معرفی کتابهای ممنوعه در تاریخ ادبیات جهان
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، جالب اینکه فرقی نمیکند کجای جهان باشد و دلیل ممنوعیت در چه حوزهای بگنجد، روال همین است و اینهمه ماجراهایی که به وجود میآیند هم اغلب مشابه هم هستند. همین حد از هیجان برای این دسته از کتابها دلیل خوبی بود تا در یک یادداشت به معرفی کتاب های ممنوعه بپردازیم. کتابهایی که همچنان ممنوع هستند و یا آنهایی که شاید حتی ندانیم روزگاری ممنوع بودهاند.
موشها و آدمها
خواندن کتابهایی که جوایز معتبر جهانی گرفتهاند، انتخاب خوبی است. کتاب «موشها و آدمها» که جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرده است، یکی از همین کتابهاست. «جان اشتاینبک» نویسندهی شناختهشده آمریکایی در این کتاب به سراغ دنیای آدمها رفته است و با روایت آرزوهای آنها، در قالب این داستان به مامنی میپردازد که افراد از تنهایی به آن پناه بردهاند؛ یعنی همان آرزوهایشان. او بهخوبی توانسته از پس پرداختن به ماهیت رویا و توانایی نیروهای بیرونی و دیگر اتفاقات در جلوگیری از رسیدن آدمی به رویاهایش بربیاید و زندگی، مشغولیات و تمنیات طبقه کارگر را به بهترین نحو در میان آنها بگنجاند. او با روایت زندگی دو کارگر و تصویر آرزوی آنها برای خرید یک مزرعه و در پی آن مستقل شدن و ایجاد تغییر در زندگی خود، قالب داستانی این کتاب را پیش برده است و در چهارچوب یک داستان ساده، نهتنها از قدرت رویا سخن میگوید که تلاش دارد به مفهوم پاینده بودن این عنصر در ذهن آدمی نیز اشاره داشته باشد.
مزرعه حیوانات
بیشتر ما کتاب مزرعه حیوانات را با این جملهی معروفش به یاد میآوریم: «همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند». «جرج اورول» در این کتاب با زبانی نمادین به بیانی توصیفی از جامعه میپردازد. خصوصیاتی که در این نمادها قابل دریافت هستند میتوانند برای هر جامعهای صدق کنند و همین امر داستان را بهشدت باورپذیر کرده و نظر طرفداران زیادی را به خود جلب کرده است. نویسنده جامعهای از حیوانات را به تصویر کشیده که با تصویری از یک جامعه آرمانی و با ترسیم یک هدف غایی به پا خاسته و جنبشی جمعی را آغاز میکنند. در میانههای راه اما اتفاقهایی پیش پای این جنبش قرار میگیرد که آن را از مسیر اصلی خود خارج میکند و این امر تا بدان جا پیش میرود که بهتدریج چیزی از آن ایدهآلِ نابِ ترسیمشده، باقی نخواهد ماند. روایت قلعه حیوانات بهقدری ملموس است و نمادها چنان قابلتشخیص هستند که کتاب در ترجمههای مختلف خود نیز موفق بوده و خوانندگان و طرفداران زیادی برای خود پیداکرده است.
ناطور دشت
«جروم دیوید سالینجر» که نام او را بیشتر بهصورت «جی.دی. سالینجر» بر روی کتابها دیدهایم در این کتاب خود به روایت «تضاد» میپردازد. قهرمان داستان ناطور دشت جوانی است که نهتنها در دنیای بیرون که در درون خود نیز با تضاد مواجه شده است و همین اتفاق سبب شده تا در جایجای کتاب با نوعی حدیث نفس و واگویههای خودمانی قهرمان با خودش مواجه باشیم. شخصیت اصلی داستان نمونهای ساده و حاضر از جوانی است که میتواند در هرکجای دنیا زندگی کند و این همزادپنداری سبب اقبال خوانندگان به کتاب شده است. روایت چنان دلنشین و ساده بیانشده که حتی در زبانی غیر از زباناصلی نیز بر دل خواننده مینشیند و باورپذیر مینماید. همین موضوع سبب شد که این کتاب در فهرست کتابهای برتر جهان قرارگرفته و در سایت گودریدز رای نسبتا بالایی را از سوی خوانندگان به خود اختصاص دهد. این کتاب در میان نوجوانان و جوانان نیز طرفدار بسیاری دارد.
فارنهایت ۴۵۱
داستانی تخیلی با بنمایه سانسور و حذف کتاب از چرخه زندگی انسان. روایتی جنجالی از دنیایی که خواندن یا داشتن کتاب در آن جرم محسوب میشود. داستانی چالشبرانگیز که در آن یک آرمانشهر معکوس تصویر شده است؛ جایی که آزاداندیشی را برنمیتابند و آدمها با استفاده از داروهای شادیآور روح و جان خود را واگذار کردهاند. داستان به توصیف جامعهای میپردازد که در آن کتابها را از بین میبرند و صاحبان آنها را به جرم داشتن کتاب، محکوم میکنند. «ری بردبری» برای فارنهایت ۴۵۱ خود موفق به کسب جوایز ادبی مختلفی شده است. بعدها فیلمی با همین نام و به اقتباس از این کتاب ساخته شد که تماشاگران زیادی از آن استقبال کردند.
آلیس در سرزمین عجایب
در کتاب آلیس در سرزمین عجایب ما با داستانی خیالی مواجهیم. آلیس در پی یک بازیگوشی بچهگانه وارد دنیایی در زیرِ زمین میشود. دنیایی فانتزی که در آن اتفاقاتی خارج از قاعده و قانون دنیای معمول در جریان است. نویسنده در این کتاب نه در پی یک داستانگویی صرف که دنبال خلق دنیایی پرهیجان و اسرارآمیز برای کودکان بوده است. خیالپردازی نامحدودی که در خلق این اثر به کار گرفتهشده باعث جذب مخاطبانی از دیگر ردههای سنی شد و درنتیجه کتاب با استقبالی بینظیر از سوی مخاطبان مواجه شده است. همین موضوع سبب شد تا برداشتهای متفاوتی نیز از آن، در دنیای تصویر و حتی در دیگر هنرها پدید آید. این داستان به زبانهای مختلفی در دنیا ترجمهشده است و میتوان گفت از شناختهشدهترین آثار جهان است.
کاندید
نقلی وجود دارد که میگوید ولتر نویسنده توانای کتاب کاندید در مورد این اثرش گفته: «باید دیوانه باشند اگر فکر میکنند که من این را نوشتم» که این جمله برآمده از سانسور موجود در آن زمان است. ولتر در این کتاب در خلال بازگویی یک روایت نهچندان پیچیده و در قالب و ساختار بازگویی شرححال جوانی دورافتاده از معشوق خود، به بیان دیدگاههای فلسفی خود پرداخته است. چندین اقتباس سینمایی موفق از این کتاب انجامگرفته و ترجمههای مختلفی نیز از آن به فارسی موجود است.
تبصرهی ۲۲
«تبصره ۲۲» کتابی در مورد جنگ و علیه آن است. نام کتاب از قانون حاکم در روایت کتاب گرفتهشده است که میگوید: «اگر کسی با میل خود در ماموریتهای مرگبار جنگی شرکت کند، دیوانه است، پس میتواند تقاضای معاف شدن بدهد، اما همین درخواست معافیت نشان میدهد که او سالم و عاقل است پس شرایط لازم برای معاف شدن را ندارد». قانونی که فرد را در چرخهای خود تکرارشونده قرار میدهد. واکنشها به این کتاب را میتوان جمع اضداد نامید. عدهای آن را تحسین کرده و ستودهاند و برخی دیگر آن را رد کردهاند. تحسینکنندگان بر این باورند که کتاب «تبصره ۲۲» نهفقط در باب تقبیح جنگ که اثری در نقد دنیای مدرن و تعاملات جاری در آن است. قرارگیری در طیف متنوعی از رد و تحسین مانع حضور این کتاب در رده برترینها نشد بلکه این اثر در جایگاه پرفروشهای بازار نشر نیز قرار داشت. بااینکه از زمان انتشار کتاب مدتها گذشته است اما روایت آن همچنان برقرار و بهروز است. گویی نویسندهای از همین روزگار اخیر، دستبهقلم برده و آن را نگاشته است.
دکتر ژیواگو
نویسنده روس «بوریس پاسترناک» در دکتر ژیواگو با روایت زندگی یک پزشک در تاریخ روسیه پیش میآید و در خلال روایت کردن احوال و زندگی او رویدادهای بزرگ این کشور را نیز به تصویر میکشد. انتشار این کتاب تا سالها پس از نوشته شدنش جزو کتاب های ممنوعه بود. چراکه آن را خلاف سیاست رایج در شوروی سابق میدانستند. بر اساس این کتاب یک فیلم و یک سریال با همین عنوان نیز ساختهشده است.
انتهای پیام/
انتهای پیام/