دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 دی 1397 - 17:49

علی پروهان - تا دقیقه 30 ///////////////////

/////////////////////
کد خبر : 350189

خودتان را معرفی بفرمایید.


- بنده علی پروهان هستم، دبیر شورای صنفی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران و عضو شورای مرکزی کشوری شوراهای صنفی دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور.


رشته‌تان؟


- دانشجوی پرستاری هستم.


آقای پروهان این قضیه آیین‌نامه‌ای که جدیداً دستورالعمل صادر شده از طرف وزارت بهداشت در مورد خصوصی‌سازی مؤسسات آموزش عالی نظرتان را بفرمایید.


- ابداع این آیین‌نامه توسط وزارت بهداشت صورت نگرفته، دستوری بوده که چندین سال پیش توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح شده و آن را هم می‌خواهیم بررسی کنیم که چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی چنین دستوری داده ولی به‌طورکلی آن‌چیزی که مسئولان در تعاریف ارائه می‌دهند این است که این آیین‌نامه یک آیین‌نامه‌ای است که بتوانیم از ظرفیت نهادهای خصوصی، مثل همین چیزی که در سازمان خصوصی‌سازی یا هر جای دیگری می‌بینید، از ظرفیت نهادهای خصوصی جهت پیشبرد آموزش در فضای علوم پزشکی استفاده کنیم. این مسئله فی‌نفسه و اگر به‌طورکلی نگاه کنید، اتفاق مبارکی است. اینکه یک نهاد خصوصی بیاید و کمک بکند و ظرفیت‌ها را بالا ببرد، امکانات را بیشتر بکند، جاهایی که شاید دولت نمی‌تواند یا توانمندی هزینه کردن را ندارد، بیاید کمک بکند، اینها به‌صورت کلی اتفاق مبارکی است اما مسئله‌ای که هست این است که تابه‌حال نمونه درستی از این اجرا را در کشور نداشته‌ایم. یک‌مقدار بنیادی‌تر می‌خواهم صحبت کنم. با تمام احترامی که برای دوستانی که در وزارت علوم درس می‌خوانند قائلیم، خیلی از این رشته‌ها می‌بینید که با یک سطح عالی در یک دانشگاه عالی دارد تدریس می‌شود، متأسفانه در دانشگاه‌هایی که مشابه این ایجاد شده، یعنی شما لِول به لِول بیایید پایین‌تر، دانشگاه آزاد، دانشگاه علمی‌کاربردی، دانشگاه‌های غیرانتفاعی، مؤسسات شبانه، دانشگاه پیام نور و ... چندین مدل مسیر آموزش تعریف شده، اینها واقعاً به‌زعم عامه جامعه، آموزش در آنجا اولویت اول نیست. یعنی یک‌جوری کیفیت آموزش را فدا کردیم صرفاً برای اینکه یک مرکزی ساخته شود که یک مرکزی تولید بکند. یعنی آن کیفیتی که شما می‌بینید مثلاً قبلاً در یک دانشگاه برتری مثل شریف دارد آموزش داده می‌شود، در یک مؤسسه غیرانتفاعی چنین آموزشی حتی با ضریب خیلی کمتر هم شاهد نیستید، درصورتی‌که قرار بوده این سیستم‌ها و سیستم‌هایی که خصوصی هستند و پول می‌گیرند، عموماً به‌خاطر اینکه پول می‌گیرند کیفیت بهتری را ارائه بدهند ولی شاهد چنین مدلی نیستیم. حالا در همین اشل ما وارد فضایی می‌شویم که در وزارت بهداشت ما با جان مردم سروکار داریم. مهم‌ترین مطلبی که در کل حوزه آموزش پزشکی وجود دارد این است که شما باید یک فرد آکادمیک باشید. حالا در فضای آموزش پزشکی برای اینکه فرد یک مرحله بالاتر برود، باید آزمون‌های مختلفی را بگذراند. به‌جز آزمون‌های ترمی خودش که هر ترم آزمون می‌دهد، برای عبور از هر دوره به دوره بعد باید آزمون‌هایی را بگذراند، حدنصاب‌هایی را داشته باشد و و و که چی؟ که مطمئن شویم این فرد برای اینکه بیاید و با جان مردم سروکار داشته باشد را دارد. در هیچ جای دیگر نمی‌بینیم که فردی به‌صورت مستقیم با جان افراد درگیر شود ولی در حوزه علوم پزشکی این‌جوری است. یک خطا ممکن است آخرین خطا برای آن فرد و آن بیمار باشد. حالا در این شرایط شما وقتی بخواهید آموزش را صرفاً بکنید تولید مدرک، یعنی رسماً دارید با جان انسان‌ها بازی می‌کنید. وقتی به این فکر بکنید که ما الان دیده‌ایم که گرایش کشور به حوزه علوم پزشکی است. از یک میلیون نفری که در کنکور ثبت‌نام می‌کنند،700 تا 800 هزار نفرشان می‌آیند در حوزه علوم پزشکی. متعاقباً مطالبه بیشتر میزان افرادی که حذف می‌شوند و نمی‌توانند وارد رشته‌های مدنظرشان بشوند، بیشتر است. پس ما چه‌کار می‌کنیم؟ یک‌سری دانشگاه تأسیس می‌کنیم که بتوانیم اینها را هم جذب کنیم. این اتفاقی که می‌افتد این است که دیگر برای ما، مثل همان شرایطی که برای بچه‌های وزارت علوم، با اینکه بچه‌های بسیار توانمند و عالمی هم هستند، یعنی فی‌نفسه بچه‌های توانمندی هستند، دیگر آن ظرفیت فراهم نیست، دیگر آموزش آن کیفیت لازم را ندارد، دیگر ما دنبال آموزش آکادمیک علمی رشته‌های مختلف پزشکی، پرستاری و ... نیستیم. ما قرار است فقط یک‌سری دانشجو را بیاوریم که به آنها به‌قولی یک فضا بدهیم که آخرش یک مدرکی به آنها بدهیم. حالا این را ما از کجا داریم می‌گوییم. شما همین آیین‌نامه را نگاه بکنید. می‌بینید مثلاً برای اینکه یک دانشکده پرستاری تأسیس شود، صرفاً و صرفاً به 10 مربی نیازمندیم. یعنی الان علی پروهان که فارغ‌التحصیل شد (مثلاً) با چندتا از دوستاش اگر یک مقداری پول داشته باشند می‌توانند یک دانشکده تأسیس کنند. آن‌وقت این افرادی که هیچ‌جا آزموده نشده‌اند، هیچ‌وقت کیفیت‌شان سنجیده نشده، به مراتب علمی نرسیدند، اینها قرار است چه‌کار بکنند؟ 10تا عضو هیئت‌علمی قرار است چه چیز را به دانشجو آموزش بدهد؟ چه فضای آموزشی را برای اینها، گرچه حالا مثلاً یک‌سری حداقل‌های آموزشی هم تعریف کرده، ولی من می‌گویم که آزموده را آزمودن خطاست! شما نگاه بکنید، ما در دانشگاه‌های دولتی خودمان، در دانشگاه آزاد خودمان که قبلاً وجود داشتند چه کیفیتی از آموزش را ارائه دادیم؟ در دانشکده‌های علوم پزشکی که خدا را شکر به‌وفور هم هستند و الان اگر اشتباه نکنم نزدیک به 67 دانشکده و دانشگاه علوم پزشکی داریم ما داریم چه کیفیتی از آموزش را ارائه می‌دهیم؟! در دانشگاه علوم پزشکی تهران و با تمام ظرفیت‌هایی که وجود دارد و طبق آماری که وجود دارد، ما بهترین دانشگاه علوم پزشکی کشور هستیم، مشخصاً نقطه‌ضعف‌های بسیار زیادی در حوزه ساختاری، یعنی موادی که به‌صورت سخت‌افزاری وجود دارد داریم، با افزایش ظرفیت مواجهیم، اساتیدمان که الان 60 و خرده‌ای عضو هیئت‌علمی داریم برای پرستاری و مامایی یعنی دوتا رشته با همدیگر و این کفاف این تعداد دانشجویی که ما گرفته‌ایم را نمی‌دهد. یعنی مشخصاً اساتید اورلود کاری دارند، درگیری‌های مختلف دارند، حالا این را بیاورید در شهرهایی که همان عضو هیئت‌علمی را ندارد. ما الان با 21 بیمارستان در دانشگاه علوم پزشکی تهران بیش از 20 دانشگاه مواجهیم، می‌آیید در یک شهر پرتی که حالا مثلاً وجود دارد می‌بینید حتی یک بیمارستان دولتی نیست که دانشجو بخواهد برود آنجا کسب تجربه کند با استادی که البته برود و با استاد در بیمارستان یاد بگیرد هر کیس را باید چگونه برخورد بکند، چه درمانی دارد، چه مراقبتی دارد، چه کاری انجام بدهد. می‌گویم دارد با جان انسان بازی می‌کند. در آن شهر دورافتاده همین حداقل امکانات را ندارد و دانشجو می‌بیند استاد ندارد، در بخش فقط می‌برند، وقت‌شان را تلف می‌کنند، اصلاً فضای آموزشی برای‌شان تعریف نشده، به‌صورت جمعی مثلاً با 20 نفر دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی و ... همه با هم دارند درس می‌خوانند و صرفاً دارند زمان‌شان را می‌گذرانند برای اینکه آن چهار سال یا هفت سال بگذرد و تبدیل به یک مدرکی بشود. حالا این شرایط را ما در حوزه دولتی داریم و این چالش‌ها را در حوزه دولتی داریم و حالا در محل‌های خصوصی مثل دانشگاه آزاد اسلامی هم دقیقاً به همین صورت است، چه بسا مشکلات از این فضا بدتر است و با چالش‌های مختلفی آنجا هم مواجهیم و کمبودهای متفاوتی وجود دارد. حالا شما بیایید یک چنین چیزهایی را اضافه کنید. برای دانشکده پزشکی، برای اینکه یک استاد بیاید در یک فیلد تخصصی تدریس بکند، ملاک را گذاشته‌اند علاقه! آیا علاقه ملاک است؟! یعنی صرف اینکه من هیچ درسی نخوانده باشم در یک حوزه تخصصی، اگر علاقه داشتم صرفاً به‌عنوان اینکه پزشک هستم می‌توانم بروم آن را تدریس کنم؟! گروه پزشکی، گروه‌های مختلفی دارد، برای یک‌سری گروه‌ها اصلاً نماینده و استادی مشخص نشده است. دانشجو در آن فیلد قرار است چی را یاد بگیرد؟! در حوزه دندانپزشکی هم همین‌طور است. یک‌سری رشته‌های مجهول آنجا می‌بینید که اصلاً در تاریخ علوم پزشکی وجود نداشتند. کارشناسی ارشد دندانپزشکی! نیست! از کجا آورده‌اید اینها را؟ نیست! چگونه تولید شده‌اند؟! حالا این یک بحث است، مورد بعدی باز همان بحث آزموده را آزمودن خطاست. ما طرح‌های مختلفی داشتیم مبنی بر اینکه بیاییم و آموزش را خصوصی بکنیم و آموزش را بدهیم جاهای مختلف که بار از روی دوش دولت و سیستم دولتی برداشته شود. نمونه‌اش می‌شود پرستاری عرصه آموزشی که حالا من‌باب رشته خودمان بود و مثالی است که خودم ملموس احساس کردم را می‌گویم. دقیقاً استراتژی در بحث پرستاری عرصه آموزشی هم به‌همین‌صورت بود. گفتند دانشگاه‌ها ظرفیت ندارند، پرستاری را نیاز داریم، حالا بماند من دررابطه با اینکه پرستاری را نیاز داریم یا نه باید صحبت بکنم، یک پارادوکس دروغی است، یعنی اینکه اصلاً ما به پرستار نیاز داریم، بله نیاز داریم ولی دانشجوی پرستاری فارغ‌التحصیل داریم، باید آنها جذب بشوند، نه اینکه دوباره دانشجو بگیریم بچه‌ها را بیاوریم وارد بکنیم. حالا به‌هرصورت، می‌گویند که ما نیاز به دانشجو داریم و بعد دانشجوها را برمی‌دارند و می‌گویند ما برای اینکه دانشکده‌ها نمی‌توانند، توانمندی ندارند و این قابلیت را ندارند که به تعداد مدنظر ما دانشجو بگیرند، پذیرش دانشجو را می‌سپاریم به بیمارستان‌ها، بیمارستان‌ها خودشان فضاهایی را آماده می‌کنند، بیمارستان‌ها کیفیت لازم را فراهم می‌کنند، بیمارستان‌ها ال می‌کنند بل می‌کنند، یک آیین‌نامه بزرگی را آماده کرده بودند که آقا ما با این آیین‌نامه سفت و سخت، یقیناً می‌توانیم به کیفیتی حتی بالاتر از کیفیت دانشکده‌های علوم پزشکی برسیم. یعنی مثالی که همین الان اینجا زده می‌شود، می‌گویند با استفاده از بخش خصوصی ما می‌توانیم به کیفیت بالاتری هم حتی بالاتر از کیفیت دانشکده‌های علوم پزشکی برسیم، یعنی مثالی که همین الان اینجا دارد زده می‌شود، می‌گویند با استفاده از بخش خصوصی می‌توانیم به کیفیت بالاتری هم حتی برسیم. آمدند و گفتند که ما سفت و سخت ایستاده‌ایم و این کار را داریم انجام می‌دهیم. این اجازه را دادند، به بیمارستان، بیمارستان‌ها بدون در نظر گرفتن کوچک‌ترین امکانات، در بدترین فضاهای ممکن که مثالش می‌شود همین دانشگاه خودمان یا دانشگاه ایران که آمدند در رباط‌کریم یک اتاقکی، یک ساختمانی را ساختند و گفتند آقا همین‌جا هر چیزی که هست، نه پلاتیک دارد، نه ساختمان آموزشی دارد، هیچی ندارد، همین‌جا دانشجویان را پرورش می‌دهیم یا می‌خواستند در بیمارستان امام خمینی (ره) که همین الان بیمارستان امام خمینی (ره) با کمبود ظرفیت مواجه است، اورلود جمعیت دارد، هیچ فضای آموزشی ندارد، به گفته خود ریاست بیمارستان امام که در حال حاضر هم با مشکل ظرفیت مواجه هستند، حالا می‌خواهند بیایند در دانشگاه امام خمینی(ره) هم دانشجو پذیرش کنند و کلاس‌های تئوری و عملی‌شان همه باید در بیمارستان برگزار شود، بیمارستانی که همین الان کشش بیمارانش را ندارد، حالا این در تهران است؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که در شهرهای دور افتاده قرار است چه اتفاقی بیفتد و چگونه قرار است این کارها را انجام بدهند. تا وقتی هم که دانشجوها نیامدند پای کار و معترض نشدند و اعتراض نکردند، نامه ننوشتند، مکاتبه نکردند، نیامدند تظاهرات بکنند، هیچ اتفاقی هم نیفتاده بود، یعنی رباط‌کریم واقعاً داشت دانشجو می‌گرفت. دیگر تحمیل شده بود که دانشگاه تهران بگیرد و دانشگاه‌های دیگر، بندرعباس، جهرم و ... همه این شهرها داشتند می‌گرفتند. آیا شما آنجا کیفیت را نگاه کردید؟ همواره عموماً متأسفانه یک‌سری بند و تبصره‌هایی وجود دارد، نمی‌خواهم بگویم شاید باندبازی، یک‌سری بند و تبصره‌هایی وجود دارد که افراد می‌توانند از همه این قوانینی که شاید سفت و سخت هم تنظیم شده عبور بکنند و به آن هدف‌شان برسند که صرفاً گرفتن دانشجو برای بیمارستان است که این فرد بشود وابسته به بیمارستان، چون کسی که وارد می‌شد، دیگر وابسته بیمارستان بود، تحت تعهد بیمارستان بود، یک فرد غیرآکادمیکی که هیچی یاد نگرفته را صرفاً تربیت می‌کردند که یک‌سری کارهای ابتدایی انجام بدهد و این کارهای ابتدایی را در بخش انجام بدهد که نیازهای ابتدایی بیمارستان را برطرف کند، چرا؟ چون نیروی کاری ارزان‌قیمت می‌شد، چون آن‌موقع دیگر درد آموزش آکادمیک نداشت، چون مجبور بود تحت نظر بیمارستان کار کند و بیمارستان هر چه به او می‌گفت باید انجام می‌داد و و و... حالا شما چنین مدل‌هایی را می‌بینید که شکست خورده و در مقابل مشکلاتش هیچ عکس‌العملی تا زمانی که دانشجوها آمدند و اعتراض کردند نشان داده نشده، و دوباره با یک چالش جدید مواجهید. دیگر نمی‌پذیرید که چنین اتفاقی بخواهد دوباره بیفتد، خصوصاً نه برای اینکه شاید علی پروهان نگران این است که با ورود اینها نمی‌تواند خودش تحصیل کند، بماند که اصلاً همین الان هم ما متأسفانه بازار کار کلاً رشته‌های علوم پزشکی را هم نابود کردیم و به‌صورت کلی مشخص است که بازار کار وجود ندارد، بحث این است که ما با جان مردم درارتباطیم. نمی‌شود روی جان مردم آزمون و خطا کرد. نمی‌شود روی شانس‌ها و حرف‌ها و صحبت‌ها و یا شود و می‌شود و ببینیم چطور می‌شود صحبت کرد. باید یک چیز 100 درصد و مشخص وجود داشته باشد. به‌خاطر همین ما در شوراهای صنفی پیگیر شدیم از همان ابتدا که این آیین‌نامه آمد، چه از طرف وزارت بهداشت و چه از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی، درخواست دادیم و نامه‌های‌مان هم ارسال شده، برای اینکه برویم و صحبت کنیم، دلایل و عدله‌مان را خدمت مسئولان طرح کنیم، در یک فضای آرامش، چون الان متأسفانه جو دانشجویی خیلی سریع متشنج می‌شود. یعنی به‌واسطه چالش‌‌هایی که در سطح جامعه وجود دارد، جو دانشجویی به‌شدت متشنج می‌شود. شوراهای صنفی به‌عنوان نماینده‌های رسمی دانشجویان که تنها تشکلی در دانشگاه‌ها هستند که با رأی مستقیم دانشجویان انتخاب می‌شوند و نماینده دانشجویان هستند و خدا را شکر برخلاف بچه‌های وزارت علوم توانسته‌اند یک تشکیلاتی را تشکیل بدهند و مجمع عمومی و شورای مرکزی دارند و یعنی ساختار حقوقی‌شان هم کاملاً اوکی شده آمده‌ایم و در سطح کشوری داریم این مسئله را پیگیری می‌کنیم به‌دور از حاشیه، به‌دور از چالش‌هایی که وجود دارد، به‌دور از اعتراضاتی که ممکن است رنگ و بوهای دیگری پیدا کند، داریم مسئله را پیگیری می‌کنیم که هر چه سریع‌تر مشکل این قضیه رفع شود چون می‌دانیم این مسئله هم برای دانشجوها بسیار خطرناک است، هم برای حوزه سلامت کشور بسیار خطرناک است، هم برای آینده شغلی افراد بسیار خطرناک است و در مهم‌ترین قسمتش برای مردم و جامعه عمومی.


در ادامه مواردی که لازم است، بحث جذب پرستاران؟


- اصلاً یک بزرگی که داریم، حالا شاید در پرستاری یک‌مقدار بولدتر شده و در سایر رشته‌ها هم وجود دارد، ما دچار یک پارادوکس مطلق هستیم. این پارادوکس مطلق چیست؟ این پارادوکس، ما داخل بیمارستان را نگاه می‌کنیم، به‌صورت کلی، نمونه هر بیمارستانی که می‌خواهید در تهران نگاه کنید، می‌بینیم که مثلاً سرانه، سرانه یک چیز مشخصی است می‌گوییم مثلاً یک به چهار، یک به شش، مثلاً یک‌سری سرانه مشخص کرده‌ایم، در یک بیمارستان می‌بینیم مثلاً 25 تخت بیمار دارد، سه یا چهار پرستار. از این سه، چهار پرستار یکی‌دوتای آنها هم بعد از اینکه سن‌شان گذشته، بازنشسته می‌شوند مثلاً می‌ماند یک بخش 25 تخته و سه پرستار. در این فضا هر کسی که نگاه می‌کند می‌گوید آقا ما با کمبود بسیار شدید پرستار مواجیهم، متعاقباً باید شروع بکنیم به اینکه پرستاران و دانشجویان پرستاری زیادی را آموزش بدهیم که اینها را وارد بکنیم به چرخه کار و خب منطقی هم هست، نیاز داریم به اینکه پرستار وارد شود. با همین استدلال شما هر جایی که می‌توانید دانشکده پرستاری تأسیس می‌کنید. هر شهری که اراده بکند، یعنی هر شهری به هر دلیل، حالا نماینده مجلس است، یا هر رابطه‌ای یا هر چیزی که وجود داشته، عموماً خودش را از دانشکده مرکزی جدا کرده و رفته یک دانشکده‌ای تأسیس کرده. شما الان استان فارس را نگاه کنید ببینید چندتا دانشگاه و دانشکده علوم پزشکی دارد. استان کرمان، استان سیستان، استان خراسان و و و ... مثلاً استان خراسان ببینید چندتا دانشگاه دارد، یعنی هر شهری آمده و برای خودش یک دانشکده یا دانشگاه تأسیس کرده. در تمامی اینها چون حداقل باید سه رشته داشته باشند، عموماً پرستاری هست، یعنی تا حالا ندیدم دانشکده‌ای که پرستاری در آن نباشد، آمده‌اند و این رشته را تأسیس کردند. دارند دانشجو می‌گیرند، سیل عظیمی از دانشجوها را پذیرش می‌کنند.


رشته‌های الزامی کدام رشته‌ها هستند؟


- هر رشته‌ای. می‌گوید برای اینکه دانشکده تأسیس شود شما باید سه رشته را حداقل بیاورید که عموماً سه رشته‌ای که دم دست‌ترند و نیاز هم وجود دارد و آنها هم می‌توانند با همین استدلال بگویند می‌خواهیم همین کار را بکنیم، عموماً می‌آیند مثلاً فوریت یا پرستاری یا هوش‌بری و رشته‌های از این طیف را می‌آورند. در حوزه علوم هم چون رشته‌هایی مثل پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی چون زیرساخت‌های زیادی می‌خواهد، برای‌شان خیلی سخت است و گران تمام می‌شود یا به هر دلیل دیگری نمی‌خواهم خیلی قضاوت بکنم اینجا، عموماً رشته پرستاری هست، حالا اگر رشته پزشکی هم باشد، عموماً یک پای ثابت تمامی این دانشکده‌ها پرستاری است. می‌آیند با یک ظرفیت چند برابری دانشجوی پرستاری می‌گیرید، به چه مثال، با این مثال که سال 94 ورودی ما در دانشکده 46 نفر بودیم، الان ورودی ما 210 نفر است در سال 97 یعنی بیش از تقریباً پنج نفر. ظرفیت دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران پنج برابر شده.


براساس این هیأت علمی دانشگاه‌ها هم افزوده می‌شود؟


- خیر! حداقل در دانشکده ما آن‌چیزی که دارم می‌بینم، بله افزوده شده اما شاید در حد مثلاً یکی دوتا، به تعداد انگشتان یک دست. دارم دانشکده خودمان را قضاوت می‌کنم، نمی‌خواهم دررابطه با جاهای دیگر بگویم که شاید مستند نباشد ولی می‌دانم که به‌همین صورت است. عموماً خیر! چون نسبت هیئت‌علمی به دانشجو هم داریم دیگر، یقیناً این نسبت رعایت نمی‌شود.


این نسبت چقدر است؟


- الان دقیقاً خاطرم نیست که بگویم ولی برای‌تان می‌فرستم. این نسبت رعایت نمی‌شود و الان ما کلاً 60 و خرده‌ای پرستاری و مامایی هیئت‌علمی داریم و از آن طرف با تقریباً بیش از یک هزار نفر دانشجو، بیش از یک هزار نفر دانشجو. اینها می‌آیند این دانشجوها را می‌گیرند، تا اینجا باز هم می‌پذیریم، نیاز وجود دارد، دانشجوها پذیرش می‌شوند، بیش از حد پذیرش می‌شوند، به‌طوری‌که دیگر دانشگاه و دانشکده پرستاری دیگر ظرفیت ندارد و یک‌سری جاهای دیگرش را می‌شود کلاس کند، جمعیت کلاس‌ها بسیار بالا می‌رود، مثلاً اگر ظرفیت کلاس 40 نفر بوده داریم در آن 50 نفر ظرفیت می‌دهیم، گنجایش وجود ندارد، همین طیف را بیاورید در دانشگاه‌های دیگر که چقدر اوضاع‌شان می‌تواند خراب‌تر باشد، پذیرش می‌کنند، حالا این دانشجو چهار سال تحصیل می‌کند، گفتند که یک بازار کار خالی وجود دارد و نیاز مبرم به پرستار با تعداد بسیار زیاد دانشجوی فارغ‌التحصیل پرستاری روبه‌روییم، من مثال را پرستاری می‌زنم چون می‌دانم این‌جوری است، بقیه رشته‌ها هم همین‌جوری است. هیچ‌کدام اینها وارد کار نمی‌شوند. حتی متأسفانه جدیداً اتفاقی که افتاده، حالا به‌جهت کمبودهای مالی یا هر چیز دیگر، دانشجو یک سال پشت طرح اجباری‌اش می‌ماند. یعنی الان در استان تهران فراوان داریم دانشجویانی که بیش از شش ماه، یک سال، یک سال و نیم پشت طرح مانده‌اند، طرحی که اجباری است. یعنی شما یا باید سربازی بروید یا طرح. حالا برای دختران می‌شود فقط طرح، یعنی باید طرح اجباری دو ساله‌شان را بروند. شما می‌بینید که این‌جوری آمدیم اینها همه را فارغ‌التحصیل کردیم و بعد اینها پشت طرح گیر کرده‌اند.


جا نیست بروند طرح‌شان را اجرا کنند؟


- نمی‌پذیرند. اعلام نشده. شاید حتی ظرفیتش هم وجود دارد اما بیمارستان‌ها نمی‌پذیرند. بیمارستان‌ها به‌خاطر اینکه ظرفیتی از طرف وزارتخانه آزاد نمی‌شود، طرحی نمی‌گیرند. حالا دانشجو وقتی طرحش را نرود، اولاً نمی‌تواند یک‌سری رشته‌های خاص بخواند برای ارشد. چون ما در همین رشته، یک‌سری رشته‌ها باید حتماً شما دو سال طرحت را رفته باشی. بیمارستان‌های خصوصی به‌خاطر اینکه طرح ندارد حتی نمی‌تواند برود سر کار.


یعنی بیمارستان‌های خصوصی اصلاً دانشجویی که طرح...


- عموماً این‌جوری است. دانشجو باید حتماً طرح رفته باشد تا بتواند در بیمارستان خصوصی کار بکند. می‌گویند آقا برو طرحت را بگیر بیا. بیمارستان‌های دولتی هم که حتی همین الان هم پذیرش ندارد. حتی طرحی هم نمی‌گیرد چه بخواهد به اینکه بخواهد رسمی بگیرد. شما با یک تعداد فوج عظیمی از دانشجویان بسیار زیاد پرستاری و فارغ‌التحصیل که بهترین آموزش‌ها را هم دیده‌اند، آکادمیک هم آموزش دیده‌اند مواجه هستید و اینها را وارد بازار کار نمی‌کنی، از این‌طرف می‌گویی ما پرستار کم داریم! این پارادوکس است! به‌شدت پارادوکس است! چرا؟ چون شما داری به‌جهت کمبود نیروی پرستاری، پرستار تولید می‌کنی ولی پرستارانی که تولید شده‌اند را به‌کار نمی‌گیری. پس حتی در قدم اولی که طرح باشد گیر هستیم، چه برسد به اینکه اینها بخواهند وارد فضای کار بشوند و بیایند به‌عنوان یک پرستار رسمی یا پیمانی یا هر چیز دیگری در بیمارستان‌ها فعالیت بکنند. یعنی اینکه ما هنوز نتوانسته‌ایم این کار را بکنیم. حالا این چی می‌شود؟ شما یک‌سری فرد دارید که تحصیل کرده‌اند، بیکار هستند، یک چنین شرایطی پیش آمده و ما دچار این فضا هستیم و این مشکل متأسفانه دارد به رشته‌های دیگر هم تسری پیدا می‌کند. نیاز وجود دارد، بازار وجود دارد ولی به‌کار گرفته نمی‌شود.


شما به‌عنوان دبیر شورای صنفی دانشکده پرستاری این قضیه را پیگیری کرده‌اید؟ می‌توانید ورود پیدا کنید به این حوزه؟


- حتی این را هم خدمت‌تان بگویم که ما برای پیگیری این مسئله، چون مسئله‌ای بود که کاملاً مربوط به دانشجویان و مربوط به پرستاری بود، به‌عنوان دبیر دانشکده و به‌عنوان کسی که فعال حوزه پرستاری هستم، دعوت کردیم از خانم دکتر حضرتی، لطف کردند، تشریف آوردند به دانشکده.


سمت‌شان چیست؟


- خانم دکتر مریم حضرتی معاون پرستاری وزیر هستند. ایشان خیلی رابطه‌شان با دانشجویان خوب است و جای تشکر دارد. ایشان آمدند و یک جلسه با حضور دبیران شوراهای صنفی دیگر پرستاری هم گذاشتیم، آن مطالب را مطرح کردیم، ایشان هم پذیرفتند. ایشان هم گفتند که بله حق با شماست. ما الان پرستار آموزش دیده داریم، خود ما هم درخواست کردیم به معاونت توسعه ولی متأسفانه ظرفیت هنوز آزاد نشده. در پاسخ به این سؤال هم که چه وقت قرار است ظرفیت آزاد شود، جواب هنوز معلوم نیست.


چه زمانی اقدام کردید به این کار؟


- تقریباً دررابطه با همین مشکل طرح الان چندین ماه، پنج شش ماه است که درگیرم ولی این جلسه که گفتم برگزار شد و این جواب را گرفتیم، مربوط به 16 آذر است و 13 آذر این جلسه را برگزار کردیم. متأسفانه دچار چنین مشکلی هستیم و این چالش، چالش بسیار بزرگی است. یعنی شما آمده‌اید پرستار را فارغ‌التحصیل کردید حتی طرحش را هم نمی‌گذارید برود. خب این طرح را نمی‌رود بعداً دچار مشکل خواهد شد. شنیده‌ام جدیداً البته، همین چند روزه یک دستورالعملی آمد که اگر تا یک تعداد، ماهی چهار ماه اگر اشتباه نکنم، بمانند پشت طرح، دیگر طرح‌شان اجباری نیست یعنی طرح را می‌توانند نروند ولی دوتا نکته وجود دارد؛ یک، دانشجو باید برود سربازی. آن‌موقع شما به‌جای اینکه دانشجو را در جایگاه خودش به‌کار بگیرید، می‌فرستیدش سربازی (اگر پسر باشند)؛ دختران هم، باز نیاز به این داریم که این فرد دو سال سابقه کار داشته باشد که بتواند مثلاً برود و رشته‌های تخصصی‌اش را بخواند. نیاز دارد به اینکه بالاخره بیایید و فضای کار شود. طرح مقدمه‌ای بود برای اینکه هر جایی که عموماً دانشجو  این طرحش را می‌رفت (قبلاً البته، دهه‌های گذشته)، همان‌جا به‌واسطه اینکه در این دو سال آموزش دیده بود، با فضای بخش آشنا شده بود، کارش را کرده بود، دیگر می‌توانست بماند آنجا و مشخصاً هم چون دیگر با آن فضا کار کرده بود، راحت می‌توانست آداپته شود و کارش را ادامه دهد ولی شما این امتیاز را هم گرفتید. و همچنان، حالا درست است که شاید ما الان از مرحله طرح عبور کردیم ولی همچنان به‌وفور با معضل عدم به‌کارگیری پرستاران و استخدام پرستاران مواجه هستیم.


آمار دقیقی دارید؟


- تعداد؟ آمار دقیق اعلام نمی‌شود! چون آماری است که یک‌مقدار آمار مناسبی نیست، عموماً اعلام نمی‌شود اما تعداد نفرات خیلی بالاست.


قطعاً در رشته‌های دیگر هم هست؟


- بله، اکثر رشته‌های علوم پزشکی دچار این مشکل هستند ولی مشکل عمده و بزرگ در حوزه پرستاری است چون نیاز به پرستار در کشور خیلی زیادی است. چون بحث مهمی است و جایگاه پرستار خیلی حیاتی است و کارش هم کار مهمی است، ازآن‌طرف کمبود نیروی پرستاری هم وجود دارد، این مشکل بیشتر از همه بروز می‌کند.


به‌صورت مشخص درخواست اولیه ما این است که این سیکل راه بیفتد. این تناقضی که وجود دارد رفع شود. یعنی دانشجویی که طرح رفته، به‌کار گرفته شود، استخدام مشخصاً گزینه بهتری است، استخدام شود که وضعیتش کاملاً مشخص شود. اگر مقدور نیست با انواع دیگری از رسوم قراردادی که وجود دارد بالاخره بیاید وارد مرحله کاریش شود که بتواند با دانش جدیدتر، یعنی بالاخره کسی که جدید فارغ‌التحصیل شده یقیناً دانش بالاتری دارد و توانسته آپدیت‌تر باشد، بیاید و به‌کار گرفته شود. نیروی جوان است، آن فرسودگی شغلی که شاید یک پرستاری به‌واسطه اینکه ظرفیت را خالی گذاشته و مجبور شده‌اید پرستارانی که هنوز در بخش کار می‌کنند را اورلود کاری بهشان بدهید. اینها دچار تنیدگی شغلی و فرسودگی شغلی می‌شوند. همین باعث می‌شود کیفیت کارشان بیاید پایین‌تر، خطاهای پزشکی و پرستاری برود بالاتر، چرا؟ وقتی به‌جای اینکه با سه مریض درگیر باشی، با 10 مریض دیگری باشی متعاقباً ممکن است خواه ناخواه اشتباه پرستاری و اشتباه پزشکی داشته باشی و ممکن است یکی از این اشتباهات منجر به از دست رفتن جان فردی شود که آن‌وقت دیگر نمی‌شود کاری‌اش کرد و شاید دست آن پرستار هم نیست. به‌واسطه اینکه اینقدر تعداد شیفت‌هایش را بالا بردید و اینقدر کارش را بالا بردید، دیگر نمی‌کشد و دارد دچار چنین اشتباهی می‌شود. نمی‌خواهم توپ را بیندازم در زمین این پرستارها. خب بیایید و این کار را انجام دهید، دیگر افزایش ظرفیت در ورودی پرستاری نداشته باشیم که حالا قول داده‌اند که این اتفاق بیفتد. با صحبت‌هایی که با دکتر اکبری قائم‌مقام معاونت آموزشی کرده‌ایم این قول را از آنها گرفته‌ایم که دیگر افزایش ورودی نداشته باشند. یعنی هنوز به این 200 نفر نرسیده، سال بعد 250 نشود، 270 نشود! ما این ورودی‌ها را بیاوریم و کم‌کم رو به کم‌کردن‌شان کنیم. دانشجویانی که می‌خواهند طرح بروند را طرح ببریم، دانشجویانی را که طرح رفته‌اند را وارد فضای آموزشی بکنیم که اولاً به جامعه کمک بکنیم، دوماً به سلامت جامعه کمک بکنیم، سوماً این دانشجوها هم بیایند و توانمندی‌های‌شان را نشان بدهند و إن‌شاءالله بتوانند به کشورشان خدمت بکنند. مهم‌ترین چیزی که داریم آموزش می‌بینیم این است که بتوانیم با تمام وجودمان به مردم خدمت بکنیم.


گفتید شهرهایی داریم که دانشجویان رشته علوم پزشکی این امکان را ندارند که در بیمارستان‌های آن شهر با اساتید خودشان کارهای عملی انجام بدهند که مجبور می‌شوند بروند به شهرهای دیگر. نمونه این شهرها کجاست؟


- دوست ندارم اسم ببرم ولی دقیقاً همان مثال را برای شما می‌زنم. یک شهری است از توابع استان خوزستان که در این شهر دانشکده تأسیس شده درحالی‌که اصلاً در این شهر بیمارستان دولتی وجود ندارد، یک بیمارستان هست، آن هم متعلق به شرکت نفت است. بیمارستان شرکت نفت اجازه ورود دانشجویان را نمی‌دهد، همه دانشجویان مجبورند بیایند بیمارستان‌های مرکزی استان. حالا همان بیمارستان مرکزی هم، عموماً فقط این دانشگاه نیست و دانشگاه‌های دیگر هم این‌جوری هستند و می‌دانید که دانشجویانی که دارند علوم پزشکی درس می‌خوانند باید طیف مختلف بیماری‌ها را ببینند، یعنی شما باید کورس گوش و حلق و بینی بروید، کورس روان بروید، کورس گوارش بروید، کورس نفرو بروید، کورس‌های مختلف آموزشی را باید بگذرانید. خب یقیناً حتی، من حتی این مثال را هم نمی‌زنم، بیاییم یک‌مقدار بالاتر، در یک‌سری شهرهای ما که حتی شهرهای اولی نیستند و شهرهای منطقه دو محسوب می‌شوند، بیمارستان‌های تخصصی خاص یک فیلد وجود ندارد. یعنی بیمارستان مثلاً تخصصی پوست وجود ندارد، بیمارستان تخصصی گوش و حلق و بینی وجود ندارد. خب برای اینکه این دانشجو حتی در این شهر بزرگ‌تر، یعنی حتی آن شهر ضعیف منطقه سه هم نه، در این شهر بزرگ‌تر بخواهد تحصیل بکند، باید بیاید بیمارستان مرکزی کیسش را ببیند. یا در یک بخش کوچکی از یک بیمارستان جنرال، یک بخش کوچک 10 تا 15 تخته می‌شود جایی که مثلاً بخواهند کیس پوست را ببینند. حالا هم این دانشجو می‌رود آنجا، دانشجوی دولتی می‌آید، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی دارد می‌آید، دانشجویان بین‌الملل دارند می‌آیند، دانشجویان ظرفیت مازاد دارند می‌آیند، همه دارند می‌آیند و فقط همین یک فیلد را دارند. خب اینجا آموزش به چه صورت می‌شود؟ ما همین مشکل را به‌شدت در بچه‌های دانشگاه آزاد اسلامی داریم، خیلی زیاد! بچه‌هایی که دانشگاه آزاد اسلامی تحصیل می‌کنند خیلی مشکل دارند با حوزه بیمارستان‌های‌شان. چرا؟ چون بیمارستان مخصوص که نداریم برای اینها، بالاخره مجبورند بیایند توی بیمارستان‌های دولتی، خب همانجا در بیمارستان دولتی، آن بیمارستان درگیر است با دانشجویان خودش که دارند دولتی درس می‌خوانند. این مسئله باعث می‌شود که اصلاً دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، عموماً هم که اینها استادان خوبی ندارند، یعنی استادی ندارند که بخواهد با آنها باشد و کارشان را پیگیری بکند. اینها حتی ممکن است در یک‌سری از بخش‌ها بهشان هیچی داده نشود، صرفاً یک آبزرور معمولی باشند که هیچ کاری هم حتی نمی‌توانند انجام بدهند.


بسیار عالی. در کل از مشکلات شوراهای صنفی علوم پزشکی، صفر تا صدش، حالا جدای از این آیین‌نامه که یک مشکل جدیدی است که آمده و در موردش صحبت کردیم، مشکلات اساسی که علوم پزشکی‌ها دارند در سطح کشور، حالا در سطح تهران چه می‌تواند باشد؟


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب