جای خالی نخبگان در خنثیسازی تفرفهافکنی بین ایران و عراق
گروه بینالملل خبرگزاری آنا: دو هفتهای از انتخاب رئیس مجلس عراق میگذرد و اکنون همه در انتظار تشکیل دولت جدید این کشور هستند. عراق این روزها دوران باثباتی را میگذراند و جریانهای مختلف سیاسی در حال رایزنی با یکدیگر برای چینش نهایی ساختار دولت و همچنین مذاکره با کردها برای انتخاب رئیسجمهور هستند. برای مدتی نام «عادل عبدالمهدی» بهعنوان گزینه نخستوزیری مطرح شد و باوجود اتّفاقنظر 99 درصدی، تاکنون نام وی به عنوان نخستوزیر نهایی نشده است.
از همه اینها گذشته جنوب عراق و به ویژه شهر بصره پس از یک دوره گذار بحرانی، بهتدریج آرامتر میشود. تحوّلات کنونی عراق باعث شد تا مصاحبهای با «محمدباقر حکیم»، تحلیلگر امور عراق داشته باشیم.
* عراق در هفتههای اخیر تحوّلات سریعی را به خود دید، از انتخاب رئیس مجلس تا گزینههایی که برای نخستوزیری عراق مطرح شدند. این روند به ویژه انتخاب رئیس مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
- پس از انتخاب نمایندگان و رئیس مجلس تحوّلات خوبی در راستای سرعت بخشیدن به تشکیل دولت و انتخاب رئیسجمهور و نخستوزیر شکل گرفت. انتخاب «محمد الحلبوسی» نشان داد توافقی نسبی میان اکثریت احزاب و نمایندگان مجلس صورت گرفته و باعث شده است تا وی به عنوان رئیس مجلس عراق معرفی شود. طبعاً این موضوع بعد از سه یا چهار ماه شکاف سیاسی در عراق خبر خوشی بود که دولت و مجلس بتوانند به امور سیاسی سرعت بخشند، زیرا سرعت تحوّلات در عراق بسیار زیاد است.
شاهکلید اصلی تحوّلات سیاسی عراق همان توافق جریانهای مختلف سیاسی بود و باعث شد ریاست مجلس مشخص شود. نکتهای که مرجعیت عراق بر آن تأکید داشتند این بود که افرادی که در گذشته صاحب منصب نخستوزیری بودند و تجربهای در امور سیاسی دارند دیگر به این پست دست نیابند. البته این موارد، نقلقولهایی است که از طرف جریانهای حامی مرجعیت بیان میشود، وگرنه مرجعیت تصمیم خود را به صورت مستقیم از تریبون نماز جمعه مطرح میکند که تاکنون نام خاصی را ذکر نکردهاند.
باوجود این، هرآنچهکه هست این موضوع باعث شد شانس «حیدر العبادی» برای رسیدن به پست نخستوزیری کم شود. این یک بُعد بود، بُعد دیگر تحوّلاتی است که در بصره رخ داد. تحوّلات این شهر باعث شد برخی از احزاب و رهبران سیاسی دیدگاهشان را درباره «العبادی» تغییر دهند. این دو موضوع دستبهدست هم دادند تا نام اشخاص دیگری مطرح شود و جریانهای سیاسی آنها را بررسی کنند. یکی از اشخاصی که حالت مستقلی داشت «عادل عبدالمهدی» یکی از رهبران مجلس اعلای اسلامی عراق بود که مدتها سکّان هدایت وزارت نفت عراق را برعهده داشت. در حال حاضر نام وی بهعنوان گزینه اصلی برای نخستوزیری مطرح است. اگر احزاب سیاسی درباره «عبدالمهدی» به یک اتّفاقنظر دست یابند که به نظر میآید در آستانه این توافق هستند و مرجعیت نیز نظر مثبتی دراینباره داشته باشد، به نظر میآید ممکن است در روزهای آینده وی به عنوان نخستوزیر عراق معرفی شود.
* به نظر میآید سیاستمداران عراق در حال جوان شدن هستند. از حجتالاسلام «عمار الحکیم» که ریاست جریان حکمت ملّی را برعهده دارد تا «الحلبوسی» که در مجلس ریاست را برعهده گرفته است. آیا این سیاست فلسفه خاصی دارد؟
- پس از سال 2003 که حزب بعث از بین رفت، خلائی در حکومت عراق بهوجود آمد. بیتردید آن کسانی که آمدند معارضان گذشته بودند که همه یا به خارج سفر کرده یا در داخل بودند، یعنی کسانی که جوانی خود را در راه مبارزه علیه حزب بعث سپری کرده بودند. این افراد وقتی به قدرت دست یافتند در حدود 45 تا 55 سال سن داشتند، طبعاً حکومت عراق، حکومت مسنی بود و این روند تا سال 2015 و 2016 ادامه داشت و بیشتر رهبران سیاسی، نمایندگان مجلس و وزیران، مجاهدان یا معارضان گذشته بودند که اکنون به منصب قدرت دست یافته بودند.
بین سالهای 2003 تا 2018 جوانهایی آمدند، تحصیل کردند و وارد احزاب سیاسی شدند و اکنون زمان بهرهبردن از تجربه و مهارت آنهاست. «عمار الحکیم» با جریان حکمت ملّی عراق آغازگر این راه بود و توانست جوانگرایی مدرنی آغاز کند که اقدام بسیار خوبی تلقی میشود. «عبدالحسین عبدالرضا عبطان» وزیر ورزش و جوانان عراق نیز از افرادی بود که از سوی «حکیم» به حکومت عراق معرفی شد و واقعاً در کار خود موفق عمل کرد و نشان داد یک جوان با تفکر تازه، کارآمدتر و با نیروی مضاعف میتواند نقش بسیار مناسبی در منصب وزارت داشته باشد. در حال حاضر «محمد الحلبوسی» یکی از نیروهای جوانی است که پیشتر نماینده مجلس و استاندار الانبار بوده و توانست با پشتیبانی احزاب سیاسی به منصب ریاست مجلس دست یابد.
* بارها شاهد بودهایم جریانهای مختلف عراقی به توافق بر سر تشکیل دولت دست پیدا میکنند و بعد از آن توافق، به حاشیه رانده میشوند. به نظر شما چرا روند تشکیل دولت عراق به طور متوالی به تعویق میافتد؟
- این موضوع به چند عامل بازمیگردد؛ نخست، موضوع منافع احزاب برای رسیدن به حکومت و حضور و نقشآفرینی در آن است. آنها بر مبنای منافع صحبتهایی میکنند و هر حزبی به دنبال این است که به منفعت بیشتری دست یابد. جریانهای سیاسی در این میان به مشکلاتی برمیخورند که باعث میشود برخی از توافقها شکسته شوند و بخواهند با گروه دیگری که منفعت بیشتری برایشان دارد، ائتلاف تشکیل دهند.
عامل بعدی، تأثیر کشورهای منطقه و فرامنطقهای بر روند تشکیل دولت است. بیتردید امروزه کشورهای منطقه و جهان روابط بسیار خوب و راهبردی با برخی از احزاب داخل عراق دارند. شاید عراقیها و کارشناسان خارجی بگویند که این دلیل اصلی برای به تعویق افتادن تشکیل دولت این کشور نیست و آنها در رأی و نظر خود مستقل هستند، ولی از دید کارشناسان عراقی، دولتهای منطقهای و جهانی نقش خودشان را به وسیله احزاب در داخل این کشور پیاده میکنند. اینها عواملی هستند که باعث شده برخی مواقع شاهد باشیم ائتلافها شکننده است.
* برخی رسانههای زرد مدتهاست بر طبل اختلاف میان ایران و عراق میکوبند و این موضوع در بحران بصره به اوج خود رسید. حتی برخی سعی دارند ایران را عامل بروز بحران در عراق معرفی کنند.
- اینکه در برخی منابع و فضای مجازی ایران عامل بحران در بصره معرفی میشود، موضوع بسیار بیمنطقی است. امروزه بحران هر کشوری زاییده نوع مدیریت و حکومت مرکزی آن کشور است. اگر امروز در کشوری بحرانی رخ میدهد و ناکارآمدی در داخل استان دیده میشود بیتردید نخستین عامل آن ناکارآمدی مسئولان محلی و حکومت مرکزی است. پس «ایران؛ عامل بروز بحران در بصره»کلیدواژهای است که رسانههای غربی و معاند به کار میبرند و دنبال فتنهانگیزی هستند. ما در برخی از شعارها علیه دو کشور این قبیل موارد را مشاهده میکنیم. اگر بخواهیم به صورت منطقی و بهصراحت نقش ایران را در عراق تعریف کنیم، باید بگویم جمهوری اسلامی ایران کشوری است که در زمان حاکمیت حزب بعث تعداد قابل توجهی از آوارگان و مجاهدان عراقی را که طرد شده بودند در آغوش گرفت. ایران راهها را باز کرد، ظرفیت خود را در اختیار مجاهدان قرار داد، تعداد قابل توجهی از مجاهدان و کسانی که از عراق اخراج شده بودند در ایران سکنی گزیدند، زندگی کردند و همه نوع خدمات به آنها داده شد.
بعد از سقوط حزب بعث، جمهوری اسلامی ایران نخستین کشوری بود که اعلام آمادگی کرد همه خدماتی را که دولت عراق به آن نیازمند است ارائه کند. ایران اولین کشوری بود که در کنار عراق ایستاد، ولی ایستادنش واقعی بود و زمانی که عراق در جریان حمله داعش به کمک نیاز داشت با همه زیرساختهای خود در کنار عراق ایستاد. مستشاران نظامی ایران بعضاً به شهادت رسیدند و ایران از نظر تسلیحاتی، فنی و مستشاری در کنار دولت عراق بود و فکر نمیکنم کسی منکر کمکی باشد که ایران به دولت عراق ارائه کرده است.
اما درباره بصره، موضوع تفرقهافکنانهای وجود دارد که دشمن از ماهها قبل آن را آغاز کرده است. به نظر من دشمن به این جهت که نتوانست در سطح حکومت شکاف ایجاد کند، اختلافافکنی میان مردم را در دستور کار خود قرار داد. هدف این بود که شکافی میان مردم عراق و ایران ایجاد و این فشار به بالا منتقل شود. طبعاً ما دیدیم که رسانههای زرد، در دو ماه اخیر، روزانه این موضوع را پیگیری کردند و موضوعات تفرقهافکنانه جنسی و مواد مخدر را مطرح کردند تا باعث ایجاد اختلاف و تفرقه میان دو ملت ایران و عراق شود.
سومین عامل، تحرکات و سفارتخانههای دشمن در خودِ استان بصره بود. به نظر شما موضوعی که باعث شد مردم به خیابانها بیایند و اعتراض کنند چه بود؟ موضوع نبود خدمات اوّلیه بود اما به کجا ختم شد؟ آتش زدن دفاتر الحشدالشعبی. مگر غیرازاین است که الحشدالشعبی از پابرهنگان خود عراق تشکیل شده است؟
چند نکته قابل توجه وجود دارد؛ نخست، اینکه بیشتر شهدا، اعضای الحشدالشعبی و دیگر گروههای مقاومت در استان بصره قرار دارند. چگونه میشود مردمی که به دلیل نبود خدمات اوّلیه که عامل اصلی آن حکومت محلی و مرکزی است دست به شورش بزنند و به حمله به کنسولگری و دفاتر دولتی و پایگاههای الحشدالشعبی ختم شود؟ مگر عصائب اهلالحق، کتائب سیدالشهدا و دیگر گروههای مقاومت نمایندهای در دولت یا وزیری در حکومت داشتند که بگویند کمکاری کردند و فساد داشتند؟ مگر غیرازاین بود که آنها شهدایی را تقدیم وطن، عراق و حفظ خاک این کشور کردند.
این موضوع بیانگر آن است که مردم تظاهرات میکنند و حضور نفوذیها در این تظاهرات باعث میشود تا تظاهرات منحرف شود، حتی شما اگر نظر مرجعیت را ببینید یک روز قبل از تخریب اموال عمومی، آتش زدن دفاتر الحشدالشعبی، کنسولگری و ... این قبیل اقدامات را تحریم کردند ولی میبینیم که روز بعد این اتفاق افتاد. این نشان میدهد که مردم عامه در اینگونه اخلالگریها دستی نداشتند. بله نفوذیهایی بودند که لیدر برخی از تجمعات بودند و کسانی که جنبوجوش خاصی در این تظاهرات داشتند، دنبالهروی این افراد شدند.
* منظور شما به طور خاص کدام گروه یا کدام کشور است؟
- طبعاً مشخص است که سفارتخانههای آمریکا و عربستان در عراق و بصره حضور مستمر و فعّال دارند و همانگونه که «ابومهدی المهندس» معاون الحشدالشعبی گفت، اسنادی دراینباره وجود دارد که نشان میدهد سفارتخانههای عربستان و آمریکا در این حادثه دخالت داشتهاند.
موضوع بعد، تساهل و تسامح برخی نیروهای دولتی عراق بود. آشوبگران و بهویژه نفوذیها دو شب قبل از آتش زدن کنسولگری ایران در بصره اعلام کرده بودند میخواهند به سمت کنسولگری حرکت کنند. حداقل کاری که نیروهای امنیتی میتوانستند انجام دهند این بود که به حالت آمادهباش درآیند که این هم در مجلس عراق مطرح شد. استاندار بصره چندین بار نیروهای امنیتی را خطاب قرارد داد و گفت که آنها در موضوع بحران بصره کمکاری کردهاند. اعتراض حق مسلّم معترضان و مردم بود ولی تشخیص نفوذیها و بازداشت آنها برای جلوگیری از تحقق اهدافشان وظیفه نیروهای امنیتی و نظامی بود.
* در آستانه اربعین حسینی قرار داریم. با توجه به موضوع بازگشایی مرزها در این روزها از سویی و موضوع بحرانی که در بصره به وجود آمده و تهدیدات موجود از سوی دیگر، رویکرد سفارت عراق به این موضوع چگونه است؟
- به اعتقاد بنده، همه سفارتخانهها باز خواهد بود و استقبال مردم عراق از مردم ایران تغییری نخواهد کرد و اربعین با همان همدلی گذشته به بهترین صورت انجام خواهد شد، اما نکتهای وجود دارد و آن این است که امروز رسانههای زرد تأثیر بسیار بالایی بر قشر خاکستری و عامه مردم دارند و شاید بیشتر رسانههای زرد از سوی نیروهای دشمن جمهوری اسلامی ایران و حکومت عراق اداره میشوند و اهدافی که اینها دنبال میکنند همان ایجاد شکاف میان مردم است.
ما میبینیم که روزانه با محوریت دروغ، کلیپهایی علیه ایرانیها منتشر میشود و در مقابل، همین موضوع برای عراقیها رخ میدهد. به عنوان نمونه کلیپی در یکی از رسانههای زرد دیدم که عکس خانهای را نشان داده بود که در آن حدود 30 زن کشته شده بودند و راوی کلیپ اینگونه القا میکرد که زنها از سوی نیروهای ایرانی کشته شدند و مواردی همچون موضوعات جنسی را مطرح میکرد، ولی وقتی بررسی کنیم متوجه میشویم که این تصاویر مربوط به چهار سال پیش و زمان حمله داعش به ایزدیها بود. ما در اینجا هم در طرف ایرانی و هم در طرف عراقی به یک چیز نیاز داریم و آن، آگاهیبخشی به مردم از سوی نخبگان است. قشر خاکستری و عامه مردم وقتی چنین کلیپی را میبینند و چنین مطالبی میخوانند باور میکنند، مگر اینکه نخبگان جامعه وارد عمل شوند و با روشنگری مقابل اینگونه دروغها بایستند.
* متأسفانه در این میان نوعی کمکاری از جانب برخی مسئولان چه داخلی و خارجی ازجمله در سفارت عراق میبینیم که در زمان انتشار چنین اخباری واکنش قطعی نشان نمیدهند. همچنین آگاهیبخشیهای لازم از طرف مقامها به رسانهها منتقل نمیشود.
- سفارت نمیتواند درباره هر آنچه در رسانههای زرد منتشر میشود واکنش نشان دهد، زیرا در سفارتخانه چنین کارویژهای مشخص نشده است و شأن سفارت پایین میآید. بله، سفارت باید به صورت کلی بگوید که دشمنان به دنبال ایجاد شکاف میان مردم هستند و این ما و شما هستیم که باید کمک کنیم آگاهیبخشی در مقابل رسانههای زرد به وجود آید.
شایعات به صورت دقیقهای و روزانه ساخته میشود و این نیازمند آن است که رسانهها و نخبگان فرهنگی هر دو کشور وارد عمل شوند و در مقابل آنها ایستادگی کنند. وقتی رسانهای اینگونه القا میکند که 6 هزار خانه جنسی در مشهد وجود دارد، از لحاظ منطقی و عقلی پذیرفتنی نیست. اگر از لحاظ منطقی حساب کنید، اگر بخواهند 6 هزار خانه به عراقیها بدهند پس هتلها باید تعطیل کنند. طبعاَ هر شخصی که به ایران میآید با خود سه تا چهار نفر همراه دارد و بنابراین باید اینگونه بگوییم که 30-40 هزار نفر عراقی به ایران میآیند و همه آنها در خانهها اسکان داده میشوند و همهشان هم به دنبال امور جنسی هستند. این موضوع نه با عقل، نه با منطق و نه با شرع و نه با هیچ معیاری پذیرفتنی نیست.
نکته قابل تأمل بعد این است که رئیس هتلداران مشهد که این خبر به نقل از وی منتشر شد، حدود 20 روز بعد این موضوع را تکذیب کرد. اینگونه اخبار، موضوعاتی است که رسانههای زرد به دنبال آن هستند. من اینگونه بگویم که دو جریان حزب بعث در عراق و منافقین در ایران منتظر چنین سوژههایی هستند که یک سرنخ از شما بگیرند و اینگونه جریانسازی کنند.
نمونه دیگر، پوستری است که در آن نشان دادهشده ایرانیها برای امور جنسی به عراق میروند. در مقابل عراقیها پوستری زدند که ایرانیها برای قاچاق مواد مخدر به عراق میروند. در هر دو مورد مردم ایران و عراق هدف توطئه قرار دارند. اینها همان جریان حزب بعث و منافقین هستند ولی در این میان خلاء وجود نخبگان احساس میشود. من قاطعانه میگویم یک هفته بعدازاین جریان هیچ رسانه و نخبه ایرانی در مقابل آنها واکنش نشان نداد. بله، بعد از این مدت واکنشها شروع شد که البته آن هم به صورت کامنتگذاری در فضای مجازی بود ولی نخبگان در زمینه روشنگری کار خاصی انجام ندادند. اگر نخبگان و رسانهها، شخصیتهای مذهبی و فرهنگی چه ایرانی و چه عراقی وارد عمل نشوند، رسانههای زرد میتوانند بر عامه جامعه و قشر خاکستری تأثیر بگذارند و با همان محوریت دروغ، اهداف شوم خود را محقق کنند.
مثال دیگری بزنم، شایعه میکنند که فردی عراقی در مشهد کتک خورد یا یک ایرانی به کربلا رفت و مورد ضرب و شتم قرار گرفت، مگر نه این است که مشابه این موارد بارها در ترکیه رخ داده است؟ یکی از وابستگان من که از ایران به ترکیه رفته بود همه اموالش را دزدیدند، دعوا کردند، کتک خورد ولی هیچیک از این موارد رسانهای نمیشود، طبیعی است وقتی هزاران نفر وارد یک کشوری میشوند آداب و رسومشان با هم تفاوت دارد، زبانشان تفاوت دارد و طبعاً یکسری تنشها ایجاد میشود.
ما در کربلا و نجف اینگونه موارد را دیدهایم و مشابه آن در مشهد و قم نیز رخ داده که سر قیمت، پول و موارد مشابه با هم اختلافاتی داشتهاند که همه این موارد معمولی است، ولی وقتی پای سازماندهی یک جریان خاص به میان میآید به برخی افراد به صورت هدفمند برنامه داده میشود که به عنوان نمونه به مشهد بروند، دعوا کنند، از آن دعوا فیلم بگیرند و آن فیلم را برای رسانههای زرد بفرستند. طبعاً مشخص است اینگونه موارد کار دشمن است و باید پرسید جای نخبگان در این میان کجاست؟ نخبگان ایران و عراق چه کار تحقیقی و تعمیقی در این زمینه انجام دادهاند؟ ما که این همه اشتراکات با شیعیان عراق داریم باید بسیار قویتر عمل کنیم تا جلوی اینگونه اتفاقات گرفته شود.
* آیا نیاز به تشکیل یک اتاق فکر ویژه دیپلماتیک و فرهنگی میان ایران و عراق احساس نمیشود؟
- بله، دقیقاً درست است و من با آن موافقم. سفارتخانهها در حوزه دیپلماتیک میتوانند کارویژهای تشکیل دهند و سفارت عراق در ایران در حوزه فرهنگی به صورت رسمی بیانیه داد. اگر شما سایت رایزن فرهنگی سفارت عراق در ایران را مشاهده کنید میبینید این سفارتخانه حتی در شبکههای مجازی نیز فعالیت دارد و اعضای آن به طور مستمر با رسانههای مختلف در ارتباط هستند و بارها درباره تحرکات شوم دشمن بیانیه و هشدار دادند. باز هم تأکید میکنم که به صورت کلی نیاز به آگاهیبخشی میان نخبگان دو کشور وجود دارد و طبعاً یک دست صدا ندارد و باید همه رسانهها نخبگان وارد عمل شوند.
من به آنهایی که معتقدند تنش در روابط ایران و عراق وجود دارد میگویم حجم گستردهای از روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میان دو کشور وجود دارد و حال ممکن است دراینمیان عده قلیلی بخواهند ناآرامی ایجاد کنند. طبعاً این موضوع را باید مسئولان مدیریت کنند. شما نمیتوانید بگویید چرا عراقی به ایران میآید همانگونه که نمی توانید بگویید چرا ایرانی به عراق میرود. مگر در ترکیه تاکنون شنیدهاید که بگویند ایرانیها چرا به آن کشور میروند؟ آنها میگویند اگر تنشی نیز وجود دارد باید مدیران مدیریت کنند، اگر بخواهیم اقتصادی حساب کنیم بر هم زدن رابطه فرهنگی میان ایران و عراق به زیان کیست؟ آیا به زیان آن هتلداری که در مشهد میزبان زائران عراقی است، نیست؟ به زیان دانشجویی که در ایران حضور دارد و به عراق میرود نیست؟ به زیان کارخانهداری که محصولاتی تولید و به عراق صادر میکند نیست؟ طبعاً هست و این موضوع در هر دو کشور احساس میشود؛ هم از جانب ایران و هم از جانب عراق، ولی متأسفانه برخی مواقع میبینیم جریانسازیهایی در رسانههای زرد رخ میدهد و متأسفانه جای خالی نخبگان دراینمیان حس میشود.
انتهای پیام/4033/پ
انتهای پیام/