دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نقد و بررسی و نمایش فیلم «پدر آن دیگری» در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد

جلسه نمایش و نقد و بررسی فیلم «پدر آن دیگری» آخرین ساخته یدالله صمدی شامگاه 11آبان ماه 1394 در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
کد خبر : 47511

به گزارش گروه فرهنگی آنا و به نقل از مشاور رسانه‌ای فیلم «پدر آن دیگری»، در این جلسه یدالله صمدی نویسنده وکارگردان، طهماسب صلح جو منتقد میهمان، بنفشه صمدی و مهدی یار عزیزی بازیگران فیلم، دکتر جواد حاتمی مشاور فیلمنامه و روانشناس کودک و پرینوش صنیعی نویسنده کتاب «پدر آن دیگری» که فیلم از روی آن اقتباس شده است، حضور داشتند و ضمن صحبت درباره فیلم به پاسخ گویی به پرسش‌های حاضران پرداختند.



یدالله صمدی: «فیلم ساختن با بچه، درباره بچه و برای بچه بسیار کار مشکلی است


یدالله صمدی نویسنده فیلم نامه و کارگردان فیلم پدر آن دیگری در خصوص این فیلم گفت: «من در زمان نگارش فیلم‌نامه از خیلی از فصل‌های کتاب استقبال کردم. انتخاب زمان 20 سال پیش به چندین دلیل اتفاق افتاده است. یکی اینکه آن زمان پدیده موبایل وجود نداشت که امروزه وجود دارد و مزاحم نوشتن و فیلم ساختن و فعالیت می‌شود. روابط قصه در نبود موبایل باورپذیرتر است. از سویی دیگر مزاحمتی که نیروی انتظامی برای دختر و پسر فیلم ایجاد می‌کنند در آن زمان بیشتر اتفاق می‌افتاد.»


وی افزود: «گاهی از من سوال پرسیده می‌شود که چرا پلان‌های پیچیده و نورپردازی‌های عجیب و غریب در فیلم دیده نمی‌شود. باید بگویم که من قبلا در فیلم‌های دیگرم ثابت کرده‌ام توانایی انجام تکنیک‌های پیچیده را در فیلم‌ها دارم اما این داستان و این قصه اینقدر نجیب و ساده و شریف بود که دوست نداشتم این روایت ساده را که با سلیقه من نیز همخوانی دارد با این تکنیک‌های تعویض و لنز و نور و... آلوده کنم. من نیازی به استفاده از تمهید‌های فنی پیچیده در این فیلم نمی‌دیدم.


وی در خصوص رفتار پدر، مادر و اطرافیان بچه در این فیلم گفت: «همیشه و همواره این درک متقابل است که مهم است. تمام شخصیت هایی که در این فیلم دیده می‌شوند خودشان به نوعی مشکل دارند. در این فیلم ما با پدری مواجهیم که درگیر کار و زندگی است و مادری که نمی‌تواند او را درک کند.تنها مادر بزرگ مادر شهاب است که هنوز سنتی است و دیجیتالی نشده و کتاب می‌خواند و می‌تواند شهاب را درک کند. او به شهاب می‌گوید من هم اگر جای تو بودم همین کارها را می‌کردم و به این ترتیب او را با خود همسو می‌کند.»



این کارگردان در مورد انتخاب بازیگران کودک و نوجوان فیلم نیز گفت: «حدود 400 کودک و نوجوان برای انجام تست به دفتر ما آمدند و دو نوجوان برادر و پسر عمو شهاب در روزهای آخر بود که انتخاب شدند. اما خود شهاب تنها چند روز قبل از فیلم‌برداری به همراه پدر و مادرش به دفتر ما آمدند و من با ورود او به دفتر احساس کردم کودک مورد نظرم را پیدا کرده‌ام. من پسر بچه 6 ساله‌ای می‌خواستم که هم هوش و استعداد و هم حرف شنوی داشته باشد. یک پسر که آشنایی با سینما و صحنه ندارد باید نقشی بدون دیالوگ را تنها با به کار گیری زبان بدن و نمایش حس‌ها در صورت بازی می‌کرد. این کاری است که بسیاری از بازیگران حرفه‌ای سینما از آن عاجز هستند. اما مهدی یار عزیزی بسیار خوب توانست از پس این کار بر بیاید. ما صحنه‌ای را که او باید لباس عروس را قیچی می‌کرد از او تست گرفتیم بدون اینکه هیچ ابزاری در دفتر موجود باشد او توانست به خوبی تست را پشت سر بگذارد و این اطمینان مرا برای انتخاب او جلب کرد. البته بیشترین کمکی که من به او کردم این بود که با او دوست و رفیق باشم و حرف‌های هم را گوش کنیم و هم اینکه از او خواستم در تمامی صحنه‌ها آنچه را که می‌خواهد در صورتش نشان دهد در دلش خودش به خودش بگوید. این کار باعث شد که بازی او باورپذیرتر باشد. او دیالوگ‌ها را در دلش می‌گفت و واکنش‌ها را در چهره بیان می‌کرد.»


وی در خصوص عدم حضور فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر پارسال نیز گفت: «وقتی فیلمی از بخش مسابقه کنار گذاشته می‌شود لاجرم هنرنمایی تک تک عوامل فیلم از جمله موسیقی و بازی‌ها و... نادیده گرفته می‌شود. زیرا اقبال عمومی در جشنواره برای تماشای فیلم‌های بخش مسابقه بیشتر است. امروز ما جوان‌هایی داریم که فیلم‌های خوبی می‌سازند. هر کدام از ما دو نسل دیدگاه خودمان را داریم و وقتی از من خواسته شد که با کنار رفتن از بخش مسابقه فضا را برای جوان‌ها فراهم کنم من گول خوردم در صورتی که باید زمینه برای رقابت همه به صورت برابر وجود داشته باشد. مگر فیلم ساختن انشاء نوشتن است که همه یک موضوع واحد را تعریف کنند و از یک سری خواسته شود که فضا را برای عده‌ای دیگر بازتر کنند. در فضای فیلم‌سازی هر کس نگاه خودش را دارد.»



طهماسب صلح جو: من در مقابل این فیلم غافلگیر شدم


طهماسب صلح جو منتقد میهمان این برنامه در خصوص فیلم پدر آن دیگری گفت: «مدت‌ها بود که چنین فیلمی از آقای صمدی ندیده بودم و پس از تماشای آن غافلگیر شدم. این فیلم ساده و روان اما پر از حرف‌های لایه به لایه است. سادگی فیلم مانند همان نقاشی‌های کودکانه‌ای است که در تیتراژ ابتدایی دیده می‌شود. نقاشی‌های کودکان حرف درون آنهاست. کودکان سعی می‌کنند با نقاشی‌هایشان چیزهایی را بیان کنند که ادبیات و زبان و توانایی ایشان در انتخاب واژه‌ها این اجازه را به آنها نمی‌دهد. فیلم سعی می‌کند فضای درخشان نقاشی‌های ابتدای فیلم را تصویر کند. فیلم اوج و فرودهای زیادی دارد و با اینکه شرایط تلخ و تراژیکی دارد اما هیچ گاه ژست تراژیک نمی‌گیرد و تمام مدت رنگ‌های شاد و شفاف و گرم در فیلم جریان دارد مانند همان نقاشی‌های ابتدایی. فیلم با این حال که به معضل پیچیده اجتماعی و خانوادگی اشاره می‌کند اما شادابی کودکانه‌اش را از دست نمی‌دهد.»


وی همچنین گفت: «هنر یک قلمرو و جهان فرضی است و هیچ گاه نمی‌توان دنبال مصداق واقعی اتفاقات در جهان واقعی بود زیرا هنر فلسفه زندگی را بیان می‌کند. شکل کلیشه‌ای اعتراض هیاهو است اما کودک این فیلم تعمدا سکوت می‌کند. این فیلم به نظر من درباره نسل جوان امروز جامعه است. بچه این فیلم الان بزرگ شده و نسل جوان امروز را تشکیل داده که به جای اینکه اعتراض کند حرفی نمی‌زند و ما آسیب‌های اجتماعی این رفتار را در زندگی امروزمان می‌بینیم. تصور من از نشانه‌های درون فیلم این است که کودک نمی‌خواهد مانند آدم‌هایی باشد که در اطرافش هستند و همه آنها دروغ گو هستند. او نمی‌خواهد حرف بزند زیرا اگر حرف بزند باید مانند آنها دروغ بگوید. من به خوبی به یاد دارم که کودکان 20 سال پیش چگونه مجبور می‌شدند که دروغ بگویند و همان نسل امروزه بزرگ شده‌اند و دروغ به عنصر اصلی زندگی ما ایرانی‌ها بدل شده است. جامعه‌ای که دروغ را به عنوان راه حل اصلی می‌پذیرد عواقب آن را سال‌های بعد خواهد دید. این لایه اصلی درونی فیلم است. بچه پس از گم شدن در کنار نسلی دیده می‌شود که دوران آنها گذشته است و آنجا آرامش می‌یابد. تراژدی این کودک و این نسل در چنین فضایی اتفاق افتاد. این کودک نماینده نسلی است که در شرایط خاص رشد می‌کند و این چنین جامعه‌ای پیامد‌های خود را خواهد داشت. گفتن دروغ کودکانه با اینکه بخواهی خودت را و وجودت را پشت دروغی پنهان کنی بسیار تفاوت دارد. از سویی دیگر این فیلم درد کودکان را بیان می‌کند و از این جهت نیز فیلمی ارزشمند است.»


پرینوش صنیعی: «می خواستم تفاوت بین عشق پدری و مادری را در کتاب بیان کنم


پرینوش صنیعی نویسنده کتاب پدر آن دیگری درباره چرایی نگارش این کتاب گفت: «یکی از مسائلی که می‌خواستم در این کتاب بیان کنم تفاوت بین عشق پدری و مادری است. من این کتاب را 10 سال پیش نوشته ام. همان زمان به نتایج تحقیقی برخوردم که نشان می‌داد پدران فرزندان معلول تحمل بچه‌های ناتوان را ندارد و درصد بالایی از آنان زندگی را ترک کرده‌اند و مسئولیت نگهداری اینگونه فرزندان به گردن مادران افتاده است. پدران برای دوست داشتن فرزندان خود شرط دارند. آنها فرزندان موفق و توانا را بیشتر دوست دارند. عشق پدری شرط و شروط دارد اما عشق مادری نه. اینکه پدر همواره عصبانی دیده می‌شود کاملا طبیعی است. او خسته از سرکار باز می‌گردد و با خرابکاری‌های این بچه مواجه می‌شود. اتفاقا پدر این فیلم آدم خوب و زحمت‌کشی است. دست بزن ندارد. اینکه ما در مقام بیننده از رفتار او ناراحت می‌شویم بخاطر این است که بازتاب رفتارهای خودمان را روی پرده می‌بینیم.»


وی گفت: «مساله تاخیر در گفتار چندین عامل دارد که کودک این فیلم از بعضی از آنها برخوردار است مانند فرزند دوم بودن در بین بچه اول موفق و بچه سوم با جنس مخالف دوست داشتنی. همین طور تفاوت‌های فردی نیز در زمینه موثر است. در این میان واکنش اطرافیان نسبت به مشکل او نیز خیلی مهم است. آنها اینقدر این موضوع را حاد می‌کنند که باعث ایجاد ترس و اضطراب بیشتر در بچه می‌شود واین مشکل را پیچیده تر می‌کند. تا جایی که بچه از این توانایی عدم حرف زدن برای مقابله و آزار دیگران استفاده می‌کند. حتی این رفتار می‌تواند تا بزرگسالی نیز ادامه داشته باشد.»



بنفشه صمدی: ارزش‌های هر فیلم باید در اشل خود آن فیلم ارزیابی شود


بنفشه صمدی بازیگر فیلم پدر آن دیگری گفت: «هر فیلمی باید در اشل خودش مورد ارزیابی قرار گیرد. مثلا کودکی که بر اثر جنگ و از دست دادن والدینش از تکلم بازمانده خیلی شرایط متفاوتی دارد نسبت به کودکی که بر اثر داشتن مشکلات خانوادگی حرف نمی‌زند. همین طور مثلا شکوه یک فیلم حماسی با شکوه لحظه‌ای که یک کودک برای اولین بار مادر خود را صدا میزند بسیار فرق دارد. درباره بازی‌های ساده این فیلم نیز می‌توانم بگویم که اگر بازی‌های خاص و بسیار تکنیکی از سوی بازیگران ارائه می‌شد به فضای فیلم نمی‌خورد و در اشل فیلم نمی‌گنجید. این فیلم روایتی ساده از یک خانواده کوچک ایرانی است.در این روایت هم می‌شود لحظات باشکوه پیدا کرد.»


جواد حاتمی: مساله این فیلم ارتباط برقرار کردن است


حاتمی مشاور روانشناسی این فیلم نیز گفت: «نمی شود در یک فیلم تمام جنبه‌های یک اختلال را به تصویر کشید. مساله این فیلم ارتباط برقرار کردن است. در سال‌های ابتدایی زندگی فرآیند دل بستگی به مادر خیلی مهم است و چیزی به نام پذیرش بدون قید و شرط از سوی مادر وجود دارد. اما پدران بچه هایی را که توانایی بیشتر دارند را بیشتر دوست دارند. مقایسه ای که پدر خانواده بین شهاب و دیگر بچه ها انجام می‌دهد باعث گسترش مشکل می‌شود.»


مهدی یار عزیزی بازیگر نقش شهاب در این فیلم نیز گفت: «بازی کردن در این فیلم برای من خیلی سخت نبود و آن صحنه‌ای را که با پدرم آشتی کردم را بیشتر دوست دارم.»


این جلسه نقد و بررسی با پرسش و پاسخ بین میهمانان و مخاطبان ادامه یافت و به پایان رسید.



انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب