تقابل بسیج و مردم حتی در لفظ هم اشتباه است/ پرچم عدالتخواهی در دست جریان انقلابی
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا- مسعود کیخا؛ معمار کبیر انقلاب اسلامی، در دوم آذر سال 1367 فرمان تشکیل بسیج دانشجو و طلبه را صادر کردند.بسیج دانشجویی از جهات مختلفی با دیگر اقشار بسیج متفاوت است، به تبع آن انتظارات نیز از آن متفاوت خواهد بود. بسیج دانشجویی طلایهدار جبهه علمی و فرهنگی در بین اقشار مختلف بسیج است، که در این راه فراز و فرودهای بسیاری در طول سالیان اخیر داشته است.
داود گودرزی مسئول سابق بسیج دانشجویی که دوران تصدی او، زمینهساز تحولات بسیاری برای بسیج دانشجویی شد، به گفتوگو با با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، نشست و ازین فراز و فرودها گفت. در این گفتوگو از نگاه وی به بسیج دانشجویی، آسیبشناسی فعالیتها و عملکرد دانشجویان بسیجی و موضوعات مختلف با گودرزی سخن گفته شد.
*با چه نگاه و رویکردی مسئولیت بسیج دانشجویی را پذیرفتید؟
اگر از امام خمینی بپرسیم شما که بنیانگذار انقلاب بودید و طبیعتا باید برای استمرار و آینده انقلاب طراحی میکردید، برای اینکه انقلاب ادامه پیدا کند چه اقدامی انجام دادید و مردم چگونه قرار است در این حکومت نقش ایفا کنند؟ یک پاسخ این است که مجموعهای از نهادهای قانونی و فرآیندهای دموکراسی در کشور ایجاد شد، مردم در انتخابات مسئولین مختلف مشارکت و نقش خود را ایفا میکنند. اگر بپرسید برای حضور حداکثری مردم و ایفای نقش واقعی در حکومت چه کردهاید، امام میفرمایند: من بسیج را ایجاد کردم تا مردم را برای ایفای نقش حداکثری در کشور سازماندهی کند.
حداقل مشارکت مردم و ایفای نقش در حکومت، شرکت در انتخابات است مانند دموکراسیهای معمولی؛ مشارکت حداکثری هم وجود دارد و آن این است که مردم اثرگذار باشند و به معنای واقعی در سیاستگذاریها، تصمیمسازیها و تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند و این مهم، با بسیج محقق میشود.
این گونه نیست که نهادهای حاکمیتی، بسیج و مردم سه جزء ایفاکننده نقش در کشور باشند، بلکه تنها نهادهای حاکمیتی و مردم وجود دارند؛ جایگاه بسیج کجاست؟ بسیج همین مردمی هستند که قصد دارند فعالیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... انجام دهند، کنشگری بسیاری داشته باشند و در قالب اقشار مختلف بسیج سازماندهی میشوند تا بتوانند این نقش حداکثری خود را ایفا کنند. این تعریف از بسیج به عنوان "نهاد و سازمان" که چه جایگاهی دارد و چه نقشی ایفا میکند.
تعریف دیگری مکمل این تعریف است و آن تعریف «بسیجی» است. در بیان امام خمینی(ره) و به ویژه در سالهای اخیر مقام معظم رهبری چندین بار تاکید شده است که «اگر کسی دل در گرو این کشور و انقلاب دارد بسیجی است، اگر کسی دلش برای مردم میسوزد بسیجی است، اگر کسی احساس مسئولیت میکند بسیجی است، بسیجی بودن به معنای داشتن کارت عضویت نیست» این تعریف مکمل همان نهادسازی است که امام انجام دادهاند.
این دو تعریف در کنار یکدیگر وظیفه مسئولین سپاه و بسیج را بسیار سنگین میکند، نوع طراحیِ سازماندهی مردم و به کارگیری آنها برای پیشرفت کشور و بعد ارائه آموزشهای لازم به این طیف عظیمی که جهت خدمت به کشور پا پیش گذاشتهاند متفاوت خواهد شد؛ اگر قرار است مردم، مدیریت و برای پیشرفت کشور فعالیت کنند، نباید نگاه از بالا به پایین وجود داشته باشد، نگاه سپاه و بسیج باید بسترسازی باشد، باید بستر ایجاد شود تا خیل عظیمی از بسیجیان کشور برای وطنشان کار انجام دهند.
بنده از ابتدای ورود به بسیج همین نگاه را داشتم و به تدریج با مرور فرمایشات مقام معظم رهبری و امام خمینی و اتفاقات کشور این تفکر کامل شد و تلاش کردیم همین مورد را نیز اجرا کنیم که البته در برخی موارد موانعی وجود داشت، در بخشی دیگر فرصت کافی نبود و محدودیتهایی وجود داشت و در مواردی توفیقاتی نیز بدست آمد.
*به نظر میرسد وجهه سازمانی بسیج در سالهای اخیر رفته رفته پررنگتر از وجهه مردمی آن شده و این در اثربخشی بسیج موثر بوده است؟
به میزانی که از تعاریفی که امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری از بسیج داشتند فاصله بگیریم از کارکردهای بسیج دور خواهیم شد، به میزانی که این تعاریف را درک و اجرا کنیم میتوانیم کار ویژههای بسیج را انجام دهیم. اگر درک از بسیج این شد که سازمانی وجود دارد و من هم مسئول این سازمان هستم و باید حرف و نظر من اعمال شود هر چقدر هم بسیجی باشم برای کشور منفعتی در برنخواهد داشت.
فلسفه وجودی سازمان بسیج، بسترسازی و ایجاد شرایط برای ایفای نقش مردم بوده است نه اینکه خودم جای مردم بنشینم. مقام معظم رهبری در هفته بسیج فرمودند: «هر مکتب یا تفکری اگر قرار است محقق شود، به سرانجام برسد و به اهداف خود دست پیدا کند مهمترین عنصر، نیروی انسانی است.» و در ادامه فرمودند «سازمان بسیج ایجاد شده است تا نیروهای انسانی را برای پیشرفت کشور سازماندهی کند.»
تقابل بسیج و مردم اساساً حتی در لفظ هم اشتباه است بسیج و مردم از یکدیگر جدا نیستند بسیج همان مردم و مردم نیز همان بسیجیان هستند.
* به نظر میرسد بعضا در بسیج دانشجویی با رفتارهای سلیقهای فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی به خوبی اجرا نشده است؟
در این دو سه سال اخیر تلاش شد دانشجویان بسیجی، با نگاه و رویکرد دیگری به بسیج، فعالیتشان و مجموعه نگاه داشته باشند و وضعیت به مراتب بهتر از گذشته است، ولی این نگاه در بین برخی وجود دارد، هم دیگران نسبت به دانشجویان بسیجی ذهنیتی دارند و احساس فاصله میکنند، هم دانشجویان بسیجی با برخی از کارها و برنامهها نمیتوانند به خوبی جذب کنند و مأمن دانشجویان باشند.
بسیج با کسانی که در جریان انقلاب باشند، سرستیز ندارد
حرفی که در این دو سه سال تلاش کردیم به دانشجویان بزنیم همین بود که فهم و درک از بسیج اصلاح شود و درست باشد. بارها این مطلب را بیان کردهایم که با کسی که در جریان انقلاب باشد سر ستیز نداریم. اگر کسی در دانشگاه قصد براندازی نظام را داشته باشد بله؛ با او مقابله خواهیم کرد چه استاد، چه دانشجو، چه چهره سیاسی، اگر بخواهد فتنهگری کند و مقدسات را زیر سوال ببرد و به عنوان یک عنصر نامطلوب در دانشگاه حضور پیدا کند و با ارزشهای انقلابی و منافع ملی تقابل کند در برابر او میایستیم. البته در مقام اندیشه باز هم اجازه سخن گفتن میدهیم و پاسخ او را نیز خواهیم داد و قائل به آزادی اندیشه هستیم.
آزادی یکی از شعارهای اصلی انقلاب است، دانشجویان بسیجی آزاداندیشی را به معنای واقعی میخواهند و باید اجازه دهیم تضارب آرا شکل بگیرد و نظرات مختلف در دانشگاه مطرح شود. نباید در مقام اندیشه محدودیت ایجاد شود، اتفاق بدی که افتاده، این است که بین مقام اجرا و اندیشه خلط میشود. اگر شخصی تفکر و اندیشهای مخالف نظام داشته باشد مادامی که مسئولیتی در کشور نداشته باشد مشکلی نیست اما زمانی که مسئولیت و سمتی را پذیرفت و صاحب منصبی در نظام شد باید طبق مبانی و اصول نظام و قانون اساسی رفتار کند.
ممکن است تیپ، قیافه و سلیقه یک فرد از آن چیزی که من میخواهم متفاوت باشد اگر این فرد با انقلاب اسلامی و کلیت نظام اسلامی مخالفتی نداشته باشد، با هرسلیقهای صدها نقد به سیاستهای نظام داشته باشد بسیج باید مامن و پذیرای او باشد.
اگر بسیجیان رفتار و اخلاق را رعایت کنند، متواضعانه و مودبانه برخورد کنند، با انصاف باشند، مهربانی و شفقت داشته باشند خود به خود پایگاه بسیج جایگاه مردم میشود. قرار نیست همه انسانها مثل ما بیاندیشند، نقطه اشتراک، همان پذیرفتن کلیت نظام است و باید بر نقطه اشتراک تاکید کرد.
کسی که پست مدیریتی میپذیرد باید طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران عمل کند. اگر قوانین کشور، احکام اسلامی، اصول کلی انقلاب را قبول ندارد مسئولیت قبول نکند. ضربهای که کشور میخورد از همین نفاقهاست. عدهای علنا نمیگویند مخالف هستند، اتفاقا تیپ و قیافه حزب اللهی و انقلابی هم به خودشان میگیرند، طیف دیگر مسئولیت قبول میکنند و براساس سلیقه و نگاه خودشان کار میکنند، نه براساس قانون. این دورویی و نفاق به جمهوری اسلامی ضربه میزند.
*مهمترین آسیب کشور در شرایط فعلی از نظر شما چیست؟
به نظر من مهمترین آسیب کشور نخست این که متاسفانه برخی رفتارها قانون محور نیست و دو، بین اندیشه و عمل خلط میشود. اگر تمام جناحها پایبند به قانون باشند قطعا اتفاقات بهتری رقم خواهد خورد. قانون که اجرا شود تبعیت از ولایت فقیه در پی آن اتفاق میافتد. دیگر رئیس جمهور نمیتواند بگوید چون 24 میلیون رای دارم بر اساس رای اکثریت همه کارهام، قانون گفته است رئیس جمهور به عنوان مقام اجرایی باید سیاستهای کلی نظام را اجرا کند.
جریان انقلاب نیاز است بر قانون اساسی تاکید کنند و فصلالخطاب همه صحبتها را قانون اساسی قرار دهند، نگوییم امام اینگونه گفت، مقام معظم رهبری آنگونه گفت، فقط بگوییم "قانون"، هیچ کس نمیتواند به ناحق برچسب بزند. قانون اساسی به خوبی نگاشته شده است و باید براساس قانون اساسی مطالبه کرد.
کسی که مسئولیتی در جمهوری اسلامی قبول میکند نیاز نیست ارزشهای من و دیگران را بپذیرد، اما حداقل باید قانون اساسی را قبول داشته باشد. اینکه فردی به موضوعی مانند حجاب اعتقاد نداشته باشد در مقام مسئولیت در جمهوری اسلامی نمی تواند اعتقاد خود را پیاده کند و قانون نظام اسلامی را زیر پا بگذارد لذا اگر بر عقیده خود استوار است مسولیت اجرایی نپذیرد.
فلان رئیس دانشگاه میگوید برای راهیان نور بودجه نمیدهم و قبول هم ندارم، در حالی که راهیان نور در برنامه 5 ساله ششم به عنوان یک الزام ذکر شده است و آئیننامه را وزارت علوم، دانشگاه آزاد اسلامی، وزارت بهداشت، ستاد کل نیروهای مسلح با یکدیگر به ردههای زیر مجموعه خود ابلاغ کردهاند و براساس این آئیننامه باید سالانه ده درصد از دانشجویان کل کشور به اردوی راهیان نور اعزام شوند، این قانون است.
قانون حتی اگر در برخی بخشها ایراد داشته باشد یا جامع نباشد باید برآن تاکید شود؛ اگر این اتفاق رخ دهد خیلی از مسائل کشور حل میشود. اگر قانون اساسی را معیار قرار دهیم میتوان رفتار تمام مسئولین را طبق آن محک زد.
ایرادی که بر این مشکل مترتب است این است که متاسفانه مردم نیز این موضوع را مطالبه نکرده و اجازه دادهاند هر کس به هر صورتی که میخواهد عمل کند و عملکردهای خلاف قانون مسئولین را متذکر نشدند. متاسفانه جریان مقابل، آزادی را از ما گرفت و تلاش دارد قانونگرایی را نیز بگیرد و این از کوتاهی جریان انقلاب است. چرا جریان انقلاب باید شعارهای اصلیاش از زبان جریان رقیب بیان شود؟ این قدر انرژی و هزینه صرف شده است که پرچم عدالتخواهی، آزادی، قانونگرایی و مبارزه با فساد در اختیار جریان دیگری قرار بگیرد.
انتهای پیام/