دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
26 ارديبهشت 1398 - 07:55
دانشجونگار/25؛

کسی به فکر درمان واردات بی‌ارزش نیست

عرصه را به واردات بی‌ارزش باخته‌ایم و هیچ‌کس هم به فکر درمان نیست
کد خبر : 381617
1516213_215.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه صنفی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، این‌ را که سید جمال چه گفت و میرزا چه کرد همه در کتاب‌های درسی خوانده‌ایم و شرحش جز اطاله کلام هیچ نیست، اما آنچه مهم است، واکنش مردم به این داستان‌ها است.


پس از یک نامه و قبل از سؤال از این‌که آیا منبع نامه درست است یا نه، تمام قلیان‌ها شکسته شد حتی زنان دربار قلیان شکستند و آن‌قدر شاه در تنگنا افتاد که امتیاز را لغو کرد و جریمه آن را پرداخت کرد. در این حین بود که قدرت مردم، شاه را به زانو کشید و نشان داد علما، نقش اصلی را در این شطرنج قدرت بازی می‌کنند. سفر تاریخی ما به پایان رسید و وارد روزگار خودمان شدیم. روزگاری پرتنش و پر از ناکامی در عرصه اقتصاد خصوصاً عرصه کالاهای داخلی و ملی عرصه‌ای پرسود اما بی‌توجه و بی‌ارزش انگاشته شده که عرصه را به واردات بی‌ارزش باخته و هیچ‌کس هم به فکر درمان نیست.


این یادداشت به قلم احمدرضا خطیبی است که در شماره 31 نشریه «تحریر» منتشرشده و در ادامه می‌خوانید:


سال‌هاست مقام معظم رهبری در شعار سال و همچنین در تمام سخنرانی‌هایشان بر این موضوع تأکید کرده و این نکته را بسیار گوشزد کرده‌اند اما هیچ‌کس گوشش بدهکار نبود و علما و مراجع هم در حد یک جمله ساده از آن گذشته‌اند و برخورد میرزای شیرازی را در حد یک واقعه، همه‌ساله فقط به یاد می‌آورند و شده‌اند مثال همان عالم بی‌عمل که زنبور بی عسل است اما شاید دلیل دیگری هم دارد.


وقتی مرجعی تمام آنچه در خانه‌اش و در سر کلاسش مصرف می‌کند خارجی است و حاضر نیست حتی جامه داخلی به تن کند چه توقعی از وی می‌رود که فتوا بدهد و برای آنکه کالاهای داخلی رونق گیرند؛ خرید و مصرف هر آنچه خارجی است، استعمال توتون و تنباکوی خارجی، استفاده از گوشی خارجی، میوه خارجی را حرام اعلام کند اما اگر حرام اعلام کنند که فرزندانشان دیگر نمی‌توانند در این مملکت روزی برای خود دست‌وپا کنند و دیگر نخواهند توانست ماشین میلیاردی سوار شوند و به یاد پدر مرحومشان حوزه‌های علمیه چندمیلیاردی افتتاح کنند، بله امروز ما در میان خارجیان بی‌شرف و دولتیان احمق و علمای بی‌فکر گرفتاریم.


کسی که از مردم زمانه‌اش جلوتر است اما میرزاها صدایش را نمی‌شنوند و نمی‌خواهند بشوند و تا زمانی که رهبری یک نفر است و باقی به ایشان توجه نمی‌کنند وضعیت همین است. برخیز میرزا! كفن پاره کن و به داد این مردم برس و ندای سید جمال این روزگار را پاسخ بگو که در برهه زمان ما، علمایمان به دنبال واردات و صادرات شکر و هزار کوفت دیگرند و مردم را به حال خودشان که هیچ به حال هوا واگذارده‌اند و خداوند پیامبرانش را بر ما نازل کرد و کتابش را بر ما ارزانی داشت تا بشویم اشرف مخلوقات، تا بشویم فاتحان جزایر فراموشی و داستان‌های دور و دراز عاشقانه و از پس پیامبران و رسولانش امامانی فرستاد تا کافر نشویم، بر او اما حیف که کفرمان آن‌قدر وسیع شد و قتل، آن‌قدر پای انسان‌ها را در گل فروکشید که آخرین مژده رحمتش را از پس دیدگان غایب کرد. اما باز هم در رحمتش را بر رویمان نبست و در فرمانی شریف، امرمان کرد بر اطاعت از آنانی که راویان حدیث‌اند و از همگان بر خلافت و حکومت بر مردم، پس از اهل‌بیت عصمت و طهارت، بر حق‌تر و شایسته‌ترند، اما این‌ها چه کسانی هستند.


احمدرضا خطیبی در گفتگو با خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا گفت: داستان حکومت‌ها در ایران، داستان یک صعود و نزول مقطعی نیست، همان‌طور که داستان ریاست جمهوری در تاریخ چهل‌ ساله نظام جمهوری اسلامی، دارای یک نمودار سینوسی پرفرازونشیب است. داستان حکومت‌ها از هخامنشیان با عدالت‌محورانی چون کوروش آغاز می‌شود و با فرومایگان و ترسوهایی چون داریوش سوم وارد زمانی تاریک می‌شود که اسکندر پایه‌گذارش می‌شود.


وی ادامه داد: پس از اسکندر، اما نظامیان ایرانی با نام اشکانیان بر مسند قدرت می‌نشینند و در نهایت امر با انتقال قدرت به ساسانیان‌، جامعه را آماده حضور اسلام می‌کنند. پس از ظهور اسلام در ایران، کمی عدالت‌محوری در جامعه به کام ایرانیان ریخته می‌شود که اما بعد از به قدرت رسیدن خلفای غاصب و حکم‌داران ملعونی چون معاویه بازهم عدالت در گریبان‌ها خفه می‌شود.


این فعال دانشجویی افزود: در گیر و دار سالیان دراز است که بالاخره آرام‌‌آرام حکومت یکپارچه خودی نشان می‌دهد که قاجاریه همه آنچه را رشته شده بود پنبه کرده و تمام نظم‌ها برهم می‌خورد اما در تاریک‌ترین دوران تاریخ ایران یک‌چیز بسیار می‌درخشد و یک‌ لفظ آن‌قدر قدرت می‌گیرد که حتی شاهان هم برای نشستن بر مسند حکومت؛ اجازه را از آنان طلب می‌کنند و مردم گوششان تنها به دهان یک‌ لفظ است. یک کلمه نه‌چندان پرهیبت اما پرنفوذ. یک واژه، یک‌ لفظ، یک کلمه و آن‌ هم علما، داستان علما در تاریخ قاجاریه بسیار نمود دارد.


عضو هیئت تحریریه نشریه «تحریر» اظهار کرد: از اعتماد بی‌چون‌وچرای مردم گرفته تا رخصت همیشگی شاهان و صاحب‌منصبان و یا حتی فرمان جهاد که گوش‌ها را تیز کرد و اراده‌ها را به اطاعت از این فرمان امر کرد، اما آنچه در این وقایع روشن‌تر است فرمان لغو امتیاز تنباکو است.


انتهای پیام/4107/4108/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب