اروپاییها بهدنبال ایران باقدرت نبودهاند
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای دانشگاهی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، موسی حقانی صبح امروز در نشست «دانشگاه، گفتمان انقلاب اسلامی» که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به همت بسیج اساتید تهران بزرگ برگزار شد، گفت: انگلیس بر هند تسلط داشت و کشورهای اروپایی به ایران به دید سنگر دفاعی یا دروازه نفوذ نگاه میکردند و هیچیک از کشورهای اروپایی نمیخواستند ایران قدرتمند شکل گیرد.
وی در ادامه افزود: بعضی از صاحبنظران معتقدند که سرزمین بین هلند، هند و شمال آفریقا قلب زمین است و هرکس بر این سرزمین مسلط شود بر کل جهان حاکم میشود که این نظریه اهمیت ایران و غرب آسیا را نشان میدهد.
حقانی ادامه داد: رابطه ایران و اروپا از دوران صفویه شکل گرفته اما بیشترین تأثیر روابط میان ایران و اروپا در دوران قاجار و 220 سال اخیر ظهور کرده است. ایران در دوران قاجار قدرت بالقوهای داشت اما کشورهای خارجی بهویژه استعمارگران اروپایی اجازه عملی شدن این قدرت را ندادند. استعمار با تأکید بر نظریه قلب زمین بهدنبال تسلط بر هند بود و حفظ یا از دست دادن این کشور، پایه مناسبات انگلیس با کشورهای منطقه ازجمله ایران بود. ایران و افغانستان راههای دسترسی به هند برای کشورهای اروپایی بهشمار میرفت و کشورهایی نظیر روسیه و فرانسه نیز بهدنبال تسلط بر هند بودند.
این استاد دانشگاه گفت: وزیر وقت انگلیس، سِر بروزلی در نامهای به لندن نوشته است که ایران باید ضعیف و در بربریت یا توحش نگهداشته شود. استعمار انگلیس برای مهار ایران، پنج راهبرد اساسی داشت که میتوان در قالب نفوذ، تضعیف، تجزیه، نابودی و غارت دستهبندی کرد. براساس سیاست نفوذ لژهای فراماسونری در ایران تشکیل شده است که سیاست داخلی ایران و نهضتهای مردمی را منحرف کنند. با استفاده از راهبرد تضعیف نیز به ایران اجازه توسعه ندادند. دستخطی از ناصرالدین شاه بهجا مانده است که اشاره میکند حتی اجازه احداث راه هم به ایران داده نمیشد و این نبود راههای دسترسی مناسب یکی از علل تشدید قحطی بعد از جنگ جهانی اول بود.
وی افزود: درراستای سیاست تجزیه نیز در دوران قاجار، قفقاز، هرات، بلوچستان، آرارات کوچک از ایران جدا شدند. قراردادهای 1915 و سایر قراردادهای تقسیم ایران بهدنبال این بود که ایران ابتدا تجزیه و پس از آن نابود شود. حتی برنامههای استعماری انگلیس بهگونهای بود که ایران پس از تجزیه به هند الحاق شود. قحطی بعد از جنگ جهانی اول نیز که منجر به کشته شدن حداقل 400 هزار نفر و در منابعی نیز تا 9 میلیون نفر از جمعیت ایران شد، در راستای همین سیاستها بود و استعمارگران بهدنبال سرزمین ایران بودند نه مردم ایران. بعد از اینکه پروژه استعمار و نابودی کاملاً اجرایی نشد، سیاست غارت در دستور کار استعمار قرار گرفت بهطوریکه 70 امتیاز استعماری به روسیه و 70 امتیاز استعماری به انگلیس واگذار شده بود.
حقانی ادامه داد: بهطوریکه برخی از مورخین مینویسند ایرانیها تنها حق تنفس را برای خود باقی گذاشته بودند و مابقی امتیازات تجاری را به کشورهای استعماری دادند. کنترل کمرک و تعرفه گمرکی و بانک شاهنشاهی در دست استعمار انگلیس بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به کودتای 1299 اذعان کرد: بعد از کودتای 1299 شمسی نیز سلاحهای انفرادی که ایران از آلمان خریداری کرده بود، توسط انگلیس توقیف و بخش عمدهای از آن نابود شد. حتی رضاخان هم که دستنشانده انگلیس بود و اوج مناسبات سیاسی ایران با این کشور بود، اجازه توسعه به ایران داده نشد. نقش استعمار فرانسه نیز در تاریخ ایران قابل تأمل است، هرچند این کشور سابقه استعمار مستقیم ایران را ندارد اما محمل نفوذ در ایران بوده است. ایران، قرارداد حمایتی که با فرانسه در دوران جنگ اول روسیه عقد کرده بود نیز اجرایی نشد. بنابراین برای بررسی وضعیت ایران و چگونگی مناسبات سیاسی با سایر کشورها، مطالعه سیر تاریخی و سابقه استعمار ضروری است.
وی در پایان اظهار کرد: سیاستهای غارت و نابودی پس از مشروطه نیز ادامه داشت. فرانسه شکلدهنده تعدادی از لژهای فرماسونری در دوران مشروطه ازجمله لژ «بیداری» بود که وظیفه انحراف نهضت مشروطه را برعهده گرفت. پس از دوران مشروطه نیز استعمار نفت ایران توسط انگلیس نیز کاملاً مشهود است.
انتهای پیام/4107/4115/
انتهای پیام/