادامه می دهد «اسلام میخواهد خطوط کلی و اصلی سعادت را نشان بدهد. میگوید: ای امت! اگر میخواهید در مسیر الی الله گم نشوید و از «مغضوب علیهم و الضالین» نشوید باید به حبل المتین و
عروة الوثقی امامت چنگ بزنید.»
وی معتقد است در نظام مردمسالاری نسبت به نظامهای دیگر؛ «دخالت اراده مردم در تعیین هیات حاکمه و حدود اختیارات و برنامه کار آن بیشتر و صحیحتر؛ مساوات مردم در استفاده از موسسات مختلف اجتماعی عمومیتر و کلیتر، امتیازات طبقاتی کمتر و ناچیزتر، و ضمانت تامین مصالح مردم از طرف حکومت قویتر و اساسیتر است.
لذا شهید بهشتی در تبیین جمهوری اسلامی می گوید: «نظام جديد اجتماعى ايران نظامى است اسلامى، نظامى است كه مردم با انتخاب خودشان آن را انتخاب كردند، نظامى است در راه خدمت به مردم. يا به تعبير ديگر، نظامى است مردمى بر پايه اسلام. بنابراين نظام اجتماعى ما، نظامى است ايدئولوژيک، نه نظامى فاقد ايدئولوژى؛ متعهد در برابر اسلام؛ و نظامى است مردمى، نه ملّى و ناسيوناليست. انساندوست است نه انسانپرست. و همه اين مفاهيم در نامى كه براى اين نظام انتخاب شد نهفته است. چه نامى انتخاب شد؟ جمهورى اسلامى.»
• ولایت فقیه، استمرار حکومت معصومین علیهم السلام:
از لحاظ مبانی باید مبانی فقه حکومتی شهید بهشتی را در رساله دکتری ایشان تحت عنوان «خدا از دیدگاه قرآن» بررسی کرد که ایشان در آن کتاب بر حاکمیت تشریعی و توحید در اطاعت و حاکمیت مطلق بر جهان انسان که از آن خداوند است، تأکید ویژهای دارند و البته بر مسأله آزادی و آزادی در چارچوب بندگی خدا هم تأکید دارند.
ایشان بر پایه بند شش اصل 2 قانون اساسی که از ابداعات شهید بهشتی بود، کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسؤولیت او در برابر خدا را از راه بندگی خدا میداند و بین آزادی و بندگی خدا و مسؤولیت اجتماعی تفکیک قائل شد.
از جمله ابتکارات شهید بهشتی در عرصه فقه حکومتی، تلفیق ماهرانه دین و توسعه در قالب سه عنصر اجتهاد، استفاده از علوم و فنون و تکنولوژی و تجارب پیشرفته بشری و نفی سلطه استکبار باید تلقی کرد و از جمله محورهای دیگر شبه حکومتی شهید بهشتی بود که خیلی حائز اهمیت است، این که ایشان امامت را در عینیت جامعه، تبلور تداوم انقلاب اسلامی به ضمانت انقلاب اسلامی میدانست.
بنا به دیدگاه شهید بهشتی در عصر غیبت و عدم دسترسی مردم به حکومت علم و عدل توسط امام معصوم، شؤون غیر اختصاصی امامت به عالمی که متعهد، آگاه و فقیه اسلام شناس باشد، منتقل میشود. این شرایط، اکتسابی و در دسترس همه است. در واقع به نظر شهید بهشتی، رهبر جامعه اسلامی گرچه فردی معصوم نیست، باید به گونه ای عمل نماید که کمابیش در امتداد حکومت معصومان باشد و دست کم معیارهای لازم برای چنین ولایت و حکومتی را احراز نماید. از این منظر فقیه یعنی مجتهد زحمت کشیده که دهها سال درس خوانده و زحمت کشیده و شجاع و باتقوا و آگاه به زمان که بتواند فتوا دهد. آنهایی که ولایت فقیه را قبول ندارند در هر مقامی که باشند سرنگون خواهند شد.
به واقع در زمان غیبتِ امام، آن فقیه و عالم و اسلامشناس اصیل که «صائناً لنفسه» باشد، خوددار باشد... یک چنین امام و رهبری است که شایستگی دارد تودهها دنبالهرو، مطیع دستور و فرمان او باشند.
شهید بهشتی درباره ولایت فقیه چنین می گوید: «ما برای امامت اسلامی قائل به ولایت مطلقه هستیم. یعنی معتقدیم امامت در جهت مصالح عامه مردم هر تصرفی را لازم بداند می کند و منافات با حقوق شخصی افراد ندارد. در حقیقت این قوانینی که در رابطه با مالکیت شخصی و خصوصی و اینها هست اینها حریم اشخاص را نسبت به یکدیگر معلوم می کند؛ نه حریم اشخاص را نسبت به کل جامعه و امامت که در خط کل جامعه می خواهد حرکت کند. او برایش این مرزها و این حریمها دیگر وجود ندارد. این اساس ولایت مطلقه امامت هست در بینش اجتماعی و اقتصادی و حقوقی که الان هست.»
• اعتلای کلمه الله در جهان، هدف حکومت اسلامی:
در نظر شهید بهشتی، بعثت پیامبران و حرکت امت و امامت برای تحقق اصول عقیدتی و گسترش حق و عدل و پیروزی آن و اعتلای کلمه اسلام است و ایشان رسالت جمهوری اسلامی را در این راستا اعتلای کلمه الله در جهان برمیشمارد و البته تصریح میکند به شرط اینکه عمل ما آنقدر وارونه نباشد که مردم دنیا را بیزار کند.
انتهای پیام/