دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 آذر 1398 - 12:46
آنا گزارش می‌دهد؛

روز 16 آذر 1332 بر دانشجویان چه گذشت؟/ بار سنگینی که بر دوش جامعه دانشگاهی است

روز 16 آذر به نام روز دانشجو در تقویم نام‌گذاری شده است و دانشجویان به‌عنوان قشر فرهیخته می‌توانند تأثیرگذار در جامعه باشند.
کد خبر : 448819
13960914093024803126924110.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه تشکل‌های دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، روز 16 آذر یکی از ایامی است که در اذهان عمومی جامعه و به‌خصوص دانشجویان روز ماندگاری تلقی شده و از آن به عنوان روز دانشجو یاد می‌شود و دانشگاه‌ها در این روز مراسم گرامی‌داشت برگزار می‌کنند.


در روز 16 آذر 1332 سه دانشجو با نام‌های مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و آذر شریعت‌رضوی توسط رژیم منحوس پهلوی به شهادت رسیدند. این دانشجویان در روز 16 آذر 1332 و در اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا با محمدرضا شاه پهلوی که قرار بود چند روز دیگر در تهران انجام شود (18 آذر 1332) و از سرگیری روابط ایران با بریتانیا اعتراض کرده و در نهایت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.


ایران در سال 32 آبشخور حوادث مختلفی از جمله سقوط دولت مصدق با استفاده از کودتای آمریکایی و انگلیسی 28 مرداد سال 32 بود. اتفاقات سیاسی در این سال منجر شد که دانشجویان با داشتن احساسات و هیجان وارد مسائل سیاسی کشور شوند و کانون این تجمع‌های دانشجویی، دانشگاه تهران بود. از روز 16 آذر سال 1332، دانشجو را به عنوان قشری اثرگذار در جامعه می‌شناسند و تشکل‌های دانشجویی و جنبش دانشجویی با اقدامات مؤثر خود می‌توانند به پویایی و نشاط علمی و سیاسی دانشگاه کمک کنند.


16 آذر 1332


تشکل‌های دانشجویی به دنبال حل مشکلات جامعه هستند


سید احسان حسینی مسئول سابق مرکز مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران در گفتگو با خبرنگار آنا، می‌گوید: «در دانشگاه تنها کسانی که به دنبال راهکار برای حل مشکلات جامعه می‌گردند تشکل‌های دانشجویی هستند که خیلی بهتر از اساتید و مابقی دانشجویان غیرتشکلی عمل می‌کنند. بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب دانشگاه قرار بود راهکارهایی برای حل معضلات کشور ارائه دهد، الآن مشکل اصلی کشور اقتصاد است و رهبری ۱۰ سال دارد بر اساس محور اقتصاد مقاومتی شعار تعریف می‌کند، خب راهکار و کارنامه دانشجوها برای این مسئله چیست؟»


وی ادامه می‌دهد: می‌بینیم تشکل‌های دانشجویی همچنان در فضای شعاری اول انقلاب باقی مانده‌اند که اتفاقی بیفتد و موضعی بگیرند و دیده شوند تا بگویند اثرگذار بودیم. تشکل‌ها در منطقه بسته‌ای که فضای دانشگاه و مابقی دانشجویان به آن هیچ حسی ندارند برای خود تعریف کرده‌اند و شعار مرگ بر آمریکا می‌دهند. درحالی‌که از نظر رهبری مرگ بر آمریکا خدمت به مردم، ارائه راهکار و حل مشکلات آن‌ها است آن موقع این شعار برایشان قابل‌فهم و پذیرش است، در غیر این صورت جواب نمی‌دهد. در واقع آن دوران شور گذشته است و این شعور است که قالب شده که همان بحث پژوهش و ارائه راهکار است.


اما در روزهای 14 و 15 و 16 آذر چه گذشت. خبر آمدن نیکسون رئیس‌جمهور آمریکا به ایران در کنار محاکمه مصدق، خشم مردم و دانشجویان را بیشتر کرد و در روز 14 آذر دانشجویان دانشکده‌های حقوق و علوم سیاسی، دندانپزشکی، فنی، پزشکی و داروسازی دانشگاه تهران تظاهرات پرشوری علیه کودتاچیان برگزار کردند.


