دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 خرداد 1398 - 17:16

میزگرد ///////////////

////////////
کد خبر : 385039

حسینی - مطالبه‌گری تخصصی، بحث تحریم‌ها و بیشتر توجه‌مان تحریم‌های نفتی است، دانشگاه چه وظیفه‌ای دارد و راه‌های جایگزین برای تحریم نفتی چیست؟


- سید عرفان حسینی هستم مسئول مرکز مطالعات انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران. اگر بخواهیم به سؤال شما جواب بدهیم، دانشجویان باید در هر برهه‌ای از زمان وظیفه و رسالت خودشان را تشخیص دهند. اگر قرار باشد در یک برهه‌ای لازم باشد که آرمان‌های‌مان را با صدای بلند داد بزنیم و فریاد کنیم خب در آن زمان باید این کار را انجام دهیم. ولی اگر در یک زمانی هم نیاز بود که حالا بیاییم و راهکارهای اجرایی و عملیاتی شدن آن آرمان‌ها را پیدا کنیم قطعاً باید به این سمت برویم و اگر در گذشته باقی بمانیم و بخواهیم روندهای قدیمی در تشکل‌های دانشجویی را پیگیری کنیم قطعاً با معضلاتی مواجه می‌شویم. در بحث تحریم‌ها تا قبل از اینکه بخواهم این قضیه را بگویم، تشکل‌های دانشجویی وقتی رسالت خودشان را تشخیص بدهند، حالا یک نمونه خیلی واضحش این است که تشکل‌های انقلابی که به صحبت‌های مقام معظم رهبری توجه می‌کنند، توجه داشته باشند که 10 سال است که رهبر دارد بحث اقتصاد مقاومتی و مسائل اقتصادی را مطرح می‌کند. تشکل‌های دانشجویی الان دیگر وقتش است که بیایند و پاسخگو باشند حتی. ما هنوز ساختارها را می‌بینیم یک واحدی به نام مرکز مطالعات یا کمیته اقتصادی وجود ندارد در خیلی از این تشکل‌هایی که خودشان را سردمدار جریان انقلابی می‌دانند. خب این یک معضل است. یعنی ما هنوز هم مسئله اصلی کشور را نشناختیم. حالا اگر بخواهیم تا این بیاییم جلو بگوییم خب باشد، مسئله را هم شناختیم، باید مسئله‌محور کار کنیم،‌بحث باز اینجاست که الان اولویت اصلی کشور چیست. به‌نظر من بحث تحریم‌های نفتی و تحریم‌های بانکی است الان. اقتصاد مقاومتی مشخص است، اقتصاد مقاوم در برابر تحریم‌ها و ما اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را پیاده‌سازی کنیم، باید ببینیم از کجا ضربه می‌خوریم، از کجا مقاوم‌پذیری اقتصادمان ضعیف است و آنجا را تعمیر و ترمیم کنیم و جلو ببریم.


بحث تحریم‌های نفتی هم که الان مطرح شده تقریباً از اردیبهشت سال قبل بود که ترامپ از برجام خارج شد و بعدش از 13 آبان تحریم‌های نفتی به‌طور رسمی آغاز شد و بعد اتمام معافیت‌ها بود و الان هم که وارد فاز دوم شدیم و باز هم معافیت‌ها کمتر شده.


وقتی جنگ نفتی را ترامپ راه‌اندازی کرد علیه ایران، به نظرم تشکل‌های دانشجویی باید از قبل‌تر آماده این قضیه بودند. یعنی از همان سال 91 که ما اولین تلنگر را خوردیم تشکل‌ها باید روی این حوزه می‌آمدند و کنشگری می‌کردند که نکردند. به‌هرصورت الان هم به نظرم دیر نیست، همین الان هم شروع کنیم از شروع نکردن بهتر است. در بحث تحریم‌ها اگر ما بخواهیم درواقع یک مسئله‌شناسی دقیقی داشته باشیم، قبل از اینکه بخواهیم راهکارهای عجیب و غریبی ارائه دهیم، برویم سراغ یک‌سری حرف‌های شعاری نظیر «مشکل کار، کارِ جهادی نکردن مسئولان است!» این حرف‌های شعاری به نظرم به جایی نمی‌رسد. ما اول باید مسئله تحریم‌ها را خوب بشناسیم. ببینیم چطور ما داریم تحریم می‌شویم، چطور بر اقتصاد کشور تحریم می‌گذارد، بعد بیاییم برایش راهکار ارائه دهیم.


الان تحریم‌های نفتی دقیقاً بر مدل سنتی فروش نفت ایران اثرگذار بوده. یعنی ما اولاً اقتصادمان وابسته به نفت است، یعنی درآمدهای بودجه‌ای نفت از درآمدهای حاصل از صادرات نفت جدا نیست، دوماً اینکه فروش نفت ما نیز به روش خیلی سنتی انجام می‌شود. یعنی یک عرضه کننده نفت داریم به نام امور بین‌الملل شرکت ملی نفت و این عرضه‌کننده می‌آید محموله‌های نفت ایران را در قالب مثلاً یک یا دو میلیون بشکه به یک تعداد محدودی از کشورهایی که نفت ایران را می‌خرند می‌فروشد که غالباً هند و چین و کره و ... هستند که کره میعانات گازی می‌خرد به غیر از نفت. می‌فروشد و با نفتکش‌های بزرگ اینها منتقل می‌شود به مقصد خودش. خب ببینید سازوکار کاملاً شفاف است. یک فروشنده و خریدارهای محدود و حجم محموله‌ها هم که کاملاً بزرگ است و با استفاده از سیستم‌های رادار قابل رصد است توسط آمریکا، از طرف دیگر منابع مالی‌اش هم کاملاً قابل پیگیری است، یعنی حساب‌های بانکی را وقتی با سویفت رصد کنند، چون حجم محموله‌ها بزرگ است و تراکنش‌ها خیلی بزرگ می‌شود کاملاً قابل پیگیری و رصد است. در نتیجه گلوگاه اصلی تحریم‌های ما همین‌جاست، یکی بحث مدل سنتی فروش نفت و یکی هم بحث سیستم‌های بانکی‌مان که از سویفت استفاده می‌کنیم و باید به فکر چاره باشیم. این یک توضیح مختصر در مورد تحریم‌های نفت و بانکی. الان بعد از اجرای فاز دوم تحریم‌ها، آمار می‌گوید که صادرات نفت ما سال قبل و قبل از اینکه ترامپ از برجام خارج شود، 2.2 تا 2.5 میلیون بشکه نفت در روز بود، الان فکر کنم رسیده است به زیر 700 هزار یا 600 هزار بشکه در روز، یعنی صادرات‌مان دارد پله به پله سقوط می‌کند. ما از اردیبهشت سال قبل تا الان داریم می‌گوییم آمریکا نمی‌تواند صفر کند صادرات نفت ایران، خب این روال را شما نگاه کنید، از 2.5 رسیدیم به 700 هزار بشکه، تازه بعضی‌ها می‌گویند کمتر، حتی به 500 هزار بشکه هم کاهش پیدا کرده. اگر این روند را نگاه کنیم می‌بینیم که آمریکا دارد قدم به قدم پیش می‌آید و اگر ما دیر بجنبیم در این قضیه واقعاً ممکن است صادرات نفت‌مان صفر شود. یک فکر اساسی باید کرد. یعنی اینکه مرتب همه جا بنشینیم و حرف‌های کلی بزنیم جواب نمی‌دهد و در بحث‌های عملیاتی هم باید راهکارهای خوبی را ارائه دهیم.


در بحث تحریم‌ها، بحث ارائه راهکار با دو سؤال مواجهیم. سؤال اول اینکه ما یک نفتی را داریم، می‌خواهیم چه کار کنیم. یک سؤال اینکه الان می‌خواهیم نفت را بفروشیم، چطور بفروشیم. اگر با سؤال اول بخواهیم به قضیه جواب بدهیم، بحث این است که اصلاً نباید خام‌فروشی نفت داشته باشیم، باید آن را وارد پالایشگاه کنیم، تولید فرآورده کنیم و فرآورده‌فروشی داشته باشیم، یعنی ارزش افزوده کنیم چون در ادامه توضیح می‌دهم که فروش فرآورده خیلی راحت‌تر است و اصلاً قابل تحریم نیست.


سؤال دوم را بخواهیم پاسخ دهیم، بحث اینکه مدل سنتی فروش نفت پاسخگو نیست. بعد از یک‌سری ابزارهای نوین، مثل فروش نفت در بورس. مثل ارتباط‌گیری سفارتخانه‌ها با کشورهای خریدار نفت یا مثلاً یک‌سری لابی‌گری‌ها در این زمینه. شیوه کار، بحث پاسخ و سؤال دوم این است. دوماً ابزارهای‌مان را باید نوین کنیم. خیلی از جاهای مختلف دنیا هست که الان نفت را در بورس دارند عرضه می‌کنند و در بورس معاملات صورت می‌گیرد. حالا درست است که بورس، یک حجم خیلی زیادش بحث مرجعیت قیمت‌گذاری است اما همه‌اش این نیست، یک سازوکار خوبی است که ما بخواهیم نفت را عرضه کنیم و فروش برود. این طرح بحث من بود و در خدمت سایر دوستان هم هستیم.


سؤالی اینجا داریم که حضرت آقا بحث کاهش اتکا به نفت را دهه هفتاد گفتند، گفتند یک‌جوری باشد که بتوانیم در چاه‌های نفت را ببندیم. اواخر هم اصطلاحی داشتند که موقعی که من گفتم در چاه‌های نفت را ببندیم، بعضی‌ها مسخره کردند. منظور ما این بود که دیگر وابسته نشویم، هر موقع خواستیم خودمان کم کنیم. جنبش دانشجویی در این زمینه وارد شده است؟


- حسین حیدری هستم از بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس. اگر بخواهم به سؤال شما به صورت کلی جواب داده باشم، همان‌جور که آقای حسینی هم مطرح کردند، بحث مقابله با تحریم، بحث مطالبه‌گری کلام حضرت آقا نیاز به یک شناخت و یک عقبه‌ای دارد که آن شناخت منتج به نتیجه‌ای باید بشود. حضرت آقا سالیانی است دارند مطرح می‌کنند که ما باید از فروش نفت خام فاصله بگیریم و اقتصادمان را از نفت نجات بدهیم. منتهی وقتی می‌آییم بدنه را بررسی می‌کنید می‌بینید که یک اعتقاد ضعیفی در قضیه نسبت به این موضوع وجود دارد و اگر نقش جنبش دانشجویی در این قضیه را بخواهیم اعلام کنیم، جنبش دانشجویی وظیفه‌اش مطالبه‌گری است. مطالبه‌گری باید انجام شود و مطالبه‌گری بعضاً تخصصی است. منتهی بعضی اوقات این مطالبه‌گری‌ها سمت و سویی سیاسی پیدا می‌کند که شکل و شمایل جالبی ندارد. اما جنبش دانشجویی در قضیه کاهش فروش نفت خام و فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی به نظر من انفعال خیلی بدی داشته در سالیان اخیر و خودش را درگیر مسائل روزمره‌ای کرده که بعضاً شاید خیلی مهم هم نباشد و خودش را به مسائل اصلی مثل همین بحث کاهش فروش نفت خام ارتباط نداده و درگیر نکرده.


در راستای بحث کاهش فروش نفت خام، بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس سال گذشته کارگروهی را تشکیل داده‌اند مبنی بر کارگروه مقابله با تحریم‌ها. بنای‌مان بر این شد که ابتدا برای مقابله با تحریم‌ها باید شناخت داشته باشیم. لذا شروع کردند به آسیب‌شناسی تحریم و شناخت تحریم و بعد امیدواریم که این منتج شود به بحثی تخصصی که بتوانیم برای مقابله با تحریم‌ها راهکاری عملی ارائه دهیم. این کار تا یک جای خیلی خوبی پیش رفت و تحریم‌های اصلی، تحریم‌های بانکی و نفتی در آن کارگروه، تخصصی بحث شد و یک‌سری راهکارهای اولیه بررسی شد و راهکارهای موجود و آن بحث‌هایی که سالیانی است در کشور دارد انجام می‌شود و توجهی به آنها نمی‌شود و بعضاً خیلی راهکارهای مناسبی هستند، آنجا طرح شد و بنا شد آن کارگروه یک مطالبه‌گری کلی در خصوص آن مباحث انجام دهد.


اکبریان


- علیرضا اکبری هستم، عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی مالک اشتر و دانشجوی رشته مهندسی شیمی. بحث تشکل‌های دانشجویی، هم بسیج دانشجویی، هم انجمن‌ها و تشکل‌های مختلف واقعیتش این است که باید اولاً یک رصد دقیقی داشته باشند از بحث‌های مختلف و با توجه به نیروهایی که دارند، کارگروه‌های مختلف تشکیل شود و به‌فرض در زمینه فرهنگ، در زمینه اقتصاد، در زمینه مسائل اجتماعی و جاهای مختلف بدانند که دقیقاً چه چیزی را از چه کسی مطالبه کنند. این حالا متفاوت است با بحثی که پیش می‌آید که تشکل‌های دانشجویی نباید تخصصی وارد این موضوع شوند، این درست است اما بالاخره باید یک‌سری کلیات و یک‌سری حتی جزئیاتی که نیاز است را بدانند و بدانند که الان دقیقاً مشکل کار کجاست و از چه کسی باید مطالبه کنند. خیلی وقت‌ها در زمینه‌ای نه درست است و نه اصلاً وقتش است که دانشجویی که قرار است مطالبه‌گری کند، ریز شود روی موضوعی؛ ولی می‌تواند از کارشناسان مختلف، از افراد دغدغه‌مند اینها را بپرسد و روی موضوع کاملاً مسلط شود و مطالبه کند. برای مثال قضیه IPC را بخواهیم بررسی کنیم، بحث‌های قراردادهایی بود که بسته شده بود و قرار بود اتفاق بیفتد، یک‌سری آفت‌هایی برای نفت و آینده کشور داشت. اما تشکل‌های دانشجویی با رصد کردن دقیق موضوع و ارتباط گرفتن با افرادی که در این زمینه تخصص و دغدغه داشتند، توانستند مطالبه‌گری‌شان در این زمینه را به نتیجه برسانند. این موضوع مهمی است که تشکل‌های دانشجویی می‌توانند به این موضوع توجه کنند و مطالبه‌گری‌شان را به ثمر برسانند.


کار ویژه‌ای داشتید؟


- با توجه به اینکه دانشجوی ارشد هستم، به نظر بنده کار دانشجویی به دو بخش تقسیم می‌شود، یکی در زمان کارشناسی است و یکی زمان کارشناسی ارشد. زمان کارشناسی، مطالبه‌گری حالت گسترده‌تری دارد. یعنی اینکه در زمینه‌های مختلف با یک دید به نسبت کم‌عمق‌تر وارد می‌شوید و جاهای مختلف را مطالبه‌گری می‌کنید اما زمان ارشد با توجه به رشته تحصیلی که دارید یک‌مقدار تخصصی‌تر باید وارد جزئیات بشوید. یعنی هر کسی به فرض رشته مهندسی نفت است، رشته مهندسی شیمی است، رشته برق است، رشته مدیریت، هر چیزی، تشخیص بدهند که گسترده این رشته‌ای که اینها دارند تحصیل می‌کنند در چه زمینه‌هایی می‌توانند ورود کنند و یک‌مقدار تخصصی‌تر به موضوعات نگاه کنند که البته این در تناقض با آن نیست که به موضوعات دیگر روز مثل FATF یا برجام ورود نکند. اما می‌توان در مقطع ارشد با این دید ورود کرد. حالا بنده در زمینه فروش نفت و بحث عرضه نفت در بورس تحقیقاتی را انجام دادیم و مطالعاتی کردیم و اگر توانسته باشیم گزارشاتی را نوشتیم و در این موضوع ورود پیدا کردیم با توجه به رشته‌ای که داشتیم مهندسی شیمی و بحث نفت و ... که این راهکار را بیان کنیم و مشخص کنیم به عنوان یک تشکل دانشجویی و به عنوان دانشجویی که دغدغه‌مند است نسبت به فروش نفت و تحریم‌های نفتی و از این طرح و راهکاری که دولت ارائه کرد حمایت کردیم و حتی بعضی جاها مطالبه کردیم که این روند مثلاً اینجایش باید اصلاح شود. به فرض مثلاً نفت اگر دارد در بورس عرضه می‌شود اگر ریالی تسویه شود بهتر است. به‌هرحال این یکی از تجربیاتی بود که اتفاقاً تجربه خوبی هم بود در زمینه بحث فروش نفت و بحث تحریم‌هایی که الان با آن روبه‌رو هستیم و به هر حال الان توانستیم یک مطالبه‌گری انجام دهیم و تا آنجایی که دیدیم آن چیزهایی که مورد نظرمان بود هم در یک بخش‌هایی‌اش اثرگذار شد و مثلاً ابتدائاً عرضه نفت ما در بورس به صورت ریالی تسویه نمی‌شود و قرار بود ارزی پول را بدهند. با همان مطالبه‌گری که انجام شد که البته نظر افراد مختلفی بود نه اینکه فقط ما این حرف را زده باشیم، این باعث شد نفتی که در بورس عرضه می‌شد با توجه به تحریم‌ها، گزینه تسویه ریالی هم به آن اضافه شود که اگر کسی خواست نفت را بخرد، بفروشد، پولش را به هر طریقی توانست به ریال تبدیل کند و اینجا بیاید با بانک مرکزی تسویه کند که از آن نظام و ساختار تحریمی آمریکا در امان باشد.


آیا اراده‌ای برای کاهش اثرات تحریم در وزارت نفت داریم می‌بینیم؟


- من در مباحثم دقیقاً همین قضیه هست. این اراده وزارت نفت منتهی صبر کنید اول ما راهکارها را ارائه دهیم ببینیم وزارت نفت در قبال این راهکارها چه موضعی گرفته. همان‌طور که گفتم یک بحث عرضه نفت در بورس و راهکارهای نوین است که ما نفت را چگونه بفروشیم، یک بحث این است که ما اصلاً نفت را چه‌کار کنیم؟ ببریم به پالایشگاه تبدیل به فرآورده کنیم و فرآورده بفروشیم. در قضیه اول که عرضه نفت در بورس است، مسئله را ما این‌جوری تعریف می‌کنیم. الان تحریم‌های نفتی شده، صادرات نفت ما یک افت شدیدی داشته و وزارت نفت هم یک توان محدودی دارد برای فروش نفت کشور. اگر ما در داخل کشور یک‌سری بخش‌ها و شرکت‌های خصوصی داشته باشیم که بتوانند بیایند در یک سازوکار شفاف و ضابطه‌مند نفت ایران را بخرند و به لطایف‌الحیلی بفروشند و صادر کنند، آیا چنین راهکاری را باید اجرا کنیم یا نه؟ ما می‌گوییم بله. یعنی ممکن است در این شرایط تحریمی یک‌سری بخش‌های دیگری وجود داشته باشند بتوانند نفت را بخرند و فروشند. خب ما چرا نباید از این ظرفیت استفاده کنیم؟ بیاییم دقیقاً در یک سازوکار رقابتی، شفاف، ضابطه‌مند تدوین کنیم برای‌شان بگوییم مثلاً هفتگی این‌قدر نفت را در بورس عرضه می‌کنیم، شما بروید طبق این ضابطه نفت را بخرید و بفروشید. این یک راهکار بود. یعنی ما بیاییم از هر ابزاری که داریم، از هر شرکتی، هر فعال حوزه نفت که بتواند نفت را بخرد و بفروشد استفاده کنیم. این نوع کار بعد از فراز و نشیب‌های بسیاری که در ادامه می‌گویم، به ثمر نشست و نفت دارد عرضه می‌شود ولی برای اینکه فروش برود و بازار نفت شکل بگیرد نیاز به یک‌مقدار صبر و حوصله است. یعنی این‌جور نیست که آمریکا مثلاً بیاید 10 سال روی تحریم‌های نفتی ایران کار کند و ما یک عرضه نفت در بورس داشته باشیم و مثلاً در یکی دو ماه کلاً قضیه را جمع کنیم برود. ما هم قطعاً باید همان‌قدر زمان بگذاریم، کما اینکه باید پنج سال پیش، 10 سال پیش باید شروع می‌کردیم به این کارها، از سال 91 باید شروع می‌کردیم به این کارها، ولی برجام که اتفاق افتاد، آن بخش‌های خصوصی که سال 91 به ما کمک کردند و در صادرات فراورده و صادرات نفت به ما کمک کردند و وارد این حوزه شدند را در واقع دور انداختیم و الان که دو مرتبه تحریم شدیم، باز رفتیم و دست به دامان این بخش‌های خصوصی شدیم که باز برای ما نفت و فرآورده و نفت کوره بفروشید ولی الان دیگر حتی همان بخش‌های خصوصی که قبلاً همکاری می‌کردند، دیگر همکاری نمی‌کنند. می‌گویند از کجا معلوم که ما بیاییم نفت را بفروشیم، دوباره برای ما پرونده‌سازی نشود و دوباره برای ما ناامنی ایجاد نشود و ما را دستگیر نکنند.


یا از کجا معلوم که ما برویم در بازارهای خارجی برای خودمان بازاری پیدا و ایجاد کنیم، بعد که مثلاً یک سال بعد دوباره تحریم‌ها لغو یا تعلیق شد، دوباره وزارت نفت ما را از این قضیه نیندازد بیرون و نگوید که شما دیگر بروید کنار و دیگر خودمان می‌توانیم نفت بفروشیم. یعنی در قضیه بورس انرژی نیاز به یک ثبات بازار است و وزارت نفت باید واقعاً حسن نیتش را در این قضیه نشان دهد.


در بحث دوم که بحث پالایشگاه بود، ما بحث دیگری را مطرح کردیم و آن اینکه ما اصلاً خام‌فروشی نفت نباید داشته باشیم. اینکه ما ماده خام صادر کنیم که خیلی کار مسخره‌ای است. ما باید بیاییم اصلاً زمینه بازی را تغییر دهیم، بگوییم الان شناسایی نفت خیلی راحت است و به‌راحتی تحریم می‌شویم، بنابراین نفت را به فرآورده تبدیل کرده و فرآورده را می‌فروشیم. این راهکار اصولی‌تر است. صادرات فرآورده هم از نفت خیلی راحت‌تر است. یعنی هم حجم محموله‌هایش خیلی کوچک‌تر است و هم تعدد خریداران وجود دارد. مثلاً اگر 43 پالایشگاه خاص فقط نفت ایران را می‌خرند، در بحث فرآورده این آمار می‌رود روی یک هزار مورد. کلی شرکت است که همه خریدار فرآورده هستند. شیوه صادراتش هم فرق دارد. در بحث نفت فقط می‌توانیم با نفتکش‌های یک تا 2 میلیون بشکه‌ای نفت را صادر کنیم ولی در بحث فرآورده با ماشین‌های بزرگ یا با کشتی خیلی راحت‌تر فرآورده فروش می‌رود. بحث فاصله از مقصد هم هست. اگر نفت را بخواهیم بفروشیم باید ببریم شرق آسیا، چین، هند ولی اگر بخواهیم فرآورده را بفروشیم حالا آقای حیدری توضیح می‌دهند، همین بازارهای منطقه‌ای، کشورهای همسایه ما، کلی ظرفیت است که بخواهیم به همین عراق، به افغانستان، به پاکستان و به همین‌ها بخواهیم بدهیم و به‌شدت نیازمند فرآورده هستند. یعنی اگر زمینه بازی را تغییر دهیم این قضیه خیلی راحت‌تر است. منتهی ساخت پالایشگاه این‌جور نیست که شما بخواهید الان در یکی دو ماه جمعش کنید و بگویید تمام شد دیگر. حالا راهکارهای کوتاه مدت را هم می‌گویم ولی راهکارهای اصولی الان این است که اولاً تنوع‌سازی در صادرات نفت داشته باشید، دوماً اصلاً زمینه بازی را تغییر دهید و بروید به سمت پالایشگاه سازی و صادرات فرآورده.


در بحث پالایشگاه‌سازی هم سه‌تا موضوع فناوری، نیروی انسانی و تأمین مالی مطرح است. ساخت پتروپالایش ستاره خلیج فارس، قشنگ ثابت کرد که ما در هر سه بُعد می‌توانیم از پسش بربیاییم و کارها را انجام دهیم منتهی بحثی که الان اینجا مطرح است، بحث تأمین مالی است. یعنی ستاره خلیج فارس هم که ساختنش 15 سال طول کشید، روی بحث تأمین مالی‌اش گیرهایی وجود داشت. ما اگر بخواهیم به پالایشگاه‌سازی روی بیاوریم، اگر مشکل تأمین مالی را حل کنیم، این کار به راحتی امکان‌پذیر است و می‌توانیم طی چهار سال پالایشگاه‌سازی را انجام داده و نفت را به فرآورده تبدیل کنیم.


 


آقای حیدری.


- من اگر بخواهم بحث آقای حسینی را ادامه دهم به نظرم یکی از مطالباتی که در شرایط فعلی دانشجویان می‌توانند از مسئولان داشته باشند، فارغ از بحث تحریم‌ها، یک‌مقدار از بحث تحریم‌ها بیاییم بالاتر، بحث هدایت نقدینگی افسارگسیخته‌ای است که در جمهوری اسلامی شاهد آن هستیم. در شرایط فعلی حدود 2 هزار هزار میلیارد تومان نقدینگی داریم که این نقدینگی اگر به سمت یک بازار مولد هدایت شود، آثار و برکات بزرگی خواهد داشت و الان داریم می‌بینیم که این هدایت نقدینگی به هر سمتی هجوم می‌آورد، آن سمت را با خاک یکسان می‌کند. بعضی اوقات می‌رود سراغ بانک‌ها، گاهی اوقات می‌رود در بازار سکه و ارز، می‌زند به بازار مسکن، زده به بازار خودرو و مثل سیلی می‌ماند که می‌آید و همه چیز را با خودش می‌برد و کل اقتصاد کشور را دارد تحت‌الشعاع خودش قرار می‌دهد.


پس یکی از مطالباتی که جنبش دانشجویی می‌تواند داشته باشد هدایت نقدینگی به سمت بازارهای مولد است. یکی از پیشنهادهایی که صورت گرفته برای هدایت این نقدینگی، بحث ساخت پتروپالایشگاه‌ها با توجه به نقدینگی موجود در جامعه فعلی است. اگر این نقدینگی برود به سمت بازار مولد دو اثر ویژه برای ما خواهد داشت. اولین اثر ویژه هدایت نقدینگی که به سمت بازار مولدی به نام پتروپالایشگاه می‌رود، کاهش فروش نفت خام است که سالیانی است چه در کلام مقام معظم رهبری و چه در برنامه‌های بودجة‌ای که دارد می‌آید، خودشان اقرار بر این دارند که بودجه کشور ما وابسته به فروش نفت خام است منتهی هیچ اراده‌ای برای تغییر این روند مشاهده نمی‌کنید.


هر سال دارد اتفاقاتی می‌افتد منتهی آن اتفاقی که باید بیفتد و اقتصاد کشور را از وابستگی به فروش نفت خام نجات دهد، آن اتفاق نمی‌افتد.


دومین برکتی که هدایت نقدینگی برای ما خواهد داشت، در شرایط فعلی و شرایط تحریمی است که ما بیاییم پتروپالایشگاه بسازیم به‌عنوان یک زیرساخت، نفت خام‌مان را تبدیل کنیم به فرآورده‌ای که قابل تحریم نیست و یا اگر قابل تحریم است، شرایطش با نفت خام فوق‌العاده متفاوت است که هدایت نقدینگی اگر به سمت پتروپالایشگاه برود و پتروپالایشگاه ارزش افزوده ایجاد کند، قابل تحریم نخواهد بود.


این نکته واضحی است که فروش نفت خام اگر تبدیل شود به ارزش افزوده و برود به پالایشگاه‌سازی ما از یک بشکه نفت خام حدود 6 برابر ارزش افزوده تولید خواهیم کرد و اگر حتی این 6 برابر برود به پتروشیمی‌ها، این 6 برابر بعضاً تبدیل می‌شود به ده‌ها برابر یا صد برابر ارزش افزوده که عدد کمی نیست و می‌تواند در شرایط فعلی تحریم‌ها خیلی به کشور کمک کند.


بحث دیگر ساخت پترو پالایشگاه‌ها بحث استغال‌زایی است که در حوزه‌های خیلی گسترده‌ای وارد می‌شود، نظیر شرکت‌های دانش‌بنیان، شرکت‌های قطعه‌سازی شامل پمپ، کمپرسور و قطعه‌هایی از این دست و باعث می‌شود که کشور به یک خودباوری و رشد تکنولوژی برسد که بتواند با آن رشد تکنولوژی نیازهای آینده خودش را برطرف کند.


آقای اکبری - چند محصول می‌توانیم به‌جای نفت خام تولید کنیم، امکانش هست که صرفه اقتصادی داشته باشند چون بعضی از پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌های ما هم زیان‌ده هستند.


- واقعیتش روی بحث پتروشیمی و پالایشگاه زیاد ریز نشده‌ایم و آقای حسینی بیشتر در آن مورد صحبت می‌کنند، بنده روی نفت خام کار کرده‌ام. در بحث نحوه فروش نفت، صحبت‌های آقایان حسینی و حیدری صحبت‌های درستی است که به‌هرحال ما باید از حالت خام‌فروشی بیرون بیاییم. نه فقط در بحث نفت، در هر چیز دیگری، حتی در بحث خاک و سنگ، در این موارد هم داریم همین‌جور معادن‌مان را مفت و مجانی می‌دهیم بیرون بدون اینکه هیچ ارزش افزوده‌ای در آنها داشته باشیم. اما در شرایط فعلی با توجه به بودجه سال 98 که تصویب شده، بودجه برمبنای فروش یک میلیون و نیم بشکه نفت در روز بسته شده و کمتر از این مقدار ما را با کسری بودجه‌های مختلفی مواجه می‌کند و قبل از اینکه برویم به سمت پالایشگاه و آنها را گسترش دهیم که چندین سال طول خواهد کشید (در کمترین حالت چهار سال) تا به حالت ایده‌آل در زمینه پالایشگاه برسیم، در این برهه باید بتوانیم فعلاً نفت‌مان را بفروشیم و این یک نکته اساسی است اما فروش نفت ایران تا قبل از اینکه بحث بورس نفت راه بیفتد مطلقاً در دست وزارت نفت بوده، یک بدنه سنگین دولتی که بدون هیچ‌گونه انعطاف‌پذیری و بدون هیچ تحرکی که از روش‌های مختلفی نفت را بفروشند مواجه بوده، امور بین‌الملل شرکت ملی نفت می‌نشسته، تلفن زنگ می‌زده، سفارش می‌گرفتند و نفت را می‌فروختند.


مسلماً در شرایط تحریم وقتی که شما به تعداد معدودی کشور مثل ژاپن، کره، چین، هند و چند کشور اروپایی نفت بفروشید، تحریم‌پذیری طبیعتاً راحت است. خلاصه‌ای از تحریم‌های نفتی آمریکا بگویم، آمریکا در سال 90 آمد خریداران نفت ایران را تحریم کرد. بعد از آن در چهار بخش دیگر آمد تحریم‌هایش را به‌اصطلاح هوشمند کرد. اولاً آمد در بحث قراردادهای نفتی ما وارد شد و قراردادها را رصد کرد و اینها را مورد بررسی قرار داد و اگر قراردادی بسته می‌شد می‌توانست آن کشور خریدار را مورد تحریم و بازخواست قرار دهد. ایران توانست در این زمینه قراردادهای سوری و قراردادهای با سندهای مختلف جعل کند و نفت را بتواند بفروشد.


موضوع بعدی که بحث حمل و نقل نفتکش‌ها بود که آنجا هم رصد می‌کردند که نفتکشی می‌آید و می‌خواست به بندری رفته و تسویه کند، آنجا مورد بررسی قرار می‌گرفت که ایران توانست از طرق مختلف این بحث را هم دور بزند. حالا نفتکش در کشور دیگری ثبت می‌کردند و عملیات ship to ship انجام می‌دادند، نفتکشی از ایران بار می‌گرفت و نفت را وسط دریا به نفتکش دیگری منتقل کرده و از آن طریق نفت را می‌فروختند.


موضوع بعد در بحث بیمه بود که به‌هرحال هر نفتکشی که از ایران نفت می‌خرد باید بیمه شود. ایالات متحده هم آمد و شرکت‌های بیمه‌ای که بیشترشان انگلیسی و آمریکایی بودند را موظف کرد که نفتکش‌های ایران را بیمه نکنند که ایران توانست یک شرکت بیمه‌ای در ایران ثبت کرده و نفتکش‌های خود را بیمه کند. تا اینجایش ایران توانست تحریم‌ها را عملاً دور بزند. اما در بحث بانکی که ایران وارد شد، عملاً ایران می‌توانست نفت را بفروشد اما نمی‌توانست پولش را برگرداند و آنجا بود که ایران ضربه خورد و دلیلش هم این بود که باید از سیستم بانکی سویفت استفاده می‌شد که در بحث‌های ارزی نیاز بود و ایران عملاً در این زمینه نتوانست کاری کند و فروش نفتش با مشکل مواجه شد.


اما راهکاری که جدیداً مورد بررسی است، بحث عرضه نفت در بورس است. یعنی آن بحث سنتی فروش نفت که امور بین‌المللی شرکت نفت که خودش مستقیماً نفت را می‌فروخت، بخش خصوصی داخلی وارد شوند، نفت ایران را بخرند و بتوانند با توجه به انعطاف‌پذیری که دارند آن نفت را به فروش برسانند. عرضه نفت در بورس چند مزیت دارد، یکی بحث تسویه ریالی است که آنجا صورت می‌گیرد. در گذشته روال بر این بود که نفتی که به کشوری فروخته می‌شد، بهایش باید به ارز پرداخت می‌شد و ارزی که باید به حساب بانک مرکزی در یک کشور خارجی ریخته می‌شد، آنجا مورد تحریم واقع می‌شد اما آپشن جدیدی که در موضوع عرضه نفت در بورس قرار داده‌اند، بحث ریالی بودن تسویه است. یعنی هم می‌توانند ارزی تسویه کنند و هم می‌توانند ریالی تسویه کنند. به این صورت که بخش خصوصی ایرانی یا خارجی، ابتدا 6 درصد از مقدار نفتی که قصد خرید آن را دارد به‌صورت ریالی واریز می‌کند، در مزایده بورس شرکت کرده و نفت را می‌خرد و آن نفت را به هر کشوری که دلش خواست می‌تواند بفروشد و ارز حاصله از فروش نفت را با توجه به انعطاف‌پذیری که دارد، مثلاً با تاجرهای مختلف ایرانی و خارجی وارد تعامل شود، ارز را به یک تاجر بدهد، ریال بگیرد و آن ریال را به حساب بانک مرکزی داخل ایران واریز کند. آن تاجر هم برای مثال قصد خرید اجناسی را برای نیاز کشور دارد یا هر کار دیگری که دارد، می‌تواند آن ارز را بگیرد و کار خود را انجام دهد. این عملاً دور زدن همان سیستم بانکی است که قبلاً از طریق رصد شدن آن سیستم در بحث تراکنش‌های بانکی و سویفت، ضربه خوردیم. تسویه ریالی عملاً بحث تحریم‌های بانکی را بی‌اثر می‌کند.


این تسویه ریالی به دو مدل انجام می‌شود. یکی اینکه بخش خصوصی داخلی نفت را بخرد و دیگر اینکه بخش خصوصی خارجی خریدار نفت باشد. بخش خارجی می‌تواند از طریق کانال‌ها و اصطلاحاً حساب‌های تراستی که وجود دارد این نفت را بخرد اما نکته دیگرش اینکه بخش خصوصی می‌تواند نقش یک نماینده و ایجنت را برای خریدار خارجی ایفا کند. خریدار خارجی به‌هرحال اگر بخواهد ارزی نفت ایران را خریداری کند موجب تحریم شدنش می‌شود اما با توجه به تعاملاتی که سرمایه‌گذاران داخلی دارند می‌توانند یک نمایندگی برای خریداران نفت ایران باشند در خارج از کشور، ریالی اینجا نفت را بخرند، نفت را به آنها بدهند، ارزش را از طریق کانال‌های بانکی مختلف از آنها بگیرند.


مزیت‌های بورس را اگر بخواهم بگویم در حالت کلی یکی اینکه مقصد فروش آزاد است. محموله‌هایی که در بورس می‌توانند بخرند محموله‌های کوچکی است. قبلاً به این‌صورت بود که مثلاً محموله‌های 500 هزار تا یک میلیون بشکه‌ای باید از وزارت نفت می‌خریدند اما الان این رقم به 35 هزار بشکه رسیده است. طبیعتاً همین که حجم محموله کوچک شود یک ساختار مویرگی را به‌وجود می‌آورد و تعداد نفتکش‌های کوچک 35 هزار بشکه‌ای مختلف، عملاً تحریم‌پذیری اینها را در بحث حمل و نقل و بحث‌های مختلف دیگر، سخت‌تر می‌کند. نکته دیگر ورود آسان است. قبلاً این‌گونه بود که شرکت ملی نفت سابقه آن خریدار نفت را درمی‌آورد و بررسی می‌کرد که آیا پالایشگاه معروفی است و سابقه خرید نفت دارد یا ندارد اما الان همین‌که شما یک تضمین معتبری بدهید که می‌توانید نفت را بخرید، آن 6 درصد و بعد هم آن تضمین ریالی که باید گذاشته شود 106 درصد از آن حجم محموله که می‌خواهید نفت را بخرید باید تضمین بگذارید نزد بانک‌های مورد اعتبار شرکت ملی نفت و نفت را خریداری کنید ببرید بفروشید که اگر توانستید نفت را بفروشید، مبلغ را تسویه کرده و ضمانت را برمی‌دارید، اگر هم نتوانستید این ضمانت نقد می‌شود و پول نفت برمی‌گردد به حساب بانک مرکزی و شرکت ملی نفت و عملاً جلوی هرگونه فساد را هم می‌گیرد. یکی هم بحث این است که به‌هرحال در شرایط تحریم فروش نفت با هزینه‌هایی روبه‌رو است و شرکت ملی نفت عملاً موظف است یک‌سری تخفیف‌هایی را در بحث نفت بدهد. قیمتی که در بورس شکل می‌گیرد، قیمت مناسبی است که سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی را ترغیب می‌کند که از ایران نفت را بخرند. به‌هرحال آن تخفیف‌ها یک‌جور تخفیفی است که عملاً اعلام شده و رسانه‌ای می‌شود که این‌قدر با تخفیف داریم نفت را در بورس عرضه می‌کنیم. قبلاً این‌جوری اعلام نمی‌شد و این خودش خریداران را ترغیب می‌کند که نفت را در بورس خریداری کنند.


این راهکار مناسبی بود که در بحث فروش نفت مورد توجه قرار گرفته بود که می‌تواند فروش نفت ایران را نه در کوتاه مدت، اما آنها چندین سال نشستند بحث تحریم‌ها را ساختارمند و هوشمند کردند، ما هم باید یک فرصت مناسب بدهیم به این بحث عرضه نفت در بورس. اینکه بخش خصوصی بیاید و اصلاً وارد چرخه اقتصاد و فروش نفت شود و در یک حالت بلند مدت چند ساله اگر این روند عرضه نفت در بورس استمرار داشته باشد، مثلاً یک سال، دو سال، سه سال، وقتی این امر در کشور جا بیفتد، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی ببینند که با ورود آسان می‌توانند بیایند و نفت را بخرند، طبیعتاً در چندین سال آینده حتی شاید کل نفت ایران از طریق بورس فروش رود و می‌تواند جای خوبی برای فروش نفت باشد و حرکت خوبی باشد در تقابل با تحریم‌های نفتی که آمریکا علیه ایران ایجاد کرده است.


************* میزگرد 2 *****************


راه‌های جایگزین فروش نفت را بفرمایید.


- امیرحسین اعزازی هستم، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر عضو دفتر تحکیم.


شاید در نگاه اول این‌طور تصور شود که این دو راه حل دارای تعارض منافع هستند؛ بحث عرضه نفت در بورس، بحث خام‌فروشی نفت است که صادرات نفت خام را بیاوریم در بورس. بحث پتروپالایشگاه اشاره به این دارد که نفت خام صادراتی‌مان، ظرفیتی که وجود دارد و صادر می‌شود، توانش هست که با توسعه پالایشگاه‌ها در داخل کشور بتوانیم این نفت را بیاوریم به پالایشگاه‌های داخل کشور و نیاز به صادراتش نباشد و حتی در این طرح آمده که می‌شود حتی نیازی به صادران نفت خام انجام دهیم و اصلاً خام‌فروشی نداشته باشیم و همه را در داخل کشور از طریق پالایشگاه‌ها به مواد با ارزش افزوده بالاتر تبدیل کنیم که این امر مطالبه رهبری هم هست که بحث خام‌فروشی ضربه می‌زند و یک‌جور حراج ثروت ملی است.


بحث عرضه نفت در بورس در این قضیه به عنوان یک راه‌حل کوتاه مدت به آن توجه داریم و بخش عظیمی از درآمدهای خودمان از طریق صادرات نفت خام است و این به عنوان یک راه‌حل کوتاه مدت است که نفت‌مان را در بورس عرضه کنیم و قطعاً راه حل پایدارتر برای آینده کشور ما توسعه پالایشگاه‌ها است ولی فاصله زیادی داریم تا پالایشگاه‌های‌مان ظرفیت مازادی که داریم و صادر می‌کنیم را به مواد با ارزش افزوده تبدیل کنند.


این را باید ابتدا اشاره می‌کردم چون ممکن است تعارض برداشت شود، باید گفت که این راه حل کوتاه‌مدت ماست و راه‌حل بلندمدت همان توسعه پالایشگاه‌هاست که سودآوری بیشتری برای کشور دارد، می‌تواند زنجیره اشتغال و ارزش افزوده را تکمیل کند. ما بزرگ‌ترین مجموعه ذخایر نفت و گاز دنیا را به اذعان منابع بین‌المللی داریم و این‌طور انتظار می‌رود که بخش عظیمی از اشتغال کشورمان در همین حوزه زنجیره نفت باشد و در محدوده پالایشگاه و پتروشیمی تا تولید مواد اولیه صنایع پایین‌دستی‌تر. یعنی بعد از پتروشیمی، موادی که در پتروشیمی تولید می‌شود، مواد اولیه بسیاری از صنایع ماست، صنایع پلاستیک و صنایع مختلف نسجانی صنایع مرتبطی هستند که می‌توانند از این فرآورده‌ها استفاده کنند و اشتغال عظیمی از این طریق ایجاد می‌شود.


نظرتان را در مورد بحث اراده وزارت نفت بفرمایید.


- دو راهکار مطرح شده است، یکی بحث عرضه نفت در بورس و دیگری بحث پتروپالایشگاه‌هاست اما اینکه چرا این راهکارها در این چند ساله اخیر مطرح شد؟ حالا از اول انقلاب هیچ، اما چرا از بعد از تحریم‌های 91 این قضیه پیگیری نشده است؟ مشکل اصلی کار دقیقاً تفکر حاکم بر وزارت نفت است. یعنی تفکری است که خام‌فروشی را افتخار می‌داند. ریشه داستان شخص وزیر و همکارانش در وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران است. الان در همین قضیه عرضه نفت در بورس، این داستان تقریباً از شهریور یا مرداد سال قبل در فضای رسانه‌ای و کارشناسی مطرح شد، اظهارات اشخاص نزدیک به وزارت نفت و شخص وزیر نفت این بود که این راهکار اصلاً بازار و شرکت ملی نفت را خراب می‌کند یا اصلاً شدنی نیست و بخش خصوصی نمی‌تواند چنین کاری کند یا اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، بابک زنجانی‌ها تکرار می‌شود که هیچ‌کدام اینها کارشناسی نبوده و بیشتر شاید همان انحصارطلبی وزارت نفت بوده که مانع می‌شده نفت کشور در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد و اینها بخواهند نفت را بفروشند. به این قضیه باوری وجود نداشته که نفت را در اختیار شرکت‌های خصوصی بگذاریم تا آنها به تجارت نفت اقدام کنند. نه، اصلاً و ابداً چنین داستانی وجود نداشته.


مثلاً زنگنه در رابطه با همین مسئله عرضه نفت در بورس گفته «بخش خصوصی اگر از بورس نفت بخرد، احتمال تحریم شدنش خیلی بیشتر از این است که خودش بیاید و مستقیماً با وزارت نفت ببندد. یعنی اگر بیاید درون اتاق تاریک نفت را بخرد، احتمال تحریم شدنش کمتر است.» وقتی یک بازار جدید شکل گرفته، شما باید به بخش خصوصی اطمینان بدهی که این بازار ثبات دارد و ایمن است اما شما می‌آیید و چنین اظهارنظری می‌کنید، یعنی چی؟! یعنی بخش‌های خصوصی نیایید و از بورس نخرید! تحریم می‌شوید!


از طرف دیگر می‌گوید که عرضه نفت در بورس نیاز به زمان دارد. یعنی یک اظهارنظر موافق، یک اظهارنظر مخالف، پشت سر هم! تناوبی مرتب این امر دارد اتفاق می‌افتد و یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ! حالا شما خودتان را جای بخش خصوصی بگذارید، با آن تجربه گذشته عرضه نفت در آن سال آقای حجازی این قضیه را توضیح دادند خیلی خوب است و با آن کارهایی که وزارت نفت در دوره قبلی تحریم‌ها با بخش خصوصی کرذ و این اظهارنظرهای وزیر نفت که دارد مرتب تناوبی به چپ و راست می‌زند!


قطعاً این‌جوری این راهکار به ثمر نمی‌نشیند، بعد اینکه حمایت هم نمی‌شود! یعنی وزارت نفت باید فعالانه عمل کند، با کشورهای مختلف صحبت کند، مشوق‌هایی بگذارد، به‌هرحال زبان دیپلماسی اینجا به‌کار می آید! وقتی این کارها را نکنیم، مثلاً حالا نفت را در بورس عرضه کنیم، چه کسی نفت می‌خرد؟! باید دنبال خریدار هم بگردیم در این قضیه. خب وزارت نفت اعتقاد ندارد، یعنی ما از همان مرداد ماه سال قبل که پیگیری می‌کردیم همه اظهارنظرها مخالف بود. حالا بعد از اینکه تصویب شد با پنبه خواستند سر قضیه عرضه نفت در بورس را ببرند.


بحث پتروپالایشگاه هم دقیقاً همین‌طور است ولی از بعد از انقلاب تاکنون فقط دو پالایشگاه ساختیم. واقعاً در این زمینه عملکردمان واقعاً افتضاح بود. عملکرد زنگنه که صفر بود و در ساخت پتروپالایشگاه هیچ کاری نکرد و اصلاً اعتقادش این بود، مصاحبه‌هایش را شما بخوانید، می‌گوید پالایشگاه سودده نیست و اصلاً به درد نمی‌خورد. یک دید خیلی کوتاه‌مدت و ساده‌انگارانه به این قضیه. اصلاً بحث استراتژیک را نگاه نمی‌کند، فقط بحث یک سود و زیان فوری و فوتی، مثلاً این کار را بخواهیم بررسی کنیم، الان فایده ندارد! اصلاً زنگنه بلندمدت را نگاه نمی‌کند و مخالف ساخت پالایشگاه است. یک اظهارنظر اخیرش این بود که ما اگر مثلاً پالایشگاه هم بسازیم، تحریم فرآورده خیلی آسان‌تر از تحریم نفت است! این حرف اشتباه است. چه کسی گفته؟ همان دوره قبلی تحریم‌ها، بخش خصوصی فرآورده می‌فروخت. یعنی اصلاً فرآورده فروختن برای بخش خصوصی معضل نیست. همه شرکت‌های خصوصی می‌گویند شما هر چقدر LPG دارید ما برای شما می‌فروشیم و اصلاً مشکلی در این زمینه ندارند. منتهی وقتی اظهارنظر می‌کند به غلط که فروش فرآورده خیلی نسبت به فروش نفت سخت‌تر است در تحریم‌ها، یعنی ما نباید فرآورده‌فروشی کنیم و نباید پتروپالایشگاه بسازیم. یعنی نشان می‌دهد که وزارت نفت یک وزارتخانه سنگین و کُند و تنبل است که اصلاً هیچ کاری نمی‌کند، آقایان منتظرند که از یک کشوری به آنها زنگ زده شود که ما نفت می‌خواهیم و نفت را به آنها بفروشند. همین! بیشتر از این کاری نمی‌کنند.


آقای حیدری، جمع‌بندی مطالب‌تان را بفرمایید.


- در سؤال‌تان اشاره‌‌ای داشتید که پالایشگاه‌سازی آن‌قدرها هم که می‌گویند سوده‌ده نیست. این اظهارنظر خود وزیر نفت بوده. چند وقت پیش دوباره یک مصاحبه‌ای که در برنامه تلویزیونی از او گرفته بودند گفته بود که پالایشگاه‌سازی آن‌قدرها هم امر مقدسی نیست که ما بدویم دنبال پالایشگاه‌سازی. تکمیل صحبت‌های آقای حسینی به نظر من این است که نگاه کوتاه‌مدت و سیاسی به قضیه. می‌گویند چون پالایشگاه‌سازی احتملاً مدت‌زمان بهره‌برداری‌اش زیاد است و به این دولت نمی‌رسد پس فعلا کنسل! پس ما برویم سراغ راهکارهایی که به این دولت می‌رسد و ما می‌توانیم ربان را قیچی کنیم.


این حرف زنگنه را یک‌مقدار کارشناسی‌تر بحث کنیم که می‌گویند پالایشگاه‌سازی سودده نیست، بله، در شرایط فعلی با یک عقبه ذهنی نسبت به پالایشگاه‌های موجود در کشور دارد می‌گوید که پالایشگاه‌سازی آنچنان مقدس نیست و سودده هم نیست. چرا؟! چون پالایشگاه‌های ما ضریب پیچیدگی‌شان آن‌قدر پایین است و محصولاتی تولید می‌کنند که ارزش افزوده که هیچ، ارزش کاهنده دارند ایجاد می‌کنند. نفت کوره دارند تولید می‌کنند که قیمتش از خود نفت خام پایین‌تر است و وزارت نفت هیچ اقدامی یا هیچ برنامه‌ای برای تبدیل این نفت کوره به یک ارزش افزوده بهتری تا الان نداشته. حتی قانون‌هایی هم هست که می‌گوید از سال 2020 کلاً نفت کوره‌ها باید تعطیل شود و پالایشگاه‌ها نباید بیش از 10 درصد نفت کوره تولید کنند.


از این بحث من بگذرم. منتهی چرا پالایشگاه‌سازی سودده نبوده دو علت دارد. یکی اینکه در گذشته بعضاً قانون‌هایی تصویب شده که ما خوراک را با یک تخفیف خیلی بالایی به پالایشگاه بدهیم و از آن طرف دست پالایشگاه را برای فروش محصولاتش ببندیم. یعنی محصولاتی که پالایشگاه تولید می‌کند را خودمان بخریم، یک یارانه خیلی گزافی به آن پرداخت کنیم و آن را در داخل کشور توزیع کنیم و این باعث شده که پالایشگاه‌های ما در شرایط فعلی برای وزارت نفت ضررده باشند و سودده نباشند و وزارت نفت ترجیح می‌دهد که فروش نفت خام داشته باشد و نفت خامش را به ارزش افزوده تبدیل نکند.


اما اینکه وزارت نفت هیچ برنامه‌ای برای آینده کشور ندارد و اینکه آیا پالایشگاهی در دست ساخت دارد یا ندارد، بله، تصمیماتی گرفته شده منتهی آن‌قدر با عمل فاصله داشته که هیچ‌وقت منتج به نتیجه نشده است. مثالش پالایشگاه سیراف بوده، آناهیتا بوده تا یک بخشی، که اینها هیچ‌کدامش منتج به نتیجه‌ای که می‌خواستند نشده. حرف ما این است که وزارت نفت چرا یک رگولاتوری جدید را تنظیم نمی‌کند که این پالایشگاه‌هایی که می‌گوید سودده نیستند، سودده شوند. اصلاً تا حالا به این قضیه فکر کردند که ما یک رگولاتوری تنظیم کنیم، پیشنهاد این است، خوراک را با قیمتی که به خارجی‌ها می‌دهید، بدهید به پالایشگاه‌های داخلی. نه پالایشگاه‌های فعلی، از پالایشگاه‌های فعلی عبور کنید، پالایشگاه جدیدی اگر می‌سازید، خوراک را با همان قیمت خارجی بدهید به پالایشگاه داخلی و از آن طرف دست پالایشگاه را برای فروش باز بگذارید و خودتان خریدار محصولات پالایشگاه نباشید. از این طرف هم سود وزارت نفت تأمین می‌شود و هم یک زیرساختی در کشور درست می‌شود.


من دوست داشتم که اینجا بازار منطقه‌ای را توضیح دهم. آقای حسینی به سه مورد اشاره کردند، یکی تأمین سرمایه، بازار موجود در تبدیل فرآورده و تکنولوژی. من به آن دو بحث دیگر خیلی ورود نکنم، فقط یک اشاره کوچکی به بازار محصولات کنم. اینکه می‌فرمایند که اگر ما نفت خام را تبدیل به فرآورده کنیم، آیا می‌توانیم فرآورده‌مان را بفروشیم، مثل نفت خام سرمان نیاید، این‌قدر هزینه می‌کنیم برسیم به یک فرآورده‌ای بعد نتوانیم فرآورده با بفروشیم. یک مطالعاتی انجام شده و خیلی جالب است که بدانید در چهارتا کشور همسایه افغانستان، پاکستان، ترکیه و عراق، روزانه 150 میلیون لیتر فقط سه محصول بنزین، گازوئیل و نفت سفید مصرف می‌شود که اگر ما بتوانیم پالایشگاهی بسازیم که همین بازار منطقه‌ای را دریابیم می‌توانیم بارمان را در این شرایط تحریمی ببندیم.


به‌عنوان جمع‌بندی من گلایه‌ای بکنم از مجلس، همان‌جوری که رهبری هم در دیدارشان اخیراً فرمودند که این‌قدر طرح دارد می‌آید در مجلس آمریکا تصویب می‌شود بر علیه ایران و ایران را تحریم می‌کنند و مجلس انفعال دارد در این قضیه، به نظر من در قضایایی مثل پتروپالایشگاه‌سازی، این قدر دارند انفعال به خرج می‌دهند آقایان که طرحش رفته به مجلس و نوبت بیست‌وهشتم بود من تا چند وقت پیش که داشتم سرچ می‌کردم و هیچ اراده‌ای برای اینکه پاسخی کوبنده به این تحریم‌های نفتی آمریکا که مثل گلوگاهی است که آمریکا در دستش گرفته و دارد مرتب فشار می‌دهد، هیچ پاسخی به این تحریم‌ها ندادند و من واقعاً گلایه‌مندم و از جنبش دانشجویی مطالبه را دارم که این مطالبات را جدی از مجلس ما پیگیری بکنند.


؟؟؟


- در ادامه صحبت‌های آقای حیدری که بحث بازار منطقه‌ای را اشاره کردند، در عرضه نفت خام هم ما همین قضیه را داریم، بحث بازار. ما سال‌ها یعنی قبل از اینکه عرضه نفت در بورس داشته باشیم، سال‌ها امور بین‌الملل قرارداد می‌بستند با پالایشگاه‌های خارجی و قراردادها هم بلندمدت بود. در دنیا پالایشگاه‌ها ویژگی خاصی که داشتند این بود که نفت خام ایران را می‌خواستند پالایش کنند، برای همین باید یک‌سری ویژگی‌هایی مطابق آن در آن پالایشگاه ایجاد می‌کردند. در کل دنیا یک تعداد محدودی هستند که می‌توانند نفت خام ایران را به عنوان خوراک و ورودی پالایشگاه‌شان داشته باشند. یعنی یک‌سری مشتری‌های محدودی در این سال‌ها داشتیم که به دنبال قرارداد بلندمدت هم بودند از طریق شرکت ملی نفت و امور بین‌الملل و ما برای عرضه نفت در بورس این مشکل را در حال حاضر داریم.


عرضه نفت در بورس شاید سال‌ها قبل باید کلید می‌خورد، در دهه 80 مطالعاتش انجام شده بود و به مرحله‌ای رسیده بود ولی با یک‌سری کارشکنی‌هایی که از سوی خود شرکت نفت بود این اتفاق نیفتاد. اگر آن زمان ما می‌توانستیم بحث عرضه نفت در بورس را داشته باشیم و یک‌سری عرضه مداوم طی سال‌هایی که تحریم شدیدی نداشتیم ایجاد می‌کردیم، بازار نفت خام برای ما در جاهای دیگری هم ایجاد می‌شد. شما می‌توانستید از یک طریق دیگری، وقتی از طریق بورس بخواهید عرضه کنید، یک راهی باز می‌شود برای مشتریان جدید و مشتریان جدید هم به سمتی می‌رفتند که بتوانند بلندمدت از ایران بخرند. یعنی می‌رفتند پالایشگاه‌هایی با مختصات نفت ایران ایجاد می‌کردند. تغییراتی در بحث پالایشی‌شان ایجاد می‌کردند که می‌توانستند مشتری نفت ایران باشند. الان عرضه‌هایی که در بورس انجام می‌شود، مشکل اصلی‌اش این است که در بورس مشتریان جدید داریم و آن مشتریان قدیمی که توانمندی پالایش نفت ایران را داشتند دیگر خیلی در این بحث دخیل نیستند و آنها الان به دنبال این هستند که مطمئن شوند این عرضه‌ها همچنان ادامه دارد که بتوانند بازارش را برای خودشان ایجاد کنند چون مشتری جدید نیازمند زمانی است تا بتواند بحث‌های فنی‌اش را ایجاد کند. این تداوم عرضه می‌تواند در آینده مشتریان جدیدمان را برای ما ایجاد کند. اکثر مشتریان‌مان در حال حاضر کشورهای آسیایی هستند، کره جنوبی، چین و هند که این بحث معافیت خرید نفت خام هم که تمدید می‌شود به علت همین است که اینها پالایشگاه‌هایی دارند که مختصات نفت ایران فقط برای‌شان قابل استفاده است و به راحتی نمی‌توانند جایگزین جدیدی برای نفت ایران پیدا کنند و اینکه بخواهند بحث‌های فنی پالایشگاه‌های‌شان را تغییر دهند برای‌شان هزینه‌بر است و به خاطر همین دنبال این هستند که این معافیت‌ها تمدید شود تا بتوانند نفت ایران را بخرند.


از این طرف باید به بورس اشاره کنم که اگر بتوانیم طی چندین سال نفت خام را در بورس عرضه کنیم و مشتریان جدید مطمئن باشند که راهکاری برای خرید نفت ایران از این طریق دارند، می‌توان امیدوار بود که قراردادهای بلندمدتی را بخواهند تنظیم کنند و نفت را از این طریق تهیه کنند تا مشتریان دائمی برای بورس ایجاد شود.


آقای ؟؟؟


- در بحث راهکارها، راهکار ساخت پتروپالایشگاهی راهکار بلندمدت است. همان‌طور که طرحش هم در مجلس است حدوداً ساخت هر دوتا پالایشگاه 250 هزار بشکه‌ای چهار سال طول می‌کشد که ما هر سال بخواهیم روی دوتا پالایشگاه کار کنیم، بعد از هشت سال تمام می‌شود و هشت سال راهکاری بلندمدت است.


در بحث عرضه نفت در بورس می‌گویند حدوداً سه تا چهار سال شاید طول بکشد که راهکاری میان‌مدت است.


راهکار کوتاه‌مدت که بخواهیم در ظرف یکی دو سال اخیر مشکل کسری بودجه دولت را حل کنیم، برمی‌گردد به داستان شاید بگویم غیرنقدی حتی. حالا نفت را مثلاً می‌شود بیاییم ظرف دیپلماسی اقتصادی‌مان را فعال کنیم. سفارتخانه‌های‌مان را در این قضیه فعال کنیم و نفت را به هر لطایف‌الحیلی بفروشیم. بحث راهکارهای غیرنفتی‌اش این است که مثلاً الان در کشور یک اعداد و ارقامی را ذکر می‌کنند که فرار مالیاتی وجود دارد. مثلاً همین پزشکان که در ارقام خیلی بزرگی فرار مالیاتی انجام می‌دهند. اگر جلوی همین فرارهای مالیاتی گرفته شود بخش عظیمی از کسری بودجه دولت تأمین می‌شود. یا بحث یارانه‌های پنهان انرژی. ما چرا باید به دهک‌های بالای جامعه که شاید بتوان گفت دو دهک بالای جامعه 40 ذرصد انرژی کشور را مصرف می‌کنند، چرا باید هفت برابر قشر مستضعف به آنها یارانه پنهان انرژی بدهیم. حداقل قیمت برق، آب، گاز و ... با آنها دیگر به قیمت واقعی محاسبه کنیم، چرا باید به قیمت ارزان‌تر در اختیار آنها بگذاریم؟! چند وقت دیگر تابستان در راه است و باز ممکن است با بحران خاموشی مواجه شویم. می‌شود تعرفه‌گذاری را اصلاح کرد. نمی‌گویم بنزین برای همه گران شود ولی آن دو دهک بالای جامعه که دارند میلیاردی درمی‌آورند چرا باید پول بنزین‌شان مثل پول بنزین کسی باشد که درآمد 2 میلیون تومانی در ماه دارد؟! یارانه باید قشر مستضعف داده شود نه قشر ثروتمندی که همه چیزش تأمین است و خانه یک هزار متری دارد و بیشترین مصرف را هم دارد!


بنابراین یک‌سری راهکارهایی مانند اصلاح نظام مالیاتی، اصلاح نظام تعرفه‌گذاری انرژی و ... وجود دارد که اگر این کارها را انجام دهیم، واقعاً می‌توان عدم وابستگی به بودجه نفتی را از طریق اصلاح نظام تعرفه‌گذاری تأمین کنیم. بحث بعدی بحث وزارت نفت است که در حوزه‌های نفت و گاز فعالیت می‌کند. اسمش وزارت نفت است ولی گاز هم زیرمجموعه وزارت نفت دارد پیگیری می‌شود بنابراین طبیعتاً اهمیت خاصی به بازار گاز داده نمی‌شود. ما اگر الان در حوزه منابع نفتی رتبه سوم یا چهارم دنیا را داریم، در گاز رتبه اول را داریم. اصلاً چرا تمرکزمان روی گاز را از دست داده‌ایم؟!


خط لوله صلح را به پاکستان کشیده‌ایم ولی پیگیری نمی‌کنیم. روسیه با همین گاز دارد کل اروپا را تحت فشار قرار می‌دهد و تحریم می‌کند. جرئت نمی‌کنند به روسیه حرفی بزنند. می‌گوید گازتان در دست من است، این گاز من است که در صنایع برق تو استفاده می‌شود و اگر گاز را قطع کنم در تأمین برق‌تان هم می‌مانید! منتهی ما بازار گاز را رها کرده‌ایم و همه را ترکمنستان دارد تسخیر می‌کند. الان خط لوله تاپی که توسط آمریکا دارد کشیده می‌شود از ترکمنستان به پایین اگر بیاید بازار گاز ایران را می‌گیرد. همین الان تحولات سیاسی که در پاکستان اتفاق افتاده و خیلی هم تمایل دارد، ما اصلاً می‌توانیم خط لوله صلح را که کشیدیم، بیاییم توافق نهایی را انجام بدهیم، گاز را به سمت پاکستان و از آن طرف به سمت هند ببریم و یک بازار 2 میلیارد نفری برای خودمان ایجاد کنیم. چرا غافل هستیم از این ظرفیت‌ها؟! بنابراین از جنبه تفکری به تکنار، حتی ساختار وزارت نفت هم مشکل دارد! ما بازار گاز را رها کرده‌ایم در حالی که بخش اعظمی از تأمین بودجه‌، اشتغال‌زایی و ... از طریق پیگیری صادرات گاز هم می‌تواند انجام شود و به نظرم اینها راهکارهایی است که می‌تواند در کوتاه‌مدت پیگیری کرده و در دستور کار قرار داد.


آقای ؟؟؟


- یک‌سری مزیت‌های کلی هست برای بحث عرضه نفت در بورس نسبت به روش‌های دیگر صادرات نفت که به‌عنوان یکی از آنها می‌توان به بحث تحریم‌ناپذیری‌اش اشاره کرد. علت تحریم‌پذیری نفت ما یکی‌اش بحث مشخص بودن هویت خریداران بوده که در قراردادهای بزرگی که امضا می‌شود هر دو طرف کاملاً مشخص هستند و مقصد محموله‌ها نیز مشخص است که باعث شناسایی آنها شده و بحث تحریم بر آنها اعمال شود ولی در بحث عرضه نفت در بورس، هویت خریداران مخفی است. در عین اینکه رقابت‌شان شفاف است و همه‌شان روی تابلو می‌آیند ولی نام شرکت‌ها عنوان نمی‌شود، هر کدام یک کُد معاملاتی دارند و می‌آیند روی تابلو و آنجا رقابت‌شان شفاف است ولی هویت‌شان مخفی است و از آن نظر امکان شناسایی‌شان به‌راحتی امکان‌پذیر نیست و می‌توانند محموله‌ها را به راحتی صادر کنند.


مزیت دیگر عرضه نفت در بورس در مقایسه با روش‌های سابق شرکت نفت این است که حجم محموله‌ها کوچک‌تر شده و در عین حال می‌تواند به تعداد مشتریان بیشتری فروخته شود. بحث کوچک‌تر شدن محموله، بحث کوچک‌تر شدن تراکنش‌های مالی را به دنبال دارد. قبلاً ما مجبور بودیم که حتماً بحث‌هایی نظیر تبادل مالی و بیمه را از طریق بانک‌های بزرگ انجام دهیم که به راحتی قابل رصد بودند اما در بحث عرضه نفت در بورس، تعداد مشتریان و خریداران زیاد است و عملاً صادرکننده‌های خودمان را افزایش می‌دهیم. قبلاً فقط شرکت نفت صادرات را با محموله‌های بزرگ انجام می‌داد، الان تعداد محموله‌های کوچک از صادرکنندگان متعدد که هویت‌شان هم مخفی است انجام می‌شود که حجم تراکنش‌شان هم پایین است و می‌توانند از طریق مبادی دیگری برای بحث انتقال مالی اقدام کنند که برای آمریکا قابل شناسایی نباشد.


بحث دیگر بورس بحث ضمانتش است. این پدیده‌ای که مطرح می‌کنند که عرضه نفت در بورس ممکن است باعث شود که پدیده‌هایی نظیر بابک زنجانی به‌وجود بیاید که معلوم نیست چگونه می‌توان پول نفت را از او وصول کرد ولی در بورس همین‌که معامله انجام شود، دو راهکار برای تسویه‌حساب تعبیه شده است، یکی‌اش نقدی است که همان اول به سرمایه خودمان می‌رسیم و طریق دیگرش هم بحث ضمانت‌نامه است که به هر طریق بعد از بارگیری اگر مشتری نتوانست بفروشد و یا به هر علت دیگر مشکل برگشت‌ناپذیری به‌وجود آمد، اتفاقات مشابه بابک زنجانی دیگر رخ نمی‌دهد چرا که همان‌زمان که بارگیری انجام می‌شود، ضمانت‌نامه‌ای از مشتری دریافت شده که می‌توان آن را وصول کرد و به اصل پول رسید و از این جهت هیچ نگرانی وجود ندارد که این سرمایه بخواهد از بین برود یا از کشور خارج شود و ما بعدها بخواهیم مدت‌ها دنبالش بگردیم که این نفت الان کجاست و ما چطور می‌توانیم به پول‌مان برسیم. بحث ضمانت‌نامه‌ها که نزد شرکت سماس (3110) است به همین منظور در نظر گرفته شده است. مورد بعدی این است که در این سیستم در بحث بورس، معامله برای بالاترین قیمت پیشنهادی انجام می‌شود و این سازوکار کشف قیمت باعث می‌شود که در نهایت به قیمتی حداکثری دست پیدا کنیم و این هم به سود منافع ملی است که مجبور نباشیم نفت‌مان را ارزان بفروشیم و تخفیف‌های عجیب و غریب بدهیم.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب