نقدپذیری، لازمه جامعه ایدهآل فرهنگی و هنری است
مژگان پیرایش عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بردسیر است. او سال 1379 از دانشگاه آزاد اسلامی کرمان فارغالتحصیل شد و در سال 1383 به عضویت دانشگاه آزاد بردسیر درآمده و از سال 1394 شروع به ادامه تحصیل در مقطع دکتری معماری کرده است.
این استاد دانشگاه، پژوهشها و مقالاتی در حوزه معماری داشته است اما در حوزه هنرهای تجسمی، آنچنان که خودش میگوید، «طراحی»، دغدغه اصلیاش بوده و به همین دلیل، تصویرگری کتاب «ممکن است را فراموش نکن» را انجام داده است...
نخستین نمایشگاه طراحیهای او با عنوان «شاید همان و شاید هم متفاوت» در گالری دیبا افتتاح شد که به همین مناسبت گفتوگوی وی را با خبرنگار نشریه استقامت میخوانیم:
* از عنوان نمایشگاهتان بگویید «شاید همان و شاید هم متفاوت» بیانگر نوعی تضاد است، چه شد که این عنوان را انتخاب کردید؟
- شاید همان و شاید هم متفاوت، پایان بندی یکی از شعرهای من است (نابینایی هستم/ که از آب، درخت، خاک/ برای خود دنیایی ساختهام/ شاید همان و شاید هم متفاوت) و اشاره به این موضوع دارد که هر آنچه ما میبینیم و در ذهنمان ترسیم میکنیم، شاید واقعیت موضوع نباشد. انگار که ما با ذهنیت خودمان زمینه و دنیای اطراف خودمان را شکل میدهیم و میسازیم و مرز قاطعی میان تصوّر و واقعیت وجود ندارد. ضمن این که مفهوم اصلی کارها، ارائهی نقشی ثابت در زمینههای متفاوت است و نگاه به تاثیر متقابلِ زمینه و نقش و طرح این سوال که آیا: این نقش همان است یا متفاوت شده است؟
*انتخاب این موضوع چقدر از معماری و نگاه شما به معماری تاثیر گرفته و اصلا تاثیری داشته یا نه؟
- انتخاب موضوع ربطی به معماری ندارد ولی در طی کار، معمار بودنِ من تاثیر خودش را گذاشته است. به عنوان مثال زمینه یکی از کارها، داربستی ساختمانی است یا در کاری دیگر، تصویری از ساختمانهای شهر. به هر حال، تمام آموختهها و دغدغههای ما، اثر خود را میگذارند حتی خواندن یک رمان یا دیدن یک فیلم سینمایی میتواند نقش داشته باشد و بدیهی است که کارِ روزمرهی انسان در جهت گیری ذهن او بیشتر موثر است. اما به لحاظِ تکنیکِ اجرا، کارها کاملا متاثر از تجربهی من و شبیه راندوهای معماریاند یعنی اجرایی صریح و فنی دارند و برخی جاها ترسیم خطوط پرسپکتیو، کاملا معمارانهاند.
*شما در آثاری که برای نمایشگاه اخیرتان در نظر گرفتهاید، از درخت به عنوان یک تم تکرار شونده استفاده کردهاید، لطفا از این انتخاب بگویید؟
- درخت عنصر مهم و جذابی در طبیعت است و گرایش من هم در شروع کارهای این نمایشگاه گونهای طبیعتگرایی بود؛ اما رفته رفته که کار پیش رفت، زمینهها انتزاعیتر شد و پشت زمینههای غیر واقعی هم به کارها راه پیدا کرد و ایدههایی مثل زمان و انگارههای اجتماعی و موقعیتهای پارادوکسیکال هم مورد توجه من قرار گرفت. درختِ این کارها صرفاً درخت نیست بلکه استعارهای از گونههای متنوعِ بودنِ ما بر روی زمین است و هماهنگی یا تضادی که همواره با شرایطمان داریم. ضمن این که درخت نماد تجربهی فصلهای مختلف است، فصلهایی که ضرورتاً فصلهای طبیعی نیستند.
*با توجه به اینکه تخصص شما در رشته معماری است و در همین حوزه نیز فعالیت میکنید، چه شد که به سراغ طراحی رفتید و به این رشته هم وارد شدید؟
- علاقه شخصی من همیشه طراحی بوده و این علاقه به پیش از شروع تحصیل من در دانشگاه برمیگردد. من برای دوستانم در دبیرستان نقاشی میکشیدم و به یادگار میدادم و یا پرترهی معلمهایمان را در سر کلاس نقاشی میکردم. خوشحالم که پس از سالها فرصتی برای به ثمر رساندن ِ دلمشغولیِ اصلیِ خودم پیدا کردم و امیدوارم آن را ادامه دهم.
*از شیوه و تکنیک کارها بگویید. کارهایتان از سادگی برخوردار است و بیشتر در آنها از خط و نقطه استفاده کردید، این از کجا میآید ؟
- تکنیک کارها و استفاده از نقطه و خط و سطح، برآمده از نگاه انتزاعی من و رشد در یک محیط آکادمیک معمارانه است. بیشترین تاثیر معماری را در همین تکنیک و حتی ابزار کار من میتوانید پیدا کنید. ضمنا ریزه کاریهای اجرایی هم عمدتا به ابعاد کوچک کارها مربوط میشوند. اساسا سادگی برای من نوعی منزلت است خصوصا اگر حاوی مفاهیمی باشد که فی نفسه پیچیدهاند.
* در تشریح نمایشگاه از ثبات و تغییر گفتید، از این بیشتر بگویید از اینکه در جامعه چه نمودی دارد و چرا دغدغه شما شد؟
- ابتدا با نشاندنِ درخت در زمینه طبیعی شروع کردم و تغییرات ملایمی که در همان چارچوب انجام میشد. بعد، کار خودش مرا پیش برد و مسیر را نشانم داد. مدام به جستجوی زمینههای متفاوت بودم، زمینههایی در هماهنگی یا در کنتراستِ با موضوعِ درخت و این چالش که این درخت آیا هویت و این همانی خود را حفظ کرده است یا نه و توجه به این نکته که زمینه چطور معنای نقش را عوض میکند. ما آدمها نیز در موقعیتهای متفاوت، تغییر میکنیم و آدمهای متفاوتی میشویم در حالی که به گونهای از هویتی معین برخورداریم. این پارادوکسِ ثبات و تغییر برایم جذاب بود و فکر میکنم موضوعی جاودانه در فلسفه و هنر است.
*این اولین نمایشگاه انفرادی شما است، به نظر شما نمایشگاه چقدر میتواند در روند کاری هنرمند تاثیر بگذارد و آیا در جامعه بازخوردی دارد؟
- در صورتی که از طرف جامعه و خصوصا جامعهی فرهنگی و هنری استقبالی صورت بگیرد و هنرمند، باز خوردی ببیند مسلما در روند کارش تاثیر میگذارد. اما به طور کلی هم، به هر حال یک تجربه است و میتواند قدمی رو به جلو محسوب شود. نمایشگاه محل برخورد آرا و نظرات مختلف و محیطی دینامیک برای پیشرفت هنر و هنرمند است و در سطحی حرفهای، عامل گردش اقتصادی هنر.
*به عنوان یک هنرمند با چه دغدغهها و نگرانیهایی در کرمان روبهرو هستید و مشکل جامعه هنری کرمان را چه میدانید؟
- من از دور دستی بر آتش دارم و به همین دلیل ترجیح میدهم زیاد وارد موضوع نشوم. اما به نظرم جامعهی هنری کرمان چندان منسجم به نظر نمیرسد و دغدغهی صرفا هنری و فرهنگی ندارد. گاهی در مجامع و گروههای مجازی دیدهام که دغدغهها متاسفانه بهانههای کوچکیست که هیچ ارتباطی به هنرمند و کار هنری ندارند و زمینههایی برای ارتقا و تحول فراهم نمیکنند.
* جامعه خوب و ایدهآل از نظر فرهنگی و هنری از دید شما چه جامعهای است؟
- نقدپذیری، لازمهی جامعهی ایدهآل فرهنگی و هنری است. جامعهای که همهی فرهنگیان و هنرمندانش ظرفیت دیدن و شنیدن و پذیرش انواع گونهها و رویدادهای مختلف هنری را داشته باشند. با نقد و تحمل نقد، در کنار هم کار کنند و هدف شان بالا بردن کیفیت کار و ارتقا فهم عموم مردم از هنر باشد و نیز حقایق پنهانی که میتوانند در آثار هنری آشکار شوند. زیرا وظیفهی هنر اساساً مرئی کردن امر نامرئی ست و به چشم آوردنِ آنچه از نظرها مغفول مانده است.
انتهای پیام/