سؤال
- در مورد سلولهای بنیادی بخواهیم توضیح بدهیم که امروزه علم وسیعتری شده و شاید بهنام پزشکی بازساختی شناخته میشود، سالهای سال بهخصوص در طی شاید 100 اخیر در سطح بینالمللی، پزشکی خیلی دگرگون شد. انقلابهای مختلفی در در پزشکی اتفاق افتاد، ازجمله علم داروسازی که داروهای خیلی جدیدی بودند، 30 سال، 40 سال پیش، هرساله تعداد زیادی داروی جدید میبینید که به لیستشان اضافه شد و بیماریهای انسان را بهبود میبخشیدند. بیماریهای صعبالعلاجی را میتوانستند درمان کنند و بهپیش ببرند ولی وقتی نگاه میکنید میبینید از 20 سال پیش تولید داروهای جدید روزبهروز کم شد و این توانمندی که داروها بتوانند خیلی از بیماریهای صعبالعلاج انسان را کاملاً اصلاح کنند یا علاج کنند، تعدادشان رو بهکمشدن گذاشت. یعنی درواقع به یک کفهای رسید کار و دیگر پیشرفت بیشتری نکرد. بعد از آن یک صنعت جدید متولد شد بهنام بایتکنولوژی یا زیستفناوری. زیستفناوری آمد در این سالها کمک کرد یک داروهای بیوتکنولوژی جدیدی وارد شد. با آنها هم اتفاقات خیلی خوبی افتاد. خیلی از بیماریهای صعبالعلاج، سالهای اول شاید 10تا، 20تا محصول جدید بایتکنولوژی درمیآمد، باز خیلی از مشکلات را شروع کرد به حل کردن. ولی انسان همیشه در آرزویش مسئله نامیرایی، نمردن، زندگی جاودان یا زندگی که درواقع عاری از بیماریها باشد، این مسئله را نه داروها و نه علم بیوتکنولوژی حل نکرد. در 20 سال گذشته، راه جدیدی که فکر شد و روی آن سالها پژوهش شد این بود که بااستفاده از سلولهای خود بدن، سلولهای بنیادی، مهندسی بافت، پزشکی بازساختی و ژندرمانی، بتوانیم خیلی از این بیماریهایی که الان صعبالعلاج هستند، اینها را هم از حالت صعبالعلاجی یا بیماریهای سختدرمان دربیاوریم، تبدیلشان کنیم به بیماریهایی که علاج دارند. این دیگر با ترکیبات سنتتیک دست انسان که همان داروها و مواد بایتکنولوژی بود، بهنظر میآمد قابل حل نیست و همانطور هم شد. یعنی علمی که از 20 سال پیش خیلی توسعه پیدا کرد در سطح بینالمللی، هرچند علم سلولهای بنیادی به حدود 45 سال پیش برمیگردد ولی از 20 سال پیش واقعاً انسان بهجد تلاش کرده که از خود سلولهای بدن که آفریده خود پروردگار است و هیچ ترکیبی، یک دارو فقط یک مولکول خاص است ولی یک سلول خودش دنیایی است. یعنی وارد یک سلول میشویم خودش بهاندازه کره زمین است و آنقدر درونش عناصر مختلف وجود دارد که دیدند فقط با همان میشود مشکلات انسان را برطرف کرد، یعنی با مخلوق خود پروردگار. این است که علم سلولهای بنیادی، بهنظر میآید که انقلاب چهارم پزشکی دارد اتفاق میافتد. یعنی با استفاده از این مسئله، بسیاری از بیماریهای صعبالعلاج و سختدرمان، مثلاً آیا نابینا بینا میشود؟ آیا ناشنوا شنوا میشود؟ آیا سرطان برای همیشه درمان میشود؟ آیا بیماریهای سختی مثل ایدز که هیچ درمانی برایشان نیست با سلول و ژندرمانی قابل اصلاح خواهند بود؟ و آیا با مهندسی بافت، انسان میتواند ارگانهای تخریب شده و ازبینرفتهاش را دوباره نوسازی بکند؟ جواب تمام این سؤالات در علم سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی جمع شده.
تا الان چقدر توانستیم به این جوابها برسیم؟ هم در کشور و هم در سطح بینالمللی؟
- چند سال پیش در سطح بینالمللی، ایران در سطح
ما پژوهشگاهها، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی داشتیم که روی این علم کار میکردند، یک سالهایی ما یکمقدار تندروی کردیم مثلاً 8 تا 10 سال پیش، که متأسفانه بعد از آن، آن تندرویها یک کُندرویهایی را بهوجود آورد که سلولدرمانی گفتند نه، این حرفها چیست و چنین چیزی امکان ندارد. آن حالت تندروی و کُندروی که بهوجود آمد پشتش، خوشبختانه در این سه سال ما در ستاد توسعه علوم فناوری سلولهای بنیادی توانستهایم این امر را بالانس کنیم. نه تند برویم، نه کُند برویم. قوانین سلول، بافت و ژندرمانی را در کشور تهیه بکنیم که این کارها شد، ارسال شد به وزارت بهداشت، خدا را شکر وزارت بهداشت تأیید کردند و محصولاتی در این زمینه الان دارد در سطح بینالمللی در ایران تولید میشود. پس دیگر بحث سلول وژندرمانی یک توهم نیست. همین الان در ایالات متحده سازمان غذا و داروی آمریکا چیزی حدود 15، 16 محصول در حوزه سلول، بافت و ژندرمانی تأیید کرده، در اتحادیه اروپا نزدیک 30 محصول، در کره جنوبی نزدیک 16 محصول، در ژاپن 4 محصول، در جمهوری ایران هم برای 3 محصول تا الان توانستهایم تأییدیه سازمان غذا و دارو را بگیریم.
06:15
این محصولات را میتوانید نام ببرید؟
- محصولاتی که فعلاً در این حوزه توانستهام بگیرم، یک محصولی مال شرکت دانشبنیانی بوده بهنام سلتکفارمر، فیبروبلاست است که برای بیماریهای پوستی استفاده میشود. محصولات دیگری از یک شرکت دانشبنیان دیگر باز سیناسل بوده. آمونیوسیم و سینآمونیوسیم که اینها محصولاتی هستند برای زخمهای مختلف از زخم پای دیابتی تا زخم قرنیه و چیزهای دیگر دارند استفاده میشوند و همین الان هم که دارم با شما صحبت میکنم شاید نزدیک 10 تا 15 محصول دیگر فایلشان باز است در سازمان غذا و دارو، یعنی محصول ساخته شده ؟؟؟ درحالانجام است، باید تأیید سازمان را بگیرد. بههرحال اگر یکموقعی چند سال پیش بعضیها فکر میکردند این علم به بازار نمیرسد و خیلی زود است، نه، الان اینطوری نیست. نهتنها محصولات سلولدرمانی الان دارند در سطح بینالمللی تأییدیههای لازم را میگیرند از سازمان غذا و داروی کشورهای مختلف و پیشرفته بلکه کارهای جلوتری مثل ژندرمانی هم دارد تأییدیه میگیرد. پس خدا را شکر هم در سطح بینالمللی و هم در سطح کشور دارد کمکم محصولات این علم جدیدی که دارد به دنیا معرفی میشود تأییدیهها را گرفته و دارند وارد بازار شدند.
این تندروی و کُندروی را که گفتید حالا بهخاطر آن بود که اعتقادی به سلولهای بنیادی و این علم وجود نداشت.
- اولش آنموقعی که تندروی شد، مثلاً گفتیم ترمیم ضایعات نخاعی، بعد کاری که کلینیکال ترایالش، هر کارآزمایی بالینی سالهای سال طول میکشد، اول باید روی نمونههای حیوانی تست بشود، بعد بیاید روی نمونههای انسانی، بعد نتیجه نهایی که معلوم شد رسانهای بشود. وقتی که تمام این مراحل را پاس نمیکند و نتیجه نهایی مشخص نیست، یک توقع ایجاد میکند هم در بین پزشکان و هم در بین مردم که آقا ما این بیماری را توانستیم حل بکنیم، ولی وقتیکه شما هنوز تأییدیه را ندارید، وقتیکه هنوز مجوز سازمان غذا و داروی کشور را ندارید، نباید کاری نشده هنوز، رسانهای بشود. آن تندروی باعث شد خیلی از کسانی که دستاندرکار بودند دلسرد بشوند، بگویند دیدی نشد! و یک چند سال برعکس شد. ایرانی که داشت در حوزه سلولهای بنیادی با شتاب و سرعت در سطح بینالمللی میرفت جلو درست وقتی که رسید به زمانی که کمکم داشت در سطح بینالمللی تجاریسازی و بازار و مارکت و ایجاد کار و کارآفرینی در این حوزه شروع میشد، ما پا پس کشیدیم. این پاپسکشیدن سرعت ما را بهشدت کاهش داد ولی از سه سال، سه سال و نیم پیش ما دقیقاً دوباره این را برگرداندیم در مسیر. مسیر درستش هم این بود که کشور صاحب قانون شود، این قانونها نوشته شد، داده شد، ابلاغ شد در سطح کشوری و خدا را شکر آن تندروی کُندروی کاملاً بالانس و متوازن شده، همه چیز دارد طبق یک قانون درستوحسابی در سطح کشوری پیش میرود.
الان تمایل دانشجوها و داوطلبها به این حوزه نسبت به قبل بهتر شده، افزایش داشته؟
- خیلی زیادی شده، رشتههای مختلفی، نهتنها دانشجویان بلکه دانشآموزان هم
خیلی علاقهمند شدند. ما در حوزه ترویج این علم خیلی کار کردیم این مدت، بهغیرازاینکه انجمنهای دانشجویی را در دانشگاههای مختلف کشور، سرتاسر ایران، نهفقط تهران گسترش دادیم، پژوهشسراهای سلولهای بنیادی را رفتیم با آموزش و پرورش، الان در سه استان راه افتاده. پژوهشسراها را راه انداختیم. المپیادهای سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی هم در آموزش و پرورش و هم در وزارت علوم الان تأیید شده و درحال برگزاری است هر سال. برگزاری همه این المپیادها، درست کردن این پژوهشسراها باعث شده یک سیل عظیمی دانشآموز و دانشجو وارد این علم بشوند. انگیزه، تلاش، نوآوری مال سنین پایین است. یک آدم 45 ساله، خیلی مواقع محققان ما سنهای بالا دارند، تازه در سن 45 سالگی به یک مرحلهای میرسند. درصورتیکه ما اگر روی بچههایمان از 15، 16 سالگی بیاییم کار کنیم، محققان این زمینه را تا قبل از سن 25، 30 ساخته باشیم در این کشور. الان ما داریم این کار را میکنیم. یعنی شما چند سال آینده شاهد یک موج عظیمی از محققان جوان 25 تا 30 ساله خواهیم بود که در حوزه سلولهای بنیادی حرفهای زیادی برای گفتن خواهند داشت، نهتنها علمش را جلو خواهند برد، که قطعاً ایجاد شغل و بعد درآمد برای کشور خواهند کرد چون علمی است که از ابتدا تا انتهایش در داخل کشور در اختیار است، یعنی خودمان داریم، مثل بقیه علوم و فناوریها نیست. مثلاً در داروسازی اکثراً یک دنبالهرو کشورهای دیگر بودهایم ولی در حوزه سلولی نه، ایران خیلی از چیزها را خودش میتواند درست کند و نیاز به کشور دیگری نداریم.
و این اتفاق خیلی خوبی است که از حوزه آموزش و پرورش، یعنی از پایه دارید شروع میکنید این قضیه را، ولی خروجی المپیادیها و آن کسانی که در آن پژوهشسراها، دانشاموزانی که دارند فعالیت میکنند، برای آنها برنامه خاصی درنظر گرفته شده یا نه، صرفاً میخواهید که این تمایل و علاقه ایجاد شود؟
- المپیادهای ما جایزه کنکور ندارد، جالب است هفت المپیاد دیگر جایزه کنکور دارد، المپیاد ما جایزه کنکور ندارد.
چرا؟
- چون تأیید نشد در شورای عالی انقلاب فرهنگی. ولی کسانی که سال اول و دوم المپیاد بودند، الان کنکور دادهاند، بعضیهایشان سال دوم، بعضیهایشان سال اول هستند، مثلاً 18 نفر بودند، 16 نفرشان پزشکی قبول شدهاند. اکثراً رتبههای بالای کنکور بودند، بدون جایزه! از آنها بپرسید اصلاً برایتان مهم بود پزشکی قبول شوید یا نه؟ برایشان مهم نبود، ما نگرششان را عوض کردیم. الان بعد از سه سال اینطور خدمتتان بگویم، مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان برنامه هفتتا المپیاد دیگر را دنبالش هستند یک تغییراتی بدهند شبیه المپیاد، بحث کسبوکار، کارآفرینی، استارتآپها، ما المپیادیهایمان را فقط برای کنکور و جایزه و برای یک کار خام بار نیاوردیم. المپیادیهایمان را انداختیم توی فکر اینکه در واقع بتوانند برای کشورشان محصولی بسازند، بتوانند شغلهایی بسازند، حالا خواهیم دید، چند سال این اتفاق خواهد افتاد در کشور. اصلاً تیپ کاری که با آنها شده فرق دارد. سالی 30تا بودند، الان 90تا هستند. این 90تا سرمایههای کشور هستند و جوری هم علاقهمندشان کردیم و برنامهریزی داریم میکنیم که در کشورشان، در شتابدهندهها، جاهایی که شرکتهای دانشبنیان هستند داریم المپیادیهایمان را وصل میکنیم که بحث ایده تا بازار را بتوانند بروند. کسی کشورش را ترک نمیکند، اگر شغل خوبی داشته باشد، اگر درآمد خوبی داشته باشد، زیستبومش باید درست باشد. ما داریم آن زیستبوم را در حوزه سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی درست میکنیم که جوانهایی هم که داریم تربیت میکنیم بهقول شما حالا المپیاد داد که چه شود، اصلاً المپیاد ما روی دید کنکور نبوده، روی دید اینکه طرف فقط یک فرد خاصی بشود که سلول بنیادی را برای پزشکی خواندن، رفتارشان اینطور نیست واقعاً. همهشان دید دانشبنیان، کارآفرین را دارند و الان خدا را شکر میکنم که الان هفت المپیاد دیگر دنبال این هستند که شبیه ما بشوند، ما نرفتیم شبیه هفت المپیاد دیگر بشویم، ما داریم کار خودمان را میکنیم.
راجع به فعالیتهای ستاد، بههرحال صحبتهای شما بضعیهایش هم به این قضیه هم برگشت که چه فعالیت در ستاد بوده، حالا برگردیم به خود ستاد، از کی تشکیل و شروع شد؟
- ستاد از سال 1387 تأیید شده و فعالیتش را شروع کرده. الان یکی از ستادهای معاونت علمی فناوری ریاستجمهوری است ولی در سال 1392 با ابلاغ جناب آقای رئیسجمهور درواقع صاحب سند ملی هست. ما سند ملی تأیید شده شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم و همه ستادها شاید این سند را نداشته باشند ولی سند اینجا تأیید شده است و خود بنده مسئولیتم از سال 94 در این ستاد شروع شده. از آن موقع تا حالا درواقع کارهایی که دارد صورت میگیرد، ما فعالیتهایمان را در چهار راستا گذاشتهایم. یکی بحث آموزش، پژوهش و توسعه منابع انسانی بوده، بحث تجاریسازی و بازار بوده، بحث مراکز ارائه دهنده خدمات بالینی سلولهای بالینی بوده و در نهایت امور بینالملل، روابط عمومی و ترویج آن. در این چهار حوزه فعالیتهایمان را عمدتاً شروع کردهایم. در بحث اول از تجاریسازی بازار شروع میکنم. ما شاید تعداد خیلی کمی، کمتر از انگشتهای یک دست ما شرکت دانشبنیان در حوزه سلولی داشتیم.
اتفاقاً میخواستم بپرسم چندتا؟
- الان که دارم با شما صحبت میکنم نزدیک به 80 شرکت دانشبنیان مستقیم در حوزه سلولی فعالیت میکنند. تعداد شرکتها شاید بالای 100باشد ولی نزدیک به 80تایشان دانشبنیان شدهاند و از این 80تا، پنجششتایشان شرکت بزرگ با گردش مالی خوب شدهاند و کاملاً اسمشان در رفته و دارند محصولات خوبی را تولید میکنند. شرکتهایمان را هم فقط مختص این نکردیم که سلول تولید بکنند که شما فکر کنید سازمان غذا و دارو حتماً باید تأییدیه آن سلول را بدهد. ما ظرف کشت نداشتیم در این مملکت. یک شرکتی آمده ظرف کشت سلول را آماده کرده، یک شرکت دارد فقط محیط کشت آماده میکند. میدانید مثل بازار موبایل میشود که وارد میشوید فقط به فکر موبایل نیستید، اکسسوریهایش هم باید، یک کشوری اگر میخواهد در فناوری خیلی خوب بشود، باید لوازم جانبیاش را خودش بتواند درست کند. الان شرکتهای ما در تمام حیطههایش دارند فعالیت میکنند. الان در خیلی از علم و فناوریها یک تحریم بکنند شما را همهاش نگران میشوید این ماده اولیهاش کجاست؟ آن کشتاش کجاست؟ مالِ ما نه، چون این علم شاید از ابتدا در کشورمان شروع کرده و خودمان صاحبش هستیم، شرکتهای دانشبنیانی هم که درست شدهاند، ما همه محصولاتمان را داریم خودمان میسازیم و این جای خوشحالی دارد که با این دید از ابتدا رفته جلو، یعنی غلط نرفته، همهچیزها دیده شده. این بحث درواقع شرکتهای دانشبنیانمان است. بحث آموزش، پژوهش، توسعه منابع انسانی یک ایراد خیلی بزرگی که درواقع ما نمیتوانستیم کار کنیم این بود که مراکز آموزشی ما کاملاً منفک از هم کار میکردند. وزارت علوم یکطرف، وزارت بهداشت یکطرف، جهاد دانشگاهی یکطرف، دانشگاه آزاد هم یکطرف. اوایل که من همکاران پزشک و علوم پزشکیمان را آوردیم، شروع کردم دانشگاههای صنعتیمان را هم مثل شریف، صنعتی سهند، اصفهان، دانشگاه علم و صنعت، امیرکبیر و ... را هم آوردم کنار این پزشکان قرار دادم و این تیم پزشکی خب اول خیلی تعجببرانگیز بود و هیچکس هم حاضر نبود با هیچکس کار بکند. اصلاً سالها بود اینها منفک بودند از هم، الان بعد از سه سال من برمیگردم نگاه میکنم، میبینم اینها چقدر با هم دوست شدند و چقدر این شرکتهای دانشبنیانی که تشکیل شدند، اگر این اتفاق نمیافتاد، یعنی اگر اینها کنار هم قرار نمیگرفتند، اطبا، علوم پایه و دانشکدههای فنیمان، محال بود این علم درست شکل بگیرد، محال بود همه وسایلمان را بتوانیم خودمان بسازیم. الان دانشگاه صنعتی ما شما همانطور که در علوم پزشکی تهران، همانطور که در علوم پزشکی شهید بهشتی، علوم پزشکی شیراز انجمن دانشجو داریم، در دانشگاه صنعتی شریف هم داریم، در صنعتی امیرکبیر هم داریم. اوایل میگفتند اصلاً کی؟ چی؟ سلولهای بنیادی آنور چهکار میکند؟! درصورتیکه این درکنار هم قرار گرفتن فناوریها، کشورهایی در آینده موفق هستند که بتوانند از فناوری همگرا در کنار هم استفاده کنند نه هر کسی برای خودش کار بکند. این فناوری همگرا در کنار هم قرار گرفتند، باعث شده خیلی به رشد سلولهای بنیادی کمک بکند و این هم در حوزه آموزش، پژوهش، توسعه منابع انسانی، بهغیر از اینکه تعداد اعضای هیأت علمی که جذب کار در این رشته شدهاند بهشدت افزایش پیدا کرده، دانشکدهها و مراکز تحقیقاتیمان، الان بیشتر از 45 مرکز تحقیقاتی دارند فقط رو حوزه استمثال (؟؟؟ استمثال درست است؟؟؟) در کشور کار میکنند. قبلاً یکی دو سهتا بودند، خیلی زیاد شدهاند. همه اینها باعث شده که این بحث دانشجوها چه در بحث مقطع لیسانس، فوقلیسانس و دکتری بهشدت علاقهمند شدهاند به این علم و مرتب دارد منابع انسانی ما تعدادش میرود بالا. منابع انسانی را توانستیم خوب پرورش بدهیم، اینها بتوانند کمکم شرکتها و محصولات را درست کنند. از آنطرف مراکز ارائه دهنده خدمات بالینیمان، لازم است در وزارت بهداشت ما بیاییم و رگولیشنها، قوانین را در سازمان غذا و دارو، اولین آییننامه سلول، بافت، ژندرمانی را سال 94 باعث ابلاغش شدیم که سازمان غذا و دارو در کل کشور اعلام کرد.
اولین آییننامه سلتراپیک در حوزه پوست در انتهای سال 95 استخراج شد از وزارت بهداشت و اعلام شد. از آنطرف هم آمدیم کشش بازار را درست کردیم، منابع انسانی، چون منابع انسانی اگر بعداً برایشان شغل و ... حل نشده باشد، شما مرتب دانشجو، یا دانشکده مرتب اتاق و ساختمان بسازید ولی فکر زیستبوم کاری اینها را نکرده باشید. ما همه حوزههای این مثلث را به هم وصل کردیم. کشش بازار که وجود دارد، الان مردم خیلی مطالباتشان در حوزه سلولدرمانی رو به افزایش است. بعد ریگولیشن و قوانین بود رفتیم درآوردیم با وزارت بهداشت. از اینطرف شرکتهای دانشبنیانمان بهشدت رشد پیدا کردن و از آنطرف هم منابع انسانیمان را داریم افزایش میدهیم. اینها مثل یک زنجیر به هم وصل هستند. ستاد هم سعی کرد بین مراکز تحقیقاتی، بین شرکتهای دانشبنیان، بین وزارت بهداشت، بین وزارت علوم، بین دانشگاه آزاد، جهاد دانشگاهی و تمام فعالان حوزه سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی درواقع نقش آن نخ تسبیح را خوب بازی بکند. ما آن نخ تسبیح شدیم که تمام اینها بیایند در آن قرار بگیرند و نتیجه نهاییاش لذت بردن مردم کشور باشد که خدمات نوین پزشکی مثل سلولدرمانی، ژندرمانی در کشور موجود بشود و
مردم بتوانند استفاده کنند.
قبل از اینکه به مورد چهارم یعنی همان تعاملات بینالمللیتان برسیم این را بپرسم که ببینید در کشور ما کلاً چنین امری وجود دارد که هر نهادی کار خودش را انجام میدهد، شما هم الان به این مسئله اشاره کردید که مثل یک نخ تسبیح اینها را بههم وصل کردید اما میخواهم بدانم چون من در حوزه وزارت علوم هم کار میکنم، این اتفاق واقعاً افتاده چون معاونت علمی و وزارت علوم تاجایی که من اطلاع دارم آنقدر ارتباط اینطوری ندارند که بخواهند با هم کار کنند؛ هر کسی سی خودش، هر کسی کار خودش را انجام میدهد.
- واقعیت این است که ما سعی کردیم از اسناد بالادستی استفاده کنیم. این کشور قانون دارد، یک سند مصوب انقلاب فرهنگی است که آن سند جایگاه ستاد سلولهای بنیادی را تعریف کرده، وظایف بنده بهعنوان دبیر ستاد یا اصلاً کل ستاد سلولهای بنیادی چی هست. ما طبق سند رفتار میکنیم و ببینید وقتی شما دارید یک علم را در یک کشوری، در یک منطقهای و در یک حوزهای راهبری میکنید، نقش پدر خانواده را بازی کنید.
اگر قبولتان بکنند بهعنوان پدر خانواده!
- همه بچهها در خانواده گوش به حرف نمیدهند. بعضی مواقع یک بچهای خوب است، درسخوان است، یک بچهای اصلاً پدر خانواده را قبول ندارد؛ ولی باید وظیفه آن پدر خانه است که اولاً همه را تحمل بکند و هنرش این باشد که بتواند با همه اینها کار بکند، ضمن اینکه آن خواهر و برادر را کنار هم به هم وصل کند، با هم دوست کند. کشور اگر میخواهد پیشرفت بکند، در حوزه اقتصادی اول باید موفق شود. حوزه اقتصادی هم اگر ما با هم کار نکنیم هیچ وقت اقتصاد درست و حسابی نخواهیم داشت. 100 درصد موفق آدم نمیشود ولی حداقل یک حداقل یک چیزی میتوانم بگویم که سنگبنایش را ما در حوزه سلولهای بنیادی درست ریختیم. در بیرون هم وقتی یکی دو سهتا چیزی که مایه افتخار کشور است مرتب نام میبرند، شما اسم سلول بنیادی به گوشتان میخورد. علتش هم این بوده است که ما تعاملات را در داخل کشور توانستهایم بهوجود بیاوریم. و این هم سیاست ما بود. مثلاً اینجا طرحی را فرستادند، گفتهام ما بهشرطی آن طرح شما را تأیید میکنیم که جهاد دانشگاهی، شما از وزارت علوم هم استفاده کنید و از وزارت بهداشت. اصلاً این سهتا دور یک میز نمینشستند اما من بهعنوان یک سیاستگذار کاری کردم، گفتم این را نمیدهیم به شما مگر اینکه سهتایی با هم کار بکنید، بعد این را به شما میدهیم. سیاستگذار باید جوری عمل بکند که این اگر قرار هست مقصد باشد، این را جوری قرار دهد که همه به این سمت بیایند، حالا میتواند این را آنطرف بگذارد همه به آن سمت بروند. خیلی از طرحهایمان را نگاه بکنید از سال 94 تا الان و خیلی از کارهایمان، همهاش اشتراکی شده و چنان اینها در هم تنیده شدهاند که هیچکدام نمیتوانند از هم جدا شوند، چون یک قسمت کار را دارند انجام میدهند، هر کدامشان بکشند کنار، کار میماند و این باعث شده که آن ارتباط شکل گرفته و روزبهروز هم دیگر بعد از این ما خیلی هم کار نداشته باشیم، خودشان مجبورند با هم کار کنند. آن مزه رفته زیر زبانشان. این برنامهریزی بوده که سال اول این کار را کردیم و اول هم میگفتند خدایا اینها چرا دارند چنین کاری میکنند ولی هدفمان تمرین آن کار تیمی بود که الان خدا را شکر شرکت دانشبنیان ما را میبینید، مثلاً سهتا نفر اصلی شرکت میآیند، یکی از تربیت مدرس است، یکی از علوم پزشکی تهران است، یکی از دانشگاه شریف است. هیچ ربطی هم به هم نداشتند ولی الان کاملاً با هم کار میکنند. اتفاقاً یک مسئلهای را هم بگویم، علیرغم آنکه آن اوایل هم خیلی مشکل بود قرار دادن اینها در کنار هم ولی چون رشتههایشان هم اکثراً متفاوت میشود در کارها، بحث آن رقابت بد هم از بین رفته. یکجور نقش مکمل دارند.
خیالشان از رده شغلیشان راحت است.
- حالا این شیوهای بود که من در این سه سال در پیش گرفتم. در قدیمیها نمیدانم چقدر موفق بودم ولی در نسل جدید کاملاً برنامه دارد موفق جواب میدهد.
نسل جدید منظورتان دانشجویان...
- نه، افراد زیر 40 سال، زیر 35 سال خیلی خوب دارند جواب میدهند.
که انعطافپذیری بیشتری دارند در این قضیه.
اعضای هیأتعلمی جدید یا دانشجویان پهشتی یا دانشجویان پروستات دارد خوب جواب میدهد این کار، حالا بعضی از اعضای هیأت علمی قدیم هم دارند این اعتقاد را پیدا میکنند ولی این کشور راهحلش فقط جوانانش است. راهحلش دانشگاه ساختن نیست، خیلی از کلاسهای درس ما خالی است، خیلیهایش خالی مانده است، راهحلش شتابدهنده ساختن است. راهحلش پژوهشکده ساختن است. مملکت چقدر مدرسه میخواهد؟ تا کی؟ واقعاً نیاز به کارهای دیگری داریم. حتی خیرین ما هم باید یاد بگیرند. خیرین ما باید احساس بکنند امروزه کمک به حوزه فناوری مثل همان مدرسه ساختن 30 سال پیش است. الان اسم دانشگاه را نام نمیبرم ولی شما میدانید، 40 درصد کلاسهایش خالی است؛ چرا؟ مملکت را تیر و تخته و ساختمانهایش نمیسازد، مملکت را آدمهایش میسازد، آدمهای جوانش.
یک چیزی بگویم حالا داخل پرانتز و به موضوع مصاحبه ما زیاد ارتباطی ندارد ولی من با مسئولان زیادی مصاحبه کردهام، همه هم چه در سخنرانیهایشان چه در مصاحبههایی که میگیریم این را میگویند؛ دکتر ستاری یعنی ما را کشته اینقدر که این را میگوید. ولی واقعیت این است که این در حد شعار است، اصلاً قصد جسارت به شما را ندارم، شما که حالا سنی ندارید ولی واقعاً بعضیها وقت این رسیده که دیگر در خانه بنشینند و از ثمرات زندگیشان استفاده کنند ولی همچنان به این میزهای مدیریتیشان چسبیدهاند و اعلام میکنند و داد میزنند که مملکت را باید جوانها بسازند.
وقتی جا را خالی نمیکنید، چه توقعی دارید؟
- الان بزرگترین مشکل مملکت همین است که شما میگویید. این حل نخواهد شد مشکل مملکت مگر اینکه اجازه دهند نسل بعدی بیاید کار را دست بگیرد. اگر این اتفاق نیفتد خیلی بد میشود.
نمیافتد...
- در ستاد ما خیلی جوانند. همه جوانند. من مدیرانی را هم که گذاشتهام سعی کردم مدیر جوان بگذارم. مدیران هم باید جوان باشند که بتوانند بدوند. مدیر پیر نمیدود. مدیر پیر حاضر نیست...
ریاست میکند فقط.
- مدیر باید کسی باشد که خودش در آن مجموعه در را باز و بسته بکند، بنشیند، دربان اصلی باشد. نه اینکه بیاید پشت میز بنشیند و بخواهد کار بکند. این منش باید در مملکت تسری پیدا کند، اگر نکند نه، درست نمیشود.
راجع به تعاملات بینالمللی؟
- تعاملات بینالمللیمان هم با وجود اینکه اوضاع سیاسی بههرحال تأثیر میگذارد در وضعیت همکاران شما، وضعیت ما نهتنها رو به نزول نبوده، همینطور رو به بالا رفتن است. ما در این مدت با برگزاری، امسال دو ماه دیگر ما سومین جشنواره سومین سلولهای بنیادی و پزشکی بازساختی را برگزار میکنیم.
هر سال است؟
بله. پارسال هم بود، امسال هم هست، آذرماه است. ما کارمان برگزاری کنگرهمانند اصلاً نبوده. الان من دارم جلوی شما برای اولین بار اعتراف میکنم. ما در دو سال گذشته میخواستیم جشنواره را برگزار کنیم، در کنگره افرادی را مثلاً از خارج از کشور دعوت میکردیم، این فرد هدفمند دعوت میشد. این فرد براساس اینکه فقط بیاید یک سخنرانی بکند و برود، کلی خرج روی دست ما بگذارد، نبوده. آن فرد را براساس اینکه، یعنی نگاه میکردیم ببینیم چقدر ؟؟؟ دارد، چقدر میتواند پول خرج این دانش؟؟؟ بکند، چهطوری میتوانیم دانشجویمان را بفرستیم آنجا دوره ببیند برگردد، حالا چون دیگر همه دارند میفهمند که این برنامهریزی شده بود، یکجور خاصی برنامهریزی کردیم که این تعاملات بینالمللی اینجوری و بدون خرج شکل بگیرد. تعداد چاپ مقالهای بخواهیم بگیریم، تعداد مقالههای سلولهای بنیادی کشور در این همین سه سال و نیم چهار سال گذشته دو برابر شده، بیشتر از دو برابر شده. خیلیهایش در تعاملات خارجی ساخته شده این مقالات و محصولاتی که دارد بیرون میآید. و الان ارتباط خیلی خوبی با کشورهای مختلف دارد شکل میگیرد و گرفته. از دو سهتا کشوری که خیلی داریم فعالیت میکنیم مثل هلند، مثل ژاپن بگویم، شاید دسترسی ما به ایالات متحده خوب نبوده ولی خیلی از طراحان طرحهای بزرگ سلولهای بنیادی را در آمریکا هم نگاه بکنید، اصلیتشان آمریکایی نیست، مثلاً هلندی هستند، یا فرانسوی هستند یا ژاپنی هستند. ما رفتیم سر همان منشأ را پیدا کردیم که خیلی از این موارد منشأش در اروپاست ولی میرود در آمریکا آن دیزاینی که اروپاییها کردهاند بزرگ میشود، حجیم میشود، سرمایهگذاری میشود یک چیز عالی از درونش در میآید. ارتباطات بینالمللیمان مرتب روزبهروز بهتر شده. بهلحاظ چاپ مقالات و اینکارها. ولی من خودم دوست ندارم این کار را. یعنی این را کافی نمیدانم، الان بیشتر دنبال این هستیم که چطور میتوانیم محصولاتی را که در کشور درست کردهایم در عرض این سه چهار سال، اینها را بیرون بفروشیم. هر چقدر بیرون بفروشیم، در ایران شغل درست میکنیم. آنهم در چه علمی، علم سلولهای بنیادی که بازار جهانیاش تازه از سال 2020 خیلی رشد خواهد کرد. ولی میخواهیم جای پایمان را در این دو سال محکم کنیم تا 2020 که در 2020 که ترکیدن این بازار جهانی که پیش خواهد آمد، ما یک درصدی قطعاً، یعنی برند باشد شرکتهایمان، در سطح بینالمللی. اسم شرکتهای ایرانی، ما در حوزه دارویی شرکتهای ایرانی نداریم که مثلاً اسمشان برند بینالمللی داشته باشد، ایندفعه در حوزه سلولی این اتفاق برایمان نیفتد. شرکتهای برند و کمپانیهای بزرگی در ایران درست بشوند. شاید خیلی از این شرکتهای کوچولو کوچولو که الان درست کردهایم همه در هم ادغام شوند، کمپانیهای بزرگتری را در داخل کشور درست کنند، ولی روی یک برنامه خاصی جلو میرویم و هدفمان این است که در تعاملات بینالمللی حرف آخر را چاپ مقالات و رشد دانشگاههایمان فقط نزند، آنها لازم است ولی اصلاً کافی نیست. برای من بهعنوان مسئول کاری این کار در این کشور، خوشحالیام این است که از پول سلولهای بنیادی مردم کوچه و بازار و بقال و نجار و پارچهفروش و همه لذت ببرند. یعنی از علم کشورشان، علمی باشد نافع برایشان، که بتواند علم سلولهای بنیادی برای مردم شغل شود، پول شود، بیاید توی جامعه.
الان برای آن سه محصولی که گفتید صادرات داریم؟
- محصولاتمان خیلی زیاد است. بعضیهایش شاید ظرف باشد. ولی بله، صادرات را هم شروع کردهایم.
در کدام کشورهاست؟
- یک اشتباهی که در ایران است...
- والله بهخدا ما هر چه صادرات داریم به عراق و سوریه و ...
- کشورهای اطراف، نه، کشورهای دیگر هم هستند، حتی دنبال کشورهای اروپایی هم رفتهایم. ولی سیاستگذاری ما، ما یک درخت فناوری داریم، یک مسیر راه داریم تا 10 دیگر، داریم روی آن پیش میرویم. نه! ما از اول روی کشورهای پرجمعیت فکر کردیم، روی هند، روی چین، روی اندونزی فکر کردیم. فکرمان هم درست درآمد چون همانطور که یک زمانی بازار چین ارزان بود، آمریکا محصولاتش را میآمد در چین درست میکرد و میبرد و باعث رشد اقتصادی چین شد، الان هم خیلی از چیزها میتواند در ایران ارزان درست شود. نباید از اینکه ارزش پول ملی افت کرده همه ناراحت بشوند ولی ناراحت شدن تنها دردی از مردم مملکت دوا نمیکند. شما یک اتفاقی میافتد بنشینید غصه بخورید بزنید توی سرتان، این که نشد راهحلش. برعکس باید ببینید الان... الان وقت شروع ترکیدن آینده اقتصاد است. شاید پنج سال دیگر اتفاق بیفتد، شاید 10 سال دیگر، ولی میتوانیم یک ابرقدرت اقتصادی شویم. باتوجه بهاینکه الان مزیت تولید محصولات بسیار ارزانقیمت، چون به پول ما تولید میشود، شما میخواهید به دلار آنطرف بفروشیم.
الان من این را متوجه نمیشوم، ما الان در این شرایط مواد اولیه نداریم که بخواهیم یک محصولات ساده را خودمان تولید کنیم.
- نه در خیلی از علوم و فناوریها، ولی شما مثال عرض میکنم، یک بند ناف را، اینکه دیگر قرار نیست بسازید شما؛ یک شرکت چینی آماده میکند، هزار و 500 دلار میفروشد به آمریکا.
منظورتان صادرات اینچنینی از سلولهای بنیادی...
- خیلی از محصولات سلولی هست، خیلی از چیزها هست که شما نیاز نیست که، ما مواد اولیهاش را داریم، ضمن اینکه خیلی از کارهای کشت سلول و تهیه سلول الان دارد در کشور اتفاق میافتد. عرض کردم، آن کاری که سهچهارسال پیش شروع کردیم که سعی کنیم همه چیزش را خودمان اِی تا زِدش داشته باشیم، الان دارد به درد میخورد. الان بروید شرکتهای دانشبنیان ما را سؤال بکنید ببینید، نمیگویم آسیب صفر است ولی نسبت به صنایع دیگر مقایسه بکنید، ببینید کجا کمترین آسیب تحریمها را میبیند. خیلی کمتر دیده شده، اول نرفتیم نفت را تند تند هول هولکی بفروشیم. اول سعی کردیم که بنزین را بسازیم در ایران. اول سعی کردیم همه فناوری را اِی تا زِد بهش دست پیدا کنیم و شرکتهایمان درست و حسابی شکل گرفتند، روی منطق شکل گرفتند، با برنامه شکل گرفتند، منتها الان نیاز به یک سرمایهگذاری کلان است در این حوزه که آن سرمایهگذاری کلان را در کشور بهنظرمن فقط دولت نباید بکند، باید سرمایهگذارها راغب بشوند، بهجای اینکه مثلاً من اسم میبرم، منضورم به صنعت خاصی نیست؛ مثلاً کسی در صنعت لاستیک در کشور سرمایهگذاری میکند، در صنعت پسته مثلاً سرمایهگذاری میکند، بیاید این را هم تست بکند. بیزینس پلن شرکتهای ما را ببیند. ببیند که آیا سود در چه کاری بیشتر است. خیلی از محصولات چند گرمش هزاران هزار دلار برای کشور ارزآوری دارد. لازم نیست آدم حتماً برود کیلو کیلو پسته بفروشد، یا صرفاً میگویم اصلاً منظور من لاستیک نیست، لاستیک را مثال میزنم.
نه متوجهام. یعنی یک چیزهایی سودآوریشان خیلی بیشتر است.
- بله. این کار خیلی سودآوری خاص خودش را دارد و ما هم داریم و میتوانیم.
بعد، رتبهبندی دارند کشورها؟ الان ابرقدرت در این حوزه چه کشوری است؟
- آمریکاست. در رتبهبندی کشورها، ما مرتب رتبهمان خوب شده. من هم از زمانی که مسئولیت گرفتم، رتبهمان خوب شده ولی یکی از آفتهای ایران شده این رتبهها. ای کاش اصلاً جمع شود این رتبهها، چرا؟ برایتان مثال میزنم. من اول رتبه خودمان را توضیح بدهم که شما خوشحال بشوید. رتبه ما شاید مثلاً چهار سال پیش 31 یا 32 بود در سطح بینالمللی الان 19 است. ولی رتبه تکسال 2017 یا 2018 را بگیریم رتبه ما 14 است. یعنی رشد ما خیلی بیشتر بوده.
چه فرقی میکند؟
رتبه تکسال. فقط در سال 2018 را ببینند ما چقدر پابلیکیشن داشتیم، ما چهاردهم هستیم.
آن در مجموع چند سال است؟
- آن مربوط به مثلاً 20 سال است. مرتب در طول این مدت رتبهمان خیلی خوب پایین آمده است و با این سیری داریم میرویم این رتبه مرتب دارد بهتر میشود در تولیدات علمی و این رتبه تولید علمیمان در منطقه در کل دوم بهنظر میرسیم. در دو سال گذشته اگر تکسال حساب کنیم...
الان چه کشوری در منطقه اول است؟
- رژیم صهیونیستی. نه، از 2017 و 2018 بگیریم ایران اول است. در این دو سال اخیر ترکیه و رژیم صهیونیستی را پشت سر گذاشتهایم. ترکیه را سه سال است پشت سر گذاشتیم، ترکیه را دو سال است پشت سر گذاشتیم. ایران در علم سلولهای بنیادی از رژیم صهیونیستی هم جلوتر زده.
یعنی الان چون برای خبر میخواهم واضح و شفاف باشد، ما الان رتبه اول در منطقه را داریم؟
- بله! ولی یک چیزی را خدمتتان بگویم؟ بیاییم در یک حوزه علم نزدیک به ما علم مثلاً پزشکی. شانزدهم یا هفدهم هستیم. مثلاً دانمارک چهلم است، پنجاهم است. خیلی از کشورهای اروپایی از ما عقبترند. پس چرا وضعمان اینطوری است؟!
فکر کنم بهخاطر تعداد مقالات و ... است رتبهبندیها.
دقیقاً. این دارد کشور را میبرد بهسمت پرتگاه، یعنی ما افراطکار شدهایم! در آموزش هم افراط کردیم یک عالَمه در و دیوار و ساختمان درست کردیم برای دانشگاه، الان خالی ماندند، در حوزه پژوهش هم اینقدر داریم مقاله چاپ میکنیم، دیگر مقالهدانمان درآمد! اینقدر که چاپ کردیم. رتبهمان هم خیلی خوب شد، آفرین! من یک سؤال از شما میکنم. الان شما بروید کوچه بگویید دکتر فلانی دارد بابت ارتقای خودش در دانشگاه که استادیار است بعد بشود دانشیار بعد دانشیار بشود استاد، دارد پول نفت را میگیرد، مقاله چاپ میکند. مقالهاش هم این میرود روی طاقچه! مطمئن باشید سؤال اول را بکنید مردم راضی نخواهند بود، مردمی که مالیات میدهند، مردمی که نفت دارد از این مملکت فروخته میشود، اگر بدانند تحقیقشان فقط برای ارتقای شخصی بنده است برای تولید مقاله خودم، من بعید میدانم مردم راضی باشند. برعکس بگویید این دانشگاه یا این استاد دانشگاه دارد تحقیقی را انجام میدهد که منجر به تولید محصول میشود. یک شرکت نئونوردیسک دانمارک دارد کشورها را روی انگشت خودش میچرخاند. درآمدش از خیلی کشورها بیشتر است. یک شرکت نئونوردیسک در یک کشور پنج میلیونی. رتبهاش هم اصلاً باشد نودم. چه اتفاقی میافتد. مهم این است که سرانه درآمد مردم مملکتش چقدر است، مردمش چقدر خوشحالند و چقدر دارد استفاده میکند. این را بروید بپرسید در کوچه و بازار، آنوقت مردم ایران میگویند به آن استاد دانشگاه و به آن دانشگاهمان که دارد این کار را میکند، یعنی باعث ایجاد شغل و درآمد میشود، به این پول بدهید نه به آن کسی که دارد مقاله چاپ میکند. من خودم شخصاً این رتبهبندیها را فکر میکنم دچار مشکل میکند کشور را. دارد باز یک افراطگرایی در تولید مقاله رخ میدهد.
ولی باز یک افتخاری است دیگر، ما الان مثلاً با هر ستادی که صحبت میکنیم...
- افتخاری که برای مردم کشور نتیجهای نداشته باشد، این منصفانه نیست. شما باید رضایت 80 میلیون ایرانی را داشته باشید، اگر مدیری، اگر استاد دانشگاهی، وظیفه ساختن مملکت با استادان دانشگاهش است. استاد دانشگاه در 10 سال آخر شغلش نباید بگوید من روزی دوتا مقاله چاپ میکنم. استاد دانشگاه در 10 سال آخر کارش باید بگوید من توانستم اینقدر شغل برای کشورم ایجاد کنم. کار باید...
کی ما به آنجا خواهیم رسید؟
- اصلاً دانشگاه محل این کار است. دانشگاه نسل سوم و چهارم، دانشگاهی نسل سوم و چهارم خواهد بود که مدیرش مدیرش نسل سومی و چهارمی فکر کند، استادش نسل سومی و چهارمی فکر کند تا دانشجویش نسل سومی و چهارمی فکر کند وگرنه دانشگاه نسل سه و چهار نمیشود. مملکت هم مشکلش حل نمیشود تا اینکه دانشگاه ارتباط با صنعت نسل چهار نشود. دانشگاه ما الان شده یک مدرسه بزرگ. فقط همان مدرسههای سابق. دانشگاه جای این کارها نیست.
آقای دکتر راجع به کنگره توضیح دادید، من یادم است سال گذشته هم قرار بود خیلی از افرادی که قرار بود در این کنگره بیایند از مسئولان اصلاً نیامدند، احساس میکنم یک مقدار محجور باقی مانده استعداد شما، حالا نمیدانم نظر خود شما چیست؟ واقعاً در آن حدی که باید، به این ستاد اهمیت داده میشود؟
- إنشاءالله که اهمیت بدهند ولی امیدواری من این است که کار ما ریالی ضربه به اقتصاد کشور نزند. در کاری که داریم میکنیم خیر و برکت باشد. دوست داریم همه بیایند، آرزویمان این است که همه مسئولان، همه مردم ایران بیایند و ببینند جوانان و شرکتهای کوچک، شرکتهای دانشبنیان ما تیمهایشان خیلی جوان هستند. امیدوارم بهخاطر آن جوانها، بهخاطر اینکه تشویق بشوند، بیایند ببینند. سلولهای بنیادی جزء نقاط قوت است.
امسال چطور؟ گفتند حضور پیدا میکنند؟
- إنشاءالله رسانهها باید باعث بشوند. ما اینجا یکسری جوان را جمع کردهایم. دیدم این است، این علم جوان است، آدمهایی هم که باید بچرخانندش باید جوان باشند. روی این اعتقاد تا الان پیش رفتم. ایمان دارم به اینکه این کار درست است و باید این کار اتفاق میافتاد. علم و فناوری چیزی نیست که اگر کشور میخواهد تعریف کند، ما اهل رودربایستی یا اینکه مسائل دیگری غیر از علم و فناوری قاطی این موضوع بکنیم، واقعاً نداریم. ما یکسری آدمهای خیلی سادهای هستیم و داریم یک کاری میکنیم که دوست داریم ایران پیشرفت کند. إنشاءالله شماها باعث شوید، رسانهها هم میتوانند، سرمایهگذارهایی را جذب این کار بکنند که باعث بشوند که در این حوزه بیایند پولشان را بریزند و با توجه به اینکه خیلی نیروی کار فوقالعاده تخصصی میخواهد که داریم، خیلی خوشحالکننده خواهد بود. حالا بههرطریقی، این کار بیشتر کار شماست که بتوانید در فضای رسانهای درواقع مردم، مسئولان، سرمایهگذاران و همه را گوشهایشان را تیز کنید که مردم ایران! ناراحت نباشید، ما هم علم و فناوری داریم که مایه افتخار است و میتواند کشور را جلو ببرد.
زمان و مکانش مشخص شده؟
- بله. اولاً کار ما جشنواره است و یک هفته است.
یعنی کنگره نیست؟
- چرا، کنگره یک قسمتی از آن جشنواره است. ما در کنارش 20 کارگاه داریم که برگزار میشود در جاهای مختلف، سازمان انتقال خون، پاستور، رویان، دانشگاه علوم پزشکی، دانشگاه وزارت علوم، استارتآپ ویکند داریم. کانون اندیشه؟؟؟ داریم، ایرانیهای مقیم خارج از کشور میآیند و برایشان نشستهای متعدد پیشبینی شده است. جایزه ملی را داریم، کنگره بینالمللی را داریم. درواقع بزرگترین مجمع فعالان سلولهای بنیادی کشور است که دور هم جمع میشوند. فنبازار ملی را داریم که سال پیش شرکتهای بزرگ جدیدی را خلق کرد. نمایشگاه شرکتهای دانش بنیان، مخلوطی از همه اینها است و یک کمپلکسی است که سال پیش هم نمیدانم در بعضی از ساعات دیدید که در بعضی از سالنها جای نشستن نبود، بعضیها روی زمین نشستند، اکثر کنگرهها میروید شاید 10 نفر پیدا بکنید درون سالن ولی ما نه کسی را به زور آوردیم، ولی همهشان خیلی مشتاقانه آمدند شرکت کردند که این جای خیلی خوشحالی داشت که مردم، دانشجوها و استادها خودشان با میل و رغبت آمده بودند.
انتهای پیام/