دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 مهر 1396 - 10:24
نصرت‌الله تاجیک در گفت‌وگو با آنا؛

سیاست خارجی آنکارا به دلیل عدم انسجام و پایداری قابل اعتماد نیست

سفیر سابق ایران در اردن معتقد است نباید ترکیه‌ای را که در کنار قطر و عربستان شش سال سیاست خارجی ما را در خاورمیانه به گل نشاند و به گروگان گرفت، نادیده بگیریم.
کد خبر : 219821

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی؛ ترکیه چند سال پیش با مطرح کردن سیاست خارجی «تنش صفر با همسایگان» مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هدف ترکیه از این سیاست ارتقاء روابط با همسایگان و تبدیل‌شدن تدریجی به قدرت برتر منطقه‌ای بود. همچنین ترکیه می‌خواست با یک دیپلماسی فعال، خود را به عنوان یک میانجی موثر در منازعات منطقه‌ای مطرح کند، اما بتدریج با تغییر موضع ترکیه در بسیاری از مسائل مانند بحران سوریه و تنش با روسیه بر سر هدف قرار دادن جنگنده این کشور در آسمان سوریه تقریبا نسخه سیاست تنش صفر با همسایگان پیچیده و ترکیه از یک دیپلماسی فعال به سمت یک دیپلماسی منزوی حرکت کرد.


ترکیه که به دلیل تشدید اختلاف با روسیه، اختلاف نظر با ایران در سوریه و سایر مسائل منطقه‌ای و همچنین افزایش تنش با اتحادیه اروپا بر سر عضویت در این اتحادیه به شدت دچار بحران شده بود به یکباره تلاش کرد ضمن بهبود روابط خود با روسیه در مورد بحران سوریه با ایران و سوریه همکاری کند. تغییر موضعی که مورد توجه محافل سیاسی قرار گرفت و حتی می‌بینیم امروز بعد از جنگ لفظی با اروپا از عادی سازی مناسبات با این اتحادیه سخن می‌گوید، برای واکاوی و تحلیل این افت و خیزها در رفتار سیاسی و منطقه‌ای ترکیه و شناخت بهتر سیاست خارجی ترکیه به سراغ نصرت‌الله تاجیک سفیر سابق ایران در اردن و از دیپلمات‌های بازنشسته وزارت خارجه رفتیم تا با ایشان به گفت‌و گو بپردازیم که متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.


سیاست خارجی ترکیه در منطقه به خصوص پس از تمایل این کشور به سوی روسیه و همکاری با ایران و روسیه در سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


شاید تحلیلگران و ناظرین سیاست خارجی و روابط بین‌الملل که به رویکردها، اقدامات، طراحی‌ها و راهبردهای ترکیه حسن ظن داشته باشند، مجموعه اقدامات دولت این کشور در روابط بین‌المللی و سیاست خارجی خود با کشورهای همسایه را در جهت منافعش بدانند، اما به‌دلیل اینکه ترکیه در تنظیمات و تعاملات سیاست خارجی خود دارای انسجام، پایداری و مداومت نیست، لذا عملش قابل اعتماد نیست و حرکات زیگزاگی دارد و دور و نزدیک شدنش به کشورها سریع و بی‌دلیل است. به‌عنوان نمونه، مفهوم نیست که چرا رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه به‌دنبال سرنگونی بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه افتاد.


ترکیه‌ در سال 2011 موضوعات و مشکلات مرزی یا مشکلات دوجانبه از جمله موضوع آب را با گفت‌وگو با سوریه حل کردند و حتی سفر خانوادگی به دمشق داشت و عکس دسته جمعی گرفتند که تصاویرش در خبرگزاری‌ها موجود است.


متاسفانه حزب عدالت و توسعه ترکیه و به تبع آن دولت این کشور از سیاست خارجی منسجم و مستقر پیروی نمی‌کند و به‌طور مداوم چون به‌دنبال منافع آنی و زودگذر است، زیگزاگی حرکت می‌کند و تغییرات زیادی در سیاست خارجی‌اش وجود دارد. الان هم ممکن است کسی فکر نکند ترکیه به‌دلیل اینکه احساس می‌کند اوضاع به نفعش است بخواهد به این سمت و آن سمت برود، ولی واقعیت این است که چنین سیاست خارجی‌ای در دراز مدت کارایی ندارد، پس ما از سویی موضوع را از جهت ترکیه می‌بینیم که تلاش می‌کند تا از همه فرصت‌ها استفاده و تهدیدات را به فرصت تبدیل کند و از سویی دیگر منافع جمهوری اسلامی ایران را می‌بینم و از این منظر باید به حرکات سوریه بنگریم.


در چنین زمینه‌ای، برای من حل شده نیست که ما به راحتی از اشتباهات ترکیه در منطقه بگذریم. ترکیه نخستین کشوری بود که پای رژیم صهیونیستی را به منطقه باز کرد. ترکیه از سال 2011 به‌دنبال این افتاد که بشار اسد سرنگون شود و با یک تحلیل غلط فکر می‌کردند اسد سه و حداکثر شش ماهه سرنگون می‌شود و لذا در همکاری با قطر و عربستان نه تنها زیرساخت‌های عمرانی و توسعه‌ای بلکه زیرساخت‌های انسانی یک کشور مسلمان مثل سوریه را از بین بردند و باعث آواره شدن میلیون‌ها نفر و کشتار صدها هزار نفر شد و جراحتی را بر روح و روان مردم این کشور به وجود آوردند که به این زودی‌ها جمع شدنی نیست.


بنابراین به‌دلیل تحلیل غلط، شناخت غلط و اینکه سیاست و حکومت ترکیه دارای پتانسیل و ظرفیت یک سیاست خارجی متعادل نیست، امر به این کشور مشتبه شد و فکر کرد یک بازیگر مهم است. بنابراین پنداشت که باید بیاید و در میدان به بازیگری بپردازد، در حالی که این طور نیست و حوادث نشان می‌دهد که بی‌ثباتی و نداشتن انسجام در سیاست خارجی ترکیه محرز است.


ریشه این موضوع را نمی‌توان موضوعات اقتصادی داخل ترکیه دانست؟ و اینکه منافعش گاهی ایجاب می‌کند سمت عربستان و گاهی به سمت ایران برود.


اگر موضوع تنها منافع اقتصادی باشد، قطعا ترکیه از عربستان منافع اقتصادی بیشتری می‌تواند ببرد ولی واقعیت این است که تنها بحث منافع اقتصادی نیست، هر چند بخشی مربوط به این قضیه می‌شود همان‌طور که گفتم ترکیه به‌دنبال کسب منافع به‌طور مداوم در حال جهت عوض کردن است، گاهی با قطر به‌دنبال سرنگونی بشار اسد است بعد که سیاست‌های جهانی تغییر می‌کند، عقب‌نشینی می‌کند و به ایران یا روسیه نزدیک می‌شود.


شاید ترکیه به این سیاست رسیده که مواضعش اشتباه است و تغییر موضع می‌دهد. انتقادی بر این موضوع نیست، ولی از این جهت ما می‌توانیم انتقاد کنیم که کسی که اشتباه کرده باید ما به‌ازایش را بپردازد، این نیست که هر که بیاید منطقه را به هم بریزد بعد بگوید من اشتباه کردم و حتی این اعتراف را نکند و بلوک عوض کند.


بنابراین آن چیزی که به ترکیه برمی‌گردد، تنها منافع اقتصادی یا تنها جهت عوض کردن یا بلوک عوض کردن نیست. مشکل ترکیه‌ این است که با اقداماتی که انجام داده است و حمایت از داعش و ... باعث شد تا گروه‌های تروریستی چنین فجایعی را در منطقه به وجود بیاورند. آثار تخریبی اقدامات این سه کشور ترکیه، عربستان و قطر به این زودی مشخص نمی‌شود. اما به نظر من گناه ترکیه از دو کشور دیگر بیشتر است، زیرا اگر ترکیه حمایت‌های تدارکاتی و لجستیک انجام نمی‌داد و به گروه‌های گوناگون جنگجویان نیابتی که از سایر نقاط دنیا به سوریه آمدند، کریدور عبور نمی‌داد محال بود حجم این فاجعه به این میزان باشد.


بنابراین من قضیه ترکیه را منحصر در همسایه بودن آن با ایران نمی‌دانم و عوامل دیگری باید در محاسبات بیاید. بر فرض که همسایه هم باشد، هیچ آدم عاقلی نمی‌آید و بگوید یک کشور باید با همسایه‌هایش جنگ بکند و دعوا داشته باشد، بلکه باید بیشتر هوای همسایه‌هایش را داشته باشد.


ایران در روابط با ترکیه چه سیاستی می‌تواند اتخاد کند؟


همسایه‌ها همدیگر را انتخاب نمی‌کنند و این اوضاع ژئوپلتیکی، موقعیت جغرافیایی، بستر و سابقه تاریخی و بین‌المللی است که حاکم است. ما نمی‌توانیم ترکیه را نادیده بگیریم، کشوری اسلامی است و ...
ما چه الزاماتی را باید نسبت به ترکیه رعایت کنیم؟
آن چیزهایی که در حوزه روابط دوجانبه و موضوعات مرزی و حسن همجواری است باید رعایت کرد ولی اینکه ما بیاییم ترکیه‌ای را که در کنار قطر و عربستان شش سال سیاست خارجی ما را در خاورمیانه به گل نشاندند و به گروگان گرفتند بعد هم به راحتی بلوک عوض کردند نادیده بگیریم، ممکن نیست. عیبی ندارد قطر زودتر به اشتباهش پی برد و بلوک عوض کرد و ترکیه هم بعد از آن. موضوع این است که اگر این دو کشور و حمایت‌هایشان نبود، آیا داعش می‌توانست تا این حد یکه‌تازی کند؟ خسارت بزند و مردم سوریه را آواره کند و بکشد؟ خیر. حال که اینها شده است چه کسی باید ما به ازای آن را بدهد؟ در این میان جمهوری اسلامی باید بشود تروریست؟


پس معلوم است که مناسبات بین‌المللی، روابط جهانی و ... عادلانه نیست و متاسفانه ما نیز خودمان را عملکرد، سیاست و تغییر مواضع‌مان و حتی تاثیر دادن عنصر عاطفی در سیاست خارجی به بیراهه می‌رویم و اهداف متناقضی داریم.


یعنی ایران هم موضع ثابتی ندارد؟



موضع ثابت و راهبردی‌ای که ناشی از منافع ملی و دراز مدت ما باشد نداریم. ترکیه در موضوع اخیر حتی به اشتباه خود اعتراف نمی‌کند و به ایران نزدیک می‌شود. وقتی نزدیک شد ما حالا به هر دلیلی از جمله مشکل تراشی برای خودمان و ... دستانمان را باز می‌کنیم تا او را در آغوش بگیریم.


در واقع عنصر سیاست خارجی مستقر و ثابت این نیست که هر کسی اشتباه کرد و فوری موضع عوض کرد پذیرفته شود. آن کشور باید مابه‌ازایش را بپردازد و هزینه‌هایی را که بر یک یا چند کشور تحمیل کرده است، تقبل کند. اصلا به فرض که ما گذشتیم، اتفاقا هفته گذشته رجب طیب اردوغان در ارزروم ترکیه سخنرانی داشت و در آنجا ابراز تمایل کرد تا با سوریه ارتباط داشته باشد. بشار اسد بلافاصله چهار شرط گذاشت.


اگر شما آن چهار شرط را نگاه کنید می‌بینید که اسد هم ترکیه را خوب شناخته است و می‌داند که ترکیه سیاست خارجی زیگزاگی را دنبال می‌کند و امروز به سمتی می‌رود و فردا سمتی دیگر است. آن چهار شرطی که دمشق گذاشته عبارت بودند از رسمی بودن رابطه، ارائه یک نقشه راه معین از سوی ترکیه، کشورهای هم‌پیمان دمشق ناظر بر نوع روابط دو کشور باشند و اینکه روابط دو کشور علنی باشد.


این چهار شرط نشان می‌دهد ترکیه قابل اعتماد نیست و سیاست خارجی قابل اطمینانی ندارد. ما باید سلسله روابط و تمهیداتی در سیاست خارجی خود داشته باشیم تا به راحتی از سر اشتباهات نه تنها ترکیه، بلکه هر کشوری که منطقه را به آشوب کشانده نگذریم.


ما نباید فکر کنیم خودمان فقط دنبال چنین موضوعی باشیم. خیر، باید اجماع‌سازی جهانی کنیم. باید گفتمانی راه بیاندازیم که همه کشورها در صحنه بین‌المللی مسئولانه برخورد و رفتار کنند. اینها توصیه به بر هم زدن روابط و تغییر سیاست‌ها نیست، آن‌ها بر جای خود ولی ما در یک چشم‌انداز وسیع‌تر باید مقداری سیاست خارجی خود را منسجم‌تر و کارآتر کنیم تا بتواند با روش‌های اجماعی و یارگیری همه بار روی دوش نحیف سیاست خارجی کشور نباشد.


برخی کارشناسان در نوع روابط ایران و ترکیه موضوع «خنجر از پشت» را به کار می‌برند. چقدر این تعبیر درست است؟


این اصطلاح مربوط به زمانی است که شما به یک کشور خیلی متکی هستید، خنجر از پشت در چنین رابطه‌ای بیشتر کاربرد دارد و باید مراقب بود، ولی ترکیه نقش و کارسازی خاصی برای سیاست خارجی ما ندارد بلکه ترکیه بیش از اینکه بخواهد خنجر از پشت بزند، سوء استفاده‌گر است. ترکیه سیاست خارجی دارد که تا به مشکل بربخورد به کشورهایی همچون ایران نزدیک می‌شود. الان این رویکرد در سیاست خارجی ترکیه برای خیلی از کشورها مشخص شده است.


باتوجه به سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی ترکیه و مناسبات اردوغان با مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق؛ سیاست ترکیه در قبال همه‌پرسی استقلال اقلیم را چگونه تحلیل می‌کنید؟


قبل از اینکه بخواهم به موضع اردوغان بپردازم لازم است موضوع قبلی را به این بحث متصل کنم. یکی از اشتباهاتی که ما در قبال ترکیه کردیم در موضوع همه‌پرسی اقلیم کردستان عراق بود. ما متاسفانه در این موضوع دنباله‌رو ترکیه شدیم. در موضوع همه‌‌پرسی آن کسی که بیشترین ضرر را می‌کند ترکیه است نه ما. ما از ترس اینکه ضرر می‌کنیم و با یک تحلیل غلط دنباله‌رو ترکیه شدیم. ما متاسفانه خیلی سریع وارد نشان دادن نیت خود برای آمادگی در ورود به فاز نظامی شدیم و خیلی سریع به تحریم نزدیک شدیم. ما با این اقدام خود به نوعی به تحریم‌های آمریکا علیه خودمان وجاهت دادیم در حالی که نیاز به اتخاذ این گونه تدابیر به این سرعت و در این بازه زمانی کوتاه نبود. فکر می‌کنم کمی عجله کردیم و پایمان رفت روی پوست خربزه ترکیه و لیز خوردیم.


من نمی‌گویم نباید روی تحولات نظارت باشد، درست است نباید موضوع را پشت گوش بیاندازیم و نباید تحولات سریع منطقه را فراموش کنیم ولی هر عملی در در جای خود باید دیده و بررسی شود. ما باید با طمأنینه و با دید سیاسی و دراز مدت موضوع را تحلیل می‌کردیم. ما در موضوع کردها با ترکیه فرق می‌کنیم. کردها اصالتاً ایرانی هستند، ترک نیستند. این ترکیه است که با کردهای خود مشکل دارد و آن‌ها را «ترک کوهی» می‌خواند، ما کردها را می‌گوییم «آدم‌های اصیل ایرانی». ما برای چه باید دنباله‌رو ترکیه باشیم؟


بیشترین تبادل تجاری را ترکیه با کردهای عراق دارد. در عین غیر قابل اعتماد بودن باز تبادلات تجاری خود را انجام می‌دهد.


بعد از مدتها تنش و جنگ لفظی میان ترکیه و اتحادیه اروپا، به تازگی وزیر امور خارجه ترکیه از عادی‌سازی دوباره روابط آنکارا با این اتحادیه سخن گفته است؟ این تغییر موضع ترکیه را چگونه می‌بینید؟


ترکیه کلاً سیاست نگاه به غرب دارد حدود 10 تا 12 سال پشت درب عضویت در اتحادیه اروپا مانده و خسته شد تا اینکه حزب عدالت و توسعه راهبرد خود را عوض کرد و تبدیل به نگاه به شرق برای بازی با غرب شد.
ترکیه کلاً با کارت شرق با غرب بازی می‌کند و این تحلیل سخت و پیچیده‌ای نیست. همه تلاش ترکیه قبلاً این بود که همه ویژگی‌ها و ملاحظاتی که اتحادیه اروپا نیاز داشت را فراهم کند تا به این اتحادیه بپیوندد. وقتی اتحادیه اروپا این موضوع را نپذیرفت ناچار شد به شرق گرایش پیدا کند که بدین وسیله بتواند حلقه واسط غرب و شرق باشد تا بتواند به اروپا نزدیک شود.
همه تلاش ترکیه این است که بتواند یک مدل از سیاست حکومت و مدلی از مدیریت جامعه ارائه کند تا اروپا این کشور را به عنوان کشوری مسلمان با ویژگیهای قابل ارائه به دنیای اسلام برای الگوگیری سایر مسلمانان که معیارهای غربی را نه تنها پذیرفته که در خود ادغام کرده است، در جمع خود بپذیرد.




انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب