دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 ارديبهشت 1399 - 12:00
بهره‌ای از تقوا/ بخش دوم؛

حقیقت تقوا در کلام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

تقوای الهی این است كه انسان خود را از آنچه در دین خدا، خطا، گناه و پلیدی شناخته شده، حفظ كند. 
کد خبر : 489874
0.jpg

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ در قسمت نخست از مطلب بهره‌ای از تقوا، اهمیت تقوا به کمک آیات کریمه قرآن بیان شد. 
گفته شد: تقوا، خواسته خداوند از انسان است که به مقام تقوا و آن هم در حد حق تقوای الهی برسد. با هدف و مقصد رسیدن به حق تقوا هرچه استطاعت دارد بکوشد.
تقوا بهترین زاد و توشه راه تا رسیدن به مقامات بلند انسانی است و خدا با متقیان و ولی و سرپرست آنان است و از مقاصد وجوب روزه ماه رمضان همین تقواست.


بیشتر بخوانید:


اهمیت تقوا


و اما ماهیت و حقیقت تقوا چیست؟


۱. تقوا در لغت حفاظت و صیانت است.
تقوا از لغت «وقایه» گرفته شده و وقایه به معنی حفظ کردن شیء است از آنچه به آن زیان برساند.(۱)


۲. تقوا، لازمه زندگی عقلانی است.
تقوا در معنای عام، لازمه زندگی انسان است؛ اگر بنا باشد بر زندگی، اصولی حاکم باشد و در کارها هرج و مرج نباشد و انسان به سوی هدفی معین حركت كند به‌ناچار باید از اموری كه با هوس‌های آنی او موافق است اما با هدف او منافات دارد خود را نگه دارد.


تقوا به این معنا لازمه زندگی هر فردی است كه می‌خواهد تحت فرمان عقل زندگی و از اصول معینی پیروی کند. تقوای الهی هم در راستای همین اصل عقلانی است.


۳. تقوای الهی؛ صیانت از ارتکاب گناه است.
تقوای الهی این است كه انسان خود را از آنچه در دین خدا، خطا، گناه و پلیدی شناخته شده، حفظ كند. 
حفظ خود از گناه ممکن است با فرار از موجبات گناه باشد و خود را از محیط گناه دور نگه دارد یا اینکه در روح خود قوّتی به وجود آورد كه به او مصونیت روحی و اخلاقی بدهد كه اگر در محیط معصیت هم‌ قرار بگیرد، آن حالت و ملكه روحی، او را حفظ كند.


۴. تقوای الهی، کدام است؟
انزوا و فرار از محیط گناه یا مصونیت روحی؟


۵. مطابق کلام امام علی علیه‌السلام، تقوا آن حالت معنوی است كه انسان را در برابر گناه حمایت می‌کند. 
در خطبه ۱۱۲ نهج البلاغه از قول علی علیه‌السلام آمده است:
اِنَّ تَقْوَی اللّهِ حَمَتْ اَوْلِیاءَ اللّهِ مَحارِمَهُ وَ اَلْزَمَتْ قُلوبَهُمْ مَخافَتَهُ، حَتّی اَسْهَرَتْ
لَیالِیَهُمْ وَ اَظْمَأَتْ هَواجِرَهُمْ. (۲)


تقوای الهی، دوستان خدا را در حمایت خود قرار داده و آنها را از تجاوز به حریم محرّمات الهی نگه داشته و خوف خدا را ملازم دل‌های آنها قرار داده تا آنجا كه شب‌های آنها را زنده و آنان را بیدار نگه داشته و روزهای آنها را قرین تشنگی و روزه‌داری كرده است.


۶. تقوا انسان را از فرورفتن در كارهای شبهه‌دار، بازمی‌دارد. 
در خطبه ۱۶ نهج‌البلاغه آمده است:
ذِمَّتِی بِما أَقولُ رَهِیْنَةٌ وَ اَنَا بِهِ زَعیمٌ. اِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ. (۳)


یعنی ذمّه خود را در گرو گفتار خود قرار می‌دهم و صحت گفتار خود را ضمانت می‌كنم. اگر عبرت‌های گذشته برای شخصی آینه آینده قرار گیرد، تقوا جلو او را از فرورفتن در كارهای شبهه‌ناک می‌گیرد. 


۷. تقوا قوت معنوی مالكیت نفس است. 
در ادامه خطبه آمده است:
اَلا وَ اِنَّ الْخَطایا خَیْلٌ شُمَسٌ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها وَ خُلِعَتْ لُجُمُها، فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النّارِ. اَلا وَ اِنَّ التَّقْوی مَطایا ذُلُلٍ حُمِلَ عَلَیْها اَهْلُها وَ اُعْطوا اَزِمَّتَها فَاَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ. (۴)


یعنی مَثَل خطا و خلافكاری و زمام را به كف هوس دادن، مَثَل اسبهای سركش و چموشی است كه لجام را پاره كرده و اختیار را از كف سوارکار گرفته و سرانجام آن را در آتش می‌افكند.
و مَثَل تقوا مَثَل مركبی رهوار و مطیع و رام است كه مهار آن در اختیار سوارکار است و او را وارد بهشت می‌سازد.


به قول استاد شهید مطهری؛ لازمه مطیع هوس بودن، زبونی و ضعف و بی شخصیت بودن است. انسان در این حال نسبت به اداره وجود خودش مانند سوار زبونی است كه بر اسب سركشی سوار است و از خود اراده و اختیاری ندارد. 


و لازمه تقوا افزایش قدرت اراده و شخصیت معنوی و عقلی داشتن است، مانند سوار ماهر و مسلطی كه بر اسب تربیت شده‌ای سوار است و با قدرت فرمان می‌دهد و آن اسب با سهولت اطاعت می‌كند.


آن كه بر مركب چموش هوا، هوس، شهوت، حرص، طمع و جاه طلبی سوار است و تكیه‌گاهش این امور است، زمام اختیار از دست خودش گرفته شده و به این امور سپرده شده، دیوانه‌وار به‌دنبال این امور می‌دود، دیگر عقل و مصلحت‌اندیشی در وجود او حكومتی ندارد و اما آن كه تكیه‌گاهش تقواست و بر مركب نفس سوار است، عنان اختیار در دست خودش است و به هر طرف كه بخواهد در كمال سهولت فرمان می‌دهد و حركت می‌كند. (۵)


۷. تقوا زره و سپر انسان در برابر خطا و لغزش است.
در خطبه ۱۸۹ می‌فرماید:
فَاِنَّ التَّقْوی فِی الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ وَ فی غَدٍ الطَّریقُ اِلَی الْجَنَّةِ. (۶)
یعنی تقوا در زندگی دنیا برای انسان به منزله یک حصار و یک سپر و در فردای آخرت راه بهشت است.


از آنچه به‌عنوان نمونه گفته شد، معلوم می‌شود که حقیقت تقوا از نظر اسلام چیست و معلوم می‌شود كه واقعاً چه كسی شایسته است كه به او متقی و باتقوا گفته شود. 


نتیجه بحث:
تقوا حالتی روحی است در انسان كه برای روح، نقش حصن و حصار و حرز و سپر دفاعی در برابر گناه دارد و نقش یک مركب رام و مطیع را دارد که به فرمان شرع عمل می‌کند و انسان را به مقصد الهی می‌رساند و خلاصه اینکه یک قوّت معنوی و روحی است نه فرار از محیط گناه و انزوا و گوشه گیری.


(۱)-راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق سید غلامرضا خسروی، انتشارات مرتضوی، چاپ اول، 1369، تهران، ج 3، ص 479.)
(۲،۳،۴،۶) نهج البلاغه سیدرضی
(۵)مجموعه آثار شهید مطهری . ج۲۳، ص: ۶۹۷


حجت‌الاسلام امان‌الله علیمرادی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رفسنجان 


انتهای پیام/4062/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب