«معامله قرن» سخیفترین پروژه قرن معاملهها
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، این روزها خبرهای متفاوتی از بازی جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا به گوش میرسد. پروژه «معامله قرن» جدیدترین برنامه آمریکا در این منطقه است. بااینهمه منطقه غرب آسیا تاریخ و خاطرات خوشی از این پیمانهای بهاصطلاح بشردوستانه و انساندوستانه نداشته است. ازاینرو بهصراحت میتوان گفت که معامله قرن یکی از سخیفترین پروژهها در قرن معاملههاست.
بااینهمه پروژه «معامله قرن» ترامپ تحلیلهای مختلفی را در اذهان متبادر میسازد که بحث و بررسی آنها خالی از لطف نیست؛ اما پیش از هر بحثی باید در مورد این مسئله بحث کرد که مفاد اجرایی غرب در پروژه معامله قرن چیست. دکتر موریل آزبورگ در بخشی از مقالهای که در مؤسسه SWP (مؤسسه آلمانی امور بینالمللی و امنیتی) نوشته است به عناصر تشکیلدهنده «معامله قرن» پرداخته و آورده است:
«واشنگتن رویکرد و جزئیاتی از معامله قرن را در اختیار عموم و رسانهها نگذاشته است. البته با توجه به اقدامات پیشین آمریکا میتوان سیاست کلی این معامله را استنتاج کرد. بهراحتی میتوان نتیجه گرفت که ترامپ راضی به بازگشت به تفاهم دودولتی نخواهد شد و از سیاست حلوفصل اساسی مناقشه فلسطینیها با رژیم صهیونیستی خودداری میکند. فریدمن سفیر امریکا نزدیکیاش با رهبران تفاهمنامه را بههیچعنوان پنهان نمیکند. بر اساس گزارش حقوق بشر سال 2018 امور خارجه امریکا، واشنگتن سرزمینهای فلسطین را همچنان اشغالی میخواند.
همچنین ترامپ نگران نتایج بینالمللی است که در پی نهایی شدن مسائل پیش خواهد آمد.
وقایع اخیر نشان داد که دولت ترامپ نیازی به پایبند ماندن به قوانین بینالمللی نمیبیند و بنا دارد تا با زور قوانین مالکیت بر سرزمین را عوض کند.
واشنگتن در سال 2018 حمایت مالی به سازمان ملل برای آژانس پناهندگی فلسطینیان در خاور نزدیک را قطع کرد.
دولت ترامپ دیدگاه مشابهی با اسرائیل دارد: «آژانس پناهندگی فلسطینیان به جای کمک به پناهندگان برای مستقر شدن در کشور مقصد، مجامع بینالمللی را تشویق میکند تا حق بازگشت به کشورشان را بگیرند. براساس گزارشها، واشنگتن همچنین از اردن خواسته است که حالت پناهندگی فلسطینیهایی را که در این کشور زندگی میکنند تغییر دهد و آنها را بهصورت قانونی شهروند اردن کند».
با نیمنگاهی به این تحلیل و استناد به سخنان مختلف دونالد ترامپ در رابطه با پروژه «معامله قرن» بهراحتی میتوان به این نتیجه رسید که آمریکا طی یک قرارداد محرمانه و امنیتی با رژیم صهیونیستی درصدد است تا فلسطینیان مسلمان را از منطقه بیتالمقدس که صاحب اصلی آن هستند بیرون رانده و آنجا را به طور رسمی در اختیار رژیم کودککش صهیونیست قرار دهد. از طرفی از کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و بحرین نیز خواسته تا سرمایهگذاری اقتصادی کلان در منطقه جدید سکونت فلسطینیان انجام داده و یا به آنها حق شهروندی بدهد.
روزنامه فلسطین الیوم در یکی از مطالب خود مدعی شد که به مفاد اصلی «معامله قرن» که تاکنون رد نشده، دست یافته است. بخشهایی از این مطلب به شرح ذیل است:
توافقنامه:
توافقی سهجانبه بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش و حماس امضا میشود و کشوری فلسطینی به نام «فلسطین جدید» در اراضی کرانه باختری و نوار غزه بدون شهرکهای یهودی موجود برپا میشود.
تخلیه زمین:
مجتمعهای شهرکنشین کماکان در دست اسرائیل باقی میماند و شهرکهای پراکنده به آنها ملحق خواهد شد و مساحت مجتمعهای شهرکنشین گسترش خواهد یافت تا شهرکهای پراکنده را دربربگیرد.
غزه:
مصر اراضی جدیدی را به فلسطین برای احداث فرودگاه و کارخانه و تبادل تجاری و زراعی خواهد داد؛ بدون اینکه فلسطینیها اجازه اقامت در آن را داشته باشند.. یک اتوبان بین غزه و کرانه باختری احداث خواهد شد.
کشورهای حامی:
کشورهایی که موافقت کردهاند که در اجرای توافق و سرپرستی امور اقتصادی آن کمک کنند؛ شامل آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای عرب تولیدکننده نفت در منطقه خلیجفارس هستند.
درصد مشارکت بین کشورهای حامی:
- آمریکا 20 درصد
- اتحادیه اروپا 10 درصد
- کشورهای عرب تولیدکننده نفت در منطقه خلیجفارس 70 درصد
ارتش:
داشتن ارتش برای فلسطین جدید ممنوع است و تنها سلاحی که اجازه داشتن آن داده میشود، همان سلاح نیروهای پلیس است.
توافقی بین اسرائیل و فلسطین جدید امضا خواهد شد تا اینکه اسرائیل دفاع از فلسطین جدید در برابر هرگونه حمله خارجی را بر عهده داشته باشد؛ بهشرط اینکه فلسطین جدید هزینه این دفاع را به اسرائیل پرداخت کند. مذاکره بین اسرائیل و کشورهای عرب درخصوص مبلغی که اعراب به ارتش اسرائیل بهعنوان هزینه حفاظت (از فلسطین جدید) خواهند پرداخت، انجام خواهد شد.
دره اردن تحت حاکمیت اسرائیل قرار خواهد گرفت و این رژیم مأموریت سیطره نظامی بر آن را به عهده خواهد گرفت. تمامی محلههای عربنشین در قدس شرقی، به جز «المدینة القدیمه» که بخشی از قدس اسرائیل خواهد بود، به دولت فلسطین واگذار خواهد شد. شهر ابودیس در شرق قدس، پایتخت پیشنهادی برای دولت فلسطین خواهد بود. فلسطین و اردن در نظارت دینی بر مساجد «المدینة القدیمه» مشارکت خواهند کرد. غزه به دولت جدید فلسطین ملحق خواهد شد مشروط بر اینکه حماس خلع سلاح شود. هیچ بندی مبنی بر «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی وجود ندارد ولی سازوکاری برای پرداخت غرامت و نظارت جامعه جهانی به آنها تدوین خواهد شد.
اما این سیاست پروژه «معامله قرن» چند وجه مشخص دارد که باید موردبررسی قرار بگیرد چراکه این موضوع درصدد است تا بهعنوان خنجری بر سینه منطقه غرب آسیا فرود بیاید.
1-تداعی خاطره سایکس-پیکو برای منطقه
«معامله قرن» یادآور پیمان سایکس-پیکو است. شاید از نظر محتوایی قرابت کمتری داشته باشد اما از لحاظ ساختار و اجرا کاملاً شبیه آن است. با افول قدرت عثمانیها در جنگ جهانی اول روسیه و اروپا (فرانسه و بریتانیا) دندان خود را برای تقسیم این منطقه تیز کردند. تا جایی که خودشان در غیاب بازیگران منطقه اقدام به تقسیمات کردند تا منافع خود را مشخص کنند. پس از آغاز جنگ جهانی اول بود که مذاکرات محرمانهای در این خصوص آغاز شد. در ماه مه 1916 «سر مایک سایکس» وزیر خارجه بریتانیا و «فرانسوا ژرژ پیکو» مذاکرات مخفی را آغاز کردند، تا در پایان جنگ جهانی سرزمینهای عمدتاً عربنشین غرب آسیا بهجامانده از ماترک عثمانی را بین خود تقسیم و حوزههای نفوذ و مناطق تحت کنترل هر یک را مشخص کنند. بالاخره در 19 ماه مه 1916 موافقتنامه معروف به «سایکس-پیکو» به امضا رسید و فرانسه و انگلیس، سرزمینهای عربی امپراتوری عثمانی را بر روی نقشه به دو حوزه نفوذ بین خود تقسیم کردند. معامله قرن نیز روالی به شکل موافقتنامه سایکس-پیکو دارد. آمریکا با ارائه این طرح که جزئیات آن در رسانهها منتشر شده قصد دارد اختلافات رژیم صهیونیستی با مردم فلسطین را حل کند این در حالی است که رژیم غاصب صهیونیستی بهزور بر املاک مردم مظلوم فلسطین چنبره زده است.
ناگفته نماند بخش اول معامله قرن که عبارت است از ترغیب کشورها و شرکتها برای سرمایهگذاری در غزه، طی اجلاس منامه در 4 و 5 تیرماه، رسماً از طرف آمریکا اعلام شده اما بخشهای دیگر مربوط به فلسطینیان و بیتالمقدس هنوز اعلام نشده است هر چند که مهمترین نکته این پروژه همین بخش است که سیاستهای خصمانه غرب و رژیم صهیونیستی را نشان میدهد. بااینهمه «معامله قرن» همچون موافقتنامه سایکس-پیکو در فضایی محرمانه و بهدوراز دسترس بازیگران اصلی منطقه است هرچند غرب و در رأس آن آمریکا درصدد خوشرقصی برای اسرائیل جهت اخذ نظر مثبت یهودیان ثروتمند آمریکا برای رأی به دولت ترامپ این اقدام را انجام میدهد ولی این مسئله چون خنجری در منطقه است که نهتنها وضعیت را بهبود نخواهد بخشید بلکه درهای جدیدی از بحران را به روی غرب آسیا خواهد گشود.
2- ناامنی غرب آسیا بهشت آمریکاییها
بهجرئت میتوان گفت غرب و در رأس آن آمریکا میخواهد منطقه را در تلاطم و آشوب نگه دارد چراکه بر اساس سیاست منافع ملی؛ این امر برای آمریکا سودآوری فراوانی از محل فروش سلاح و کالاهای مختلف به کشورهای منطقه دارد. به همین جهت آمریکا که یکی از بزرگترین فروشندگان سلاح است، غرب آسیا را از دو جهت ناامن میخواهد: اولاً وی با این مسئله درصدد است اهرمهای فشار خود در منطقه را در دست بالا قرار دهد و تجارت خود را با آنها ادامه دهد برای مثال عربستان سعودی جزء همین دسته از کشورهاست که آمریکا آن را برای خود بهعنوان بازیچهای در منطقه قرار داده است و گاهی سخنان قابلتحلیل در منطقه را از تریبون سعودیها اعلام میکند. ثانیاً قدرت فزاینده و رو به رشد جمهوری اسلامی ایران در جهان و بهخصوص در منطقه غرب آسیا باعث شده تا هژمونی ابرقدرتی آمریکا سقوط کرده و غرب مشروعیت خود را در منطقه از دست بدهد. بهصورت خلاصه میتوان گفت قدرت و استقلال جمهوری اسلامی ایران باعث شد تا کشورهای غرب آسیا که خود را متکی به آمریکا میدیدند امروز به این نتیجه برسند که غرب و در رأس آن آمریکا نهتنها تأثیری در پیشرفت آنها ندارد بلکه باعث افول آنها شده و مانع رشدشان میشود. همین تفکر کافی است تا دست آمریکا از منطقه غنی غرب آسیا کوتاه شود.
بااینحال میتوان این نتیجهگیری را به مضمون این بخش اضافه کرد که امنیت منطقه غرب آسیا با حذف اقتصادی و سیاسی آمریکا از منطقه خواهد شد هرچند که بهجرئت میتوان گفت این مسئله آغاز شده و آمریکا در سراشیبی سقوط در غرب آسیا قرار گرفته است ازاینرو با ارائه پروژه «معامله قرن» میخواهد گامهای متزلزل خود را مستحکمتر کند هرچند که «معامله قرن» باعث رشد تنشها در منطقه غرب آسیا خواهد شد.
3-خاورمیانه بزرگ؛ نقشهای برای مرزبندیهای جدید آمریکا
علاوه بر همه مسائل گفتهشده با شکست نتانیاهو و قرار بر تجدید انتخابات در رژیم صهیونیستی، به نظر میرسد آمریکا این طرح را فعلاً تعلیق کند چراکه ترامپ به لابی صهیونیستها برای انتخابات آتی در آمریکا نیاز دارد و اگر نتانیاهو شکست بخورد قطعاً این مهم برای وی رقم نخواهد خورد بهطور خلاصه میتوان گفت «معامله قرن» امتیاز ترامپ به رژیم صهیونیستی برای رأیآوری او در دور بعد انتخابات آمریکا و تشدید اقدامات خصمانه وی در منطقه است. البته ناگفته نماند اخبار مختلف حاکی از آن است که آمریکا قصد دارد این طرح را بعد از ماه رمضان و بهصورت رسمی رونمایی کند.
البته باید منتظر ماند و دید که مجامع و سازمانهای بینالمللی چه اقداماتی در رابطه با این اقدام آمریکا انجام خواهند داد. آیا آنها همچنان موضع سکوت را در پیش خواهند گرفت؟ موضع سازمانها و مجامع بینالمللی نشاندهنده ادامه فعالیت یا پایان عمر سیاسی آنها خواهد بود؟
اتاق فکرهای آمریکا مدتها است که در مجامع خود نقشههایی از خاورمیانه جدید را ارائه میکنند که طی آن ایران و بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا را تجزیه کرده و از ضعف آنها برای چپاول و استعمار استفاده کنند. عمدهترین حرکت غربیها برای انجام این مهم تقویت گروهکهای مختلف برای جنگهای مذهبی، قومیتی و نژادی است. بااینهمه غرب نتوانست پس از سرمایهگذاریهای فراوان این سیاست خود را در منطقه پیاده کند به همین دلیل به دنبال بستری بود تا به بهترین نحو این مسئله را استارت بزند. رژیم صهیونیستی فضای مناسبی برای رشد قارچگونه این سیاست آمریکا داشت. غرب با اتکا به این مسئله و برآوردهای پیشین و برنامهریزیهای متعدد برای ظهور و بروز رسانهای ناجی نشان دادن خود، پروژه «معامله قرن» را رقم زد؛ اما همانطور که پیشازاین گفته شد این سیاست محرمانه آمریکا چالشها و بحرانهای جدید را در منطقه رقم خواهد زد. اجرای این طرح با مشکل عمدهای مواجه خواهد شد چراکه بازیگران اصلی منطقه اجازه حذف فلسطین را نخواهند داد و اعتقاد بر این دارند که این رژیم صهیونیستی است که باید بهطورکلی حذف شود تا فلسطینیان به خاک اصلی خود برگردند.
4-رهایی فلسطین آرمان اول کشورهای منطقه
با رشد صعودی قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان، مسئله رهایی فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی بهعنوان آرمان انقلاب اسلامی و از طرفی نگاه همهجانبه امام خمینی (ره) به گسترش تفکر اسلامی و انقلابی، باعث شد تا این مسئله به یک نگاه جهانی تبدیل شده و کشورهای منطقه نسبت به این مسئله حساس شوند. این خطری بود که رژیم صهیونیستی و آمریکا از آن واهمه داشتند. به همین دلیل راهها و روشهای مختلفی را برای حذف آرمان رهایی فلسطین از اولویت کشورهای منطقه به کار گرفتند. آخرین راهی که ترامپ در حال پیمودن آن برای رسیدن به هدف مذکور است پروژه «معامله قرن» است اما این پروژه تنها آغاز ماجرا نیست بلکه غرب درصدد است در ادامه این موضوع مسئله تکهتکه کردن غرب آسیا را دوباره در دستور کار قرار دهد.
هرچند غرب و رژیم صهیونیستی تلاشهای خود را برای رسیدن به هدف مذکور انجام میدهند ولی این مسئله به دلیل مخالفت بسیاری از کشورهای منطقه بهخصوص جمهوری اسلامی ایران بهعنوان قدرت اول غرب آسیا نهتنها راه به جایی نخواهد برد بلکه منجر به ایجاد بحرانهای جدیدی برای غرب و حامیان عرب و صهیون وی خواهد شد.
5-غرب آسیا پس از «معامله قرن»
همانطور که پیشازاین نیز گفته شد آمریکا درصدد است طی این پروژه فلسطینیان را از خاک خود بیرون رانده و این منطقه را برای زد و بندهای سیاسی خود تقدیم رژیم صهیونیستی کند. از طرفی فلسطینیان را در منطقه دیگری (که در «معامله قرن» از آنها خواسته شده تا به فلسطینیان شهروندی ارائه کند) و یا غرب منطقه اشغالی فلسطین امروزی (نزدیک مصر) سکنی دهد تا با سرمایهگذاری اعراب وابسته به غرب مانند بحرین و عربستان سیستم اقتصادی آنها را راهاندازی کند و بهزعم خود مشکل را حل کند؛ اما این مسئله چه پیامدهایی برای منطقه میتواند داشته باشد؟
با نیمنگاهی به برخی تحلیلها بهراحتی میتوان به این نتیجه رسید که «معامله قرن» نهتنها نمیتواند به منازعه پایان دهد بلکه آن را شدیدتر خواهد کرد که از نظر نگارنده به شرح ذیل بررسی میشود:
1-5-اقدام به راندن فلسطینیها از خاک خودشان باعث پاسخ سنگین گروههای مقاومت خواهد شد. به نظر میرسد یکی از علل واهمه ترامپ و رژیم صهیونیستی از انتشار علنی «معامله قرن» همین مسئله است. چراکه گروههای مقاومت منطقه بهخصوص فلسطینیان اجازه این اقدام را نخواهند داد و همانطور که پیشتر نمایان شده است، ضربات سنگینی را بر رژیم صهیونیستی وارد خواهند کرد.
2-5-رهایی فلسطین از چنگال رژیم صهیونیستی آرمان بسیاری از کشورهای منطقه است. آمریکا و رژیم صهیونیستی درصددند تا با فشارهای مختلف این آرمان را از اولویت کشورهای منطقه خارج کنند؛ اما این تغییر هزینه بسیاری برای آنها دارد. کشورهایی که در منطقه بنیه و نگاه اسلامی دارند، رهایی فلسطینیان از دست یهودیان را یک آرمان مقدس میدانند و از این حکم الهی مبنی بر یاری مظلومان دست برنخواهند داشت. جابهجایی فلسطینیان از محل زندگی خود و جایی که شرعاً و به گواه تاریخ به آنجا تعلق دارند، مصداق بارز ظلم است که عواطف و احساسات اکثر مردم غرب آسیا برانگیخته خواهد کرد به همین دلیل باز هم مانند گذشته حجم عظیمی از اعتراضات جامعه جهانی به سمت رژیم صهیونیستی گسیل خواهد شد.
3-5- دستور غرب به کشورهای عربی برای گسیل کردن سرمایههای اقتصادی و پذیرش شهروندی متقن فلسطینیان توسط آنها منجر به اختلاف قومیتی جدید عربی-عربی خواهد شد که همین مسئله میتواند عاملی برای ناامنی و جنگهای جدید باشد. این جنگهای جدید وبال گردن آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود.
*فعال دانشجویی-دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی
انتهای پیام/4107/پ
انتهای پیام/