دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 شهريور 1398 - 20:24

میزگرد کودک همسری /////////////

////////////
کد خبر : 415291

در خصوص کودک‌همسری می‌خواهیم صحبت کنیم و کلاً شاکله تشکیل خانواده در چه سنی بهتر است و اینکه می‌گویند کودک‌همسری آیا واقعاً وجود خارجی دارد، با توجه به این هیاهوی اخیری که به وجود آمده.


- به نظر من بهتر است قبل از اینکه اصلاً در مورد کودک‌همسری بخواهیم صحبت کنیم، یک‌مقدار به نحوه ورود کسانی که می‌خواهند این طرح را تصویب کرده یا نسبت به این مسئله موضع‌گیری می‌کنند توجه داشته باشیم. صحبت‌هایی که گفته می‌شود و مطالبی که در رسانه‌های‌شان پخش می‌کنند، آن‌طور که دیده می‌شود می‌آیند یک‌سری آمار و معضلاتی که ازدواج در سنین پایین ممکن است داشته باشد را مطرح کرده و آن را دلیل مخالفت‌شان با ازدواج در سنین پایین عنوان می‌کنند. منتهی وقتی که یک نفر روی این آمار دقیق شود متوجه می‌شود که یک بزرگ‌نمایی دروغینی در اینجا دارد اتفاق می‌افتد. آمارهایی نظیر طلاق، خشونت خانوادگی، ترک تحصیل و ... یک‌سری آمارهایی به این شکل را مطرح می‌کنند و واقعاً یک بزرگ‌نمایی و حتی شاید می‌توان گفت که جاهایی آماری کذب منتشر می‌کنند تا فضا احساساتی شده و در واقع بروند به سمت اینکه این طرح را تصویب کرده و مخالفت عمومی جامعه را نسبت به ازدواج در سنین پایین برانگیخته و واقعاً یک فضای کاملاً سیاسی و احساساتی را رقم می‌زنند که در تصویب قوانین و مسائل حقوقی واقعاً اگر می‌خواهیم در مسیر درستش حرکت کنیم و آن هدفی که اعمم از استحقاق حق دختران است یا هر چیز دیگری که شعارش را می‌دهند واقعاً باید دور از این هیاهوهایی که خودتان هم مطرح کردید، فضا را رقم بزنند. منتهی این فضا دیده نمی‌شود و بنابراین ذهن را به این سمت می‌برد که شاید هدف‌های دیگری را از این مسئله پیگیری می‌کنند و نه لزوماً پیگیری حق دختران.


چه کسانی آمارها را اعلام می‌کنند؟ رسانه‌های رسمی یا کسانی که بولد هستند؟


- می‌توانیم بگوییم که اقشار مختلفی دارند این مسائل را بیان می‌کنند. مثلاً چند وقت پیش آقای تندگویان معاون وزیر جوانان مطرح کردند که در یکی از استان‌ها 100 درصد ازدواج در سنین پایین به طلاق انجامیده است! کسی که آمار را هم ندیده باشد با شنیدن این جمله متوجه می‌شود که قطعاً این آمار اشتباه است، منتهی این آمار را هم یک‌سری از مسئولان و هم یک‌سری از رسانه‌ها که وضعیت‌شان مشخص است، از جمله صفحه خانم مصیح علی‌نژاد مطرح می‌کنند. البته نکته عجیب اینجاست که این پیج‌ها به اتفاق یک‌سری از مسئولان داخلی ما دست به دست هم داده‌اند تا فضا را به این سمت ببرند!


یعنی به نظر می‌رسد که برنامه خاصی برای این موضوع در جریان است؟


- بله، دقیقاً. البته این مسئله هم از سوی برخی مطرح می‌شود که به خاطر فشارهای بین‌المللی و آن کنوانسیون حقوق کودک که کشورها را ملزم می‌کند و از آنها مطالبه می‌کند که حداقل سن ازدواج را در کشورشان 18 سال قرار دهند، این فضاسازی‌های ذهن را به این سو هدایت می‌کند که قصد این عده از ایجاد این فضاسازی‌ها، پاسخ گفتن به مطالبات سازمان ملل است نه اینکه دنبال حق دختران باشند.


اصلاً نیاز است که کشور ما همه قوانینش را از سازمان ملل پیگیری کند؟ فرهنگ جامعه، بوم‌زیستی و اعتقاد مذهبی‌مان چه می‌شود؟ آیا رویه‌ای که رفته‌اند در خود غرب جواب داده و به نقاط مطلوبی رسیده‌اند که حالا ما می‌خواهیم پا جای پای آنها بگذاریم؟


- دقیقاً چون ما سنگ‌بنای تفکرمان با سنگ‌بنای چیزی که سازمان ملل بر اساس آن تشکیل شده است، می‌توانیم بگوییم فاصله شرق و غرب را از هم‌دیگر دارند، بنابراین به‌صورت چشم‌بسته از هر چیزی که از آن سمت می‌آید واقعاً غلط است. حتی ما فرض می‌گیریم که به خاطر فشارهای بین‌المللی هم نباشد، خودِ قانونی که حتی اگر از جانب خود فراکسیون زنان هم پیشنهاد شده باشد واقعاً قانونی است که اقلیم‌ها، فرهنگ‌ها و سنت مردم را در نظر نمی‌گیرد و اینکه از طرف مجامع بین‌المللی تحمیل شده باشد این مسئله را تشدید هم می‌کند.


در مورد مسئله‌ای که گفتید، من یک‌سری آماری را می‌دیدم که در یک‌سری از کشورهای آسیایی این حداقل سن ازدواج وجود دارد ولی در آمار خودشان منتشر کرده بودند که با وجود این قانون، باز هم ازدواج‌های زیر این سن در آن کشورها رواج دارد و این قانون نتوانسته جلوی این ام را بگیرد چون با فرهنگ مردم آنجا در تضاد بوده است. بنابراین فرهنگ مسئله بسیار با اهمیتی است که باید در فرآیند قانون‌گذاری باید لحاظ شود.


اصلاً قانون باید مشروعیت داشته باشد. خانم رحیمی نظرتان را بفرمایید.


- چه خوب بود که یک نظر مخالفی هم وجود داشت.


اتفاقاً من تعجب کردم، دیدم که خیلی موافق است!


- بله، یک نظر مخالفی بود که آنها استدلال‌های‌شان را می‌کردند و پاسخ‌های‌شان را هم می‌شنیدند. این‌طور بهتر است. یک زمانی یک نفر می‌رود یک جا یک هیاهویی می‌کند و هر چقدر به او می‌گویی بیا بنشین پای میز منطق. اگر برای بهبود کیفیت جامعه و زندگی خانواده دارید تلاش می‌کنی، ما و شما هر دو همین نگاه را داریم، بیاییم ببینیم واقعاً در چه راستایی این بهبود حاصل می‌شود.


- یک نکته‌ای بگویم، اینها دقیقاً مثل ماهی هستند و هیچ‌جوره نمی‌آیند پای یک میز که بخواهند چیزی را بهبود بدهند.


- ما هم حرف‌مان این است که اگر واقعاً دنبال بهبود کیفیت هستید بیایید پای میز منطق و عقل اما اگر دنبال چیز دیگری هستید، از لغت بهبود و کیفیت سوءاستفاده نکنید. بحث ازدواج را برای دختران و حتی پسران در هر سنی باید از دو مقوله نگاه کرد، یکی بحث پدیده اجتماعی و یکی هم بحث قانونی‌اش. بیاییم پدیده اجتماعی‌اش را نگاه کنیم و ببینیم که بحث خانواده در موضوع پدیده اجتماعی چه مواردی را دارد. ما همین‌طور که ایشان گفتند بحث ازدواج را به جهت کنوانسیون حقوق کودک که پذیرفته‌اند، طی این قرارداد بین‌المللی می‌گویند ازدواج در زیر سن 18 سال باید منع شود. ما قبل از اینکه اصلاً بخواهیم این کنوانسیون را مورد ارزیابی قرار دهیم یک مطلبی داریم و آن این است که چه ما به جامعه مذهبی و جامعه مسلمان، من جامعه سنتی نمی‌گویم، جامعه‌ای که گرایش و اعتقاد مذهبی دارد چون ما با یک‌سری از اعتقادات سنتی مشکل داریم و اتفاقاً مذهب در تعارض با آنهاست چون یک‌سری باورهای غلط سنتی است. اما یک جامعه مذهبی می‌گوید که بعد از سن بلوغ جنسی، فرد نیازمند برقراری رابطه با جنس مخالف است برای پاسخ به انواع و اقسام نیازهایش، نیاز جنسی، عاطفی، اجتماعی و ... فقط جنسی نه؛ همه نیازهایی که در گرو خانواده پاسخ داده می‌شود.


جالب است بدانیم اتفاقاً غرب هم که اعتقاد دارد که ازدواج زیر 18 باید منع شود، او هم اعتقاد دارد که رابطه جنسی قبل از 18 سال اجتناب‌ناپذیر است. یعنی دو گروه در جامعه جهانی الان مدعی این موضوع هستند، هم ما با اعتقادات اسلامی هم اعتقادات کاملاً غیرخداپرستانه می‌گوید رابطه جنسی زیر 18 سال اجتناب‌ناپذیر است. الان گروه سومی در جامعه ما پیدا شده و نظری دارد که باید بیاید و آن را ثابت کند و آن این است که می‌گوید زیر 18 سال کسی که نیاز جنسی، عاطفی و ... به جنس مخالفش دارد، ازدواج نکند و خودش را کنترل کند! این یک نظر جدید است، غرب هم این نظر را ندارد. شما اگر می‌خواهید کنوانسیون را بپذیرید، خود آنها می‌گوید اجتناب‌ناپذیر است، شما چطور می‌گویید اجتناب‌پذیر است؟! اصلاً مسئله اول من این است. منتهی ما در راه‌حل اختلاف داریم و ما می‌گوییم اجتناب‌ناپذیر است، پس آن کسانی که به بلوغ جنسی و بلوغ عاطفی، اجتماعی و ... رسیده‌اند هیچ قانونی نباید مانع ازدواج‌شان شود، همان‌طور که هیچ قانونی نباید آنها را مجبور به ازدواج کند. جزء شروط ضمن عقد، اصلاً جزء قواعد اصلی در اسلام است، می‌گوید اگر اجبار در ازدواج باشد، آن عقد باطل است! والسلام! پس نظر اسلام مشخص است.


اما غرب می‌گوید به جای اینکه ازدواج باشد، اجازه بدهیم رابطه جنسی داشته باشند، به آنها هم آموزش بدهیم. الان نگاه کنیم نتیجه غرب را! خودش الان دارد برمی‌گردد. من نمی‌دانم ما چرا اصرار داریم تفاله‌های مصرف شده را دوباره بجویم؟! خودش دارد برمی‌گردد! وزیر تنهایی در انگلستان گذاشته‌اند! واقعاً جای بررسی دارد.


می‌آید آموزش روابط جنسی به کودکان می‌دهد بعد خودش متوجه این می‌شود که در اثر این آموزش‌ها، افراد به روابط جنسی «نامعقول» روی آورده‌اند، آن‌قدر پیش می‌رود که می‌گوید آن روابط جنسی نامعقول را هم بپذیریم. دیگر قطعاً همه می‌دانند منظور من چیست دیگر. به جهت قانونی می‌پذیرند، حالا من بحث فقهی‌اش را الان نمی‌خواهم بکنم اما اصلاً به جهت انسانی این دو رابطه جنسی به جهت اورولوژی رد شده است! خب ما می‌خواهیم همین مسیر را پیش برویم؟!


این به جهت اجتماعی‌اش که من دارم می‌گویم آیا اصلاً زیر 18 سال اجتناب‌ناپذیر است و می‌گویم که چه ما و چه آنها داریم می‌گوییم که نه، اجتناب‌ناپذیر است اما این گروه جدید سومی که می‌گوید اجتناب‌پذیر است، لطفاً بیاید ثابت کند!


الان در جامعه ما اگر هم بخواهد بگوید، تمام مصادیق خلافش را دارد نشان می‌دهد، روابط با جنس مخالف حداکثری! دارد کامل این را نشان می‌دهد، چرا نسبت به آنها موضع نمی‌گیرید؟! متعهد بودن بد است؟! یعنی طرف با جنس مخالف خودش رابطه داشته باشد اما متعهد نباشد. یعنی الان شما دارید می‌گویید «انسان‌ها نسبت به هم متعهد باشند، بد است!» فقط این را دارید با بیان زیبای بهبود کیفیت می‌گویید که در واقع این نیست. بهبود کیفیت این است؟!


نکته اصلی این است که آیا واقعاً اولویت جامعه این است؟ این را به جهت قانونی بیاییم بررسی کنیم که چند درصد از ازدواج دختران ما در حالت غیرمعقول است؟ چند درصد از اینها ازدواج‌های ناموفق هستند؟ به قول ایشان می‌آیند می‌گویند که 100 درصد ناموفق هستند. این آمار را از کجا می‌آورید؟! مرکز پژوهش‌های مجلس می‌گوید که 28 درصد ازدواج‌های جامعه ما دختران 13 تا 18 سال هستند که بیشترین ازدواج است و اتفاقاً کمترین طلاق‌ها، یعنی اینها در هر سنی طلاق بگیرند به این سن اطلاق داده می‌شود، کمترین طلاق‌ها متعلق به اینهاست. آمار رسمی دارد این را می‌گوید! شما آمار از کجا می‌آورید؟! جز این است که دارید حتی دختران ازدواج کرده ما را مورد هجمه فکری قرار می‌دهید که اشتباه کردی ازدواج کردی. دارید این را به آنها تلقین می‌کنید. همان‌طور که یک بازه نسلی دختران دهه 60 را به تلقین گفتند ازدواج نکنید، بعد الان می‌گویند اشتباه کردیم! به همین راحتی؟! الان مابه‌ازای رنج‌هایی که آنها دارند می‌برند را شما می‌دهید؟ اشتباه کردیم؛ تمام شد؟! آسیب‌هایی که جامعه می‌خورد، ببینید خانواده مهم‌ترین نهاد اجتماعی هر جامعه است که می‌تواند آسیب‌های اجتماعی را به شدت کاهش دهد، آسیب‌های اجتماعی مثل اعتیاد. جمعیت جوان هر جامعه‌ای سرمایه اجتماعی‌اش محسوب می‌شود. یعنی اصلاً یک نیرلویی دارد برای اینکه رشد صنعتی و اقتصادی داشته باشد. حالا شما فرض کنید که این نیروی جوان به‌جای اینکه سرمایه اجتماعی شود که به جامعه کمک کند، می‌شود سربار جامعه! چون فردی که دچار اعتیاد می‌شود، شما باید برایش هزینه کنید، او که کمکی برای جامعه نیست که یکی از نهادهای مهمی که می‌تواند مانع این شود، اتفاقاً خانواده است و اهمیت خانواده فوق‌العاده است. اصلاً الان من به جهت فقهی صحبت نمی‌کنیم، دارم کاملاً از منظر عقلی و اجتماعی نگاه می‌کنم. این مسئله در همه جای دنیا ثابت شده است.


در غرب می‌آید می‌گوید چون غریزه جنسی اجتناب‌ناپذیر است، پس ما اجازه بدهیم که اینها داشته باشند تا آرام باشند و بتوانند فعالیت‌های اجتماعی خوبی انجام دهند. بعد نتیجه‌اش این می‌شود که آن فرد دچار تنوع‌طلبی و 1510 اصلاً خانواده تشکیل نمی‌شود و از یک جای دیگر بام می‌افتد، بعد می‌آید وزیر تنهایی می‌گذارد که آن مشکل را حل کند، من فقط می‌خواهم قوانین آنجا را بگذارم برای تسهیل ازدواج و فرزندآوری؛ طبق آمار نظرسنجی IFOP، نظرسنجی ایرانی نیست، اسلامی نیست که دوستان خوب بپذیرند. در آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و اسپانیا، این نظرسنجی با جامعه آماری زنان بالای 18 سال، گفته 37 درصدشان آشکارا خیانت می‌کنند. حالا آنها برای جبران این چه کار می‌کنند؟ می‌آیند سیاست‌هایی را قرار می‌دهند برای حمایت از خانواده. این در مرکز پژوهش‌های مجلس هست، آلمان کمک‌هزینه 300 الی یک هزار و 800 یورو در ماه به پدر یا مادر فرزند تازه متولد شده می‌دهد حداکثر تا 14 ماه. ما اینجا می‌زنیم پدر آن کسی که بچه‌دار شده را درمی‌آوریم، بعد هم می‌گوییم خانواده تشکیل نده، آنجا ببینید چه‌کار می‌کند. سوئد یکی از کشورهای پر زاد و ولد در حوزه اروپا است. بعد معلوم می‌شود که این کشور حمایت‌های قانونی‌اش را از سال 1974 میلادی شروع کرده. مرخصی زایمان برای پدران! یعنی خانمت فارغ شده، برای اینکه بتوانی کمکش کنی، شما هم مرخصی می‌گیری.


الان در همه جای دنیا نگاه به این است که از خانواده حمایت شود. حالا ما هم باید نگاه‌مان این باشد که کمک کنیم برای بهبود خانواده. هر خانواده‌ای که آسیب می‌زند، بله، ما هم با آن مخالف هستیم. اما واقعاً بیاییم به جهت قانونی نگاه کنیم که جامعه ما چقدر و از چه قشر ازدواجی آسیب می‌بیند؟


همان‌طور که گفتم به جهت آماری دقیقاً نشان‌دهنده این است که از این ازدواج‌ها آسیب نمی‌بیند، وقتی از این ازدواج‌ها آسیب نمی‌بیند، پس این اولویت ما نیست. طلاق یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی است، پس اتفاقاً باید اولویت فراکسیون زنان و خانواده مجلس و اتفاقاً بحث زنان در ریاست جمهوری این باشد. الان می‌بینیم که همه اولویت‌ها را رها کرده‌ایم به دلیل چیزی که اولویت نیست و واقعاً جامعه ما دارد از آن آسیب می‌خورد یا نه. سال گذشته مشخص شد سه ازدواج از دختران زیر 13 سال با آقایانی بوده است که فاصله سنی بالای 40 سال داشتند که اینها جزء همان مقوله‌ای است که ما هم به‌شدت محکوم می‌کنیم چون می‌گوییم اگر بحث اجبار در ازدواج باشد، عقد باطل است و اتفاقاً این مسئله مشکل ایجاد می‌کند ولی سه ازدواج از کل ازدواج‌های کشور! شما باید بیاید با مجرم و مخاطی برخورد کنید و اتفاقاً ریشه‌یابی کنید مشکلش کجاست. قطعاً بررسی شود به ریشه‌های اقتصادی می‌رسد و شما باید آن مشکلات اقتصادی را حل کنید وگرنه او از طریق دیگری دخترش را می‌فروشد!


الان من یک سؤال دارم. در جامعه ما چند نوزاد فروخته می‌شود؟ آیا ریشه این مسئله بحث ازدواج است؟ نوزاد دختر یا پسر فروخته می‌شود، ریشه‌اش ازدواج است؟ این قشنگ نشان می‌دهد که ریشه‌اش فقر اقتصادی است. خب شما تا فقر اقتصادی را از بین نبرید او نوزادش را وقتی که به دنیا آمد می‌فروشد، دخترش 10 ساله شد می‌فروشد. پسرش! الان چرا در مورد پیش‌فروش پسران کسی حرف نمی‌زند؟! مگر پسران جزء این جامعه نیستند؟


نکته اولش این است که این اصلاً چقدر در اولویت است و بعد در بررسی‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم طلاق چقدر در اولویت است؟ این را هم باز به جهت آماری می‌گوییم که مشخص شود چقدر اهمیت دارد. اولاً افزایش طلاق داشتیم. ما سال 95 به ازای هر 2.7 ازدواج یک طلاق ثبت می‌شده است، نه از آن سه‌تا ازدواج‌ها 2.7، کلاً 2.7 ازدواج در سال داریم یک طلاق، این‌جوری فرض کنید. سال 96 این افزایش پیدا کرده است، به ازای هر 2.5 ازدواج یک طلاق، یعنی ما روند صعودی برای طلاق داریم، 2.5 ازدواج یک طلاق! این یعنی فاجعه! ازدواج از سال 87 تا سال 97 بیش از 37 درصد کاهش داشته. ما کاهش ازدواج داشتیم، در میان همان چند ازدواجی هم که صورت می‌گیرد، طلاق‌ها افزایش پیدا کرده. اینها را آمار مرکز پژوهش‌های مجلس دارد می‌گوید، یعنی کاملاً بر اساس مستندات ثبت شده است. میانگین سن ازدواج یک سال افزایش داشته است. اگر واقعاً سن پایین ازدواج در جامعه ما دارد کولاک می‌کند پس چرا میانگین سن ازدواج یک سال افزایش پیدا کرده است؟ و این نشان می‌دهد که واقعاً به جهت خانواده واقعاً در سختی هستیم. بعد توقع ما از فراکسیون زنان مجلس و همین‌طور از ریاست جمهوری این است که اولویت را همین بحث قرار بدهد: «دختران یا پسرانی که به دلایل فرهنگی و اقتصادی نمی‌توانند ازدواج کنند!»


من چند نکته نوشتم که این بحث پدیده اجتماعی‌اش بود. حالا ما بیاییم و از رویه قانونی نگاه کنیم. ما در جمهوری اسلامی هستیم دیگر، اصل 10 قانون اساسی می‌گوید همه قوانین و مقررات باید در جهت آسان کردن و تشکیل خانواده و استواری روابط میان آنها باشد. من خیلی خلاصه کردم. از آن طرف دارد می‌گوید شما دارید اصلاً خلاف قانون کار می‌کنید. بر اساس این قوانین و فرامین رهبری در رابطه با اینکه اوضاع خانواده خراب است و آنچه که داریم در پدیده‌های اجتماعی می‌بینیم، نگاه می‌کنیم مثلاً مجلس آمده قانون تسهیل ازدواج تصویب کرده است. چه زمانی؟ 27/9/84! قرار بوده آیین‌نامه اجرایی‌اش را دولت تصویب کند. یکی به من بگوید از سال 84 تا 98 چند سال گذشته است و هنوز آیین‌نامه اجرایی این تصویب نشده است! بروید قانون تسهیل ازدواج را بخوانید و ببینید چه می‌گوید. اتفاقاً یک‌سری تصاویر هم پخش شده که آن قوانین را نشان جوانان جامعه می‌دهند و می‌گویند این مالِ سوئد است! در این قوانین بحث اقتصادی در نظر گرفته شده است؛ باید 2 سال خانه رایگان بدهند، خب واقعاً اگر به کسی بدهند، ازدواج نمی‌کند؟!


باز دوباره شهریور سال 95 سند جامع در رابطه با سیاست‌های کلی خانواده از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشته شده که منتظر تصویب قانون است. در بند 13 این سند می‌گوید پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی تزلزل خانواده، به ویژه طلاق، با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فرهنگ‌سازی و کراهت آن. باید اینها در دستور کار باشد. ببینید دستور کار این است. من یک سؤال دارم، واقعاً فراکسیون مجلس روی قانون اساسی کار می‌کند یا روی شواهد غیر رسمی؟ اولاً که تمام آمارها دارد خلاف حرف اینها را نشان می‌دهد. بعد به جای اینکه با مجرم برخورد شود، می‌آیند و وارد هیاهوی سیاسی می‌شود. این نشان‌دهنده این است که آیا ما واقعاً دنبال بهبود کیفیت خانواده هستیم یا نیستیم.


ما انواع و اقسام قوانین را داریم. الان من قانون تسهیل ازدواج را گفتم، قانون سند جامع را هم گفتم، طرح دیگری به نام طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده داریم که در مهر ماه سال 91 برای بهبود فرهنگ خانواده به جهت افزایش ازدواج و فرزندآوری، جوان بانشاط و تحصیل‌کرده، یعنی فقط نگفته ازدواج کنید، گفته ازدواجی که در آن راستا جوان بانشاط و تحصیل‌کرده باشد. بعد تمام اینها بحث‌های اقتصادی ذیل‌شان هست، یعنی برمی‌گردد در این راستا باید فلان وزارتخانه، باید اصلاً یک چیز را به‌خوبی بدانیم، تمام نهادها، مثلاً وزارت ارشاد، وزارت آموزش و پرورش و ... سالن‌های عقد و عروسی که در اختیار دارند را باید رایگان به مردم بدهند. این موضوع در قانون ما است! به همان جهت قانون تسهیل ازدواج. چرا کسی اینها را پیگیری نمی‌کند؟!


جامعه یا باید به سمت ازدواج کردن آسان برود یا به سمت اینکه همین چهارتا ازدواجی هم که انجام می‌شود، همه با ازدواج بد مخالف هستند، همه با ازدواج اجباری مخالف هستند و گفتم از نظر شرعی، عقد باطل است اما با توجه به همان بحث پدیده اجتماعی که گفتیم، اگر فرد واقعاً نیازمند شد ما باید به او بگوییم نه! تو نیاز داری ولی نمی‌شود.


هنوز به بلوغ فکری نرسیدی!


- بله. خب چرا به بلوغ فکری نمی‌رسانی؟! چرا سبک سیستم آموزشی و پرورشی ما این‌جور نیست که یک جوان بتواند در سنین مناسب خودش، یک‌سری درک و شعورهایی برای تشکیل خانواده داشته باشد؟ کما اینکه الان به‌وضوح مشخص است که دختر خانم می‌آید در سن 25 سالگی با آقایی 50 سال بزرگ‌تر از خودش ازدواج می‌کند! دوستان کجایید؟! این آیا خانواده سالم است؟ اگر فاصله سنی زیاد خانواده ناسالم است، در هر سنی رخ دهد ناسالم است. چون نشان می‌دهد، ریشه این صرفاً ریشه فکری نیست. من نمی‌گویم قطعاً این‌جوری است و فاصله سنی زیاد قطعاً یک خانواده ناسالم است. باید بررسی و ارزیابی شود، کیس به کیس باید بررسی و ارزیابی شود اما اگر شما دوستان مدعی این موضوع هستید، باید اینجا هم حرف‌تان را بزنید.


اینها صرفاً کودک‌همسری را به عنوان یک کودک‌آزاری می‌دانند. آیا کودک‌آزاری منحصر به همین ازدواج در سن پایین است؟ جای دیگری خلاف نمی‌رویم؟ فقط این مورد است؟


- نکته‌ای که هست در خیلی از موارد دختران و پسران خیلی‌ها هستند که ازدواج نکردند و مورد آزار قرار می‌گیرند. ریشه اینها را بیاید ارزیابی کنید. اولاً چند درصد در جامعه ما دارد اتفاق می‌افتد؟ برخی از دوستان اشاره دارند که مثلاً در رابطه‌ای که با دخترخانم در سن پایین گرفته می‌شود، این شخص دچار آسیب‌های جسمی می‌شود. بزرگواران ما الان در جامعه شاهد این هستیم که دختران بدون تشکیل خانواده دارند وارد این ماجرا می‌شوند. همسر او متعهد است نسبت به این کار اما در این مورد هیچ‌کس هم تعهد ندارد.


خودش خواسته!


- خب این‌هم خودش خواسته ازدواج کند. ما داریم به سمتی می‌رویم که متعهد بودن بد است.


در بحث قانون کودک‌همسر، الان ازدواج زیر 13 سال ممنوع است، فیلمی هم که اخیراً منتشر شد ازدواج رسمی نبود، این افزایش سن به 15، 16 و حتی 18 سال منجر نمی‌شود همین ازدواج‌های غیررسمی و موقت که در آنها هیچ حمایتی از خانم‌ها نمی‌شود، سال گذشته هم همین موقع‌ها چند فیلم منتشر شد در حالی که قانون در مجلس بود، اسفند ماه فیلم منتشر شد، باز قانون در مجلس بود، انتشار این فیلم‌ها را یک‌مقدار با حاشیه نمی‌بینید؟


- قبل از آن درباره این مسئله صحبت کنیم که توسط کسانی که روی این مسئله کار کرده‌اند و حتی توسط خود مرکز پژوهش‌های مجلس این طرح کاملاً بررسی شده، ایراداتی که دارد در آمده است و حالا کسانی که اصرار دارند به تصویب این طرح، باید در برابر این ایرادها پاسخگو باشند. یکی از ایرادهایی که دارد همان است که شما گفتید. باید دید این مناطقی که ازدواج‌های در سنین پایین در آنها اتفاق می‌افتد تا چه حد نفوذ قانونی در آنها وجود دارد. یعنی آیا به این شکل است که ازدواج‌های زیر 16 یا 13 سال آنجا اتفاق می‌افتاد، آیا با تصویب این قانون، همه ازدواج‌ها بالای 13 و 16 سال خواهد شد؟ یا نه، همان ازدواج‌ها اتفاق خواهد افتاد ولی به‌شکل غیررسمی و ثبت نشده؟ که این واقعاً مسئله واقعاً مشکلات و معضلاتی چند برابر ازدواج‌های ثبت شده برای دختران ایجاد خواهد کرد و نادیده گرفتن این مسائل، این پرسش را پیش می‌آورد که دغدغه کسانی که پیگیر این طرح هستند حل مشکلات دختران و جامعه است یا به‌دنبال یک‌سری سیاسی‌کاری‌هایی که خودشان در ذهن دارند. اینکه این فیلم‌ها در بزنگاه‌هایی که طرح در مجلس است منتشر شده و چیزهایی که در این فیلم مطرح می‌شود برای دختر 11 ساله است ولی به‌عنوان دختری 13 ساله عنوان می‌کنند تا کاملاً ربطش بدهند به این طرح. یعنی یک فضای برنامه‌ریزی شده رسانه‌ای پشت این موضوع در حال حرکت است که باعث می‌شود فضایی احساسی حاکم شود که نواقص این طرح دیده نشود. حتی خود اسم «کودک‌همسری» که به این طرح اطلاق شده است، یک بازی رسانه‌ای و فریب افکار عمومی است که در پی برانگیختن احساسات جامعه است. باید بررسی کرد که آیا واقعاً می‌شود کودک اطلاق کرد، یعنی آیا می‌شود یک حداقل سنی را برای همه اقشار جامعه با زیست‌ها و فرهنگ‌های مختلف در نظر گرفت یا آن چیزی که برای ازدواج کردن یک فرد ملاک است، توانمندی و شرایط روحی و جسمانی آن فرد است که برای هر فردی بسته به شرایطش در یک بازه سنی اتفاق می‌افتد.


اینکه یک حداقل سنی را در نظر گرفته و آن را به همه افراد جامعه تعمیم دهیم بدون اینکه شرایط مختلف فرهنگی، زیستی و موارد این‌چنینی را در نظر بگیریم، واقعاً مصداق پاک کردن صورت مسئله است. همان‌طور که فرمودند ما هم به‌لحاظ فقهی‌مان با ازدواج‌های اجباری مخالفیم و حتی حالا خلاف آماری که بعضاً رسانه‌های ما می‌دهند که اکثر ازدواج‌های در سنین پایین به طلاق منجر می‌شود، بگویم نه، حتی یک دهم درصد این ازدواج‌ها هم به طلاق منجر می‌شود یا حتی مثلاً فقط سه ازدواج داریم که اختلاف سنی خیلی نامتعارف دارند، حتی اینها هم قابل بررسی است و واقعاً به خاطر سن کمی که دارند، مشکل‌زاتر است و باید بررسی شود. ما اصلاً نمی‌گوییم چون این آمار پایین است و مشکلات‌شان کم است، بررسی نشود ولی با یک قانون درستی که واقعاً جلوی ازدواج‌های آسیب‌زا را بگیرد نه همه ازدواج‌های سنین پایین که بعضاً ممکن است خودشان توانمندی داشته و با رضایت خودشان آن ازدواج صورت گرفته باشد.


کسانی که تخصصی‌تر این طرح و این معضل را بررسی کرده‌اند، خود مرکز پژوهش‌های مجلس یک‌سری راهکار پیشنهادی ارائه کرده است و می‌گوید مثلاً به جای اینکه ازدواج‌های زیر 16 و 13 سال را ممنوع کنید، ازدواج‌های زیر بلوغ جنسی دختران را ممنوع کنید،‌ ازدواج‌هایی که اختلاف سنی نامتعارف دارد را ممنوع کنید یا مثلاً دادگاه صالحه که باید تأیید کند این فرد می‌تواند ازدواج کند یا نه را یک‌مقدار تخصصی‌تر کنید. داخلش روان‌شناس، از وزارت بهداشت، تیمی تشکیل شود که این فرد توانایی ازدواج دارد یا نه، نه اینکه یک حداقل سنی قرار دهیم و قشر زیادی از افراد را که توانایی و علاقه این را دارند که ازدواج کنند را از این حق طبیعی‌شان محروم کنیم.


آیا تصویب این قوانین کارآمد هست؟ مگر نه اینکه قانون باید بر اساس فرهنگ جامعه به تصویب برسد، به فرض اینکه قانونی مبنی بر ممنوعیت ازدواج زیر 13 یا 16 را به تصویب رساندید، در حالی که 28 درصد یا یک‌سوم ازدواج‌های کشور در این محدوده سنی انجام می‌شود، آیا واقعاً این قانون در کشور اجرایی خواهد شد؟


- دقیقاً همین‌طور است و حتی همین فیلمی هم که اخیراً پخش شد سندی بر این مدعاست که واقعاً صرف قانون نخواهد توانست تغییرات عمده‌ای ایجاد کند. همین الان هم قانون ممنوعیت ازدواج زیر 13 سال را داریم اما می‌بینیم که افراد زیر 13 سال چه به صورت رسمی و چه به صورت غیررسمی ازدواج می‌کنند و این موضوع عملاً اتفاق می‌افتد و ما نباید شرایط را برای کسانی که فرهنگ‌شان این است که زودتر ازدواج کنند، سخت‌تر کنیم. بنا بر آماری که منتشر شده، این موضوع لزوماً مختص کمتر توسعه‌یافته و محروم به‌لحاظ فرهنگی نیست، در خیلی از کلان‌شهرها هم آمار ازدواج در سنین پایین خیلی بالاست. وقتی که در بعضی از مناطق، برخلاف رویه غلطی که می‌توان گفت آموزش و فضای رسانه‌ای ما در بعضی از کلان‌شهرها ایجاد کرده که فاصله بین بلوغ جنسی و بلوغ فکری افراد را خیلی افزایش داده و مشکلات زیادی را ایجاد کرده، بعضی از مناطق هنوز دچار این معضل نشده‌اند، پس ما چرا باید با تصویب این قانون این مشکل را برای‌شان ایجاد کنیم. این قانون ایرادهای زیادی دارد. یک موردش منجر شدن به ازدواج‌های ثبت نشده بود. مورد دیگری که باید بررسی شود این است که چقدر امنیت در بعضی از مناطقی که این ازدواج‌ها دارد صورت می‌گیرد وجود دارد؟ فرضاً ما سن ازدواج را بالاتر بردیم، آیا امنیت در آن مناطق آن‌قدر وجود دارد که وقتی فاصله بین بلوغ جنسی و ازدواج افراد را به شکافی عمیق تبدیل کردیم، چه اتفاقی در آن جوامع ممکن است بیفتد؟ آیا کسانی که دنبال تصویب این طرح‌ها هستند، زمانی که مشکلات و عواقب این طرح در جامعه رخ داد، خوابگو خواهند بود؟


در صورت تصویب و اجرایی شدن این قانون، چه ضربه‌ای به حوزه زنان خواهد زد؟ این را می‌دانیم که این قانون با بوم و فرهنگ ما نمی‌خواند، می‌بینیم که غیررسمی ازدواج می‌کنند، اگرچه ثبت دفتری نمی‌شود ولی ثبت شرعی که می‌شود، صیغه را می‌خوانند و حتی 3418 می‌کنند، بعد آن خانم از خیلی از حقوقش محروم می‌شود.


- بله، موقع طلاق، موقع بارداری.


تمام این ضربه‌ها به حوزه زنان نمی‌خورد؟ آیا تصویب این قانون در راستای بهبود است یا در راستای نابود کردن آن یک مقدار حقی که زنان دارند؟


- ضربه‌ای که به حوزه زنان و دختران جامعه می‌زند، دو وجه دارد. یک وجه آن، آسیبی است که این طرح به دختران و پسرانی که شرایط ازدواج در این سنین را دارند ایجاد می‌کند، جنبه دیگرش هم مشغولیتی است که برای فضای نخبگانی و رسانه‌ای حوزه زنان نسبت به این مسئله ایجاد شده و می‌توان گفت که یک غفلت عمومی نسبت به مسائلی که واقعاً دارای اولویت در حوزه زنان است ایجاد شده است. در دیدار اخیری که مقام معظم رهبری با فعالان حوزه خانواده داشتند، نارضایتی خویش را نسبت به اقداماتی که در حوزه خانواده انجام شده اعلام کردند. در مورد بحث تحکیم خانواده گفتند، در مورد فضای داخل خانواده و ظلم‌هایی که داخل خانه به خانم‌ها می‌شود گفتند، در مورد جمعیت گفتند، یعنی مسائلی که واقعاً مسائل اولویت‌دار جامعه است و باید به آنها پرداخته شود. حالا الان هم چند روز بیشتر نیست که از سالروز ابلاغ کلی سیاست‌های خانواده می‌گذرد، خوب است نگاه بیندازیم و ببینیم چقدر از این سیاست‌ها اجرایی شده و اگر اجرایی شود، چه انقلابی در فضای فرهنگی جامعه ما اتفاق می‌افتد. واقعاً این ظلم و کم‌کاری به حوزه زنان بیشتر از آن که آن سمت باشد، این سمت ماجرا است که یک‌سری چیزهایی که جزء حقوق واقعی خانم‌ها و جزء مطالبات واقعی خانم‌ها هست دارد ذبح می‌شود در برابر یک‌سری مطالباتی که عده‌ای می‌خواهند با سیاسی‌کاری و احساسی کردن فضا، آنها را بیاورند سرِ کار. ما نمی‌گوییم که آن موضوع مشکل نیست، قطعاً حتی اگر سه ازدواج اجباری با اختلاف سنی بالا هم در کل کشور اتفاق بیفتد، این واقعاً مسئله دردناکی و قابل پیگیری است ولی طوری که واقعاً پیگیری و حل شود، نه اینکه یک بازی اتفاق بیفتد.


- این یک نوع جرم است و باید با مجرم برخورد شود! برای مجرم قانون جدید نمی‌گذارند.


- یک مقدار آیین‌نامه‌ها را جدی‌تر کنند و واقعاً دنبال حل مسئله و مشکل باشند که مشکلات این حوزه واقعاً زیاد است. تمرکز به این شکل روی یک چنین موضوعی واقعاً وقت تلف کردن است.


با یک مصداق می‌خواهند نسخه کل کشور را بپیچند! یکی از موضوعاتی که خیلی مطرح می‌کنند در مورد ازدواج خانم‌ها در سن پایین، مسئله ترک تحصیل است ولی واقعاً آموزش و پرورش ما چنین ظرفیتی را دارد که بعد از ازدواج حالا فکر کنید یک دختر راهنمایی یا دبیرستانی اگر ازدواج کند، واقعاً مدرسه او را می‌پذیرد؟


- خب اشتباه همین‌جاست! ما به جای اینکه بیاییم قانون آن طرف را درست کنیم، روی قانون غلط پافشاری می‌کنیم و قوانین درست را خراب می‌کنیم. الان در جامعه ما این‌گونه است که اگر دخترخانمی ازدواج کرد باید در مدارس نباشد. سؤال این است که گیریم که به جهت اینکه در مدرسه با صحبت‌ها و ... روی هم‌دیگر تأثیر خواهند گذاشت، خیلی خوب، یک، آیا ظرفیت این را نداریم که برای دختران متأهل مدارس روزانه جداگانه تشکیل دهیم؟ دو، الان در جامعه به کرات دیده می‌شود که مدارس از ارتباط نامشروع دختران دانش‌آموزشان با جنس مخالف مطلع هستند ولی آن بچه دارد درسش را هم می‌خواند؛ چطور اگر ارتباط نامشروع باشد، می‌تواند سر کلاس همراه بقیه همکلاسی‌هایش بنشیند اما اگر آن دخترخانم متأهل باشد نمی‌تواند در آن کلاس بنشیند؟! این قانون اصلاً قانون درستی است؟! صرف اینکه او رفته در چارچوب خانواده نمی‌تواند در کنار بقیه باشد اما اگر تحت چارچوب خانواده نباشد می‌تواند کنار بقیه باشد؟! این خودش نکته مهمی است.


اصلاً آیا دانش‌آموز تافته جدابافته است؟ مگر در خانواده نیست؟ مگر ندیده؟ دوستی که ازدواج کرده باشد ندارد؟!


- اصلاً جدای از این، واقعاً پاک کردن صورت مسئله کار اشتباهی است. قطعاً آماری که وجود دارد و حقیقی است با آماری که آنها به‌صورت سیاه‌نمایی و بزرگ‌نمایی مطرح می‌کنند، کاملاً تفاوت دارد منتهی اصلاً بگوییم که بله، خشونت خانگی و ترک تحصیل در این ازدواج‌ها وجود دارد، باید یک‌سری قوانین حمایتی به‌وجود بیاید که این مشکلات را رفع کند. مثلاً مشاور خانواده قبل از ازدواج را برای اینها اجباری کنند تا یک مقدار سطح فرهنگ‌شان ارتقا پیدا کند یا مدارس را ملزم به این کنند که آنها را بعد از ازدواج، منع تحصیل نکنند. با یک‌سری قوانین حمایتی از دخترانی که خواسته‌اند در این سن ازدواج کنند، حمایت کنند نه اینکه جلوی ازدواج‌شان را بگیرند و برای اینکه یک حق را به آنها بدهند، از حق دیگر محروم‌شان کنند.


- گاهی اوقات وقتی با مسئله‌ای مواجه می‌شویم، مجبوریم در مورد آن یک‌سری بررسی‌هایی انجام داده و یک‌سری کمک‌هزینه‌هایی به آن اطلاق کنیم، از ترس اینکه مبادا مجبور به اطلاق آن کمک‌هزینه‌ها شویم، کلاً مسئله را حذف می‌کنیم! بنابراین واقعاً مشکل از مسئله نیست، مشکل از جای دیگری است. مشکل از همان سیاست‌زدگی یا اتفاقاً کم‌کاری مسئولان در آن رابطه است و این موضوع را نباید به جامعه تعمیم داده و گفت که این خاستگاه جامعه است! خیر! این خاستگاه چند نفر است که سعی دارند با ایجاد هیاهو اذهان را تغییر داده و جامعه را به سمت و سویی که خود می‌پسندند، هدایت کنند.


طی صحبت‌هایی که شد الان پاسخ این سؤال واقعاً برای ما مهم است که اولویت مسائل زنان و خانواده در کشور ما چیست؟ باید بحث کنیم که آیا واقعاً اولویت با موضوع کودک‌همسری است؟ که باید بحث کنیم که آیا واقعاً این مسئله خودش موضوعیت دارد یا نه؟ که همان‌طور که گفتیم توی بحث‌ها نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که اصلاً دارند مسیر را اشتباه می‌روند. اتفاقاً این یک مشکل نیست، این خودش یک خوبی است اگر ازدواج در سنین مناسب خودش، با فکر و فرهنگ مناسب انجام گیرد اتفاقاً نکته خوبی است اما الان معضل ما اتفاقاً افزایش سن ازدواج است، افزایش آمار طلاق است.


خیلی جالب است که برخی از دوستانی که این نظر را می‌دهند، عنوان می‌کنند که طلاق در این سن بیشتر است، اما آمار نشان می‌دهد که واقعیت اتفاقاً عکس این موضوع است. از سوی دیگر پاسخی به ما می‌دهند که اصلاً متعجب می‌شوی. می‌گویند طلاق در سنین پایین برای زن آسیب‌پذیرتر است تا در سنین بالا! اولاً که از کجا به این نتیجه رسیده‌اید؟ چه معیاری برای سنجش آن استفاده کرده‌اید؟ چون اتفاقاً خیلی‌ها معتقدند اگر در سنین پایین دچار طلاق شوم، وقت دارم و خودم می‌توانم زندگی‌ام را بازسازی کنم ولی در سنین بالا می‌گویند دیگر همه چیزم و عمرم از دست رفت، زندگی‌ام سوخت و تمام شد و رفت!


اما حرف من این است که اصلاً حرف شما درست که طلاق در سنین پایین آسیب‌زاتر است اما آیا اصلاً مگر اصل بر طلاق است؟! ما انگار پذیرفته‌ایم که طلاق امری بدیهی است، حالا باید تلاش کنیم تا سنش را ببریم بالاتر! همه حرف ما این است که طلاق معضل است! سیاست‌های کلی خانواده همین را می‌گوید که باید بررسی دقیق و سالانه، یعنی نه یک بار بررسی کنید و بگویید ریشه‌های طلاق همین است و تمام شد و رفت! ریشه طلاق امسال می‌تواند سال بعد افزایشش به جهت کمّی، یک زمانی اعتیاد به مواد مخدر بود، اما الان با ظهور فضای مجازی، اعتیاد به فضای مجازی یکی از دلایل طلاق است؛ برای همین می‌گوید سالانه. بیایید بررسی کنید و مشکلش را حل کنید. یعنی این دوستان طلاق را پذیرفته‌اند و می‌گویند که بپذیرید که طلاق هم هست! یعنی چه؟! بپذیریم که طلاق هم هست؟! باید طلاق کم شود! ریشه‌یابی شود که مشکل از کجاست و اتفاقاً قوانینی برایش صادر شود که چه به جهت فرهنگی و چه به جهت حقوقی تا آن را کم کند. چه به جهت رسانه‌ای، فیلم‌هایی که می‌آید، چه از ابعاد دیگری که قابل بررسی است، این یعنی کار برای مردم کردن، این یعنی کار برای بهبود کیفیت زندگی کردن. بعید می‌دانم کسی بتواند منکر این شود که طلاق به‌شدت به خانم‌ها و همچنین آقایان و فرزندان‌شان آسیب می‌زند. این معضل اصلی جامعه ما است. این معضل اصلی است که خانم‌ها دچار آن هستند. به جای اینکه برای این مشکل فکر کنیم، به‌جای اینکه بیاییم کمک کنیم خانمی که در عین اینکه نقش مادری و همسری‌اش را دارد، بتواند فعالیت‌های اجتماعی مثبت داشته باشد و در این زمینه کمکش کنیم، می‌آییم می‌گوییم مرخصی بارداری را افزایش دهیم، می‌گویند نه، نمی‌شود! چون کارفرماها دیگر خانم‌ها را به اشتغال نمی‌گیرند. خب قانون را به‌گونه‌ای بنویسید که کارفرماها به اشتغال گرفتن خانم‌ها مجاب شوند. به‌جای اینکه اقداماتی از این دست انجام دهیم، همان چهارتا ازدواجی را هم که دارد صورت می‌گیرد قطع و قمع کنیم؟! ازدواج ناآگاهانه در هر سنی که رخ دهد، چه در سن پایین و چه در سن بالا، مسلماً آسیب بسیار دارد. این دوستان می‌گویند در سنین پایین چون این دختران ناآگاه هستند، آسیب بیشتر است اما آمار نشان می‌دهد لزوماً این ازدواج‌ها ناآگاهانه نیست و بخش زیادی از آنها آگاهانه است. اگر واقعاً هجمه‌های این دوستان اجازه دهد! من واقعاً نگران این موضوع هستم که وارد پروژه تلقین شده‌ایم، به این معنا که فرد ازدواج کرده، به او تلقین می‌کنیم تو بدبختی که ازدواج کردی!


طرف بچه‌دار می‌شود، همه با تعجب هجمه می‌کنند که وای! بچه‌دار شدی؟!


- تلقین!


قشنگ این مورد را دیده‌ام! در مورد بچه دوم نه یک مورد، نه دو مورد، مثلاً طرف باردار است، خب الان چه‌کار کند؟ برود بچه‌اش را بیندازد؟ برود خودش را نابود کند؟ واقعاً به او می‌گویند اولی را داری هیچی! رفتی سراغ دومی؟!


- ما سر ماجرای ازدواج این دخترخانم کهگیلویه‌ای به این جهت ناراحت هستیم که این دوستان وارد پروژه هیاهو و تلقین شده‌اند!


نباید خواستار رسیدگی باشیم و افرادی که بولدترند، به‌حساب سلبریتی‌ها که این موضوع را بازنشر کردند.


- یک نکته‌ای هست، ما در جامعه دچار یک بیماری به اسم بیماری «اظهارنظر» هستیم! فرض کنید من الان دررابطه با قرنیه چشم اظهارنظر کنم، قطعاً پزشکان به من اعتراض می‌کنند که شما که تخصص نداشتی چرا اظهارنظر کردی؟! ما این موضوع را چرا در پدیده اجتماعی بررسی نمی‌کنیم که افرادی که در مسائل اجتماعی کمترین تخصصی را ندارند و زندگی خودشان را می‌بینند و به عموم جامعه تعمیم می‌دهند، چرا اجازه اظهارنظر دارند؟! حالا فرض کنیم که خودش زندگی خوبی دارد. چرا اجازه اظهارنظر دارد؟ ما باید بیاییم بررسی کنیم که اولویت مشکلات برای جامعه چیست و اصلاً مشکل هست یا نه، بعد بیاییم برایش راهکارهای منطقی و علمی بدهیم. به جهت قانونی این حجم از قوانین را داریم که می‌تواند کمک کند طلاق بیاید پایین.


کدام جوانی است که از ازدواج خوب گریزان باشد؟ ازدواجی که دو طرف بتوانند در کنار هم رشد علمی، شغلی، تحصیلی و معنی داشته باشند! چه کسی ناراضی است؟! مشکلی که هست می‌گویند اینها منع می‌شود، خب بسترهایش را فراهم کنید تا منع نشوند. سیستم آموزشی‌مان را باید درست کنیم. ما می‌خواهیم روی غلط‌های‌مان پافشاری کنیم، بعد بگوییم آن غلط‌ها بمانند، چرا؟ چون نمی‌توانیم تغییرشان دهیم. پس برای چه شما رأی آوردید؟!


حرف من این است که وظیفه فراکسیون زنان مجلس و همین‌طور زنان در ریاست جمهوری چیست؟ وظیفه‌تان این است که در حیطه قانون، در جهت بهبود وضعیت معیشتی و زندگی فرهنگی و اخلاقی زنان و خانواده تلاش کنید، بفرمایید که در این راستا چه کرده‌اید؟! به مشکلی که مشکل نیست، یک جاهایی معضل هست اما مشکل نیست. معضل یعنی یک عده افراد دارند تخطی می‌کنند، شما باید بروید آنها را مدیریت کنید. یک نفر خطاکار باشد به کل جمع که تعمیم نمی‌دهند. باید اینها را پاسخگو باشند.


اکنون شاهد ایجاد دوگانه‌ای در جامعه به‌عنوان «دختران انقلابی» و «مدافعان حقوق بانوان» هستیم، چرا این دوگانه ایجاد شده است؟ اختصاصاً از دفتر تحکیم هم این سؤال را داریم که دفتر تحکیم در دیدار سالانه‌شان با حضرت آقا، سخنران خانم انتخاب می‌کنند، موضوع بانوان را مطرح می‌کنند؛ آیا این وجود دارد که دختران انقلابی حقوق بانوان را پیگیری نمی‌کنند یا مسائل دیگر برای‌شان مهم‌تر است؟


- در حقیقت من این دوگانه را دوگانه درستی نمی‌دانم چون همان‌طور که خودتان اشاره کردید جامعه انقلابی هم به این سمت حرکت کرده و دفتر تحکیم وحدت هم چند سال است که به این موضوع به‌صورت جدی ورود کرده و دارد کار تخصصی محتوایی انجام می‌دهد. شاید بتوان گفت تفاوتی که دفتر تحکیم و بقیه قسمت‌های انقلابی ما با آن کسانی که به عنوان داعیه‌دار حقوق زنان مطرح شده‌اند وجود دارد، آن جو رسانه‌ای است که حول کارهای‌شان ایجاد می‌کنند و شاید ما یک‌مقدار از آن فضا دور هستیم که این دو قطبی ایجاد می‌شود. در حقیقت خیلی از افرادی که در جبهه انقلاب تعریف می‌شوند، دارند در این حوزه فعالیت می‌کنند. دفتر تحکیم هم به همین شکل، یعنی بخشی از مطالباتش را جلوی شخص اول مملکت در حوزه زنان قرار داده و آن را مطالبه می‌کند. بنابراین وقتی یک مقدار متمرکز شده و دقت می‌کنیم روی مطالبات بعضی از کسانی که خودشان را فمینیسم می‌دانند و داعیه‌دار حقوق زنان هستند، می‌بینیم بیشتر از اینکه به فکر حقوق خانم‌ها باشند، بیشتر از اینکه به فکر قشر زنان جامعه باشند، به فکر رسیدن به اهداف سیاسی‌شان هستند. در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری شاهد این هستیم که شعارها و وعده‌هایی داده می‌شود که اصلاً شاید آن وعده‌ها را قبول هم نداشته باشیم، برای مثال وزیر زن می‌آوریم، در مورد مسئله حجاب یک‌سری وعده‌ها می‌دهند، در مورد ورود خانم‌ها به ورزشگاه‌ها سخن می‌گویند.


اینها را قبول نداریم؟


- البته که همه آنها را قبول نداریم. اینکه قانون حجاب را بردارند ما قبول نداریم، اینکه رفتن به ورزشگاه‌ها اولویت زنان است را ما قبول نداریم. اینکه وزیر شدن خانم‌ها یک ارزش باشد را من به شخصه قبول ندارم و از صحبت‌های مقام معظم رهبری هم به این نتیجه رسیدم که قبولش ندارم. یک‌سری وعده‌هایی درست یا غلط می‌دهند که صندوق‌های رأی‌شان را از آرای خانم‌ها پر کنند و بعد از رسیدن به هدف، کوچک‌ترین توجهی به این قشر از جامعه نمی‌شود و آنها را با مطالبات و مشکلات‌شان تنها می‌گذارند!


من حس می‌کنم که یک سیاسی‌کاری و در کنار آن یک شوآف رسانه‌ای، یک جنجال رسانه‌ای در کنار کارهای‌شان وجود دارد که شاید این مسئله است که آنها را داعیه‌دار حمایت از حقوق زنان جلوه بدهد. وقتی این هیاهوی رسانه‌ای و وقتی این وعده‌هایی که داده می‌شود پوچ باشد و واقعاً دنبال تحقق حقوق خانم‌ها نباشد، چه فایده‌ای دارد؟ حتی اگر برچسب حمایت از حقوق خانم‌ها را از آن آنها کند. وقتی که به حل مسئله بانوان نپردازد، وقتی که مسائل و معضلات این حوزه را برطرف نکند، هر چقدر هم که این برچسب برای آنها وجود داشته باشد، به نظر من ارزشی ندارد. وقتی که صادقانه حتی خودشان هم بررسی کنند عملکردی که داشته‌اند، اینکه چقدر توانسته‌اند مشکلات حقیقی خانم‌ها را نه حل، بلکه شناسایی و تبدیل به مطالبه عمومی جامعه کنند و چه بلایی سر مطالبه عمومی، افکار عمومی و فضای قالب رسانه‌ای آوردند و چقدر آنها از از آن مسائل حقیقی که واقعاً می‌توانسته یک دگرگونی خیلی بزرگ، مفید و مؤثری در حوزه زنان ایجاد کند، دور کرده و بردند و بر سر مسائلی متمرکز کردند که شاید حل شدن آنها هم خوب باشد ولی نه در وضعیتی که بسیاری از مسائل و معضلات دارای اولویت وجود دارد که دست نخورده باقی مانده است از قبیل معضلات خانواده، امنیت زنان و بسیاری از معضلات مهم دیگری که خانم‌های جامعه هر روز با آنها سروکار داشته و با آنها مواجه می‌شوند. زنان جامعه هم فقط زنان کلان‌شهرها و پایخت نیستند. ما کلی خانم روستایی داریم، کلی خانم داریم که در حاشیه شهرها دارند زندگی می‌کنند و جنس مطالبات‌شان یک‌مقدار متفاوت است با آن چیزی که الان در فضای رسانه‌ای داریم مشاهده می‌کنیم. آن چیزی که همه الان دارند در مورد آن صحبت می‌کنند خیلی دور از فضای واقعی است و به نظرم این واقعاً ظلم بزرگی است که دارند به حوزه زنان می‌کنند و متأسفانه با وجود این ظلمی که به آنها روا می‌دارند، برچسب حمایت از زنان هم گرفته‌اند (!) و در این دو قطبی دروغینی که ایجاد شده، آنها رفته‌اند و در جبهه حامیان زنان قرار گرفته‌اند و افرادی که شاید دلسوز این قشر از جامعه باشند، در سمت مقابل قرار گرفته‌اند! متأسفانه این یک بازی رسانه‌ای است که ایجاد کرده‌اند.


لطفاً از معضلات واقعی هم بگویید تا بخشی از آنها هم بیان شود تا بدانیم چه مسائلی در اولویت است و چه مسائلی در اولویت نیست. شاید خیلی‌ها ناآگانه در این مسیر قدم گذاشته باشند.


- معضل اصلی که شاید در جامعه با آن مواجه هستیم، مسئله خانواده است. وقتی به آمار نگاه می‌کنیم می‌بینیم که در دهه‌های اخیر میانگین سن ازدواج افزایش پیدا کرده، میزان طلاق افزایش پیدا کرده، اینها معضلات حوزه خانواده هستند. خوب است دوستانی که به این دو قطبی‌ها دامن می‌زنند، بروند و مطالبات مقام معظم رهبری را در حوزه زنان و خانواده مطالعه کنند تا بفهمند که ایشان در کدام سمت از این دو قطبی قرار دارد، سمت غیرانقلابی‌ها قرار دارد یا اینکه این دو قطبی از اساس غلط است.


مطالباتی که ایشان در حوزه خانواده دارند، در حوزه تکریم خانواده در داخل خانواده است، تصویب یک‌سری مسائل قانونی و حقوقی که جلوی ظلم به زنان را در خانواده بگیرد. یعنی چیزهایی که واقعاً مسائلی است که اولویت جامعه زنان است. یا همان بحث نرخ رشد جمعیت که مطرح شد یا یک‌سری مسائل دیگر که برای زنان حاشیه‌ای و روستایی قرار دارد نظیر بحث امنیت در آن مناطق، بحث فرهنگی که بر آن مناطق حاکم است، چقدر فروختن فرزند در آنجا اتفاق می‌افتد، در خانواده‌هایی که به لحاظ فرهنگی سطح پایینی دارند و اعتیاد در آنها وجود دارد، چه خشونت‌ها و ظلم‌هایی به زنان و کودکان در آن خانواده‌ها می‌شود و یک‌سری معضلات فرهنگی که حتی اسم بردن آنها واقعاً دردناک است ولی عملاً دارد اتفاق می‌افتد و نادیده گرفتن اینها نشان‌دهنده این است که شاید کسانی که دنبال تصویب قوانین و پیگیر این‌گونه مسائل هستند، در یک‌سری از کلان‌شهرها در اداره‌های‌شان پشت میزهای‌شان نشسته و همین‌طوری دارند از دور نسخه می‌پیچند، در حالی که اگر فقط یک بار بروند در آن فضاهای مناطق محروم کشورمان قرار بگیرند و وضعیت زنان را در آنجا ببینند، واقعاً برگردند ببینند باز هم می‌توانند پیگیر موتورسواری و ورزشگاه رفتن خانم‌ها باشند؟! ما اصلاً با اینها مخالف نیستیم ولی می‌گوییم یک بار بروند و وضعیت و مشکلات آنها را لمس کنند، ببینند باز هم مسائلی که آنها به آن مسائل می‌پردازند در اولویت قرار می‌گیرند یا اینکه مسائل با اولویت بیشتر هم وجود دارد؟


بحث تکریم داخل زنان داخل خانواده چقدر اتفاق می‌افتد؟ یا وقتی این‌قدر روی بحث خانه‌داری خانم‌ها تأکید داریم، چقدر تسهیلات برای زنان خانه‌دار در نظر گرفته می‌شود؟ بیمه زنان خانه‌دار الان در چه وضعیتی قرار دارد؟ مرخصی زایمان برای بانوان در چه وضعیتی قرار دارد؟ یا اینکه اصلاً یک‌سری تسهیلات برای زنان خانه‌دار در خیلی از کشورهایی که اصولی را که ما قبول داریم، قبول ندارند، دارد اجرایی می‌شود؛ ما الان کجای این نقشه هستیم و در این مسائل چقدر پیش رفته‌ایم و چرا واقعاً کاری برای این عرصه‌ها و مشکلات انجام نمی‌شود و فقط می‌رویم سراغ مشکلاتی که سروصدا دارند و باعث پر شدن صندوق‌های رأی می‌شوند. بله، حقیقت این است که اگر بروند سیاست‌های ابلاغی در حوزه خانواده را تصویب کنند شاید نتوانند این‌قدر سروصدا حولش ایجاد کنند که بتوانند صندوق‌های رأی‌شان را پر کنند. سوءاستفاده کردن از زنان جامعه برای رسیدن به اهداف خود، واقعاً امری زشت و زننده‌ای است که متأسفانه دارد اتفاق می‌افتد.


از این دوگانگی چه کسانی بیشتر استفاده می‌کنند؟ آیا قضیه همان پر کردن صندوق‌های رأی است؟ آیا نباید جلوی این عوام‌فریبی گرفته شده و واقعیت‌ها به مردم نشان داده شود؟ یک فیلمی آمد و بعد هم اعلام کردند که آن ازدواج سریعاً منتفی شد! چگونه عقدی که طرف انجام داده را باطلش کردید؟ با رضایت پدر دختر، رضایت دختر و پسر بوده، چگونه باطل شد؟ یعنی یک صحتی گذاشتید روی این موضوع که آن ازدواج غیرقانونی بوده.


- متأسفانه یک فضایی در جامعه ما ایجاد شده که مردم با انتشار یک کلیپ از یک سمت به سمت دیگر حرکت می‌کنند و این وضعیت واقعاً کار را برای کسانی که می‌خواهند دست روی مسائل حقیقی و واقعی بگذارند، سخت می‌کند. یعنی این‌قدر فضای جنجالی، احساسی و سیاسی ایجاد می‌شود که کسانی که می‌خواهند کار کنند تا دوتا موضوعی که مسائل واقعی خانم‌ها را حل می‌کند را به مطالبه عمومی تبدیل کنند، باید وقت و انرژی‌شان را به بحث بر سر این بگذارند که این قانون حداقل سن ازدواج این مسائل و مشکلات را دارد که جزء واضحات است و مرتب باید این را تکرار کنند و اتفاقات بدی که از آن سو روی می‌دهد را یک‌جورهایی جبران کنند و توانی که اینجا گذاشته می‌شود اگر سر مسائل حقیقی گذاشته شود و اگر فضای عمومی جامعه این اجازه را به کسانی که واقعاً دنبال حل مشکلات واقعی خانم‌ها هستند، بدهد تا این کار را انجام دهند و با آنها همراه شوند، اتفاقات خوبی می‌تواند رخ دهد ولی متأسفانه فضای مجازی و یک‌سری سلبریتی‌ها که یک‌جورهایی رهبری فکری جامعه را در دست خودشان گرفته‌اند، آن‌قدر سطح جامعه را پایین آورده‌اند که مردم با یک کلیپ از یک جهت به یک جهت دیگر تغییر موضع داده و اجازه کار به کسانی که واقعاً دنبال حل مسائل هستند نمی‌دهند و متأسفانه این فضای بدی است که حاکم شده. کاری که باید کرد این است که بتوانیم این فضا را یک‌مقدار تلطیف کنیم تا اجازه کار کردن و صحبت کردن به کسانی که واقعاً دنبال حل مشکلات هستند داده شود و کسی که می‌آید به عنوان مخالف طرح حداقل سن ازدواج صحبت کند، سریعاً جلوی دهانش را نگیرند که نه! تو با ازدواج کودکان موافقی؟! تو خودت حاضر اجازه دهی بچه 11 ساله‌ات ازدواج کند؟! یعنی این‌قدر شروع می‌کنند به انگ زدن و تخریب کردن که اصلاً اجازه صحبت نمی‌دهند، کسانی که خودشان معتقد به آزادی بیان و گفتگو ولی متأسفانه در عمل اتفاق دیگری رخ می‌دهد.


راهکار شما برای تلطیف این فضا چیست؟


- من آن چیزی که وظیفه خودمان به عنوان دانشجو یا کسانی که در این حوزه کار می‌کنند، می‌دانم این است که اولاً در جهت این حرکت ایجاد شده حرکت نکنیم و در واقع یک خط‌شکنی داشته باشیم نسبت به مسائل حقیقی حوزه زنان و دختران و درگیر بازی‌هایی که اینها ایجاد می‌کنند نشویم و ثمربخش بودنش نیازمند همراهی مسئولان با این جریان است. یعنی اگر می‌بینند که جریانی وجود دارد که دنبال حل مسائل واقعی حوزه زنان است، آن جریان را همراهی کرده، از پیشنهادات و نقدهای سازنده‌ای که دارند، استقبال و استفاده کنند تا فضای کشور را به سمت درست ببریم ولی متأسفانه از سوی مسئولان هم همتی برای این ماجرا وجود ندارد و خودشان دست به دست این رسانه‌ها داده‌اند برای ایجاد این جریان! ولی با این‌حال وظیفه ما این است که مطالبات حقیقی را تا آنجا که می‌توانیم با صدای بلندتر فریاد بزنیم تا بتوانیم اکثریت جامعه را با خودمان همراه کنیم تا حداقل کسانی که در رأس هستند را مجبور کنیم به شنیدن مطالبات حقیقی حوزه زنان و انجام کاری در آن ارتباط.


شما برای تلطیف این فضا چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟


- اولین مرحله آگاه‌سازی همه مردم نسبت به تشخیص حق از باطل است که وارد هیاهو نشوند و این موضوع هم این را می‌طلبد که آنهایی که الان موضوع را می‌دانند، از فضاهای متفاوت گفتمان‌سازی استفاده کنند تا سخن‌شان را به گوش مردم برسانند چون مردم واقعاً در این زمینه بی‌گناه هستند و آنچه را که می‌شنوند، می‌پذیرند، خب به آنها غلط گفته می‌شود و آنها هم می‌پذیرند. اگر حقیقت به آنها گفته شود، در پذیرش آن مخالفت نخواهند کرد. باید حقیقت به گوش مردم برسد، مطالبات حقیقی زنان مطرح شود و به قولی اکثر قشر جامعه، زنان مرفه ساکن در یک‌سری از نقاط شهرها نیستند، زنان همه کشور هستند و واقعاً آنچه که برای زنان مهم است چیست؟ اینها گفته شود. مثلاً یکی از آنها همین بحث شخصیت‌دهی به زنان است. دختران ما دچار بی‌هویتی شده‌اند و یکی از دلایلی که دنبال همین حرف‌ها می‌روند، چون در جستجوی هویت از دست رفته‌شان هستند منتهی راه‌حل‌های غلط به آنها ارائه می‌شود. اگر هویت اصلی و آن کرامت واقعی که برای یک دختر باید در یک جامعه، از مدرسه، خانواده و به طبعش خانواده جدیدی که شکل می‌گیرد به او ارائه شود، بهبود فرهنگی که برای حتی مردان باید داشته باشیم چون دقیقاً این کرامت و حق زنان، وظیفه مردان است و ما متأسفانه در این زمینه داریم کوتاهی می‌کنیم. اصلاً انگار آقایان نسبت به این وظایف‌شان مطلع نیستند و اینها مواردی است که باید بررسی و گفته شود، قطعاً این تفکیک که برای جامعه ایجاد شود، جامعه خودش پذیرای آن خواهد شد.


به نظرم دارد به آقایان ظلم می‌شود! به‌نظرتان چرا خانم‌ها این مطالبی که در فضای رسانه‌ای مطرح می‌شود را به راحتی قبول می‌کنند؟ آیا یک دلیلش کم‌کاری خود خانم‌ها نیست؟


- خانم‌ها یک خلئی دارند. لیوان‌شان خالی است و می‌دانند این لیوان خالی است و دنبال پر کردن آن هستند. آن کمبود هویتی. فرض کنید یک‌سری ظلم‌ها به یک خانم می‌شود، بعد او این ظلم را به عموم تسری می‌دهد.


اینکه همه مردان ظالمند هیچ شکی درش نیست، حضرت علی یکدانه بود، تمام شد!


- قطعاً یک‌سری اتفاق‌ها علیه خانم‌ها روی می‌دهد، یک‌سری هم برداشت‌های غلط وجود دارد. از یک‌سو آن خلأ وجود دارد، از سوی دیگر مشکلاتی که بر آنها عارض می‌شود، اینها دنبال حلش هستند و چون راه حل درست، آن لیوان با آب پر نشده، قطعاً می‌آید با یک مجموعه‌ای از زباله پر می‌شود، چون او دنبال پر شدن لیوانش است و این لیوان پر می‌شود از طرف همان جبهه‌ای که دوست دارد با اهداف و اغراض شخصی خودش، کلمات را تغییر می‌دهد، ظاهرش را شکیل کرده، زنان‌پسند کرده و تحویل‌شان می‌دهد. اگر خود خانم‌ها در این ماجرا پیشرو باشند که إن‌شاءالله این اتفاق می‌افتد.


من که هیچ‌وقت ازدواج نمی‌کنم!


- نه! ازدواج درست!


ازدواج درست نیاز به یک آدم درست دارد!


- فرهنگ! یکی از بحث‌ها همین است، در جامعه ما همان سیستم آموزشی، در سیستم آموزشی چقدر دخترها و پسرها در طول دوران تحصیل آموزش می‌گیرند که نسبت به خانواده‌ای که تشکیل خواهند داد چه تعهداتی باید داشته باشند؟ با همیشه حق را می‌گوییم؛ خانم‌ها شما حق‌تان این است، آقایان شما هم حق‌تان این است. هیچ‌وقت وظایف را نمی‌گوییم. وظیفه آقا می‌شود حق خانم دیگر! بعد دیگر این اتفاق نمی‌افتد، آن خانم دارد به حقوق خودش و آنچه که می‌خواهد به دست می‌آورد، دیگر دنبال هیاهو نخواهد رفت، وظایف را چقدر در سیستم آموزشی ما گفته می‌شود؟ آقا پسر یا دختر خانم که می‌خواهید وارد زندگی شوید، همان بلوغ فکری که من گفتم متأسفانه اصلاً غافل شده‌ایم، بعد می‌گوییم خیلی خوب چون اینها به بلوغ فکری نمی‌رسند، ازدواج هم نکنند! چقدر در سیستم آموزشی ما مورد ارزیابی قرار داده می‌شود که اینها آموزش داده شود؟ یا حتی در خانواده‌ها! مثلاً با مشاوره صرفاً قبل از ازدواج در حالی که این فرد در یک سیستمی رشد کرده و بزرگ شده حالا ما با چند جلسه مشاوره نمی‌توانیم او را تغییر داده و مثلاً نسبت به همسر (چه خانم چه آقا) یا فرزندش متعهد کنیم. این نکته وجود دارد که یک، خانم‌هایی که در این زمینه نظر و ایده دارند، نظرهای درست و مبتنی بر عقل دارند، اگر کوتاهی نمی‌کردند یا حتی شاید کوتاهی هم نکردند اما از بسترهای رسانه‌ای خوب استفاده نکردند، این اتفاق نمی‌افتاد. دو، اینکه ما بیاییم زنان‌مان را با جامعه روز تطبیق بدهیم، بالاخره نیازهای زنان امروز با نیازهای زنان 10 تا 30 سال پیش فرق کرده، قطعاً 10 سال آینده هم با امروز متفاوت است. یک‌سری شرایطی وجود دارد که در جامعه امروز هست و در جامعه قدیم نبوده است و ما باید بتوانیم همگام با زمان، با حفظ شأن زنان‌مان مدیریت کنیم. یکی از نکاتی که به‌نظرم خیلی از آن غافل مانده‌ایم، تحصیلات دختران‌مان است. آن‌قدر دختران ما مورد هجمه قرار گرفتند که فکر می‌کردند در هر رشته‌ای باید تحصیل کنند ولو آن رشته با روحیات، خلقیات و توانمندی‌های‌شان هماهنگی نداشته است. مثلاً این خانم نمی‌تواند برود سر سکوی نفتی (به‌عنوان مثال می‌گویم، شاید هم بتواند!) از همه اینها غافل بوده‌ایم. بعد وارد هجمه رسانه‌ای شده‌ایم، پاسخی بهش نداده‌ایم. دختران ما رفته‌اند اما بعد از فارغ‌التحصیل شدن احساس ناتوانی می‌کنند، از زن بودن خودشان بدشان می‌آید یا از آن بازه زمانی که وقت گذاشته‌اند. اینها مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد، اینکه خانم‌ها در چه رشته‌هایی واقعاً می‌توانند، علاقه‌مند هستند و به آنها کمک می‌کند.


من خاطره‌ای بگویم به‌نظرم بد نیست. همه شغل‌ها شریف هستند، هر شغلی که روزی حلال بیاورد شریف است و به نظرم ارزشش از هزاران هزار درآمد نامشروع بهتر است و واقعاً قابل قیاس نیست اما یک‌سری شغل‌ها هست که برای خانم‌ها یک‌سری سختی‌ها می‌آورد اما چه می‌شود که ناگهان در فضای رسانه‌ای، آن شغل ارزشمند می‌شود؟ این نکته است! اصلاً آن خانم به جهت خلقیاتی تناسب ندارد، آن حس زنانگی و لطافتش، ما می‌گوییم شما باید وارد شرایطی شوید که هم انسانیت‌ات حفظ شود هم زنانگی‌ات، همان‌طور که به اقایان می‌گوییم هم انسانیت‌ات حفظ شود هم آن حفظ اقتدار و مردانگی. خب ناگهان می‌بینید این مورد هجمه قرار گرفته می‌شود. به زن‌های امروز ما می‌گویند شبیه مردها شوی خوب است! در حالی که او واقعاً بعد از اینکه آن شکلی هم شود، ناراضی می‌شود. ماهاچون کوتاهی کردیم، یعنی اینکه «در چه شکلی باشیم خوب است»، خودت چطور راضی هستی؟ قرار نیست که دیگران راضی باشند، قرار است خودت و خدای خودت راضی باشید.


چون این کوتاهی‌های شده و بالواقع نباید از این نکته غافل شویم که چطور یک عده می‌آیند همین دوگانه‌ای را که گفتند، حامی حقوق زنان، آن‌طرف یک عده آدم مخالف. چه می‌شود یکهو اینها می‌توانند سوءاستفاده کنند؟! یک خلئی وجود داشته که آنها توانسته‌اند از این خلأ سوءاستفاده کنند. یک خلئی وجود داشته و تا زمانی که این خلأ پر نشود، این داستان و این سوءاستفاده می‌تواند ادامه‌دار باشد و اتفاقاً، اتفاقاً زنان به‌شدت آسیب می‌خورند. به شدت آسیب خواهند خورد. آسیب‌های فکری، آسیب‌های روحی، آسیب‌هایی که مثلاً این فرد در سنین، من همیشه به بچه‌هایم یک پیشنهاد دارم، کتاب «دختران به عفاف روی می‌آورند» نویسنده‌اش هم آمریکایی هستند، وندی شِیلر، نانسی 7141 را بخوانند و ببینند. اینها اصلاً در سیستم تربیتی و آموزشی اسلامی نبوده‌اند. تمامش خاطرات است، خاطراتی که دختران جامعه‌شان دارند می‌گویند اینهایی که ما فکر می‌کردیم به نفع‌مان است، به ضررمان بود! بدون اینکه شخص خاصی روی آن دست برده باشد، افرادی که نه گرایش اسلامی دارند، نه در جامعه اسلامی تربیت شده‌اند دارند می‌گویند چه سبکی برای ما تبلیغ شده بود و غلط بود! ما باید تبلیغ‌های غلط را کنار بگذاریم، اما این زنان ما یک‌سری نیازها دارند و یک‌سری پاسخ‌ها می‌خواهند، باید پاسخ‌های درست‌شان داده شود. مراکز تفریحی مناسب برای زنان کم داریم، تهران را نبینید، در همه جای کشور. ما می‌خواهیم این دخترخانم در عین اینکه شأنش حفظ می‌شود بالاخره نیاز به تفریح دارد. اینها مواردی است که باید مورد ارزیابی قرار داده شود. این دختر خانم باید مراتبی داشته باشد که بداند کجا تحصیلش با نقش‌های دیگرش در تعارض قرار نگیرد، باید به او کمک شود. تفریحات متناسب با روز و مناسب و سالم که مخالف شأنش نیست برایش فراهم کرده و با شأن او همگام‌سازی کنیم. اینها را اگر پاسخ دهیم، دیگر آن خانم 7312 نیازش پاسخ گفته می‌شود.


برویم سراغ جمع‌بندی و مطالب ناگفته!


- کسانی که در حوزه زنان دارند به‌صورت حقیقی فعالیت می‌کنند و خودشان را دلسوز این قشر از جامعه می‌دانند، در حقیقت کسانی هستند که به نظرم چه به لحاظ رسانه‌ای و چه به لحاظ حمایتی، در حق آنها احجاف شده است و در قبالش به آن دو قطبی‌هایی که مطرح شد، دامن زده شده است. چیزی که امید است در آینده به آن برسیم این است که دیگر شاهد این دو قطبی‌ها نباشیم و آن کسانی که در جامعه به عنوان حامی حقوق زنان شناخته می‌شوند، کسانی باشند که واقعاً دنبال حمایت از حقوق خانم‌ها هستند و برسیم به روزی که مشکلات و معضلات حقیقی خانم‌ها تبدیل به مطالبات عمومی شده و فکر و ذکر همه محافل باشد که تحقق پیدا کردن‌شان هم قطعاً به این زمینه نیاز دارد. یعنی لازم است که ابتدا این اتفاق بیفتد و خودِ جامعه زنان به این درک برسند که خودشان چه می‌خواهند و به کجا می‌خواهند برسند و مسائل خودشان را تشخیص دهند و آن را تبدیل کنند به یک مطالبه عمومی که از آن سمت هم افرادی که به اسم اسلام ولی شاید بتوان گفت با تفکر فمینیستی، غربی و ضد اسلامی دارند فعالیت می‌کنند و شاید حتی در رده مسئولان ما در حوزه زنان و خانواده هم وجود داشته باشند را مجبور کنند که بیایند به سمت مطالبات حقیقی حوزه زنان و یک‌مقدار حوزه زنان از این فضای سیاسی خارج شود چرا که این واقعاً بزرگ‌ترین ظلم و اجحاف به زنان کشور است که این حوزه و مشکلاتش دستاویز و بازیچه مقاصد سیاسی شود. به گفته مقام معظم رهبری، قشر زنان جامعه قشر ارزشمند و اثرگذار جامعه ما هستند و در واقع این کوتاهی در حق زنان جامعه است که از مطالبات، خواسته‌ها و مشکلات‌شان سوءاستفاده شود تا عده‌ای دیگر به قدرت و اهداف خودشان برسند. امیدواریم این موضوع از این فضا خارج شود و کسانی به عنوان مدافع حقوق زنان شناخته شوند که واقعاً مدافع حقوق زنان هستند و إن‌شاءالله که زنان جامعه هم بتوانند آن مشکلات و مسائل حقیقی را که دارند، به نقطه‌ای برسند که بتوانیم بگوییم به رفع آنها رسیده‌اند.


- جمع‌بندی را از اینجا شروع کنم که یاد بگیریم نظردهی افراد در جامعه اثرگذاری اجتماعی دارد، مخصوصاً در موضوعات اجتماعی. پس اگر می‌خواهیم موضوعی را مورد ارزیابی قرار دهیم، باید آن را در محافل علمی و تخصصی خودش مورد ارزیابی قرار دهیم و آن را وارد هجمه‌های رسانه‌ای نکنیم تا از عدم علم مردم استفاده کرده و مصادره به مطلوب کنیم چرا که این کار نشان‌دهنده این است که ما حرفی برای گفتن نداریم و صرفاً می‌خواهیم از هیاهو، مصادره به مطلوب کنیم. یکی از این مقوله‌ها که خیلی مهم است، بحث ازدواج است. بحث ازدواج و خانواده از موضوعاتی است که کسی نمی‌تواند منکر اهمیت آن در جامعه شود چرا که سرمایه اجتماعی یک جامعه در نهاد خانواده شکل می‌گیرد. حالا بر این اساس وقتی بخواهیم بحث ازدواج و هر موضوعی از بحث ازدواج از جمله سن ازدواج، مسائل مرتبط به ازدواج، مسائل مرتبط به طلاق و ... را مورد ارزیابی قرار دهیم، بیاییم اولویت‌بندی مسائل کنیم و ببینیم که واقعاً مشکل هست یا نیست، و بر اساس اولویت، تمام آن کسانی که در این زمینه دارند از بیت‌المال استفاده می‌کنند، به‌عنوان نماینده مجلس، به‌عنوان هیئت دولت، باید در این زمینه در چارچوب قانون اساسی ارائه راه‌حل بدهند برای حل این مسئله. پیشنهاد من در آخر این است که این دوستان یک بازخوانی قوانین داشته باشند و ببینند باید برای جوان‌های این مملکت چه کار کنند؟! آیا باید جلوی ازدواج‌های آنها سنگ بیندازند یا باید به آنها هم به جهت بلوغ فکری و اجتماعی، هم به جهت بلوغ اقتصادی کمک کنند تا بتوانند ازدواج کنند و طلاق را کاهش بدهند و در ادامه بسته‌های حمایتی که خوب است این همه الگو که از غرب می‌گیرند، از مدل‌های بسته‌های حمایتی غرب از خانواده‌ها هم الگو بگیرند!


فقط در راستای قلع و قمع!


- چندین نمونه گفتم، از آلمان، سوئد، دانمارک و ... بررسی کنند ببینند در آن کشورها چه بسته‌های حمایتی از خانواده وجود دارد. مسئله مهمی که اینجا وجود دارد، هم ما با گرایش اسلامی و هم گرایش غربی دارد می‌گوید رابطه قبل از سن 18 سال اجتناب‌ناپذیر است برای برخی، حالا یکی می‌تواند کنترل کند، خیلی خوب، دستش درد نکند، تا ازدواجش صبر کند اما در برخی نمی‌تواند، وقتی این بلوغ حاصل می‌شود، نمی‌توانی سن ازدواجش را عقب بیندازی. غرب یک ابزاری را پیشنهاد می‌کند که بعدش در نهایت دچار این می‌شود که «وزیر تنهایی» بگذارد، بخواهد پشتک‌وارو بزند تا مشکل را حل کند و حل هم نخواهد شد؛ از این طرف ما یک ابزاری داریم به اسم اینکه شما موظف هستی به آن جوان و نوجوان کمک کنی تا همراهی‌اش کنی برای تشکیل خانواده.


یکی هم از بابت اینکه خانم 8020 مدام تکرار می‌کردند اطلاق واژه «کودک‌همسری» غلط است، لطف کنند بیایند تعریف کنند که واقعاً به چه کسی می‌گویند کودک؟ یعنی واقعاً به دخترخانم 17 ساله ما می‌گویند کودک؟! به دخترخانم 13 ساله ما می‌گویند کودک؟! دخترخانم 13 ساله ما که وقتی پای صحبت‌هایش می‌نشینی می‌بینی که واقعاً بسیاری از توانمندی‌ها و اصرارها دارد. شما چرا اصرار دارید جوان‌های ما را نابود کنید و آنها را یک مشت بچه ناتوان و ناکارآمد به‌دردنخور معرفی کنید؟! به نظرم به جای واژه کودک‌همسری، اطلاق «کودک‌انگاری» واژه بهتری باشد. شما فرض می‌کنید همه کودک هستند، تا سن 30 سالگی هم با همین واژه کودک ادامه می‌دهید. باید تعادل داشت، وقتی این تعادل را نداشته باشی، این فرد تا سنین بالا هم با همان مسیر و با همان دست‌فرمان غلط خودش ادامه خواهد داد و نتایجش را جامعه خواهد دید. من می‌گویم که اصلاً بحث فقهی‌اش را ورود نکردم که به جهت فقها شما نمی‌توانید مانع ازدواج شوید. من تحقیقاً فقط بحث اجتماعی و ارزشی را نگاه کردم و آن اینکه اگر شما با همین مسیر حرکت کنید، جامعه، زنان و دختران ما آسیب‌های جبران‌ناپذیری خواهند دید. بیایید به مشکلات اصلی زنان و آن هم حمایت از آنها در بستر خانواده، هویت‌دهی آنها و کمک به تفریح، تحصیل، ازدواج و فرزندآوری آنها فکر کنید؛ اینها مسائل اصلی زنان و دختران جامعه ایران است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب