دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 فروردين 1398 - 09:33

صمصامی ////////

///////
کد خبر : 373959

صمصامی در گفتگو با آنا:


 


 


بعضی از مسئولین اقتصادی اعتقاد دارند این حجم نقدینگی اصلاً قابل هدایت نیست، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا نقدینگی اصلاً قابل هدایت است؟


صمصامی: بحث‌هایی که می‌گویند نقدینگی قابل هدایت نیست و ... لازم است که مفهوم نقدینگی را یک بار دیگر خوب بررسی کنند و بفهمند که نقدینگی چیست. نقدینگی دو سر دارد. یک سرش مصارف است و یک سرش منابع است. یعنی نقدینگی را از دو سر و دو منظر می‌شود مورد بررسی قرار داد، از بعد منابع و از بعد مصارف. از بعد مصارف که همان تکیه بر اسکناس منتشره است به‌علاوه سپرده‌های دیداری و سپرده‌های مدت‌دار. از بعد منابع هم خالص دارایی‌های خارجی سیستم بانکی و 0212 دارایی‌های داخلی سیستم بانکی است که عمده منابع، تسهیلاتی است که به بخش غیردولتی داده شده.


 


بنابراین در قسمت مربوط به مصارف الان این نقدینگی به‌صورت سپرده‌ها در حساب مردم است. بخش خصوصی اختیار دارد و امکان دارد که نقدینگی‌اش را به هر سمتی که می‌خواهد ببرد. این سیاست‌گذار اقتصادی است که باید با اتخاذ یک سیاست مناسب، زمینه لازم هدایت این منابع سپرده‌ها را به سمت سرمایه‌گذاری‌های مولد انجام دهد. حالا اینها یا در اختیار مردم می‌توانند این کار را کنند یا سیستم بانکی، چون الان ما از بیش از یک هزار و 700 میلیارد تومان نقدینگی که داریم، حدود 45 هزار میلیارد تومانش به‌صورت سکه و اسکناس در دست مردم است و بقیه‌اش به‌صورت سپرده‌های دیداری و مدت‌دار در اختیار سیستم بانکی قرار گرفته و حدود یک هزار و 400 میلیاردش هم به‌صورت سپرده‌های سرمایه‌گذاری هست که اینها در اختیار سیستم بانکی است، منتهی اینها سپرده‌های مردم است. یعنی هر وقت که مردم اراده کنند می‌توانند از این سپرده‌ها در زمینه‌های مختلف استفاده کنند و البته چون اینها بعضاً سپرده‌های سرمایه‌گذاری سود هم هست، بانک می‌تواند سپرده‌ها را خودش هدایت کند، آنجاهایی که 0351 تسهیلات بدهد و در زمینه‌های مختلف این پول را هدایت کند.


 


بنابراین یک طرفش برمی‌گردد به مردم که از این منابع چگونه استفاده کنند. اگر شما زیرساخت‌های اقتصادی مناسبی درست کردید، طبیعتاً این نقدینگی می‌رود در تولید قرار می‌گیرد. اگر چنانچه زیرساخت اقتصادت خراب بود، نرخ ارز را بردی بالا، نرخ سکه را رفتی بالا، بی‌ثباتی در اقتصاد ایجاد شد، بی‌ثباتی سفته‌بازی را دامن می‌زند. وقتی که طرف می‌آید دوتا سکه می‌خرد، بدون اینکه مالیاتی بدهد، می‌آید میلیون میلیون ارز می‌خرد بدون اینکه مالیاتی بدهد و می‌فروشد و میلیارد میلیارد سود می‌کند و یک ریال مالیات نمی‌دهد، طبیعتاً شرایطی برایش فراهم می‌شود که درواقع طرف نیاید سرمایه‌گذاری کند، حتی اگر سرمایه‌ای هم داشته به‌صورت کارخانه، آنها را بفروشد و بیاید وارد این بازارهای غیرمولد شود که ساختار اقتصاد و تولید را به‌هم می‌ریزد.


 


بنابراین این قسمت اول هدایت نقدینگی است که شما از طریق مصارف به‌این‌ترتیب می‌توانید نقدینگی را هدایت کنید. اما از طریق منابع چطور؟ منابع برمی‌گردد به سیستم بانکی. چون عامل اصلی خلق پول در کشور سیستم بانکی است. سیستم بانکی چطور خلق می‌کند؟ سپرده‌ای که می‌آید بانک و این عامل وام دادن عامل خلق پول سیستم بانکی است.


 


ما سال گذشته فکر می‌کنم یک چیزی حدود 500 تا 600 هزار تومان سیستم بانکی تسهیلات داده. خب بحث این است این تسهیلاتی که سیستم بانکی داده، سیستم بانکی که می‌گویند نقدینگی قابل هدایت شدن براساس چه منطقی است، من متوجه نمی‌شود. شما اگر یک سیستم بانکی کارایی داشتید خب این تسهیلات می‌رفت و در تولید داده می‌شد. وقتی یک سیستم ناکارایی دارید طبیعناً این تسهیلات می‌رود در بحث سفته‌بازی و دلالی استفاده می‌شود.


 


در هفت ماهه سال 97 سیستم بانکی 358 میلیارد هزار تومان تسهیلات داده.


 


در سال 96، 12 ماهه تسهیلات بوده 614 هزار میلیارد تومان تسهیلات بوده.


 


حالا اگر فرض کنیم که سیستم بانکی در سال 97 همین رقم را وام داده باشد که البته معمولاً 10 تا 15 درصد بیشتر می‌شود، چون رشد نقدینگی ما حدود 20 درصد بوده، یک چیزی حدود 650 میلیارد هزار تومان حجم تسهیلاتی است که سیستم بانکی احتمالاً در سال 97 پرداخت کرده که البته هنوز آمار 12 ماهه‌اش توسط بانک مرکزی بیرون نیامده.


 


سؤال این است که این تسهیلاتی که سیستم بانکی پرداخت کرده به چه کسی پرداخت شده؟ آیا به تولید نشسته؟ خیر! چون اگر به تولید داده می‌شد، رشد اقتصادی ما مثبت می‌شد و صفر یا منفی نمی‌شد. چون الان رشد اقتصادی سال 97 را هم اعلام نکرده‌اند و احتمال زیاد رشد اقتصادی بالایی نخواهیم داشت. در 6 ماهه رشد اقتصادی به‌شدت پایین بود، 0.3 درصد رشد 6 ماهه بود. خب وقتی که روی سیستم بانکی نظارتی نیست، تسهیلات را به هر کسی که بخواهد می‌دهد. بانک‌های خصوصی تسهیلات را به خودشان و شرکای‌شان می‌دهد. بعد مسئله مهم‌تر اینکه معوق می‌شود. بیش از 50 درصد این تسهیلاتی که سیستم بانکی داده، معوق است.


 


بنابراین اگر اصلاح سیستم بانکی بکنید، اگر اصلاح سیاست اقتصادی بکنید، هم از طریق مصارف، هم از طریق منابع می‌توانید نقدینگی‌تان را هدایت کنید و این کسانی که می‌گویند نقدینگی قابل هدایت شدن نیست، به‌نظر من مفهوم نقدینگی را خوب درک نکرده‌اند متأسفانه.


 


ما رشد نقدینگی را نمی‌توانیم کنترل کنیم، بانک مرکزی باید در این میان چه کار کند؟


 


- مثل این می‌ماند که یک آدمی است که مریض است. می‌گویید این آدم مریض قند دارد، فشار خون هم دارد. بعد این آدم مریض نمی‌تواند قرص و داروهایی را هم که دکتر می‌گوید، بخورد. خب به نظر شما این آدم مریض چه‌کار باید بکند؟ شما این سؤال من را جواب بدهید.


 


باید پرهیز کند!


 


- نمی‌کند، پرهیز هم نمی‌تواند بکند، قرص و آمپول هم نمی‌خورد، دکتر هم به او گفته عمل کن، عمل هم نمی‌کند.


 


قطعاً با این وضعیت مریضی شدید می‌شود!


 


- مریضی شدید می‌شود دیگر، شما جواب خودتان را دادید! خب وقتی که بانک مرکزی نتواند نقدینگی را هدایت کند، وقتی که بانک مرکزی کنترلی روی سیستم بانکی نداشته باشد، وقتی که بانک مرکزی 650 هزار میلیارد تومان تسهیلاتی را که بانک‌ها در سال قبل داده‌اند را نتوانسته به تولید بنشاند و رفته توی سفته‌بازی و دلالی، خب حالا می‌پرسید بانک مرکزی باید چه‌کار کند؟ بانک مرکزی باید تکلیف قانونی خودش را انجام بدهد! نمی‌تواند انجام دهد، خب وقتی که نمی‌تواند انجام دهد، وضع همین است!


 


بعضی‌ها معتقد نیستند که سیستم اقتصادی مثل یک بدن یا انسان می‌ماند، می‌گویند اینها مثل ماشین است، فنر دارد، فنر ارز و فنر نرخ سود را باید تنظیم کرد.


 


- اینها کافی است که بروند و یک‌مقدار کتاب‌های آقای فریدمن را بخوانند که ایشان می‌گوید اقتصاد مثل مهندسی نیست. کتاب آقای منچور را بخوانند، ایشان می‌گوید مثل مثلاً سیستم مهندسی شما نمی‌توانید اقتصاد را این‌جوری تنظیمش کنید. اقتصاد یک مجموعه‌ای به هم‌دیگر مرتبط و منسجم است. وقتی که یک جایی‌اش مشکل ایجاد شود، آن مشکل در جاهای دیگرش هم سرایت می‌کند. شما نمی‌توانید سیاست تولیدی مناسبی نداشته باشید و از آن طرف بخواهید هدایت نقدینگی کنید.


 


شما نمی‌توانید سیستم مالیاتی درستی نداشته باشید، از آن طرف بخواهید نقدینگی را هدایت کنید. به‌هیچ وجه نمی‌توانید. شما نمی‌توانید که طرف می‌آید سکه می‌خرد در عرض دو ماه یک میلیون می‌آید روی قیمت هر سکه، هزارتا سکه می‌خرد، هزارتا یک میلیون تومان می‌شود یک میلیارد تومان، این پول وقتی توی تولید می‌رود، در یک سالش 10 درصد هم سود نمی‌کند، تازه این همه مالیات و هزینه هم باید بدهد. خب وقتی سیستم مالیاتی شما اشکال دارد، طبیعی است که تولید انجام نمی‌شود و نقدینگی به مسیر درست خودش هدایت نمی‌شود. مثل این می‌ماند که شما می‌گویید این آدم است، می‌گوید این مهندسی است. مهندسی یعنی چی؟ ساختمان هم مثل یک آدم می‌ماند. ساختمان را هم وقتی می‌خواهید درست کنید باید درست مهندسی شود. اگر فونداسیون ساختمان را نزدید، مصالح خوبی استفاده نکردید، طبیعتاً این ساختمان فرومی‌ریزد. انسان هم اگر تدابیر لازم را در موردش اجرا نشود، طبیعی است که به‌هم می‌ریزد. اقتصاد هم همین است. اقتصاد یک مجموعه به‌هم منسجم و مرتبط است. شما نمی‌توانید بگویید خب مالیات را که نمی‌توانم کاری کنم خب هیچی، تولید هم که آن‌طوری است نمی‌توانم، خب هیچی، نقدینگی هم که آن‌جوری است، هیچی، بعد می‌گویم فنر! می‌پرسم خب فنر یعنی چی؟! می‌گوید من در محاسبه ارزم اختلاف تورم داخل و خارج را در نظر بگیرم و بعد چون شما بر اساس این تورم داخل و خارج نرخ ارز را تعدیل نکردی، یک‌دفعه فنر نرخ ارز آزاد شده و باعث افزایش نرخ ارز شده، من می‌خواهم به اینها بگویم، شما همین‌جور بنویس، آقایان بی‌سواد، شما یک بار بروید برابری قدرت خرید را خوب بخوانید، من معرفی می‌کنم کتاب 1404 را بخوانند، کتاب وان پیجی را بخوانند، کتاب آقای مک دونالد را بروند بخوانند ببینند کدام‌یک از بحث‌هایی که اینها دارند مطرح می‌کنند صادق است؟ و اصولاً کدام کشورهای پیشرفته‌ای هستند که در دنیا بر این مبنایی که اینها دارند بحث می‌کنند و نرخ ارز را تعیین می‌کنند، نرخ ارز بازارشان تعیین می‌شود؟


 


مقاله آقای 1427 برابری قدرت خرید، معمای 1430 را بروند بخوانند. مسئله‌ای که در بحث ارز ما وجود دارد بحث فنر نیست، بحث منافع است! الان سیاست‌گذاری ارزی ما بر پایه منافع عده قلیلی از جامعه است که اینها صاحبان ارز هستند و به‌اصطلاح صادر کننده هستند. یک گروهی تحت عنوان تئوریسین همراه شدند با این افراد ذی‌نفع و دارند از افزایش نرخ ارز و بحث فنر دفاع می‌کنند. حالا یک‌سری‌های‌شان می‌دانند و یک‌سری‌های‌شان نمی‌دانند و شده‌اند پیاده‌نظام این افراد قوی. آنها هدفمند دارند انجام می‌دهند. یک‌سری از این به‌اصطلاح نظریه‌پردازها که درواقع سواد اقتصادی هم ندارند، شده‌اند پیاده‌نظام این عده قلیل.


 


من نمی‌دانم تحصیلات اقتصادی دارید یا نه، این بحث فنر را، همین بحث نرخ ارزی که اینها می‌گویند نرخ ارز مساوی است نرخ تورم داخل 1544 منفی خارج، هیچ جای دنیا از این استفاده نمی‌کنند. من چون مالیه بین‌المللی را در دکتری دارم درس می‌دهم، تز دکتری‌ام هم در ارتباط با بحث ارز بوده با این صراحت دارم می‌گویم. چون بحث‌های اینها اصلاً هیچ مبنای علمی ندارد.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب