دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در دیدار با رهبر انقلاب؛

ژن سالاری جای شایسته‌سالاری را در دولت گرفته است/ سانسور اعتراضات مردمی ضربه به سرمایه اجتماعی کشور

دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل گفت: کاِر جهادی و فعالیت اجتماعی، در میان مردم بودن و گره گشایی از امور مستضعفین و محرومین بزرگ‌ترین مبّلغ گفتمان انقلاب اسلامی است.
کد خبر : 283551

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، بار دیگر و طبق رسم هرساله ماه مبارک رمضان، مقام معظم رهبری میزبان دانشجویان و فعالین تشکل‌های دانشجویی هستند.


محمدرضا گلرومفرد دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل نیز در این دیدار به نمایندگی از این اتحادیه بزرگ دانشجویی در برابر مقام معظم رهبری سخنرانی کرد.


متن سخنرانی گلرومفرد به شرح زیر است:


رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ از طرف تمام اعضای اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور محضر حضرتعالی سلام عرض می‌کنم و تحلیل آنها را از مسائل مختلف خدمت‌تان ارائه می‌نمایم.


در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم. چهل سالگی انقلاب خار چشم دشمنانی شده است، که عمر شش ماهه و یک ساله برای آن پیش‌بینی می‌کردند. باید نگاهی به گذشته داشت و در مورد اولویت‌های دهه پنجم سخن گفت. معتقدیم چالش امروز ما، ارتجاع نسبت به آرمان‌ها و ارزش‌های اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، عدالت و آزادی است.


ارتجاع در استقلال کشور


عزت و استقلال کنونی کشور تحول و خدمتی بی‌نظیر است. آن هم برای کشوری که پیش از انقلاب نقشه آن روز به روز کوچکتر و در جهان تحقیر می‌شد. در این بین «هزینه کردن از استقلال کشور» در مواجهه با استکبار جهانی ایده همیشگی یک جریان سیاسی برای رفع مشکلات کشور بوده است. ایده‌ای که ما آن را ارتجاع نسبت به اصول متعدد قانون اساسی می‌دانیم.


ارتجاعی که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های آن تجربه ناپذیری‌ است. تجربه‌ناپذیری یعنی، روزی در سعدآباد و پاریس بخت خود را در توافق با اروپای بدون آمریکا آزمودند و نشد! بعد گفتند تا کدخدا نباشد نمی‌شود و حالا که آمریکا روی پنج سال تلاش دیپلماتیک آنها پا گذاشته است، می‌گویند امیدمان به اروپائی‌هاست و بدعهدی آمریکا تجربه‌ای برای ملت ماست! باید گفت آقایان! شما آخرین کسانی هستید که در این کشور حق دارند از تجربه سخن بگویند!


اشتراک منافع سیاسی میان روسای قوای مقننه و مجریه، موجب شده است، ارتجاعی که به آن اشاره شد، سر از مجلس نیز دربیاورد و «برجام» با آن همه خلل 20 دقیقه‌ای به تصویب برسد. با این حال ریاست مجلس که با دستخط گرفتن از مراجع و نشر ادعای «خسارت‌های میلیاردی عدم تصویب برجام»، در تصویب این معاهده تسریع نمودند، تجربه نگرفته‌اند و همان مسیر پر از ابهام را برای تصویب لوایح مشابه مانند اف ای تی اف در پیش گرفته‌اند! آیا این ارتجاع نیست؟


ما نیز مانند رئیس جمهور محترم معتقدیم، برجام باید در مدارس تدریس شود تا دانش آموزان ایرانی، هم غرب وحشی را خوب بشناسند و هم با دیپلمات‌ها و سیاست‌های شکست خورده‌شان آشنا شوند.


پس از برجام ضریب جینی و اختلاف طبقاتی بیشتر شد، بدهی های خارجی کشور 26 درصد، قیمت ارز و طلا بیش از 100 درصد و واردات کالاهای مصرفی مانند مواد خوراکی، قطعات خودرو و حتی بیل و کنلگ نزدیک به 30 درصد رشد کرده است. تراز تجاری کشور منفی‌تر از گذشته است و رکود در بخش‌های مولد اقتصاد ادامه دارد.


اینکه مسئولان اقتصادی دولت ادعا می‌کنند که افزایش قیمت ارز، دلایل اقتصادی ندارد، یعنی بلایی به سَر کشور آورده‌اند که هر تشرِ ترامپِ نادان به اقتصاد کشور آسیب می‌زند. این ارتجاع، البته بیشترین ضربه را به اخلاق‌مداری در کشور زد. مسئولی که به دروغ قسم جلاله می‌خورد یا از قاب تلوزیونی که اجاره نقد دولت را ندارد، وعده‌های غلط می‌دهد یا روزنامه‌نگاری که برای بزک کردن برجام به ملتش دروغ می‌گوید در واقع اخلاق را قربانی منافع سیاسی خود کرده است.


ارتجاع در عدالت


ساده زیستی و دوری از اشرافی‌گری، توجه به محرومان و مستضعفان؛ عدالت در توزیع آموزش، بهداشت و خدمات عمومی؛ عدالت قضایی و استفاده از همه ظرفیت‌ها و منابع انسانی، ارزش‌های والایی بودند که در ابتدای انقلاب به عنوان شعارهایی اساسی مطرح شد. روی گرداندن از این ارزش‌ها، اعتمادها را خدشه‌دار کرده و مانعی جدی برای گفتگو میان مردم و حاکمیت است.


بسیاری از اعتراضات به حق مردم، نه به خاطر دستمزد و درآمد کمی است که تحصیل می‌کنند، بلکه به خاطر احساس تبعیض است. بخشی از این احساس تبعیض، ناشی از عملکرد کسانی است که با مقوله فساد برخورد سیاست‌زده دارند.


شاهد مثال آن فشاری است که در موعد محاکمه معاونانِ رئیس جمهورِ سابق به قوه قضائیه وارد شد. این افراد که با مظلوم‌نمایی به قوه قضائیه حمله می‌کردند، همان کسانی هستند که قاضی متخلف پرونده کهریزک را به مدیریت‌های کلان گمارده بودند.


بخش دیگر از این احساس تبعیض ناشی از عملکرد دولتی است که بجای شایسته‌سالاری در آن ژن‌سالاری حاکم است. نکته تلخ ماجرا، آنجاست که جملگی، از مدعیان عدالت و اعتدالند. حضرات مدعی حقوق شهروندی، به وقت مواجهه با قربانیان تبعیض، اعم از کارگران یا معترضان صنفی چون کشاورزان، امنیتی‌ترین رویکردها را اتخاذ می‌کنند و با ضرب و شتم آنها، هزینه‌های زائدالوصفی به نظام وارد می‌کنند. کارگرانِ چندماه حقوق نگرفته آذراب، هپکو، عسلویه، فولاد اهواز، معدن یورت و آقدره را، چه کسانی با مواجهه امنیتی به اپوزوسیون تبدیل می‌کنند؟ خدا لعنتشان کند!


تیغ سانسور صدا وسیما بر گلوی اعتراضات مردمی


خدا می‌داند، سانسور اعتراضات مردمی توسط صداوسیما در برهه‌های مختلف، چه میزان به سرمایه اجتماعی نظام ضربه زده است! این ارتجاع نیست که در جمهوری اسلامی، در جمهوری مدعی آزادی و عدالت، رسانه ملی به درآمد میلیاردی یک بازیکن فوتبال، بیشتر از وضعیت زندگی کارگری با حقوق یک میلیونی بپردازد؟ والله که اینها ارتجاع است.


انقلابیبون بازگشته از انقلابی‌گری با تبر اشرافیت؛ به جان همه تعاریف و معاریف ما از کارگزاری در جمهوری اسلامی افتاده‌اند و همه‌ی آن تصور مردم، از «هم سطحی مسئولین با کم درآمدترین اقشار جامعه» را از بین برده‌اند!


ارتجاع در عدالت آموزشی در چند سال گذشته قوت گرفته است. آموزش همگانی که به عنوان وظیفه حکومت در قبال همه اقشار به ویژه مستضعفان، در قانون اساسی گنجانده شده است، به غفلت سپرده شده و رویکردهای جدید، بعضا ضد عدالتند. از دانشگاه پولی گرفته تا حذف مدارس سمپاد که تحصیل با کیفیت را برای قشر ثروتمند تسهیل و برای طبقات فرودست ناممکن می‌کند.


برای مردم دعوای چپ و راست؛ اصلاح طلب و اصولگرا؛ دیگر نه ارزشی دارد و نه اهمیتی! حرف درمانی و سخنرانی هم گره‌ای از کار مردم باز نمی‌کند؛ مردم نیاز به کارآمدی دارند؛ نیاز به عمل مسئولانه دارند. بایستی گفت امروز کاِر جهادی و فعالیت اجتماعی؛ در میان مردم بودن و گره گشایی از امور مستضعفین و محرومین بزرگ‌ترین مبلغ گفتمان انقلاب اسلامی و افزایش دهنده سرمایه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است.


ارتجاع در آزادی


امروز در جمهوری اسلامی سطح قابل قبولی از آزادی وجود دارد. انقلاب اسلامی آزادی را از یک تعریف سطحی و مبتذل به یک ارزش والای انسانی تبدیل کرد. اما ارتجاع و رادیکالیسم، توامان باعث شده است که احساس وجود آزادی در جامعه ما از واقعیت آن کمتر باشد.


وقتی از ارتجاع در مقوله آزادی سخن می‌گوییم، تعبیرمان جریانی است که با ریاکاری تلاش نمود، آزادی را ولنگاری ترجمه کند. سقف آرزوهای اینها از آزادی، همان فیلم فارسی‌های زمان پهلوی است. جریان مدعی آزادی، عرصه فرهنگی کشور را قبضه کرده است، اما برنمی‌تابد که کارگردانی برخلاف دیدگاه‌های آنها فیلمی برای مدافعان امنیت کشور بسازد و با ناجوانمردانه‌ترین روش‌ها، ترور شخصیتیش می‌کنند.


این ارتجاع در محیط دانشگاه هم، برخورد ریاکارانه با مساله آزادی را دنبال می‌کند. صدها نشریه دارند و ده‌ها تریبون، مواضع نظام را نقد می‌کنند و سیاست های کشور را به تمسخر می‌گیرند. به حسینیه امام خمینی می‌آیند و چشم در چشم؛ رهبریِ نظام را نقد می‌کنند، اما از در که بیرون می‌روند می‌گویند آزادی نیست!


در عرصه سیاسی، پیش از انتخابات و برای ساختن فیلم تبلیغاتی به دانشجویان تریبون می‌دهند اما پس از انتخابات آزادی برایشان رنگ می‌بازد و علاوه بر منتقدان حتی طرفدارانشان را در تریبون‌ها و افطاری‌های گزینشی حذف می‌کنند.


جریان دوم اما گروهی هستند که در دستگاه‌های کشور مانند قوه قضاییه و صدا و سیما یا در تریبون‌های رسمی در بیان و عمل به حس آزادی در کشور ضربه می‌زنند. تکلیف مسائلی مانند جلوگیری از ورود زنان به ورزشگاه، فیلترینگ، ممنوع التصویری اشخاص، لغو انگشت شمار کنسرت‌ها در میان برگزاری چند هزارتایی آنها در قانون روشن است که بعضا نه اسلام با آن مخالفتی دارد و نه جمهوری اسلامی! با این حال سوءمدیریت در حل آنها باعث شده این مسائل، اصلی شود و رئیس اجرایی کشور به جای حل مسائل اصلی، روی آنها موج سواری کند، تا در ایامی که دلارِ هفت هزار تومانی، مدیریت اقتصادی را به مضحکه گرفته و معیشت مردم را مختل کرده، رئیس جمهور درباره فیلترینگ، -که خود مجری آن است- توئیت بزند!


انقلابی‌گری به معنای بی‌قانونی و بهانه تراشی نیست که جریان غیرانقلابی را طلبکار کند و به انقلاب هزینه تحمیل نماید. این موضع‌گیری‌های غیرعقلانی در مقوله آزادی، باعث شده است در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز مانند انتخابات، مسائل اصلی به حاشیه رفته و آنانی که ناکارآمدی خودشان را در عدالت، استقلال و حتی آزادی نمایان کردند با موج سواری روی این مسائل، لیست‌های تَکراری را بر گرده ملت بنشانند.


ارتجاع و پروژه تزریق ناامیدی


رهبر عزیز انقلاب؛ ارتجاع تلاش می‌کند با انکار دستاورد‌ها و بزرگ کردن ضعف‌ها مردم را ناامید کند. ارتجاع نه خودش می‌بیند و نه می‌خواهد دیگران موفقیت‌های کشور را ببینند. انتهای پروژه ناامید‌سازی مردم، شکاف اجتماعی و فروپاشی کشور است. از این رو هرکس که اندک علاقه‌ای به وطنش دارد و حتی اگر مواضع نظام اسلامی را هم نمی‌پسندد لازم است با پروژه تزریق ناامیدی مقابله کند. چرا باید این تصور ایجاد شود که مشکلات کشور حل شدنی نیست؟ کشور ما امروز قدرتی جهانی است!


چه کسی منکر جایگاه ویژه جمهوری اسلامی در معادلات بین‌المللی است؟ مرکز فرهنگی سازمان ملل بارها ایران را یکی از موفق‌ترین کشور‌های جهان در مبارزه با بی‌سوادی معرفی کرده است. مجلات معتبر علمی بارها از رشد بی‌نظیر تولیدات علم و فناوری در ایران سخن گفته‌اند. گسترش خدمات عمومی، بهداشتی و درمانی تا دورترین روستاها قابل مشاهده است و طبق آمار سازمان ملل متحد در چهار دهه گذشته، ایران بالاترین رشد توسعه انسانی را تجربه کرده است. مرجعیت کشورمان در سطح منطقه و نفوذ بالای فکری در میان جوانانی از نژاد‌ها، زبان‌ها و حتی مذاهب و ادیان مختلف پدیده‌ای تمدن‌ساز و شگفت‌انگیز است. وقتی جمهوری اسلامی در نبردی نیابتی اراده خود را بر استکبار جهانی تحمیل نموده است چرا نتواند جنگ اقتصادی دشمن را خنثی کند؟


و اما سخن آخر؛ این اتحادیه مبتنی بر رویکرد همیشگی خود یعنی «نقد حکومت آری، نفی حاکمیت هرگز»، معتقد است عبور از ارتجاع در دهه پنجم انقلاب اسلامی نیازمند «نوگرایی در حکومت ضمن پایبندی به حاکمیت است.» ما در این چهار دهه، تلاش نموده‌ایم، با ایجاد ساختارها، روندها، رویه‌ها و نهادها برای تحقق آرمان‌ها برنامه‌ریزی کنیم. اما به نظر می‌رسد برای جهش در رسیدن به اهداف خصوصا عدالت نیازمند یک نوگرایی هستیم. این نوگرایی به معنای بازتعریف و بازسازی روندها و ساختارها و تغییر رفتار حاکمان است تا حرکت جمهوری اسلامی به سمت قله‌های پیشرفت تسریع شود .


انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب