دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 مرداد 1394 - 14:17
داستان ساختگی دیگری علیه توافق هسته‌ای

آیا سلاح‌های ایرانی آمریکایی‌ها را کشته است؟

لابی‌های پرتعداد اسرائیلی که مورد حمایت مالی و معنوی گروه‌های مخالف توافق هسته‌ای با ایران هستند، بهانه جدیدی برای این مسئله به دست آورده‌اند: مسئله سربازان کشته‌ و زخمی شده آمریکایی و نقش ایرانیان در این مسئله.
کد خبر : 34120

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، پایگاه خبری «یو‌ان‌زد» آمریکا در گزارش خود در این زمینه آورده است: نخستین تیر در این زمینه روز چهارم آگوست در نامه دختر یکی از افسران ارتش آمریکا به نشریه نیویورک‌پست شلیک شد، نامه‌ای که در آن ادعا شده بود این افسر ارشد توسط سلاح‌های ایرانی در عراق کشته شده است، و در ادامه این نامه دختر مذکور به این نتیجه رسیده بود که ایران و آمریکا هم‌اکنون با هم در جنگ به سر می‌برند.


پس از انتشار این نامه، پخش آگهی‌های تلویزیونی در شبکه‌های مختلف در این زمینه آغاز شد و این در حالی بود که به نظر می‌رسید اعضای کنگره در برابر فشارهای لابی‌ها و دوستان اسرائیل در این زمینه آسیب‌پذیر هستند. این آگهی‌ها توسط گروهی موسوم به «کهنه‌سربازان علیه توافق هسته‌ای» تولید و پخش شد، گروهی که مدیرش مایکل پرگینت، مشاور سابق دیوید پترائوس، رئیس سابق سیا و فرمانده سابق ارتش آمریکا در عراق، و کارشناس موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک است، موسسه‌ای که یکی از شاخه‌های آیپک محسوب می‌شود. این گروه دارای پایگاهی است که در آن ادعا شده است «ایران هزاران آمریکایی را به قتل رسانده و یا باعث نقص عضو و مصدومیت آنان شده است». این در حالی است که تاکنون هیچ مدرکی که بتواند این ادعا را اثبات کند، ارائه نشده است.


نخستین آگهی‌ مربوط به این ادعا یک بازنشسته ارتش را به نام رابرت بارتلت نشان می‌دهد. در این فایل ویدئویی بارتلت که صورت وی مملو از خراش‌های ایجاد شده به وسیله ابزار انفجاری در عراق است، مدعی شده است که بمب‌های ایرانی او را به این روز انداخته است. وی علاوه بر متهم کردن ایران به فراهم کردن سلاح برای شورشیان عراقی که منجر به معلول شدن وی و کشته شدن هم‌قطارانش شده است، مدعی شده که ایرانیان کودکان عراقی را می‌ربایند و آنان را جلوی چشم والدینشان می‌کشند. بر اساس ادعای بارتلت، کسانی که با ایران معامله می‌کنند، در حقیقت دستان خود را آلوده به خون کرده‌اند و در قبال تامین منابع مالی برای اقدامات تروریستی ایران مسئول خواهند بود.


ابراز همدردی با بارتلت ظاهرا کار آسانی به نظر می‌رسد، زیرا وی رنج‌های بسیاری را به عنوان یک گوشت جلوی توپ در جنگ‌های بیهوده آمریکا تحمل کرده است، اما کمی دوراندیشی و تعمق در این زمینه می‌تواند به ما کمک بیشتری بکند. ایران کشوری نبوده است که به عراقی که هیچ تهدیدی برای هیچ کشوری نداشت، در سال 2003 حمله کرده است. بلکه کشوری که بارتلت در آن زندگی می‌کند، این حمله را انجام داده است. افراد بدی که بارتلت را هدف قرار دادند، چه کسانی بوده‌اند؟ آنان افرادی بودند که از خانه‌ها و خانواده‌های خود علیه مهاجمین دفاع کردند و فاقد تانک بودند و مجبور بودند از سلاح‌های دست‌ساز خود استفاده کنند. اگر بارتلت حقیقتا می‌خواهد مقصرین وقایعی را که برای وی اتفاق افتاد، مورد انتقاد قرار دهد، به وی توصیه می‌کنیم که جرج بوش، رئیس‌جمهور سابق و مشاورین نزدیکش را خطاب قرار دهد.


در عین حال عصبانیت و خشم بارتلت کاملا قابل درک است، اما به چالش کشیدن ادعای وی مبنی بر اینکه او به واسطه استفاده از سلاح‌های ایرانی معلول شده است، چندان سخت نیست. در واقع این ادعا یک دروغ است. در سال 2005 بود که دولت بوش مدعی دخالت ایران در امور عراق شد. این ادعا که هیچ مدرکی همراه آن ارائه نشد؛ بر پایه این فرضیه مطرح شده بود که ایران به دلیل منافعی که در زمینه تداوم استیلای خود بر همسایه شیعه‌اش دارد، اقدام به قاچاق سلاح به این کشور کرده است، در عین حال آمریکایی‌ها نیز از این ادعا به عنوان بهانه‌ای برای توجیه ادامه مقاومت نیروهای عراقی علیه تهاجم آمریکا استفاده می‌کردند.








شورش‌های عراق در بازه زمانی 2004 تا 2006 عمدتا از سوی گروه‌های سنی متخاصم با ایران انجام می‌شد. این که ایران این گروه‌ها را تجهیز کند و آن گروه‌ها نیز به دنبال همکاری با ایران باشند، غیرمحتمل به نظر می‌رسد

آغاز استفاده از بمب‌های کنار جاده‌ای در عراق از تابستان سال 2004 بود. گزارش‌های اولیه در این‌باره نشان می‌داد که این سلاح‌ها توسط گروه‌های شورشی سنی مورد استفاده قرار می‌گیرد و به دستور نظامیان عراقی که در پی انحلال ارتش عراق از کار بیکار شده بودند، تولید می‌شود. در واقع زمانی که ارتش عراق در اقدامی احمقانه توسط نیروهای ائتلاف منحل شد، کارکنان مجرب و ماهر این ارتش که در مراکز تولید سلاح فعالیت کرده بودند و از آگاهی لازم برای این منظور برخوردار بودند، شروع به استفاده از مواد باقی‌مانده در مراکز نظامی عراق برای تولید سلاح کردند.


نخستین فرضیه درباره اینکه ایران در تولید این سلاح‌ها دست داشته است، در روز چهار آگوست 2004 مطرح شد. در آن زمان گزارشی منتشر شد مبنی بر اینکه سربازان آمریکایی یک محموله قاچاق سلاح‌های آر‌پی‌جی هفت را در شمال عراق ردیابی کرده‌اند. این نوع سلاح‌ موفق‌ترین و بهترین سلاح‌هایی بود که علیه نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا مورد استفاده قرار گرفته بود. در عین حال از آنجایی که این سلاح‌ها در شمال عراق و در نزدیکی مرز ایران ردیابی شده بود، این ادعا مطرح شد که این مسئله غیرممکن است بدون اطلاع مقامات حکومت ایران اتفاق افتاده باشد.


بیان این ادعا که ایران منبع تهیه این سلاح‌ها برای شورشیان بوده است، همزمان با تشدید وخامت اوضاع امنیتی در عراق گسترده‌تر از قبل شد. برخی از رسانه‌ها کشته شدن صدها سرباز آمریکایی را به مسئله تامین سلاح توسط ایران نسبت دادند. با وجود فقدان مدرک مستدل در این‌باره، نومحافظه‌کاران آمریکایی حامی طرح جنگ پیشگیرانه علیه ایران به طور ویژه این ادعا را مطرح کردند که ایران سربازان آمریکایی را با استفاده از سلاح‌های خود می‌کشد. یک گزارش توام با هیجان و احساسات نیز که توسط دیوید پترائوس و رایان کروکر تهیه شده بود و روز هشتم آوریل 2008 به کنگره ارائه شد، حتی پا را این نیز فراتر گذاشت و مدعی شد که ایران مسئول بسیاری از خشونت‌ها در عراق است.


این در حالی است که بحث درباره دخالت ایران در امور عراق به اندازه کافی متناقض بوده است، چیزی که پترائوس و کروکر باید آن را می‌فهمیدند. شورش‌های عراق در بازه زمانی 2004 تا 2006 عمدتا از سوی گروه‌های سنی متخاصم با ایران انجام می‌شد. این که ایران این گروه‌ها را تجهیز کند و آن گروه‌ها نیز به دنبال همکاری با ایران باشند، غیرمحتمل به نظر می‌رسد.


نخستین ابزار برای بررسی این ادعاها این است که به سوالات مطرح شده درباره آن پاسخ داده شود، اما گزارش‌های منتشرشده در این‌باره تمام بی‌پایه و بدون منبع بود و هیچ مدرکی نیز درباره این ادعاها ارائه نشد. در عین حال حتی یک گزارش معتبر هم درباره اینکه چه تعداد سلاح‌های تولید شده توسط ایران در عراق به کار رفته است، نیز منتشر نشد. صادرات سلاح توسط ایران در آن زمان آزاد بود و مورد تحریم نبود. با توجه به این مسئله باور اینکه یک حکومت خود را درگیر قاچاق سلاح کند، قابل باور و قابل قبول نیست.








گزارش‌های منتشرشده در این‌باره تمام بی‌پایه و بدون منبع بود و هیچ مدرکی نیز درباره این ادعاها ارائه نشد. در عین حال حتی یک گزارش معتبر هم درباره اینکه چه تعداد سلاح‌های تولید شده توسط ایران در عراق به کار رفته است، نیز منتشر نشد.

بازداشت‌های پی‌در‌پی افراد مختلف و بیان این ادعا که این افراد در زمینه قاچاق سلاح‌های ایرانی به شورشیان با هدف استفاده از این سلاح‌ها علیه نیروهای اشغال‌گر دست داشته‌اند، جز‌ء لاینفک ادعاهای آمریکایی‌ها در این‌باره بوده است. این در حالی است که آمریکا کنترل مناطق مختلف عراق را در دست داشت و حتی در صورت تلاش ایران برای مخفی کردن این اتهامات، باز هم نیروهای پلیس آمریکایی‌ می‌توانستند این مسئله را در صورت وجود مدرک، اثبات کنند.


همان‌طور که بارتلت نیز اشاره می‌کند، سلاح‌های استفاده شده شورشیان شامل بمب کناره جاده‌ای بوده است. این در حالی است که تولید کردن این بمب‌ها بسیار آسان است و تنها نیاز به برخی ابزار ابتدایی دارد. در واقع در صورتی می‌توان ادعای مربوط به قاچاق سلاح‌های ایرانی به عراق را پذیرفت که این سلاح‌ها دارای پیچیدگی‌های فراوان باشند و سلاح‌هایی باشند که عراقی‌ها بدون کمک ایران قادر به ساخت آن نباشند. ارتش آمریکا به طور کامل از این موضوع آگاه بود که عراقی‌ها توانایی بسیار بالایی برای تولید سلاح داشتند، زیرا نیروهای انگلیسی و آمریکایی در موارد متعددی ابزارهای تولید و سرهم‌بندی سلاح‌ها را در عراق کشف کرده بودند. از سوی دیگر در دوران جنگ عراق نحوه ساخت این سلاح‌ها در اینترنت نیز وجود داشت. این اطلاعات پس از جنگ عراق پاک شد، اگرچه هنوز در برخی از سایت‌ها این اطلاعات مشاهده می‌شود.








در واقع در صورتی می‌توان ادعای مربوط به قاچاق سلاح‌های ایرانی به عراق را پذیرفت که این سلاح‌ها دارای پیچیدگی‌های فراوان باشند و سلاح‌هایی باشند که عراقی‌ها بدون کمک ایران قادر به ساخت آن نباشند.

بیان مکرر این ادعا که ایران در کشته شدن 170 سرباز آمریکایی دخالت داشته است، موجب ظهور ادعای دیگری شده است مبنی بر اینکه ایران اکنون در حال جنگ با آمریکا است. اما اساس این ادعا این است که تمامی سلاح‌ها و بمب‌های کنار جاده‌ای استفاده شده در عراق متعلق به ایران است. اما هیچ مدرک واقعی در این‌باره وجود ندارد و این نوع سلاح‌ها بدون دخالت ایران هم می‌تواند ساخته شود. حتی ادعای مربوط به حضور 50 نیروی سپاه قدس ایران در عراق برای آموزش شبه‌نظامیان شیعه نیز هرگز مورد بررسی قرار نگرفت و اثبات نشد، زیرا این ادعا هم بخشی از داستان‌سازی‌ها درباره جنگ عراق بود.


البته این گزارش قصد ندارد بارتلت را متهم به توهم داشتن بکند، اما هیچ مدرکی درباره این مسئله که ایران مستقیم یا غیرمستقیم در این زمینه نقش داشته باشد، وجود ندارد. ما نمی‌دانیم که آیا بارتلت برای بیان این ادعاها پول دریافت کرده است یا نه، تا از این طریق اقدام دولت آمریکا درباره توافق هسته‌ای مورد انتقاد و مخالفت قرار گیرد. اما به نظر می‌رسد زمان‌بندی تعیین‌شده برای بیان این ادعاها با تلاش‌های روزافزون برای اتهام زدن به ایران و نشان دادن چهره نامناسب از این کشور از هر راهی که ممکن است، هم‌خوانی دارد. تنفر بارتلت از ملتی که آمریکا هرگز با آن در جنگ نبوده است، تنها باعث ایجاد یک تنش دیگر در خاورمیانه خواهد شد. تنشی که بسیار مصیبت‌بارتر و بیهوده‌تر از جنگی خواهد بود که باعث معلول شدن وی شده است. سوال این است که آیا به نظر بارتلت، متهم کردن ایران به دخالت در کشتار سربازان آمریکایی، یک ایده خوب و درست است؟


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب