سیاستزدگی جامعه عامل اجرا نشدن سند دانشگاه اسلامی
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، دانشگاه مبدا همه تحولات است. این جمله معروف از امام خمینی(ره) است که از زبان بسیاری از مسئولین فرهنگی کشور شنیده میشود اما اینکه این جمله تا چه حد فهم، تبیین و کاربردی شده است را باید در عمل بررسی کرد.
تمدن اسلامی به عنوان یکی از اهداف غایی انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده است. رسیدن به تمدن اسلامی مراحلی دارد دارد، که از آنها میتوان به جامعه اسلامی، دولت اسلامی و... نام برد. علاوه بر اینها رسیدن به غایت در نظر گرفته شده، از طرف دیگر برای ایجاد بستر فرهنگی و حرکت به سمت هدف؛ نیازبه ابزارهایی و الزاماتی دارد که یکی از این ابزارها دانشگاه اسلامی است.
سال 1392 سند دانشگاه اسلامی بعد از چند سال کار فکری و کارشناسی از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و به روسای دانشگاهها ایلاغ شد.
حجتالاسلام روحالله حریزاوی، رئیس حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا به بررسی موانع، الزامات و تبیین سند دانشگاه اسلامی پرداخته است.
* به نظر میرسد سند اسلامی شدن دانشگاه به دنبال خروجی حوزه علمیه از دانشگاه است؛ یعنی قصد داریم مبانی فکری حوزه علمیه را از دانشگاه که اساسا محصول لیبرالیست و سکولاریست است، استخراج کنیم که متاسفانه بعد از 38 سال هنوز توفیق آنچنانی نداشتهایم درحالی که حوزههای علمیه همان محصول اسلامی ایرانی بود.
-همه دانشگاه باطل نیست، همه اجزای حوزه هم مفید نیست. وحدت حوزه و دانشگاه از منظرگاه امام(ره) و رهبری، یعنی امتیازات هر دو را بیابیم، معایب هر دو را حذف کنیم و یک پدیده جدید ایجاد کنیم. در دانشگاه نوآوری و ریسکپذیری پررنگ است، روشمندی و متدولوژی مورد توجه است، کارکردگرایی و اثربخشی محصولات، از جمله کارهای مثبت دانشگاه است. در حوزه علمیه مبناگرایی، بنیادگرایی، عمقبخشی، پژوهشهای عمیق و پرزحمت، تربیت عمیق نیرو و ایجاد تعهد امتیاز محسوب میشود.
هر دو مرکز آسیبهایی نیز دارند. سطحیگرایی در دانشگاه، تحجرگرایی در حوزههای علمیه از جمله این آسیبهاست، بنابراین نمیتوانیم همهچیز دانشگاه را کنار بگذاریم و فقط حوزه را مبنا قرار دهیم و نمیتوانیم حوزه را کنار بگذاریم و بپذیریم هرچه دانشگاه از غرب آورده خوب است.
در حوزه مُدرکگرایی ارزش است و در دانشگاه مَدرکگرایی، باید مُدرکگرایی را به جای مَدرکگرایی بنشانیم. باید روش را ثبوتی کنیم نه اثباتی. ترکیب حوزه و دانشگاه مهم است. گمشدهای وجود دارد به نام الگوی وحدت حوزه و دانشگاه؛ حوزه دانشجویی یک الگوی عملی است.
* با این تفاسیر به دنبال یک حوزه علمیه مدرن هستیم؟ تمامی مبانی فکری حوزه باشد، اما ظاهر دانشگاه را داشته باشد؟
-سند دانشگاه اسلامی دنبال اصلاح نظامات حاکم بر دانشگاه است. دانشگاه یک موجود زنده است؛ امام(ره) فرمودند: دانشگاه مبدا همه تحولات است. امام(ره) میتوانست بگوید حوزه مبدا همه تحولات است وقتی میگوییم دانشگاه "حوزه علمیه" هم نوعی دانشگاه است.
سند دانشگاه اسلامی قصد دارد، اجزای مختلف دانشگاه اعم از علم، عالم، رویکردها، سازوکارهای دانشگاه مورد مطالعه و بازنگری قرار گیرد و اسلامی شود. در جهان رایج شده است که میگویند دانشگاه کارآفرین. آیا دانشگاه کارآفرین مهمترین و نهاییترین انتظاری است که از دانشگاه میتوان داشت یا بالاتر از آن هم وجود دارد؟ در حالحاضر در غرب به این نتیجه رسیدهاند که باید wisdow را مبنای توسعه دانشگاه قرار دهند، کار (job) اهمیتی ندارد. یکی از کارکردهای دانشگاه تولید ثروت و کارآفرینی است. دانشگاه باید با صنعت، اقتصاد، فرهنگ، تمدن و... مرتبط باشد. این نگاه اقتصادی به دانشگاه است که وظیفه دارد شغل یا شاغل تولید کند.
در شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون ضعیفی به نام دانشگاه «حکمتبنیان» وجود دارد. دانشگاه باید حکیم تولید کند اگر حکیم تولید شد، شغل هم ایجاد میشود.
حکمت در اندیشه اسلامی چیست؟ حکمت حاصل جمع معرفت به علاوه فضیلت است. معرفت علم به علاوه بینش است. علم و دانش در واقع جزئی از این جریان است. در سند دانشگاه اسلامی بنابراین بوده است که همه اجزای دانشگاه اصلاح شود و این خیلی کار ارزشمندی است. اگر اسم اسلامی هم بر آن نبود دانشگاه نیاز به ارتقا داشت، وقتی گفته میشود دانشگاه نسل یک دیگر جایی در جهان ندارد و دانشگاه نسل پنج رقابت میکنند دانشگاههای ما هم باید به سمت دانشگاه نسل چهار یا پنج بروند.
فرض کنید ما دین اسلام هم نمیداشتیم آیا باید دانشگاه درجا میزد؟ آیا استاد دانشگاه برای تدریس باید از روشهای 30 سال پیش استفاده میکرد؟ نباید دانشگاه با سبک زندگی ارتباط برقرار میکرد؟ اینها آسیبهایی است که به دانشگاه وارد است.
دانشگاه دستگاه تولید مقاله نیست، آیا تنها روش ارزیابی رشد استاد دانشگاه، تولید پترن و ثبت پنل و گرفتن امتیازات مقاله است؟ اگر اینگونه باشد که ما دهها هزار پروفسور تولید خواهیم کرد. در حالیکه صنعت، تولید، فرهنگ و... مشکل دارد. دانشگاه باید به همه عرصههای جامعه متعهد باشد.
کار سند دانشگاه اسلامی جامع بوده است، اما باید هرسال به روزرسانی شود. مگر رهبری نفرمودند: «باید دروس معارف هر ترم بازنگری شود.» وقتی دروس معارف جزء کوچکی از دروس عمومی است پس مابقی نظامات هم باید سال به سال مورد بازنگری قرار بگیرد.
اینکه حوزه دانشجویی هم در سند دانشگاه اسلامی دوباره مورد اشاره قرار گرفته است برای ما فرصت مهمی است.
* چرا اسناد خوب تدوین میشود اما اجرا نمیشود؟ باید به اسناد عمل کنیم و در عمل به معایب و کاستیها پی ببریم و آنها را اصلاح کنیم که متاسفانه اصلا به عرصه عملی هنوز وارد نشدیم با این شرایط چگونه قرار است اسناد به روز شود؟
-عمل نشدن به اسناد به دلیل سیاستزدگی جامعه ماست. سند دانشگاه اسلامی سال 92 توسط رئیسجمهور سابق ابلاغ شده است. تعدادی از اسناد بالادستی که خلأ کشور بود در دوره قبل تدوین شد. شورای عالی انقلاب فرهنگی زمان زیادی را در جلسات فشرده صرف این اسناد کرد. نه مانند وضع فعلی که سالی 5 جلسه هم تشکیل نمیشود. رئیس جلسه هم اکثرا غایب است، جلسات کوتاهمدت که نصف آن به سخنرانی میگذرد.
اسناد زمانی که ابلاغ شد چند ماه بعد رؤسای دانشگاههای کشور به دلیل تغییر شرایط سیاسی اکثرا عوض شدند و از رؤسای جدید دانشگاهها مطالبه نشد. ایران کشور پردانشگاهی است جامعه تلاش میکنند فرزندانشان را 6 سال در دانشگاه سرگرم کنند که فینفسه بد نیست. اما خطری است که علم بدون عمل برای جامعه ایجاد میکند.
وقتی دولتی عوض میشود چون جریان دانشگاه متاثر از جریان سیاسی کشور است، الزاما دانشمندترین فرد دانشگاه رئیس دانشگاه نمیشود، بلکه هماهنگترین فرد رئیس میشود. بنده تقریبا همه دانشگاههای کشور رفتهام، تعداد قابلتوجهی از رؤسای دانشگاهها سند دانشگاه اسلامی را نداشتند و نخوانده بودند. طبیعتا وقتی سندی مغفول واقع شود اجرایی هم نخواهد شد.
راهکار و راهبردهایی در سند قرار دارد، اصلا استاد، رئیس دانشگاه، معاون و... متوجه نیست که سند از او چه مطالبهای دارد چه وظایفی بر دوش او نهاده است.
* با این وضعیت چگونه انتظار میرود دانشگاه به سمت اسلامی شدن حرکت کند؟
-این سوال مرکب است، چون ما در مورد دانشگاه به عنوان یک موجود مرکب صحبت میکنیم. استادان، دانشجویان، ساختارها، محصولات دانشگاه هرکدام پاسخ متفاوتی دارد. در برخی جهات رشد قابلتوجهی داشتهایم. در برخی خروجیها دانشگاه خوب و اسلامی عمل نکرده است. در شاخصهای تربیتی، معرفتی و... ضعف داریم. هنوز شبهات پوسیده دوره رنسانس را در برخی رشتهها میشنویم. شبهاتی که دهها سال قبل پاسخش داده شده اما متاسفانه استادان به خاطر روحیه غربفریفتگی نظریات هرمنوتیستهای 40 سال قبل را مطرح میکنند در حالی که این نظریات 30 سال پیش ابطال شده است.
چرا برخی فکر میکنند دغدغه توسعه علمی دغدغه اسلام نیست. چرا خیال میکنند اسلام فقط دنبال عبادت است؟ اسلام دنبال تمدنسازی است؛ اساسا اسلام دین تمدنساز است، چرا وقتی حرف از دانشگاه اسلامی زده میشود ذهن به سمت تمدنسازی نمیرود.
* دلیلش این نیست که برای دانشگاهیان به خوبی تبیین نشده؟ دانشگاهیان احساس میکنند عدهای از بیرون دانشگاه برای آنها تصمیم میگیرند؟
-ما یک مرجع تقلید فرهیخته داریم که او با دستگاهی در دانشگاه ورود کرده است. حوزه علمیه تشکیلاتی به اسم نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دارد که یکی از مراجع حوزه علمیه که رهبر این کشور هم هست، این دستگاه را تاسیس کرده و توسعه داده است. رهبری فرمودند: نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه همان نهاد نمایندگی حوزههای علمیه در دانشگاههاست.
میزان و نحوه ورود نهاد نمایندگی رهبری جای اشکال دارد و میتوان آن را مورد بحث، نقد و مطالعه قرار داد. فرآیند مسائل علم با فرآیندهای اجرایی تبلیغی ساختاری متفاوت است. تولید علم نیازمند پژوهشکدههای میانرشتهای است که تقریبا 10-15 دانشگاه و پژوهشگاه بعد از انقلاب با همین نیت تاسیس شدند. اینها توفیقات و ناکامیهایی داشتهاند.
تولید "دانش" گاهی صدسال به طول میانجامد به شرط اینکه فرآیند متناسب خود را طی کند. پس وقتی قضاوت میکنیم که آیا حرکت دانشگاه به سمت اسلامی شدن مناسب است؟ باید پاسخ داد 1- جهتگیری کلی دانشگاه خوب است، 2- اجزای دانشگاه بخشی موفق و بخشی به شدت ناموفق بودند و باید اجزا را مورد مطالعه قرار دهیم.
دانشگاه باید درباره مشکلات و معضلات جامعه راهکار ارائه دهد. ارتباط با صنعت، عدالت، کاهش ضریب جینی، جایی است که دانشگاه وظیفه دارد ورود کند و نظریه بدهد.
* پذیرش ذهنی و فرهنگی اجزای دانشگاه را برای اسلامی شدن یا حرکت به سمت اسلامی شدن چگونه ارزیابی میکنید؟
-تعریف اگر درست و دقیق انجام شود مطالبه قطعا از درون خواهد بود. وقتی محصولاتی را که میتواند به اسلامی شدن دانشگاهها کمک کند، عرضه میشود استقبال خوبی از طرف دانشگاهیان میشود. گاهی تعریف دقیقی صورت نمیگیرد و بیشتر ذهنیت است. مساله اسلامی کردن نیست، بلکه اسلامی شدن است. اسلامی شدن هم از درون انجام میشود. منتهی گاهی سوءتفاهمهایی پیش میآید مانند پروژه فیزیک اسلامی، این یک مغالطه است. ما هیچگاه نخواستیم فیزیک را به معنایی که اینها میگویند اسلامی کنیم و این یک توهین به دانشمندان حوزه و دانشگاه است.
هر رشته متشکل از 5 جزء است. مبانی، مبادی، روش، مسائل و مقاصد. ما در علومپایه، تجربی و فنی مهندسی قصد نداریم روشها و مسائل را اسلامی کنیم فقط به دنبال اسلامی کردن مقاصد و مبانی آن رشته هستیم. مقاصد فیزیک، شیمی و... باید اسلامی شود. ما به فیزیک اجازه نمیدهیم هر چیزی را خواست سلب کند. فیزیک حق ندارد درباره ملکوت نظر بدهد؛ حوزه فیزیک مُلک است. اگر فیزیکدان ملکوت را رد کرد، پا را از گلیم خود فراتر گذاشته است. فیزیک دایره مطالعاتش مشخص است، متافیزیک نیست.
دخالت سیاستمدارانی که بهرهای از دانش فلسفه ندارند، در این موضوعات، به شدت آسیب میزند، ما از رئیسجمهور گله میکنیم، ایشان در هر سخنرانی یک نوع حرف میزند، یکبار میگویند علم اسلامی و غیراسلامی نداریم، 2 روز بعد میگویند بانکداری اسلامی یعنی بانکداری رفاقتی نباشد. شما بهتر است در این موضوعات نظر ندهید. اجازه بدهید دانشمندان کار خودشان را انجام دهند و برای تمدنسازی نقش خودشان را ایفا کنند.
در هنر و رشتههای علومانسانی قائل به مذاکره حداکثری دین و علم هستیم، یعنی هم مبانی، مقاصد روش، مبادی و مسائل آن علم باید توسط دین مورد بحث قرار گیرد.
انتهای پیام/