دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 مهر 1398 - 12:37

محیط‌بان /////////////

////////
کد خبر : 418088

- در رابطه با منابع طبیعی مشکلاتی وجود دارد که خواهشمندیم به گوش مسئولان برسانید. در مازندران از یک سو به علت اینکه قاچاق زیاد است و از سوی دیگر به دلیل وجود جنگل‌های هیرکانی که درختانی کهنسال با قدمت 400 یا 500 سال به‌صورت خودرو روییده‌اند و موهبتی خدادادی است که بشر در به‌وجود آوردن آنها نقشی نداشته است. این درخت‌ها را قاچاقچی‌ها خیلی آزادانه قطع می‌کنند و با مبلغ کمی جریمه از دادگاه خارج می‌شوند و مأموران منابع طبیعی هیچ‌گونه اسلحه‌ای ندارند، فقط فرمانده یگان آنها یک اسلحه کلاشینکف دارد تا اجازه داشته باشد لاستیک ماشین قاچاقچیان را بزند. بنابراین در نگهبانی‌ها حتی خود نگهبان‌ها امنیت ندارند. حساب کنید که قرق‌بان بخواهد داخل جنگل برود و برای مثال پنج کیلومتر از شهر دور شود، اگر دو نفر قاچاقچی جلوی او بیفتند، هیچ‌کاری از دست این نگهبان برنمی‌آید. اولاً که همه قاچاقچیان برای شناسایی نشدن روی سرشان روپوش می‌گذارند، دوماً مسلح هستند، با این شرایط یک قرق‌بان چه‌کار باید بکند؟ وقتی با این تفاصیل درخت‌ها را قطع می‌کنند چه کاری از دست یک قرق‌بان ساخته است؟


با این شرایط، از یک سو قرق‌بان‌ها و نگهبان‌ها را به عدم انجام وظیفه صحیح متهم می‌کنند، از سوی دیگر حقوق آنها بعضاً هفت تا هشت ماه به تعویق می‌افتد، قراردادشان یک سال یک سال هم تمدید نمی‌شود، هر روز هم به یکی می‌گویند تو برو به دیگری می‌گویند تو بمان و فاقد امنیت شغلی هستند، در هنگام جذب نیرو همه می‌گویند لیسانس بیاور، پس جنگل را چه کسی حفظ خواهد کرد؟!


آن مسئولی که در آن بالا نشسته است، به منطقه مازندران قدم رنجه کرده و برود داخل جنگل‌ها را بررسی کند و ببیند که چه خبر است! درختی که 300 سال عمر کرده را قطع کرده و آن را 5 میلیون می‌فروشند و بعد در دادگاه 3 میلیون تومان جریمه می‌شوند و صبح فردایش هم قاچاقچی و هم وسیله نقلیه‌اش آزاد می‌شود و نه زندانی می‌شود و نه هیچی!


مأمورها هم همه گرفتارند. نه می‌توانند آهن (0155) را بیاورند پایین، می‌ترسند خدای نخواسته برای کسی مشکلی پیش بیاید که بالطبع نگهبان را محکوم می‌کنند، اگر در جنگل درگیر شود، قرق‌بان محکوم است، پس این جنگل‌ها را چه کسی باید حفظ کند؟! این همه مقام معظم رهبری در رابطه با حفظ جنگل‌ها فرمودند و دهه صیانت برای جنگل‌ها در نظر گرفتند، از مسئولان بپرسید که اگر یک قرق‌بان شما برود در جنگل و درگیر شود چه کسی جوابش را خواهد داد؟ هیچ‌کس نه به فکر مأمور است و نه به فکر جنگل! خودشان بیایند از نزدیک بازرسی کنند، یا حداقل یک بازرسی بفرستند، بیاید برود دوتا از نگهبانی‌های منطقه نور، منطقه محمودآباد یا منطقه نوشهر سرکشی کرده و به درد دل نگهبان‌ها گوش کند و ببیند آخر با چه وضعیتی سرمی‌کنند! توی یک پلاستیک، هیچ نوع امنیتی هم ندارند، سه شب در یک پلاستیک هستند، یک قاچاقچی صورت خودش را می‌پوشاند یک چاقو درمی‌آورد می‌گذارد روی گلویش و به راحتی درخت‌ها را قطع کرده و به چوب‌بری‌های داخل شهر منتقل می‌کنند. چه کسی بر آنها نظارت می‌کند؟ هیچ‌کس! خیلی آزادانه می‌برند و کیلویی 2 تا 3 هزار تومان می‌فروشند چوب جنگلی که هیچ بشری کوچک‌ترین زحمتی برای آنها نکشیده است و همه نعمت خداوند است. دوتا از این درخت‌ها کاشتند همه خشک شدند! هیچ‌کس به فکر این جنگل نیست! آن مسئول خودش باید بیاید اینجا نگاه کند! چه کسی جوابگوی قطعی این درختان است؟ لطفاً این صحبت‌ها را به گوش آقایان برسانید. خدا شاهد است که دلم برای جنگل می‌سوزد!


فرماندهان قرق‌بان‌ها و نگهبانی‌ها این موضوع را به مرکز اطلاع نمی‌دهند؟


- یک فرمانده یگان می‌آید به نگهبانی و یک برگه گرفته و مشکلات را می‌نویسد اما هیچ‌کاری در راه حل این مشکلات انجام نمی‌شود چرا که قانون دست او را بسته است. برای مثال یک گروهبان در یک پاسگاه اگر بخواهد شخصی را دستگیر کند باید ابتدا حکم جلب او (از سوی مقام قضایی) صادر شده باشد! قرق‌بان و نگهبان جنگل با چه حکمی می‌تواند قاچاقچی را جلب کند؟ وقتی که درخت قطع شد، دیگر فایده (فرقی) ندارد چه کسی آن را می‌برد، شما می‌بری، من می‌برم یا قاچاقچی آن را می‌برد! شعار ما این است که درخت قطع نشود، وقتی که قرق‌بان متهمی را می‌بیند که سر و صورتش را پوشانده و اسلحه گرم در دست دارد، چه کاری از دست این قرق‌بان ساخته است؟ برود جلوی او را بگیرد؟ شما باشید می‌توانید بروید؟ آن مسئول می‌تواند برود؟


ما می‌خواهیم این صدا را به آنها برسانیم که این قرق‌بان‌ها و نگهبانانی که داخل جنگل هستند، آیا امکان هیچ‌گونه دفاعی از خودشان را دارند؟ آیا هیچ قانونی برای اینها تعریف شده است که بتواند جلوی آن قاچاقچی را بگیرند؟


تنها کاری که از دستش ساخته است این است که یک گزارش بنویسد، اما حتی در آن گزارش نمی‌تواند پلاک خودروی قاچاقچی را ذکر کند! چرا که برای مثال نیسانی که داخل جنگل می‌شود حتی پلاک هم ندارد که بتوان شماره آن را یادداشت کرد. اگر مثلاً یک فرمانده یگانی در آن زمان در آن مکان حضور داشته باشد، می‌تواند لاستیک آن خودرو را با تیر بزند، فرمانده یگان هم که نمی‌تواند در آن واحد در همه 300 هکتار مساحت جنگل حضور داشته باشد. بنابراین باید به مأموران امکاناتی اختصاص بدهند تا عملاً کاری از دست آنها ساخته باشد. الان در یک نگهبانی، بگویند (بار) آهن را بیاور پایین، فردا خدای نخواسته به یک ماشین مشکوک شوند ولی داخلش چوب قاچاق نباشد، آهن‌ها را آوردند پایین و هوا بارانی بود و آهن‌ها خیس شدند، چه کسی باید جواب مالک خودرو را بدهد؟ هیچ‌کس! آیا آنها تعریف کرده‌اند که اگر در نگهبانی آهن را بیاوریم پایین، خدای نخواسته یک تصادف شود، جوابگو فقط نگهبان است، بازخواست می‌کنند که چرا آوردی پایین؟! اگر پایین نیاورد، بازخواست می‌کنند که چرا نیاوردی پایین؟! پس باید چه کار کند؟ هیچ چیز به‌طور مشخص برای آنها تعریف نشده است.


آیا صادرکنندگان احکام قاچاقچیان درختان هیرکانی از ارزش این درختان آگاه نیستند که احکامی بازدارنده در این خصوص صادر نمی‌شود؟


- مسئله این است که برای مثال یک قاچاقچی 10 شبانه‌روز چوب می‌برد ولی ممکن است یک شب گیر بیفتد و جرمش ثابت شود، همان حجم چوبی که جرم آن ثابت شده را وزن می‌کنند، مثلاً در طول این 10 شب فرد قاچاقچی 100 میلیون تومان چوب قاچاق کرده است اما به خاطر آن درختی که ثابت شده است مثلاً 12 میلیون تومان جریمه می‌شود، طبیعتاً آن جریمه 12 میلیون تومانی را به راحتی پرداخت کرده و بیرون می‌آید و فردا شب دوباره می‌رود سراغ کار قاچاقش. حرف من این است که باید از سوی مجلس و مراجع مربوطه قانونی تصویب شود که برای اشخاص قاچاقچی برای مثال حداقل چهار تا 6 ماه حبس در نظر گرفته شود تا جنبه بازدارندگی داشته باشد. شما بروید و پرونده‌های قاچاقچیان چوب را بررسی کنید و ببینید که شخصی که اقدام به قطع درختان کرده است، آیا هفته بعد دوباره همین کار غیرقانونی را انجام نداده است؟ آیا سال بعد دوباره همین کار را انجام نداده است؟ چه دلیلی وجود دارد که او باز هم خیلی عادی می‌رود و کار غیرقانونی خود را ادامه می‌دهد؟ به خاطر اینکه قانون درست و درمانی در این مورد نداریم. اگر قانونی متناسب با جرم وی برای او در نظر گرفته شده بود، اگر مجازات حبس برایش در نظر گرفته می‌شد، اگر مجازاتش این بود که به او تکلیف می‌شد یک هزار درخت بکارد، مسلماً مجدداً این اقدام غیرقانونی را مرتکب نخواهد شد. قانون کنونی که در این زمینه داریم، بسیار بی‌اثر است. از سوی دیگر در موضوع جذب نیرو، آیا کسانی که برای کار حفاظت انتخاب کرده‌اند، آیا واقعاً کاری از دست‌شان برمی‌آید. من مأموری را می‌شناسم که از رفتن به درون جنگل می‌ترسد، آیا او می‌تواند جنگل را حفظ کند؟ جذب نیرو در حال حاضر خانوادگی شده و نسل اندر نسل ادامه می‌دهند. من فرمانده حفاظت هستم، پس پسرم فرمانده بعدی خواهد بود! من رئیس حراستم، پسرم پس از من رئیس خواهد شد. آخر باید یک آزمونی باشد، یک‌سری آیتم‌ها باید در نظر گرفته شود، برای حفاظت از جنگل باید شخصی انتخاب شود که حداقل شناس باشد، درخت‌شناس باشد، یک‌سری مدارکی باید داشته باشد که بتواند به جنگل رفت و آمد کند. بعد اینکه همه می‌خواهند بروند و اداره‌نشین شوند، طرف یک سال است آمده، حالا می‌گوید ما لیسانس هستیم و می‌خواهیم کار اداری انجام دهیم! پس چه کسی باید جنگل را حفظ کند؟ از طرف دیگر الان من مأموری را سراغ دارم که با جان و دل در جنگل نشسته است و بدون ادعا کارش را انجام می‌دهد اما هشت یا 9 ماه است که نه حقوق می‌گیرد و نه بیمه‌اش پرداخت شده است، یک هزار تومانی هم تا حالا خیانت نکرده است! هیچ‌کس هم پیگیر کار او نیست. می‌گویند جذب نیرو نداریم! اگر جذب نیرو ندارید پس چطور قبلش و در چارچوب طرح صیانت چهار نیرو نیرو جذب کردید؟ پس چرا آن آقایان را آوردید؟


شعار ما این است که این درختان باید حفظ شود. اینها سربازان زنده هستند و شبانه‌روز دارند پست می‌دهند. اسلحه و زبان ندارند اما شبانه‌روز دارند به کشور ما و به همه جهان اکسیژن می‌دهند، این هم نوعی خدمت است. آیا خدا را خوش می‌آید که هیچ‌کس به فکر آنها نباشد. البته نه اینکه الان هیچ‌کس به فکر نباشد ولی باید قانونی درست و حسابی باشد که بتوان بر اساس آن جنگل را حفظ کرد.


آقای مسئول تو که نگهبانی را 24 ساعت 24 ساعت می‌گذاری، یک نگهبان در دل شب در دل جنگل، می‌تواند جنگل را حفظ کند؟ همه می‌روید می‌خوابید و تنها یک گشت شبی یک بار می‌آید و می‌رود، این جنگل را چه کسی باید حفظ کرد؟ یک نگهبان می‌تواند جلوی قاچاقچی مسلح را بگیرد؟


باید این جنگل حفظ شود تا به آیندگان برسد. خدا شاهد است من خودم 10 بار از ریشه یک درخت کَندم و بغلش کاشته‌ام، اما بیرون نیامد. این درختان خودشان به‌صورت خودرو آب گرفته‌اند و بزرگ شده‌اند، تو می‌آیی زیرش را می‌زنی و می‌بری و 2 میلیون تومان به کارخانه می‌فروشی؛ آیا ارزش آن درخت 2 میلیون تومان است؟ آیا جان انسان تو میلیون تومان است؟


مسئولان باید در این مورد فکر جدی کرده و طرح و نقشه‌ای اساسی بدهند، این‌جوری جنگل حفظ نمی‌شود. طرح 10 ساله اصلاح جنگل خیلی خوب بود اما باعث شد که قیمت چوب 10 برابر افزایش یابد و در همین راستا قاچاق چوب 100 برابر اضافه شد! پس چه فایده‌ای دارد؟ آمدیم و طرح اصلاح جنگل گذاشتیم، قاچاقچی 10 برابر دارد کار می‌کند. خب آن زمان شرکت می‌برد الان همان را قاچاقچی می‌برد. بنابراین باید در کنار طرح 10 ساله، نظارت قوی هم صورت بگیرد که به نتیجه مطلوب منجر شود.


باید بر کارخانه‌ها نظارت کنند که این چوب‌ها را از کجا می‌آورید؟ پروانه‌ات کجاست؟ یا مأمورانش را اضافه کنند، از سپاه و نیروی انتظامی کمک بگیرند و در نهایت قاضی‌ها و دادستان‌های دادگاه‌ها یک‌مقدار در این مورد سختگیری بیشتری به خرج بدهند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب