اهدای اعضای بدن دانشجوی معماری، خانه امید ۶ خانواده را ساخت
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ اهدای اعضای بدن فاطمه کار آسانی نبود، باید خانواده قبول میکردند که دیگر فاطمه نیست، دیگر صدای خنده او در خانه نمیپیچد. دیگر وقتی از دانشگاه به خانه میرسد، مادر را محکم در آغوش نمیگیرد و برای او دلبری نمیکند. تصمیم سختی بود. بین دوراهی، ماندن و رفتن گرفتار شده بودند. پزشکان میگفتند دیگر امیدی نیست؛ اما مگر این حرفها برای پدر و مادر قابلهضم بود. فاطمه همیشه میگفت دوست دارد اعضای بدنش اهدا شود و دوست دارد حتی مرگش هم برای همیشه در خاطر دیگران بماند.
مادر در بیمارستان آخرین نگاهش را به فاطمه که بیجان روی تخت افتاده بود، گرهزده و دست فاطمه را در دست داشت. دوست داشت ثانیهها در ابد روی ساعت بمانند؛ اما تقدیر را باید میپذیرفت. وقتی میخواست برگه اهدای عضو را امضا کند، انگار حال دیگری داشت. حس میکرد فاطمهاش راضی است و همین مسئله آرامش میکرد.
فاطمه اسماعیل زهی دانشجوی سال آخر دانشگاه آزاد واحد زاهدان بود که دو روز قبل براثر مرگ مغزی به بیمارستان منتقل شد. پزشکان در معاینه او به این نتیجه رسیدند که فاطمه هیچگاه به زندگی برنمیگردد و از خانوادهاش خواستند در صورت تمایل اعضای بدن او را اهدا کنند. با گذشت خانواده فاطمه اهدای اعضا صورت گرفت. روح از بدن فاطمه بیرون رفت اما روح تازهای به پیکر ۶ خانواده دیگر بازگشت.
پدر فاطمه اسماعیل زهی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا گفت: فاطمه فرزند چهار خانواده بود ۲۲ سال بیشتر نداشت و در سال آخر رشته معماری دانشگاه آزاد واحد زاهدان درس میخواند.
وی در ادامه افزود: از هفت ماه پیش فاطمه دچار آلرژی شد. بدنش کهیر میزد و مدام با تغییر فصل آلرژیاش زیاد و ریهاش متورم و دچار کمبود اکسیژن میشد.
اسماعیل زهی در ادامه افزود: برای درمان بیماری او هم به مشهد رفتیم و دو و سه بار نیز به تهران آمدیم. هر بار پزشکان میگفتند اوضاع او خیلی نگرانکننده نیست و باگذشت زمان خوب میشود. هر بار هم داروهایی مشابه به او میدادند و دوباره ما راهی زاهدان میشدیم.
پدر فاطمه اضافه کرد: شنبهشب فاطمه کمی ناخوش بود و به مادرش گفت کمی استراحت میکند تا سرحال شود؛ اما حدود یک ساعت بعد وقتی مادرش برای بیدار کردن او به اتاقش رفت، متوجه شد فاطمه بیهوش شده است.
وی افزود: سریع با اورژانس تماس گرفتیم و فاطمه را به بیمارستان رساندیم. در بیمارستان به مدت ۴۵ دقیقه قلب او را احیاء کردند اما دوباره پس از مدت کوتاهی قلبش از کار ایستاد. پزشکان دوباره قلب او احیا کردند و قلبش ضربان گرفت. پزشکان اعلام کردند که فاطمه دچار مرگ مغزی شده و امیدی به بازگشتش نیست و میتوانیم اعضای بدنش را اهدا کنیم.
وی در ادامه افزود: این تصمیم کار راحتی نبود؛ اما فاطمه خودش پیشازاین گفته بود که در صورتی اتفاقی برایم بیفتد، دوست دارم اعضای بدنم را اهدا کنم و به همین دلیل با رضایت مادرش کلیهها، کبد، ششها، کیسه صفرا و دیگر اعضای بدنش را اهدا کردیم.
پدر فاطمه با اشاره به اینکه دو عمل پیوند کلیه در همان لحظه در زاهدان انجام شد، ادامه داد: یک گروه پزشکی از شیراز به آنجا آمده بودند و سایر اعضای قابل پیوند او به شیراز منتقل شد.
وی گفت: پیوند اعضای بدن فاطمه تنها دلیلی است که میتواند غم ما را قابلتحمل کند. حالا احساس میکنیم فاطمه زنده است و تکتک کسانی که اعضای بدن فاطمه در بدن آنها قرارگرفته است، برای ما یک فاطمه هستند.
انتهای پیام/4060
انتهای پیام/