تجمع دانشجویان در روز بعد نیز ادامه یافت و به خارج از دانشگاه کشیده شد. مأموران شاه با دانشجویان درگیر شده و جمعی را دستگیر و گروهی را زندانی کردند. زمزمه‌هایی که از گوشه و کنار شنیده می‌شد دانشجویان را بیشتر به ایستادگی و مقاومت علیه دیکتاتوری شاه و استکبار مصمم‌ می‌کرد. یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور می‌‏رسد که باید دانشجویی را شقه کرد و مقابل سردر دانشگاه تهران آویخت تا عبرت همه شود.


روز 16 آذر هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق‌العاده سربازان  جلوی در دانشگاه شدند و احساس کردند که قرار است اتفاقی بیفتد.  بعد از گذشت مدتی برای جلوگیری از تنش و درگیری چند دانشکده تعطیل اعلام شد و در ادامه کل دانشگاه با دستور ریاست وقت دانشگاه تهران تعطیل اعلام شد.



نیروهای نظامی رژیم منحوس پهلوی که رفت و آمد دانشجویان را کنترل کرده و در این بین عده‌ای را نیز دستگیر کرده بودند، با حضور در کلاس یکی از اساتید دانشکده فنی (شمس، استاد نقشه‌کشی) زمینه اعتراض را در کلاس درس ایجاد کردند. آنان قصد داشتند دو دانشجو را که ظاهراً به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض داشتند دستگیر کنند.


 دستگیری دو دانشجو کلاس را به هم زده، دانشجویی دیگر بر روی نیمکت کلاس فریاد می زند: «آقا ما چقدر بی‌عرضه هستیم. چقدر بدبخت هستیم. این کلاس نیست، این درس نیست. یک عده‌ای بدون اینکه از استاد و از کادر دانشگاه اجازه بگیرند وارد کلاس می‌شوند و هیاهو در می‌گیرد. تف به این کلاس و تف به این مملکت!»


دانشکده فنی به هم می‌ریزد و در محاصره کامل نظامیان قرار می‌گیرد و به یکباره فرمان آتش صادر شده و دانشجویان در صحن طبقه اول به خون می‌غلتند. عده‌ای زخمی شده و در این میان سه دانشجو به نام‌های قندچی و بزرگ‌نیا و شریعت رضوی به شهادت می‌رسند. همان روز 16 آذر پلیس توسط رادیو اعلام کرد: «عده‌ای از دانشجویان در کلاس‌های درس نشسته بودند و به پلیس چهره خشنی نشان می‌دادند و پلیس را مسخره می‌کردند و این باعث شده که پلیس به واکنش بیفتد پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشت ولی دانشجویان به پلیس حمله کردند و می‌خواستند اسلحه‌شان را بگیرند. پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است».


فردای آن روز شاه تیمسار مزینی را برای دلجویی به دانشگاه می‌فرستد تا خودش را از این گناه و تقصیر تبرئه کند. وی با خانواده‌های شهدا ملاقات می‌کند و در دانشگاه به‌ظاهر از اساتید و رؤسا عذرخواهی می‌کند. دو روز بعد از واقعه 16 آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. روز 16 آذر به‌عنوان روز مقاومت و ایستادگی دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگی در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت شده است.


روایت شهید چمران از 16 آذر سال 32


شهید چمران در بخشی از روایت خود از 16 آذر سال 1332 دانشگاه تهران می‌گوید:


«من نیز همراه عده‌ای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آنقدر زیاد بود که پایین پله‌ها گلگون شده بود. بین دوستان ما، شیشه پای یکی را شکافت. دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود.گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود. دانشجویان و مستخدمین آزمایشگاه مشغول بستن زخم‌های دانشجویان مجروح بودند. از حدود سی نفر که به آزمایشگاه مقاومت مصالح پناه بردند، به استثنای دو یا سه نفری همه مجروح شده بودند».


وی ادامه می‌دهد: «دانشکده کاملاً محاصره شده بود و کسی نمی‌توانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگ‌ها و شیشه‌های جلو دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلوله باران، دقیقه‌ای سکوت دانشکده را فراگرفت. ناگهان در میان سکوت آه بلندی به گوش رسید که مانند دشنه در قلب ما فرو رفت و از چشم بیشتر دانشجویان اشک جاری شد».


شهید چمران می‌افزاید: «ناله‌های بلند و سوزناک به ما فهماند که عده‌ای مجروح شده‌اند و در همان جا افتاده‌اند. اولیای دانشکده مستخدمین و چند نفری از دانشکده پزشکی می‌خواستند مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند».


16 آذر 1332


بنابراین جنبش دانشجویی از همان سال 1332 که حادثه تلخ 16 آذر اتفاق افتاد، به دنبال مطالبه‌گری و تکامل خود بوده‌اند.


وظیفه خطیر دانشجویان برای تحقق پیشرفت جامعه علمی کشور


سارا عاقلی، دبیر سابق سیاسی اتحادیه دفتر تحکیم وحدت در گفتگو با خبرنگار آنا معتقد است: دو گروه نقش‌آفرین در فضای دانشگاه تأثیرگذار هستند؛ یک گروه اساتید و دیگری تشکل‌های دانشجویی که این دو گروه می‌توانند دانشگاه را به سمت فضای پویا و علمی پیش ببرند؛ اگر استاد دانشجو را تشویق کند که مشکلات را ببیند، رصد کند و در پی راه‌حل برآید و تشکل‌های دانشجویی، دانشجو را با جامعه روبه‌رو کنند، می‌توان به پیشرفت این جامعه علمی امید داشت.


وی ادامه می‌دهد: مهم‌ترین بازدارنده‌ای که در حکم ترمز در فضای دانشگاه عمل می‌کند، بحث ناامیدی است وقتی دانشجویان امید به بهتر شدن فضا دارند پای‌کار می‌آیند و سختی‌ها را تحمل می‌کنند؛ اما وقتی فضای ناامیدی به شما القا بشود، ایده شما از طرف استاد دانشگاه به سخره گرفته شود، نباید انتظار داشته باشیم که دانشجو بتواند ادامه دهد. برای همین است که کلیدواژه امید خیلی در سخنرانی‌های رهبری با قشر جوان و به‌خصوص دانشجویان به چشم می‌خورد؛ مهم‌ترین اهرم برای از پا درآوردن فضای دانشجویی و از کار انداختن بدنه‌ای که قرار است مفید واقع شود، فضای ناامیدی است.


دبیر سابق سیاسی اتحادیه دفتر تحکیم وحدت می‌گوید: دانشگاه از فضای جامعه به دور است و کسی که می‌تواند در این وسط جایگزین شود و یک مقداری این وضعیت را مطلوب کند، تشکل‌های دانشجویی است اما به شرطی که منزوی نشده باشد و از جامعه و از مردم دور نباشد. اگر همچنان ارتباط خود را با جامعه توانسته باشد حفظ کند، اتفاقاً جایی است که دانشجو را به‌شدت مبتلا می‌کند به موضوعات روز جامعه و می‌تواند یک نقطه تعادل باشد بین فضای آکادمیک محض دانشگاه و فضای سطحی جامعه که این دو در یک نقطه به هم بپیوندند. بنده معتقد هستم تولید علم بالا است، از مقاله تا رساله و پایان‌نامه، اما ظرفیت را‌ه‌گشایی از مشکلات معیشتی جامعه را ندارد. علم تولید می‌شود اما در راستای رفع نیاز جامعه نیست و دانشجو از سمت استاد به موضوعات اندیشه‌ای محض سوق داده می‌شود و نیازهای جامعه را روبنایی می‌داند.


جنبش دانشجویی و تشکل‌های دانشجویی در طول 40 سال انقلاب اسلامی به رشد و تکاملی اکنون رسیده است که در گام دوم انقلاب می‌تواند زمینه تشکیل دولت جوان و انقلابی و تمدن نوین اسلامی را فراهم کند. باید منتظر ماند و دید که این قشر اثرگذار برای رشد پرشتاب پیشرفت علمی کشور چه اقدامات شایسته‌ای انجام خواهد داد.


انتهای پیام/4118/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۹:۴۷
۰
خدا لعنت کنه شاه را با وقاهت میگفت اشرار با رخنه در دانشگاه قداست دانشگاه رو لکه دار کردند
قالیشویی ادیب