نقد پرمخاطبترین فيلم سى و ششمين جشنواره فجر
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگی و هنری گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، فيلم لاتارى به كارگردانى محمدحسين مهدويان فيلمى اجتماعى ـ عاشقانه است كه درسال 1396 ساخته شد و بهعنوان پرمخاطبترین فيلم سى و ششمين جشنواره فجر موردتقدیر قرار گرفت. این متن قسمتی از یاداشت فصلنامه انجمنهاى اسلامى دانشجويان منطقه بريتانيا به نام «باراننامه» است.
ازجمله بازيگران اين فيلم میتوان به ساعد سهيلى، جواد عزتى، حميد فرخ نژاد، هادى حجازىفر، نادر سليمانى، مهسا باقرى و زيبا کرمعلی اشاره كرد.
این یاداشت به قلم فاطمه روشندل در شماره سوم فصلنامه منتشر شده است که وی در نقد فیلم لاتاری چنین نوشته است:
فيلم لاتارى به كارگردانى محمدحسين مهدويان فيلمى اجتماعى ـ عاشقانه است كه درسال 1396 ساخته شد و بهعنوان پرمخاطبترین فيلم سى و ششمين جشنواره فجر موردتقدیر قرار گرفت.
فيلم روايتگر داستان دو جوان است به نام نوشين و اميرعلى كه قصد دارند با يكديگر ازدواج كنند اما خانواده نوشين ورشكست میشوند و همين موجب مخالفت پدر نوشين با اين ازدواج میشود. از طرفى فردى به نام سامى، نوشين را براى كار در يك شركت حسابدارى، كه بعد مشخص میشود يك كار مدلينگ است، انتخاب میکند و به دبى میفرستد. چند روز پس از عزيمت نوشين به دبى خبر خودكشى او میرسد و اميرعلى تصميم میگیرد براى گرفتن انتقام خون او به دبى برود.
اين فيلم را میتوان به دونیمه متفاوت تقسيم كرد: نيمه اول يك فضاى رئاليسم اجتماعى است كه مشكلات زندگى دو جوان در سطح متوسط جامعه كه قصد ازدواج دارند را به تصوير میکشد. ازجمله مهمترین مشكلات ازدواج اين دو جوان وضعيت بد مالى است كه باعث مخالفت پدر نوشين با اين ازدواج شده است. اين دو جوان تنها راه رسيدن به يكديگر را برنده شدن در لاتاری براى سفر به خارج كشور كه به ديد خود منجر به پولدار شدنشان میشود میبینند.
كارگردان سعى میکند در مدتزمان كوتاه آغازين فيلم عمق اين رابطه و گذراندن زندگیشان حول محور تحقق اين آرزو را نشان دهد. اوضاع نابسامان مالى بهعنوان عامل اصلى براى عدم تحقق ازدواج داخل كشور و همچنين مسئله غربگرایی در ميان جوانان بهعنوان عامل نجات از مشكلات در نيمه اول فيلم موج میزند. حال هرچه نيمه اول فيلم منسجم و مشخص است، نيمه دوم فيلم چندپاره میشود و بيننده را با ابهام پيام اصلى فيلم مواجه میکند. آنچه در نيمه دوم فيلم مشخص است اين است که نويسنده نقش اول فيلم كه پسرى عاشق و دلباخته و زخمخورده است را با حاج موسى كه رزمنده سالهای جنگ و مربى فوتبال است، همراه میکند.
کاراکتر حاج موسى كه در فيلم بهعنوان فرد موجى جنگ نمايش دادهشده است و هرازگاه با ديدن عربهای دبى ياد دوران جنگ و زخم التيام نیافتهاش میافتد در كنار پسر جوانى كه بدون آگاهى از وضعيت سياسى و ديگر روابطِ داخلى و خارجى صرفاً براى گرفتن انتقام خون ريخته شدهی معشوقهاش راهى اين سفر شده است، تقابل جالبى را براى بيننده به تصوير میکشد. بهطور مثال میتوان به صحنهای اشاره كرد كه امیرعلی عامل مرگ نوشين را در دبى پيدا میکند و میخواهد به او حمله كند، اما با ممانعت يك پليس اطلاعاتى ايرانى مواجه میشود كه به او میگوید اين حركت انتقام گونه وى در ارتباط بين دو كشور خلل ايجاد میکند.
به نظر میآید كارگردان با اشاره به پيشرفت حبابى دوبى و اینکه عربهای دوبى از پول بادآورده میخورند و لاابالى هستند و البته تأکید روى مسائلى چون خلیجفارس و دغدغههای اینچنین میخواهد حس ناسيوناليستى را در مقابل غربزدگی در مخاطب تقويت كند، و با همراهى شخصيت رزمنده جنگ در كنار شخصيت اصلى داستان به اين حس انتقامجویی جوانانه اميرعلى هويت و معنى بخشيده است.
البته زمانى كه به پايان فيلم میرسیم متوجه میشویم كه كار موسى از جنس عمليات تروريستى و انتحارى و استشهادى نيست. او سرانجام عامل قتل نوشين را كه يك خلیفهی عرب است میکشد و درحالیکه به دوربين نگاه میکند جنازه را تا لابى هتل میکشد تا حرف اصلیاش را بزند و اينجا جایی است كه كارگردان هنرش را به رخ میکشد و پيام فيلمش را در قالب فرم بيان میکند.
براى موسى فرقى ندارد آن آدم هلال بن احمد باشد يا هر ناكس ديگرى بلكه او میخواهد، رسانه حرف او را به همهجا برساند تا همه آن را بشنوند و پيام او اين است: كسى كه به ناموس ايرانى چشم طمع داشته باشد در خانه خودش كشته خواهد شد و نشان دادن اين صحنه در تلويزيون معنیاش اين است كه وى در رساندن اين پيام به جهانيان موفق بوده است و بهنوعی از خاك وطن و ناموس خود دفاع كرده است. قابل ذکر است كه كارگردان اين اثر، محمدحسین مهدويان، فیلمسازی است كه مسير حرفهای خود را با انتخاب و ساخت آثارى پشت سر گذاشته كه همواره حساسیتبرانگیز بودهاند.
وى در فن فیلمبرداری نيز طورى پيش میرود كه فیلمهای خود را به حالت مستند گونه به نمايش درمیآورد و دوربين معمولاً دور از سوژه قرار دارد و داستان را از زاويه سوم شخص روايت میکند، گويى كه فردى همواره در كنار شخصیتهای داستان نشسته و نظارهگر فعالیتها و گفتگوى آنان میباشد.
هرچند اين فيلم با انتقادهای مختلف داخلى مواجه شده است، اما ريتم جذاب داستانگویای حقيقتى است كه هر چند تلخ در جامعه امروز وجود دارد و جوانان ما را درگير خودکرده است، لذا جرات كارگردان براى پرداختن به اين مسئله بهنوعی قابل ستایش است.
انتهای پیام/4108/ 4122/
انتهای پیام/