دستاوردهای نظام در چهلمین سالگرد انقلاب برای دانشجویان تبیین شود/ رئیس جمهور مجری قانون و اسناد بالادستی است نه نظریهپرداز
گروه دانشگاه خبرگزاری آنا؛ فضای فرهنگی دانشگاهها، میزان اثرگذاری و راههای برون رفت از روزمرگی فرهنگی در دانشگاه، موضوع گفتگوی ما با سید محمد حسینی، دبیرکانون دانشگاهیان ایران است. در این گفتگو از دلایل کمتوجهی و عدم اجرای اسناد بالادستی مانند سند مهندسی فرهنگی یا دانشگاه اسلامی سوال کردیم که پاسخهای وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن را در ادامه میخوانید:
*دانشگاه به عنوان کانون تاثیرگذار در حوزههای فرهنگی بر جامعه چقدر توانسته به رسالت خود عمل کند؟
-امام خمینی فرمودند: «دانشگاه مبدا همه تحولات است»، هر اندازه بتوانیم در دانشگاهها دانشجویانی تربیت کنیم که با فرهنگ اصیل اسلامی و انقلابی آشنایی داشته باشند، خلق و خو و منش اسلامی به خود بگیرند، میتوانند در آینده در جامعه منشأ اثر باشند؛ در واقع مدیران جامعه، مسئولین و دستاندرکاران هر کشور را دانشگاه تربیت و تامین میکند. از این جهت هر مقدار که در دانشگاه سرمایهگذاری شود کم است.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «دانشگاه ضربانسنج حیات ملی جامعه است» یعنی ما در دانشگاههاست که میتوانیم وضعیت حاکم بر جامعه را دریابیم. در مقاطع گوناگون در دانشگاههای مختلف اقدامات مثبتی صورت گرفته است که قطعا کافی نیست و باید بیش از اینها تلاش شود، کار فرهنگی صورت بگیرد. در کنار دانشاندوزی برنامههای فکری برای دانشگاه مورد نیاز است، در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که دنیا و نحلههای مختلف فکری مباحث اعتقادی، فکری و اندیشهای عمیق مطرح می کند تا جوان ایرانی را گمراه کند آنها سرمایهگذاریهای کلانی انجام دادهاند، شبهات و سوالهای فراوانی در ذهن جوان دانشجو و جامعه ما گنجاندهاند.
وظیفه دانشگاه است که پاسخ این شبهات را بدهند، و ذهن دانشجویان باید شفاف و روشن باشد، به همین دلیل میطلبد که برنامههای گسترده تر و عمیقتری طرحریزی شود. دستگاههای مخختلف مانند نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، معاونتهای فرهنگی، تشکلهای دانشجویی و... باید در این زمینه احساس تعهد و مسئولیت بیشتری کنند.
در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب هستیم خوب است که در این یک سالی که به چهلمین سالگرد باقی مانده است، دستاوردهای نظام، اقدامات و فعالیتهایی که تاکنون صورت گرفته، سوالات و ابهاماتی که در مورد انقلاب وجود دارد، رویدادهایی که رخ داده و برنامههای گوناگون که انجام شده است باید برای دانشجویان، تبیین شود؛ باید اقداماتی صورت بگیرد تا دانشگاهها آثار مثبتی برای جامعه داشته باشند نه آثار منفی؛ که در مواردی شاهد این اتفاق بودهایم، یعنی دانشجویانی که باید در خدمت آرمانها و اهداف انقلاب باشند، در سمت و سوی دیگری حرکت کنند و آثار منفی بر روی جامعه بگذارند.
*تعداد قابل توجهی از دانشجویان مشکل اندیشهای و ضعف تحلیل دارند؛ این مشکل به دانشجویان برمیگردد یا نهادهای فعال در دانشگاه که نتوانستند مسائل را برای دانشجو تبیین و آنها را در این جهت ترغیب کنند؟
-در وهله اول به خود دانشجویان بازمیگردد که باید مطالعات جانبی داشته باشند دانشجو نباید به موضوعات سطحی و سرگرمیها بسنده کنند بلکه لازم است به مطالعه بپردازند، حلقههای مطالعه تشکیل دهند بنابراین در وهله اول کنجکاوی دانشجویان مهم است. حتی اگر رشتههای غیرمرتبط با علوم انسانی مانند پزشکی و فنی هم تحصیل میکنند، باید خودشان پیگیر باشند که آگاهیشان را در حوزه تاریخ سیاسی معاصر، تاریخ انقلاب و موضوعات مختلف افزایش دهند. اگر دانشجویان مطالبه کنند، مسئولین فرهنگی دانشگاهها هم ناچار باید فعالتر شوند و پاسخگوی مطالبات معقول آنها باشند.
از طرف دیگر، به این معنا نیست که دانشگاهها هیچ وظیفهای در این زمینه در قبال دانشجویان ندارد، نشستها، میزگردها، همایش و برنامههای مختلف جانبی که در دانشگاهها برگزاری میشود، قطعا تاثیرگذار است. البته به شرطی که دانشجویان هم استقبال کنند، اگر استقبال از طرف دانشجویان نباشد یا تعداد افرادی که طالب هستند بسیار کم باشد نمیتوان برای افزایش آگاهی آنها کار جدی انجام شود.
استادان نیز باید این احساس تعهد را داشته باشند و در کلاسها مباحث عمیق مطرح کنند نه اینکه کلاسهای درس را به بحثها و میتینگهای سیاسی تبدیل کنند، استاد میتواند بیشترین تاثیر را در آگاهی بخشی به مبانی فکری دانشجو داشته باشد و آنها را ترغیب به مطالعه، بصیرتافزایی کنند.
همه بخشهای و اجزای دانشگاه باید برنامه جامع و مدون داشته باشند، خوشبختانه این اتفاق در دوره مدیریتی جدید دانشگاه آزاد اسلامی رخ داده است و سند فرهنگی آماده شده که نقشه راه این دانشگاه در آینده است، این گونه موارد نه تنها به دانشگاه و مسئولین بلکه به افزایش آگاهی دانشجو نیز کمک شایانی میکند.
*نحلههای مختلف فکری در دانشگاهها ورود کردهاند، تاثیرگذار هم بودهاند و تعداد زیادی از دانشجویان را جذب کردهاند، اما چرا با حدود سی و نه سال که از عمر انقلاب گذشته، نهادهای فرهنگی نتوانستهاند آنگونه که باید ارزشهای انقلاب و اسلام را تبیین کنند؟
- بخشی از این موضوع به کم کاری و کوتاهی ما و دیگر مسئولین کشور برمیگردد؛ برخی از مدیران عزم و اراده و شاید اعتقادی در این باره نداشتهاند. مسئولینی که با صراحت خودشان را لیبرال معرفی میکنند و قبله آمالشان غرب است قطعا نه تنها انگیزهای ندارند که فرهنگ ناب اسلامی و انقلابی را در دانشگاهها ترویج کنندف بلکه در مواردی کارشکنی هم کردهاند.
برنامههای خوبی وجود دارد که به آنها بها داده نمیشود، برنامهای تحت عنوان «ضیافت اندیشه» برای استادان از سوی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دوره قبل پایهگذاری و حمایت شد اما در این دوره حمایتهای جدی از سوی دولت صورت نگرفت، در حالی که این برنامه به قدرت تحلیل، احاطه و اشراف استادان کمک میکرد و به ابهامات ذهنی و سوالات انها پاسخ داده می شد تا آنها نیز بتوانند پاسخگوی دانشجویان باشند.
وقتی به اجرای درست این برنامهها توجه نمیشود و برعکس به جریاناتی که با مبانی فکری انقلاب زاویه دارند میدان داده میشود مسلما گروههای معاند و جریانهای فکری مختلف و معارض با اسلام و انقلاب به راحتی فعالیت میکنند و همانطور که عرض کردم سرمایهگذاریهای سنگینی در خارج از کشور برای اینکه نسل جوان از ارزشها فاصله بگیرند و به جای اینکه سرباز نظام و کشورشان باشند و در جهت منافع ایران گام بردارند به ضدیت با ان بپردازند؛ انجام میشود. به هر حال باید کوتاهیهایی که صورت گرفته است را جبران کنیم و به عنوان یک مطالبه جدی از سوی جامعه مطرح شود تا دستاندرکاران امور نیز به این مسائل بهای بیشتری بدهند.
*متاسفانه در دانشگاهها هنوز برنامههای فرهنگی 30 سال پیش انجام میشود و برنامهها بسیار سطحی در حد اردو و همایشهای تکراری است. برای خروج از این روزمرگی فرهنگی چه اقدام موثری باید انجام داد؟
نباید این برنامهها به طور کلی تعطیل شود، اینها هم باید باشد، بالاخره عدهای از جوانهایی که انگیزه بیشتری دارند مانند فعالان تشکلهای سیاسی و فرهنگی باید تغذیه شوند. دورههایی برای آنها برگزار شود. این برنامهها بد نیست ایراد این است که نباید به این موارد نباید بسنده شود، باید بتوانیم بدنه دانشجویی را با مسائل آشنا و در آنها انگیزه ایجاد کنیم، حرفهای دانشجویان را بشنویم، اینکه مثلا یک استاد مومن و متعهد را بیاورید که برای یک جمع 200 نفره در یک دانشگاهی که 10 هزار دانشجو دارد قطعا کفایت نمیکند.
باید بررسی شود که چه راههایی برای افزایش آگاهی وجود دارد، مثلا مناظرهها کمک میکند که افراد دیدگاههای مختلف خود را مطرح کنند و حرفها شنیده شود. اکنون برخی تعصبات سیاسی باعث شده که جوانها و دانشجویان حاضر نیستند حرف طرف مقابل را بشنوند ولی در یک جمع این چنینی شاید توجه بیشتری باشد.
استادان باید دارای روحیهای باشند که در کلاسهای درس با دانشجویان ارتباط برقرار کنند به راحتی و با جاذبه مسائل را منتقل کنند. اگر درسهای عمومی یا معارف محتوای مفیدی ندارند یا اساتید نیاز به آموزشهای جدید دارند طراحی و برنامهریزیهای جدید انجام شود. برنامهها فراگیر طراحی شود، همیشه لازم نیست فعالیتها سیاسی باشد، میتوان در قالب فعالیتهای اجتماعی، فعالیتهای فرهنگی، علمی برگزار شود و به طور کل فعالیتهای بهتری را میتوان ساماندهی کرد. فعالیتهای خلاقانه و نو در قالب برنامههای هنری مانند تئاتر، نمایش باعث میشود برخی از دانشجویانی که بیتفاوت هستند را انگیزه داد.
قبل از انقلاب که هیچ امکاناتی نبود با همین نمایشنامههای مذهبی میتوانستیم افراد زیادی را جذب کنیم، اما اکنون امکانات کم نیست، درست است باید بیش از اینها حمایت شود ولی میتوان مطابق ذوق و علاقه هر گروه از دانشجویان برنامهریزی کرد و آنها را ترغیب کرد به سمت آشنایی بیشتر با مبانی فکری انقلاب سوق داد.
* اسناد بالا دستی مانند سند مهندسی فرهنگی یا دانشگاه اسلامی تدوین شده است، اما رنگ و بویی از اجرا دیده نمیشود؛ اگر این سندها خوب است چرا اجرا نمیشود؟ مسئول اجرا شدن اینها چه کسی ست؟
در وهله اول دولتها باید پاسخگو و مجری این برنامهها باشند، اساسا معنای قوه مجریه همین است که اسناد بالادستی و سیاستهای کلی نظام را اجرا کند. متاسفانه روسای جمهور به جای اینکه مجری باشند میخواهند نظریهپرداز باشند آن هم نظریاتی که منافات و مغایرت با سیاستها کلی نظام دارد. مانند بحثهایی که اخیرا از سوی آقای رئیس جمهور درباره تحول در علوم انسانی و اسلامی مطرح شد؛ کار شورای عالی انقلاب فرهنگی، تحول در علوم انسانی است، اگر به گونهای در جامعه مطرح شود که طرح با شکست مواجه شده و یا اساسا از ابتدا نباید به آن ورود میکردیم، انگیزهها کاهش پیدا میکند، وقتی این سخن از دهان رئیس دولت بیرون میآید یعنی دولت اعتقادی ندارد در این زمینه سرمایهگذاری و کار جدی انجام شود.
بنابراین در وهله اول باید از دولتمردان مطالبه شود که در این زمینه وظایف خودشان را انجام دهند، همچنین دستگاههای نظارتی به خوبی نظارت کنند. نمایندگان مجلس نباید نسبت به این موضوعات بیتفاوت باشند تا اگر مسئولی در این زمینه ضعف و سستی و تعلل میکند برطرف شود.
برخی هنوز با مبنای فکری تحول علوم انسانی و اسلامی شدن دانشگاهها آشنایی ندارند و تعابیر اشتباهی از این موارد دارند چگونه این افراد در راس شورای عالی انقلاب فرهنگی میتوانند زمینهساز تحول شوند؟ این مشکل در کشور وجود دارد و در آینده مردم باید در انتخابشان دقت کنند.
باید تلاش کرد به عنوان مطالبه جدی مطرح شود که چنین مواضعی از سوی رئیس جمهور به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی اخذ نشود و وظیفه قانونی خودش را انجام دهند، نه اینکه در وظایف خود کوتاهی کند و طلبکار هم باشد. رسانهها، فرهیختگان و کسانی که تریبونی در اختیار دارند به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان باید در این زمینه فعال باشند، و فرصت ندهند چنین مباحثی موجب شود دستاندرکاران وظایف اصلی خود را انجام ندهند.
گفتگو از مسعود کیخا
انتهای پیام/