دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
15 آبان 1396 - 11:11

نیروی نظامی آمریکا با وجود هزینه‌های بالا به یک نیروی «حاشیه‌ای» تبدیل شده است

آمریکا با صرف بیش از 600 میلیارد دلار در سال برای نیروی نظامی خود به یک نیروی «حاشیه‌ای» تبدیل شده که همچنان نمی تواند پاسخگوی چالش ها و تهدیدهای بین‌المللی باشد.
کد خبر : 229001

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، «دِ اِمِریکن کِنسروتیو» در یادداشتی به قلم چارلز پِنامی‌نویسد دولت آمریکا با وجود اختصاص صدها میلیارد دلار در سال به نیروی نظامی خود و تحمیل باری سنگین بر بودجه، نمی‌تواند با همه چالش­ها و تهدیدهای جهانی روبرو شود.


بر اساس گزارشی که به تازگی از سوی بنیاد هریتیج منتشر شده، نیروی نظامی ایالات متحده اکنون به یک نیروی «حاشیه‌ای» تبدیل شده است. این نیرو «خیلی کوچک» و «خیلی قدیمی» است و به تدریج قدرتش رو به کاهش می‌رود و نمی‌تواند به همه چالش‌ها و تهدیدهای جهانی، بپردازد.


مک تورنبری رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا بر این باور است آنچه ما از نیروی نظامی خود می‌خواهیم، با منابعی که در اختیارش قرار می‌دهیم، متناسب نیست. به باور بسیاری از سیاستمداران آمریکایی، میزان هزینه های کنونی، برای حفظ صلح و ثبات بین‌المللی کافی نیست.


در گزارش هریتیج، از روسیه، چین، ایران، کره‌شمالی و گروه‌های تروریستی حاضر در خاورمیانه و افغانستان به عنوان مهمترین تهدیدهایی یاد شده است که «منافع حیاتی» آمریکا را در سراسر جهان به خطر می‌اندازند. البته باید توجه داشت «منافع حیاتی» معنایی گسترده‌تر از «امنیت ملی» دارد.


در حال حاضر، روسیه با تسلیحات هسته‌ای پیشرفته خود تنها کشوری است که برای آمریکا، «یک تهدید واقعی موجود» به شمار می‌رود. با این حال، زرادخانه هسته‌ای راهبردی ایالات متحده یک عامل بازدارنده نیرومند در برابر این تهدید است. این زرادخانه همانطور که در طول جنگ سرد عمل کرد، اکنون نیز عمل می‌کند. همچنین می‌تواند در برابر چین بازدارندگی ایجاد کند.


زرادخانه هسته ای آمریکا در برابر کره‌شمالی هم که اخیرا موشک‌های بالستیک قاره پیمایی آزمایش کرده است که قادرند به بخش‌هایی از خاک آمریکا برسند، بازدارندگی ایجاد می‌کند. با وجود سخنان و اعمال تحریک آمیز، کیم جونگ‌­اون می‌داند اگر از سلاح هسته‌ای علیه ایالات متحده استفاده کند، دست به خودکشی زده است زیرا نیروی هسته‌ای راهبردی آمریکا می‌تواند هر اقدامی را با اقدامی ویرانگرتر تلافی کند.


این امر در مورد ایران هم صادق است. حتی اگر ایران به سلاح هسته‌ای و قابلیت تولید موشک‌‌های قاره پیما دست پیدا کند، زرادخانه هسته‌ای راهبردی ایالات متحده در برابر هر تهدیدی، عاملی بازدارنده خواهد بود.


افزون بر این، قدرت نظامی متعارف کشورهای روسیه، چین، کره‌شمالی و ایران آن اندازه نیست که بتوانند مستقیما سرزمین آمریکا را تهدید کنند. آمریکا از لحاظ سرزمینی، موقعیتی استراتژیک دارد. دو اقیانوس بزرگ در غرب و شرق آمریکا واقع شده است و دو کشور دوست در شمال و جنوب آن قرار دارد.


با وجود این، روسیه و دیگر ملت ها می‌توانند در زمینه سایبری، تهدیدهایی را علیه آمریکا ایجاد کنند. تهدید سایبری چیزی نیست که بتوان با سرباز، تانک، هواپیما، کشتی، زیردریایی یا موشک به آن پاسخ داد. در گزارش بنیاد هریتیج از سیاست روسیه در اوکراین و منطقه دریای بالتیک ابراز نگرانی شده است اما هیچ کدام از این کشورها، تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی آمریکا نیستند.


اگر متحدان اروپایی آمریکا در ناتو احساس کنند روسیه یک تهدید است، توانایی مقابله با روسیه را دارند. اگر آمریکا و کانادا را از ناتو کنار بگذاریم، دیگر اعضای ناتو نزدیک به دو برابر روسیه، پرسنل نظامی دارند. مجموع پرسنل نظامی فعال روسیه حدود 1 میلیون نفر است اما دیگر اعضای ناتو - به استثنای آمریکا و کانادا - روی هم حدود 8/1 میلیون پرسنل نظامی فعال دارند.


کشورهای اروپایی عضو ناتو از لحاظ اقتصادی از روسیه بسیار قدرتمندتر هستند. تولید ناخالص داخلی آنها در مجموع حدود 18 تریلیون دلار و تولید ناخالص داخلی روسیه حدود 3/1 تریلیون دلار است. به عبارت دیگر، تولید ناخالص داخلی آنها یعنی چیزی نزدیک به 14 برابر روسیه است.


بودجه دفاعی سالانه کشورهای اروپایی عضو ناتو، روی هم بیش از 240 میلیارد دلار و بودجه دفاعی سالانه روسیه 69 میلیارد دلار است. به عبارت دیگر، بودجه دفاعی سالانه این کشورها، نزدیک به 5/3 برابر روسیه است.


این واقعیت که متحدان اروپایی ثروتمند واشنگتن در حوزه دفاعی خود مانند آمریکا هزینه نمی‌کنند، عمدتا به این دلیل است که واشنگتن تا حد زیادی امنیت آنها را به عهده گرفته است. ایالات متحده به تنهایی 22 درصد از بودجه ناتو را تامین می‌کند.


در گزارش بنیاد هریتیج همچنین از پاره‌ای رفتارهای چین مانند: نظامی سازی جزایر غیرمسکونی واقع در دریای جنوبی چین ابراز نگرانی شده است. با این حال، نظامی سازی این جزایر همچون اقدام‌های روسیه در اوکراین، تهدید مستقیمی برای «امنیت ملی» ایالات متحده ایجاد نمی کند.


افزون بر این، کشورهای تهدید کننده منافع حیاتی و امنیت ملی آمریکا، مانعی بر سر راه تجارت آزاد نیستند. در دنیایی که کشورها از لحاظ اقتصادی به یکدیگر پیوسته و وابسته هستند، چین به عنوان یک تولید کننده و مصرف کننده جهانی، انگیزه‌ای برای اختلال در جریان تجارت ندارد.


متحدان آمریکا در شرق آسیا مانند متحدان اروپایی­اش، به اندازه کافی ثروتمند هستند تا به دفاع از خود بپردازند. ژاپن سومین اقتصاد بزرگ جهان را دارد و تولید ناخالص داخلی این کشور حدود 9/4 تریلیون دلار است. کره جنوبی یازدهمین اقتصاد قدرتمند جهان را دارد و تولید ناخالص داخلی آن 4/1 تریلیون دلار است.


تولید ناخالص داخلی ژاپن، کره جنوبی، تایوان، استرالیا، زلاند نو، فیلیپین، ویتنام و مالزی که همگی در دریای جنوبی چین منافعی دارند، روی هم بیش از 9 تریلیون دلار است. اقتصاد آنها تقریبا با اقتصاد چین برابری می کند. تولید ناخالص چین حدود 2/11 تریلیون دلار است.


تروریسم، تهدیدی برای ثبات و امنیت افغانستان و عراق است اما تهدید وجودی برای امنیت ملی ایالات متحده به شمار نمی آید. البته این بدان معنا نیست که می توان تروریسم را نادیده گرفت بلکه باید به جای مقابله با افراط گرایی در چهارگوشه جهان، بر تهدید تروریستی در آمریکا تمرکز کرد.


براساس «شاخص تروریسم جهانی» از سال 2006 به این سو، اقدام های تروریستی «گرگ های تنها» 98 درصد از کل تلفات تروریستی در ایالات متحده را رقم زده است. گرگ های تنها بزرگترین تهدید تروریستی ایالات متحده هستند. وجود تروریست های خانگی، بدان معناست که کشتن تروریست ها در عراق، افغانستان، سوریه و جاهای دیگر، ذاتا آمریکا را امن تر نمی سازد.


همچنین در گزارش بنیاد هریتیج آمده است ماموریت نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان، ماموریت‌هایی هستند که عملا نباید از این نیرو درخواست کرد. حمله به افغانستان پاسخی به حملات تروریستی 11 سپتامبر بود. حکومت طالبان حاضر نشد اسامه بن لادن رهبر القاعده را که مسئول حملات 11 سپتامبر بود، تحویل دهد.


حتی قبل از کشته شدن بن لادن در ماه می 2011، عملیات ضدتروریستی آمریکا در افغانستان به عملیات ضد شورش علیه طالبان که حکومت حامد کرزی را تهدید می کردند، تبدیل شد. به عبارتی، ماموریت نظامی آمریکا در افغانستان دیگر تعقیب کسانی که عملیات 11 سپتامبر را انجام دادند، نبود بلکه ماموریتی برای ملت سازی دموکراتیک بود. ماموریت در عراق، مادرِ تمام ماموریت های ملت سازی بوده اما نه به دفاع از آمریکا و نه به تهدید مستقیم امنیت ملی آن، مربوط است.


از زمان پایان جنگ سرد، دولت های مختلف آمریکا بارها از نیروی نظامی در کشورهایی چون: پاناما، سومالی، هائیتی، بوسنی، سودان، کوزوو، افغانستان، عراق، پاکستان، یمن، سومالی، لیبی و سوریه، استفاده کرده اند. از این میان، تنها یک مورد تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی آمریکا بود. پس از 11 سپتامبر و خودداری طالبان از تحویل اسامه بن لادن، دولت بوش از نیروی نظامی در افغانستان استفاده کرد.


درخواست بودجه سال مالی 2018 برای وزارت دفاع 1/639 میلیارد دلار است. از این مقدار، 5/574 میلیارد دلار به بودجه پایه و 6/64 میلیارد دلار هم به اختصاص داده شده است. در اوج جنگ سرد یعنی در دوره ریگان، با توجه به تغییر نرخ ارزش دلار، آمریکا سالانه رقمی معادل 600 میلیارد دلار امروز، برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و مهار این کشور هزینه می کرد.


اکنون دولتمردان آمریکا به جای اظهار تاسف در مورد اینکه به اندازه کافی برای نیروهای نظامی خود هزینه نمی‌کنند و اینکه وضعیت این نیرو حاشیه‌ای است، باید پاسخی برای این پرسش پیدا کنند که: «چرا در یک جهان بدون تهدید یا بدون تهدید جدی، صرف بیش از 600 میلیارد دلار در سال برای پنتاگون، کافی نیست؟»


آمریکا به جای تلاش برای مدیریت هر گونه تهدید - صرف نظر از شدت یا ارتباط آن با امنیت آمریکا - باید راهبرد واقع گرایانه‌تری را برای تامین امنیت ملی کشور، اتخاذ کند. آمریکا دیگر نباید برای دفاع از متحدان ثروتمند خود مانند گذشته هزینه کند. آمریکا باید با یک استراتژی بزرگ واقع گرایانه، نیروی نظامی خود را بازسازی، مدرن سازی و آماده سازی کند.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته