اجرای تئاتر باید با ادبیات، شعر و سنتهای ایرانی باشد/ کارگاه آموزش بازیگری در خانه هنرمندان
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری آنا، صدرالدین زاهد که پس از سالها دوری از ایران با اجرای «افسانه ببر» در سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر حضور داشته، قصد دارد فعالیت هنری خود در ایران را با اجرای آثار نمایشی جدید و برپایی کارگاه آموزشی به هنردوستان ارائه کند. وی توضیحاتی درباره تجربهها و زاویه نگاه خود نسبت به تئاتر ارائه کرده که میخوانید:
* پیش از این نمایش «افسانه ببر» را در کشورهای زیادی روی صحنه بردید. چه تفاوتی میان اجراهای خارجی با آنچه در ایران از یک متن مشترک ارائه شد وجود داشت؟
تئاتر هنر رودررو است. هنری است که شکلگیریاش مستلزم حضور تماشاگر است و یک نفر به عنوان کارگردان با نگاه بیرونی حکم تماشاگر آینده را بازی میکند و از روی حدس، گمان و یقین و حساسیتهای انسانی خود این کار را انجام میدهد که هرچه حساسیتها پربارتر و انسانیتر باشد برداشتها و عکسالعملها درستتر خواهد بود.
تئاتر هنری رودررویی است، این هنر برعکس سایر هنرها، هنری است که داده و گرفته میشود و این بدهبستان در آن بسیار اهمیت دارد. یکی از هنرهایی که مقابله روبهرو با تماشاگر میکند، هنر تئاتر است در نتیجه این هنر دائم در حال تغییر و نوسان است به طوریکه کسانی که تئاتر کار میکنند و معتقدند تئاتر هنر زنده است، هر شب اجراهایشان تغییر میکند.
البته که ساختمان و چارچوب اصلی کار وجود دارد ولی همیشه نکات ریز و ظریفی وجود دارد که به تبع تماشاگران، وضعیت روز و اتفاقاتی که حتی برای هنرمند افتاده، هوایی که تنفس میکند، کشوری که در آن زندگی میکند، حتی شهر و محلهای که فرد در آن زندگی میکند در برداشت قصه یا حکایت و گفتار در مقابل تماشاگر موثر است.
طبیعی است که وقتی «افسانه ببر» را در نیویورک، لندن، پاریس و... اجرا میکردم تماشاگر نمایشم، تماشاگر فارسی زبان که ترک وطن کرده است که در سوئد، استرالیا، واشنگتن و... زندگی میکند، به تبع قوانین آن سرزمین، اخلاق و عادات آن محیط گرفته و آن خلق و خوی ایرانیاش با خلق و خو و فرهنگ کشور دیگر مخلوط شده است که من سعی کردم با آن حساسیتها نمایش را بازی کنم .
با اینکه به واسطه اینترنت، ماهواره، کتاب، روزنامه و مجله هیچگاه از ایران دور نبودم اما در زمانی که به ایران بازگشتم، برخوردهای من تغییر کرد و این تغییرها به واسطه افرادی که هم اجرای خارجی را دیده بودند و هم اجرای داخل کشور مشاهده شد. مساله چادر گلداری که چادر مادرم بود به نمایش اضافه کردم. اگرچه ساختمان کار همان متن اصلی نمایشنامه «افسانه ببر» بود اما من در این اجرا تزئینات و حساسیتهای «افسانه ببر» در ایران را به نمایش آوردم و همین امر باعث تفاوت آنچه در جشنواره تئاتر فجر روی صحنه رفت با اجرای خارج از کشور شد.
* تلفیق سبک نمایشهای ایرانی در اجرای نمایشنامه خارجی «افسانه ببر» به چه صورت انجام شد؟
کاری که کردم مختص من نیست و من اولین کسی نیستم که از آیین موسیقایی، شعر، کلام خاص هر منطقه و دیگر ویژگیهای نمایشهای ایرانی و ادبیات میهنمان در اجرای آثارشان استفاده کردهاند. از نظر هم کار درست همین است و ما نباید از ریشه و سنتهایمان جدا شویم و نباید خودمان را منفک کنیم.
اگرچه ما همیشه نمایش داشتهایم و نمایشهای خیابانی، تعزیه، روحوضی و سنتهایی که در ایران بوده جنبه نمایشی داشتهایم ولی کلمه تئاتر از فرنگ آمده و وضعیت تئاتر و استفاده از پروژکتور، گیشه و... هم کلمه فرنگی است و این بدان معناست که تئاتر امری وارداتی است. در نتیجه اگر بخواهیم تئاتر کار کنیم تئاتر ما باید نیمنگاهی به فرهنگ داشته باشد و از ادبیات، شعر و سنتها در آن استفاده کنیم ضمن اینکه لازم است تا نگاهی به غرب، تحقیقات و تفحصات غربی درباره تئاتر نیز داشته باشیم. ما این کار را در زمان قدیم (در دهه)40 با نمایش «جاننثار» در کنار بیژن مفید انجام دادیم و این اثر، نمایشی بود که از سنت روحوضی مایه گرفته بود اگرچه ما تقلید نعل به نعل روحوضی را نمیکردیم، بلکه با بهرهگیری از عناصر نمایش روحوضی، تئاتر خلق میکردیم چون ما میدانستیم که اگر قرار باشد نمایشی صرفا سنتی اجرا کنیم افرادی وجود دارند که بسیار بهتر از ما این کار را میکنند در نتیجه لازم بود تا فرمی در نظر گرفته شود که برگرفته از سنتها بود و امکان استمرارش در مقابل تماشاگر وجود داشت.
تفکر من درباره تئاتر، استفاده از المانهایی از شاهنامهخوانی، روضهخوانی و... است و همواره سعی در این داشتهام که نمایش را به روحیه تماشاگر نزدیک کنم، روحیهای که تماشاگر با آن فرهنگ بزرگ شده چراکه در این صورت طبیعی است که او این فرهنگ را بهتر میشناسد و نمایشی که با این نظر تولید شود حرف دل مخاطب است و بر دل او هم مینشیند.
اولینباری که این اثر را به زبان فرانسه خواندم آنچه نظرم را جلب کرد نقالی، آیین سخنوری و قصهگویی بود و به همین دلیل بعد از مقایسه با متون دیگر که به زبانهای دیگری منتشر شده بود، متوجه تفاوتهایی شدم که باعث شد نسخهای فراهم کنم که نزدیک به آیین و سنتهای ما باشد.
من سعی نکردم در اجرای «افسانه ببر» عینا و تمام و کمال، نمایش را به سنتهای نمایشی ایرانی اختصاص دهم بلکه قصد داشتم تا المانی ایجاد کنم، به همین دلیل هم بلافاصله به تماشاگر یادآوری میکنم که این یک تئاتر است و من در آن به سنتها، آیینها، تفکرها و ریشههای ایرانی توجه کردهام. این امر تماشاگر را متوجه نگاه ظریفی از زندگی اجتماعی خود میکند تا بداند این حکایت یک مثل است که باید آویزه گوشش کند.
* چه برنامههایی برای آینده دارید؟
قرار است نمایش دیگری با عنوان «شب و نازی، من تب» را که اثری از حسین پناهی است را با همکاری رزیتا فضایی اجرا کنم. من این متن را تغییر دادهام به طوری که برخی چیزها در آن کم و یا زیاد شده است.
پس از آشنایی مقدماتی با محیط ایران به آلمان برمیگردد و مدتی بعد دوباره به ایران میآید. این احتمال وجود دارد که این نمایش را برای سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاترفجر آماده کنیم.
* این نمایش را معرفی میکنید؟
این اثر نمایشی، متنی شعرگونه است که من آن را با اشعار خیام، مولانا، چند شعر از خودم و لالاییها و عوامل ایرانی در هم آمیختم تا اصلیت انسان را تقویت کنم. من در این اجرا اصلیت انسان را در ریشهها، ادبیات و سنتهای نمایشی آوردم. به طوریکه مخاطب در مواجهه با آن متوجه میشود که ریشههای حرکتی هم از سنتهای ایرانی گرفته شده است. ما در اجرای نمایش سعی کردهایم از حرکاتی که مثلا در هنر تعزیهخوانی وجود دارد در شکل نمایشی اسن اثر تبلور دهیم.
* آیا فعالیتهای آتی صرفا به اجرای نمایش محدود میشود؟
آنچه برای من این روزها اهمیت پیدا کرده دورههای آموزش تئاتر است که از 21 اردیبهشت ماه به مدت 6 ماه هر روز از ساعت 9 تا 13 در خانه هنرمندان ایران برگزار میشود. من سعی میکنم در این مدت 6 ماهه؛ روشکاریام در حوزه بازیگری را به هنرجویان معرفی کنم. من علاقهمند هستم از دل این دوره آموزشی گروه نمایشی تشکیل دهم.
ورکشاپم، پانوراما و مجموعهای از تمام کارهایی است که در بخش عملی بازیگری تئاتر لازم است. گاه ممکن در این مدت 4 ساعته است زمانی به صحبت کردن بگذرد اما بخش اصلی کار عملی است و به همین خاطر اولین مساله برای من این است که بگویم اولین کاری که وقتی بازیگر روی صحنه میرود، عمل است و برای آن اولین نیاز بدنی آماده است.
* مشکلات امروز در زمینه آمادگی بدن بازیگران چیست؟
اغلب افراد دچار سوءتفاهم هستند که اگر ورزش میکنند آمادگی بدنی لازم برای اجرای تئاتر را دارند در حالی که این موقعیت به واسطه نرمش و یا گرم کردن در تئاتر به دست میآید. ما نمیخواهیم در تئاتر عضلهپروری کنیم چون آنچه به کار میآید شامل گرمکردن بدن و به کار انداختن مفاصل است و اگر رویش کار نشود ممکن است رفتهرفته خشک شود و کاربرد اولیه را نداشته باشد.
من در دوره آموزشی نیز وامدار فیزیکدرمانی و بدندرمانی یا همان فیزیوتراپی هستم. برخی از این حرکات برای دردهای دیسک و شانه استفاده میشود، ما همان را برای استفاده تئاتری انجام میدهیم.
در کارگاه همچنین کار با خیزران روی ریتم و حرکت و آینه هم داریم که در تمرینات کار تبادلی، و هماهنگی و ارتباطی میکنیم و روی صوت تمرکز خواهیم داشت. این کارهای کارهای مختلفی است که باعث آمادگی و حساسیت گروهی میشود که آدمها را به حساس بودن نسبت به هم میکند و هسته گروهی محکمی را ایجاد میکند که آمادگی تبادل زنده با تماشاگران ایجاد داشته باشند.
لازم به یادآوری است، صدرالدین زاهد که سه دهه با گروههای تئاتری فعالیت میکرده، با افرادی چون بیژن مفید و... فعالیت داشته و در شکلگیری تالار چهارسو که خود پس از 4 دهه شب گذشته ایفاگر نمایش «افسانه ببر» در آن بود، نقش اساسی داشته است. زاهد در زمانی که پیتر بروک برای اجرای نمایش«اورگاست» در جشن هنر شیراز دعوت شده بود، به عنوان بازیگر با وی همکاری میکند و با مهاجرت به فرانسه تحصیلات خود را در دانشگاه سوربن ادامه میدهد و با کارگردانهای مهمی چون آندره شربان کار میکند و نمایشهایی به زبان فرانسه و فارسی اجرا میکند.
گفتگو از ناهید منصوری
انتهای پیام/