گزینههای آمریکا برای عملیات روانی علیه ایران/ حمله به آرامکو بهانه ترامپ برای آغاز جنگ یا پیروزی در انتخابات؟
گروه بینالملل خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی: موجسواری آمریکاییها بر حمله جنبش انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو در عربستان از همان لحظات نخست آغاز شد، زمانی دونالد ترامپ و مایک پمپئو، رئیسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا بدون هیچ سند و مدرکی ایران را به دست داشتن در آن متهم کردند؛ سپس کیلیان کانوی، مشاور رسانهای کاخ سفید مقابل دوربین رسانهها ظاهر شد و در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز گفت پمپئو بهصراحت از ایران خواسته است تا مسئولیت حمله به تأسیسات نفتی شرکت آرامکو را بپذیرد.
آمریکاییهای جنگطلب که از تحولات منطقه و در رویارویی با جبهه مقاومت به پرچمداری جمهوری اسلامی ایران شکستهای متعدد خوردهاند، بیانیه جنبش انصارالله در پذیرش مسئولیت حمله، اظهارات عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق و نیز موضعگیری قاطع ایران در رد دست داشتن در حمله را نادیده گرفتند و با وجود گذشت یک هفته از حادثه، در ارائه تنها یک تصویر ماهوارهای یا سند مستحکم و متقن که نشان از دست داشتن ایران و عراق در حمله پهپادی داشته باشد، ناتوان ماندهاند.
بهانهجوییهای آمریکا برای موجسواری علیه ایران
اگر به اظهارات مقامات آمریکایی در یک هفته اخیر نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که رویکرد «حفظ فشار بر ایران» در همه صحبتهای مقامات کاخ سفید از ترامپ گرفته تا سناتورهای آمریکایی کلیدواژه مشترک بوده است. کمتر کارشناس و تحلیلگری در جهان وجود دارد که در تحلیلهای خود بر این نکته تأکید نکند که آمریکاییها این روزها مستأصل و دستپاچه از نفوذ و قدرتنمایی ایران در منطقه، به دنبال راهی برای سرپوش گذاشتن بر ضعفهایشان در مقابل کشورمان میگردند. سیاست خارجه فشل دولت ترامپ این روزها انتقاد روزنامههای داخلی را نیز برانگیخته است و روزی نیست که واشنگتنپست، نیویورکتایمز و دیگر روزنامههای این کشور تحلیل و گزارشی از تلاش ترامپ برای افزایش فشار بر ایران ننویسند، فشاری که البته تاکنون محکوم به شکست بوده است.
پیشتر در گزارشی نوشته بودیم که سرپوش گذاشتن بر فضاحت ناکارآمدی سامانههای دفاعی آمریکا که با دهها میلیارد دلار به عربستان فروخته شده، یکی از گزینههایی است که باعث شده آمریکا به فرافکنی روی آورد، اما گزینهای که برخی کارشناسان سیاسی بر آن تأکید دارند این است که آمریکا میخواهد فشار روانی خود بر ایران را افزایش دهد تا بدون پرداخت هزینه خاصی و با وانمود به اینکه ایران درخواست مذاکره داده است، زمینههای دیدار میان حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان با ترامپ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد فراهم شود.
اما با بررسی همهجانبه تحولات منطقه و جهان میتوان گزینههای دیگری را برای موجسواری آمریکا در حمله به تأسیسات نفتی آرامکوی عربستان دریافت که عبارتند از:
حفظ وجهه آمریکا به عنوان ابرقدرت حامی شرکای منطقهای
آمریکا در سوریه، عراق، یمن و فلسطین و در مواجهه با محور مقاومت خسارتهای عمدهای دیده، جایگاه ادعایی خود را به عنوان یک ابرقدرت جهانی از دست داده و هژمونیاش رو به افول است. دولت ترامپ از زمان روی کارآمدن همواره تلاش کرده خود را برهمزننده توافقات بینالمللی، سیاستها و آداب دیپلماتیک در جهان نشان دهد تا به نوعی اقتدار و آبرو برای خود خریداری کند. ترامپ از همان ابتدا توافقات بینالمللی منعقد شده در دولت باراک اوباما را ازجمله توافق برجام و پاریس لغو کرد، در حالی که فراموش کرده سالها از سقوط تفکری به نام دیکتاتوری در جهان گذشته است و دیکتاتورها دیگر در واژگان سیاسی جهان جایگاهی ندارند.
در موضوع آرامکو، ترامپ تلاش میکند تا علاوه بر اینکه خود را ابرقدرت نشان دهد، چتر حمایتی خود را بر سر متحدان منطقهای حفظ کند و سفر اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا به جده و دیدار با محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان در این راستا انجام شد.
تلاش برای اعتباربخشی به گزینه نخنمای نظامی علیه ایران
ادعا پشت ادعای آمریکاییها درباره استفاده از گزینه نظامی، تحلیلهای منطقی افراد آگاه به اقتدار نظامی ایران در منطقه و جایگاه پرتوان بازوان مقاومت در عراق، سوریه، یمن و لبنان باعث شده است هر بار که ترامپ دم از حمله نظامی بزند، با نهیب مقامات نظامی کشورمان بلافاصله از موضع گذشته خود عقب بنشیند و موضوع مذاکره را پیش بکشد.
ترامپ همان کسی است که ادعا میکرد هیچ گزینهای را علیه ایران از روی میز برنداشته ولی برای تماس مقامات ایرانی با خود شماره تلفن میدهد و ملتمسانه خواهان برقراری این تماس است، تماسی که هیچیک از سران نظام وقعی به آن نمینهند. حال در موضوع آرامکو آمریکا بار دیگر گزینه نظامی را مطرح کرده است و حتی به تعبیر امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، به تهران پیغام دادند میخواهند به صورت نقطهای حمله کنند، چند نقطه ما را بزنند و گفتند ما کاری نداشته باشیم تا این دعوا تمام شود.
وی افزود: ما به آنها گفتیم اگر یکی بزنید 10 تا میزنیم. این را مطمئن باشید. حرف ما به عنوان نظامیها این بود که ما فرمان را از فرمانده کل قوا دریافت کردیم و موظف هستیم این فرمان را اجرا کنیم. هر دشمنی یکی بزند، ما 10 تا میزنیم. به نظرم میآید این پیام به آنها منتقل شده است و آنها میفهمند که ما جدی هستیم.
تلاش برای متقاعد کردن متحدان عرب به حمایت از آنها
این گزینه در حالی است که در عمل آمریکا تمایلی ندارد به نیابت از متحدان عرب خود وارد درگیری با ایران شود و این لفاظیها صرفاً نوعی همراهی ظاهری با آنها محسوب میشود. نمونه آن را در سفر اخیر پمپئو به عربستان و رایزنیهایش با محمد بنسلمان شاهد بودیم که از عربستان حمایت کرد و همچون گذشته، وعده حمایت داد و ایران را به دست داشتن در حمله به تأسیسات نفتی آرامکو متهم کرد.
ایجاد اجماع جهانی علیه ایران
یکی از گزینههای احتمالی که آمریکا بارها تلاش کرده علیه ایران به کار گیرد، ایجاد اجماع جهانی است، موضوعی که بارها شکست خورده و کشورهای جهان که سیاستهای یکجانبه آمریکا را مشاهده کردهاند، تمایلی ندارند وارد این سیاست شوم شوند؛ نمونه این موضوع را در ائتلافسازی آمریکا در زمینه حفظ امنیت ناوبری دریایی در خلیج فارس مشاهده کردیم که به جز چند کشور درجه چندم جهان، سایر کشورهای اروپایی، روسیه، ژاپن و ... با آن مخالفت کردهاند.
در موضوع حمله به آرامکو گرچه آمریکا با جنجال و عملیات روانی تلاش کرده است تا نوعی اجماع علیه ایران به دست آورد، ولی قدرتهای جهانی و سازمان ملل متحد با ذکر این نکته که باید خویشتنداری کرد، بر انجام تحقیقات تا زمان مشخص شدن واقعیت تأکید کردهاند و این به معنای شکست آمریکا در اقناع مجامع جهانی در زمینه حمله ایران به تأسیسات نفتی آرامکوست.
ایجاد دوگانه جنگ- مذاکره برای ایران
آمریکاییها با هدف تغییر محاسبات مسئولان ایرانی و همزمان، ایجاد جنگ روانی به منظور همراهسازی افکار عمومی داخلی با این ایده، چنین اظهار نظرهایی را مطرح کردهاند و به دنبال این هستند که به این وسیله، ایران را به میز مذاکره بکشانند.
در واقع آمریکا میخواهد فشار روانی خود بر ایران را افزایش دهد تا بدون پرداخت هزینه خاصی و با وانمود به اینکه ایران درخواست مذاکره داده است، زمینههای دیدار میان حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان با ترامپ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد فراهم شود.
ادعاهای ترامپ مصرف داخلی دارد
ترامپ این روزها به شدت تمایل دارد خود را به عنوان گزینه اصلی و از پیش برنده انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا معرفی کند و در حوزه سیاست خارجی از هر گزینهای که در این مسیر به وی کمک کند ابایی ندارد؛ حتی اگر این گزینه دیدار با روحانی یا لغو بخشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران باشد.
در هر صورت ناگفته پیداست که ادبیات جنگی رئیسجمهور آمریکا دارای مصرف داخلی و با هدف ایجاد فضای انتخاباتی است و در عمل نوعی واکنش به حملات دموکراتها علیه دولت ترامپ و فرار از انفعال در برابر آنها به شمار میرود. در آمریکا جریانهایی وجود دارند که از ترامپ به دلیل خروج از برجام و به وجود آوردن وضعیت نامناسب کنونی انتقاد میکنند. با این وجود، سیاست آمریکا در قبال ایران تغییری نکرده است و این کشور راهبردی جز فشار و تحریم ندارد؛ این فشار مدتهاست افزایش یافته و ظرفیت بیشتری ندارد و بینتیجه است. نمونه عینی آن را در اقدام اخیر وزارت خزانهداری آمریکا مشاهده کردیم که از سر استیصال و با وجود تحریم بانک مرکزی کشورمان در سال گذشته میلادی، بار دیگر این تحریم را به شکل دیگری (افزودن برچسب SDGT یا تأمین به اصطلاح مالی تروریسم) تکرار کرد.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان پس از ورود به نیویورک درباره تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا گفت: وقتی یک مؤسسه را چندینبار با عناوین مختلف تحریم میکنند، نشاندهنده آن است که آنچه فکر میکردند با سیاست فشار حداکثری میتوانند در مدت چند ماه مردم ایران را به زانو درآورند، شکست خورده است.
ریچارد نفیو، معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز به نوعی تحریم مجدد بانک مرکزی را به سخره گرفت و گفت: به لحاظ عملی، دارم تلاش میکنم ببینم این تحریمها چه فشاری به فشارهای موجود فعلی اضافه میکنند.
ترامپ به دلایل متعدد خواهان افزایش تنش با ایران نیست و از سویی باید پاسخی برای منتقدان داخلی و خارجی خود ارائه کند. لفاظیهای اخیر واکنشی به موارد مذکور است.
انتهای پیام/4106/4033/پ
انتهای پیام/