ارتقای مهارتها وافزایش توانمندی دانشجو معلمان سعادت فردای جامعه را تضمین میکند
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در آستانه ورود به قرن بیستویکم، آموزش و پرورش نه تنها یک ضرورت آرمانگرایانه زمان است، بلکه از قدرتمندترین سلاحهایی است که میتواند جهان را بهسوی آرامش رهنمون شود. آموزش و پرورش، سرمایه نسل امروز و آینده کشور ماست، سرمایهای که نه قیمتی میتوان بر آن نهاد و نه نقش و تأثیر آن را در جامعه میتوان کتمان کرد. به همین جهت، برای ایجاد تغییرات مطلوب فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان هر کشور ناچار هستند آموزش و پرورش و عناصر تشکیل دهنده آن را تقویت کنند، یکی از عناصر اساسی که تشکیلات سازمانهای آموزشی بدون آن امکانپذیر نیست، نیروی انسانی آموزشی آن سازمانها یعنی «معلم» است.(عسگریان1373ص34).
آموزش و پرورش رکن و اساس توسعه و پیشرفت است. اندیشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی و جامعه انسانی بر این باورند که سعادت فردای هر جامعه در گرو وضعیت آموزش و پرورش است. استعدادهای انسان در طول تاریخ مد نظر اندیشمندان بوده است. پژوهشگران عرصههای دین، علم، فرهنگ، حکمت و زندگی همواره در پی کشف روشهای انسانسازی و اصلاح امور جامعه بشری بودهاند. یکی از اهداف متعالی آموزش و پرورش، تربیت انسانهایی متعالی، رشد یافته و فرهیخته است و تمام تلاشها و برنامههای آموزش و پرورش، متولیان و سرپرستان نظام تعلیم و تربیت، هدایت نسل جوان به سوی آموختهها و اندیشههایی است که بروز و ظهور استعدادها و رفتاری منطبق با ارزشها و هنجارهای پذیرفته شده جامعه است که در نهایت وصول به کمال مطلوب و سعادت و رستگاری را برای آنان محقق سازد.
هدف این فعالیتها ساماندهی و بسترسازی کلیه فعالیتهای تربیتی(جمعی یا فردی) که به کارکرد تربیتی مراکز آموزشی باز میگردد و در جهت ایجاد خلاقیت، تجربه گروهی، نشاط و شادابی در آنان است. نظریه پردازان در این امر متفق القولاند که آموزش و پرورش بدون شناخت یا کشف رغبتها، نیازها، گرایشها، استعدادها و تواناییهای فرد به فرد متعلمان تحقق پیدا نمیکند. این امر کار آموزش و پرورش و در نتیجه وظیفه مدیریت آن را با دشواری و پیچیدگی مواجه ساخته است; اما این به معنای سلب مسوولیت و تبرئه افراد در امر شناخت نیست، بلکه عمق رسالت این امر خطیر را نمایان میکند. (عظیمی، 1378،ص28).
تعاریف مطرح شده درباره فرهنگ حاکی از آن است که فرهنگ با زندگی اجتماعی ملازم است. تلازم فرهنگ با حیات انسانی تا حدی است که بدون در نظر داشتن فرهنگ، حیات انسانی معنا و مصداق پیدا نمیکند. حیات فرهنگی در هر جامعه در دو بعد متجلی میشود. فعالیت در تولید فرهنگی و خلاقیت فرهنگی. فعالیت فرهنگی از جمله مفاهیم اصلی مرتبط با حیات فرهنگی است. فعالیت فرهنگی، فعالیتی محسوب میشود که حول تولید و بهرهبرداری و انتقال معانی و نمادها با هدف ارتقای معنوی انسانی صورت میگیرد. فعالیت فرهنگی در زمره فعالیتهای اجتماعی قرار میگیرد که فرد فارغ از فعالیتهای اقتصادی تعریف شده در نظام تقسیم کار به فراغت دست مییابد. فرد در زمان فراغت به دست آمده میتواند به صورت فعال و مشارکت جویانه به تولید و خلق پدیده فرهنگی بپردازد و یا با سهم مشارکت کمتر به بهره برداری از خدمات ارائه شده توسط مولدان فرهنگ مشغول شود.
فعالیت فرهنگی در شکل ناب و خلاق آن به آفرینش و خلق فرهنگی منجر میشود. فعالیت هنرمندان، شعرا، فلاسفه، اندیشمندان، پدید آورندگان آثار هنری، موسیقیایی و آثار نوشتاری و صوتی و ... در زمره فعالیت فرهنگی مولد محسوب میشود. تماشای تئاتر، سینما، کنسرت موسیقی و شرکت در یک نیایش مذهبی که همگی در زمره خدمات فرهنگی هستند فعالیتهایی با مشارکت کمتر و اثرپذیری بیشتر تلقی میشوند. در مجموع باید گفت که توسعه تمدن صنعتی و گسترش اتوماسیون و حتی روبوتیزاسیون و جایگزینی نیروی ماشین به جای نیروی انسانی در قرون اخیر پدیده فراغت را برای بشریت به ارمغان آورده است. منظور از اوقات فراغت اوقاتی است که فرد جدای از نظام تقسیم کار پس از تأمین حوایج و نیازهای زیستی و شخصی و سایر الزامات زندگی، در ساعات شبانه روز به دست میآورد. فعالیت فرهنگی در زمان فراغت میسر میشود، به همین دلیل هر فرد بر حسب موقعیت اجتماعی، دانش و تجربه شخصی خود، نیازها و تقاضای فرهنگی خاصی را طلب میکند. منظور از نیازهای فرهنگی، انتظاراتی است که افراد در خصوص گذراندن اوقات فراغت داشته و با استفاده از ابزارها، کالاها و خدمات فرهنگی به تکمیل وقتهای فراغتی خود میپردازند. (اسماعیلی، 1387،ص254).
اساس اسناد موجود، مبین این واقعیت است که بهمن 1348 مبداء رسمی تأسیس مدیریت مربوط به فعالیتهای فوق برنامه است. ارکان اصلی این مدیریت نوپا عبارت بودن از شورای عمومی، کانونها، بخش اداری و گروهها که بخش اعظم فعالیتهای اجرایی امور فرهنگی در قالب گروههای انتشارات، تحقیقات، تئاتر، سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، تربیت بدنی و اردوها اجرا میشد. عناوین کانونهای وقت نیز شامل کانون کتاب، شطرنج و مرکز تعلیم رانندگی است.
طرح جامع نظام تربيتی عنوان مجموعه فعالیتها و برنامههايی است كه با نظارت نخستين وزيران آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ايران طراحی شد و بخشهايی از آن نيز در سالهای اول پيروزی انقلاب اسلامی اجرا شده است و آنچه تاكنون تحت عنوان فعالیتهای امور تربيتی در محیطهای آموزشی اجرا میشود آثاری از همان طرح است. اين طرح مجموعه برنامهها و فعالیتها و شامل مراحلی است كه هر يك از آن مجموعه و مراحل مأموريتهای خاصی را به عهده دارد كه میتوان به تعيين اهداف و اصول تربيتی نظام بر اساس اصول مكتب تربيتی اسلام در قرآن كريم و گفتار رسول مكرّم اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع)، شناسايی استعدادها و نيروهای موجود در انسان طبق تعاريفی كه در متون اسلامی بهعمل آمده است، كيفيت رشد نيروهای انسانی و مراحل و موانع رشد و نيازهای انسان در هر يك از آنها، شناسایی رفتارهای مطلوب، اخلاق حسنه و ملكات انسانی و الهی و تعيين هدفهای رفتاری مطلوب و دستهبندی آنها اشاره کرد.
یک مربی موفق توانایی بهرهمندی از همه فرصتهای موجود و خلق فرصت جدید در کار تربیتی را دارد و از شرایط موجود استفاده بهینه میکند و بدین منظور با ایجاد هماهنگی بین برنامههای تربیتی و درسی، راه رسیدن به اهداف تربیتی را سریع الوصولتر میکند. نظارت بر روشهای تدریس دروس دین و زندگی (تعلیمات دینی و قرآن) با همسان سازی روشها، مربی پرورشی را در این زمینه کمک میکند. علاوه بر آن درس ادبیات باید به گونهای برنامهریزی شود که معرفت آموز باشد، بر هشداری و روشنایی دل بیفزاید و هادی دانش آموز به سوی خیر و سعادت باشد. بنابراین دروس هنر باید در انتقال ارزشهای فرهنگی به دانش آموزان، مربی را یاری رساند.
بطور کلی، مربی آگاه باید با بیان سخنان شوق آفرین، دانشآموزان را به فراگیری دانش در زمینههای مختلف تحریک کند. او بایستی به گونهای عمل نماید تا شاگردانش در تمامی مراحل زندگی تشنه و جویای علم باشند. خداوند متعال نیز صریحاً در قرآن یادآور میشود که مبادا به علم خود ببالید و اظهار بی نیازی از آن کنید زیرا که هستی بسیار عظیم و شگفت انگیز است و علم شما بسیار اندک؛ «به شما جز علمی اندک داده نشده است». (سعادتمند، 1371،ص224).
کوتاه سخن اینکه با توجه به سیاستها و اهداف فرهنگی در سطح کلان جامعه وبه طور خاص در پهنه و عرصه مراکز فرهنگی ، و آنچه به آن اشاره رفت، میتوان اذعان کرد توجه و سرمایهگذاری بر ایجاد و انجام فعالیتها و امور فرهنگی در کنار امور آموزشی ، از ضروریات اجتناب ناپذیر است. درصورتی که به اهداف توجه خاص صورت گیرد به طور حتم نتایج زیر حاصل خواهد شد و آنگونه هست که مراکز فرهنگی توانسته است به رسالت خطیر خویش که بهرهبرداری مفید از اوقات فراغت، افزایش توانمندیهای شغلی دانشجویان، تقویت مبانی فکری و عقیدتی دانشجویان، ایجاد آمادگی لازم در دانشجویان برای انجام فعالیتهای فرهنگی، ارتقای مهارتها وافزایش توانمندیهای دانشجویان برای ایفای وظایف اجتماعی و تعامل مناسب با جامعه ، رشد وپرورش استعدادهای دانشجویان وایجاد تحرک، پویای، شادابی و نشاط بیشتر در دانشجو معلمان خواهد بود جامه عمل پوشاند.
حسن محسنی- دانشجوی دکتری تعلیم و تربیت دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری آنا» نیست و این خبرگزاری صرفاً منعکس کننده نظرات فعالین دانشجویی است.
انتهای پیام/4107/4116/
انتهای پیام/