دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
03 مهر 1396 - 09:24
محمدرضا عبداله‌پور*

ضرورت احیای سازمان ملی مهارت با تجمیع دانشگاه‌های مهارتی

استاد مدعو واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی نوشت: با توجه به شرایط خاص دانشگاه‌های مهارتی کشور و پرهیز از استهلاک منابع فیزیکی و انسانی، طراحی و برنامه‌ریزی مدل استراتژیک ادغام دانشگاه‌های مهارتی در کشور اولویتی اساسی در سیاست‌گذاری آموزشی است.
کد خبر : 215537

تجمیع یا ادغام دانشگاه‌های مهارتی کشور در سالیان اخیر به کرات در دستور کار آموزشی سیاست‌گذاران قرار گرفته ولی به دلیل کشیدگی مفهومی این دو نحله آموزشی، عدم اراده در فاز حکمرانی آموزشی و گردش بی‌منطق در سیاست‌گذاری‌ها، متاسفانه در دستور کار قرار نگرفته است.


شاید بتوان تنها کوشش سیستماتیزه درخصوص سازمانی سیاست‌گذار در راستای تجمیع نهادهای آموزش مهارتی را، تشکیل سازمان ملی مهارت نامید که با تلاش دکتر عبدالرسول پور عباس، ریاست سازمان آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای کشور و دانشگاه جامع علمی کاربردی دانست که در بازه زمانی سال 90-91، شکل گرفت. با تشکیل این سازمان مهارتی و زیرسیستم‌های آن، تحرکی مبنایی در زمینه تجمیع و هم‌افزایی مهارتی بین نهادهای متولی مهارت در سطح آموزش رسمی و غیر رسمی به وجود آمد که متاسفانه این تلاش راهبردی آموزشی، بنا به دلایلی بی‌فرجام ماند.


در حال حاضر نیز زمزمه تجمیع دانشگاه‌های مهارتی توسط معاون آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به گوش می‌رسد که البته این حرکت، شایسته و باید در طول سازمان ملی مهارت که حتی مجوزهای قانونی خود را نیز از مجلس اخذ نموده، باشد. با توجه به شرایط خاص دانشگاه‌های مهارتی کشور و پرهیز از استهلاک منابع فیزیکی و انسانی، طراحی و برنامه‌ریزی مدل استراتژیک ادغام دانشگاه‌های مهارتی در کشور و تعیین یک چارچوب علمی در این راستا، اولویتی اساسی در سیاست‌گذاری آموزشی می‌باشد.


ادغام، بازتابی از دو یا چند موسسه آموزشی و ترکیب آنها در یک موجودیت جدید و با هویت جدید است، که این ادغام می‌تواند همراه با جبر یا داوطلبانه باشد. ادبیات ادغام آموزش عالی بر حقیقت تغییرات بنیادی ادغام تاکید می‌کند. این تغییرات شامل تغییرات نهادی، فرهنگ سازمانی، اهداف و برنامه‌های دانشگاهی است، گرچه این اجماع بین محققان آموزش عالی وجود دارد که سیر ادغام، یک مسیر آسان نیست و چالش‌های فراوانی بین نهادهای آموزشی درگیر ادغام، وجود دارد. چالش‌های عمومی ادغام، اغلب با ترس و بی‌اعتمادی و برنامه‌ریزی نامکفی در سطوح مختلف در پیوند است که این موضوع تنش‌هایی را برای توسعه آینده نهاد جدید بعد از ادغام به وجود می‌آورد. این تنش‌ها را می‌توان در ارتباط با یادگیری در مقابل تحقیق (teaching versus research)، پروفایل صلاحیت‌های متفاوت، هویت و استقلال و آموزش‌های تئوریک در برابر پراتیک دانست.


هنگامی که شرکت‌ها، صنایع، دانشگاه‌ها و موسسات بنا به دلیلی مانند عدول از اصول، ورشکستگی اقتصادی و عدم توفیق در ماموریت و رسالت خود مواجه می‌شوند، سیاست ادغام و مالکیت (Merge & Acquisition) که دوجنبه از مدیریت استراتژیک است، برای هم‌افزایی منابع مالی و انسانی صورت می‌گیرد. ادغام و تجمیع بین موسسات و نهادهای دانشگاهی به عنوان یک پدیده عام و جهان‌گستر در یک دهه اخیر در جهان مطرح و کشورهای زیادی از ادغام به عنوان ابزاری برای بازتعریف و خوانش جدید آموزش عالی استفاده کرده‌اند. بسیاری از دانشگاه‌های کوچک در دانشگاه‌های یزرگ ادغام شده که می‌توان گفت ساختارهای شکننده آموزش عالی باعث این ادغام توسط حکمرانی سیاسی گردیده است.


استراتژی ادغام، تمرکز خود را بر همکاری، تخصص‌گرایی، تمرکز بر بازار کار و ارتباط بیشتر با صنعت قرار داده است. از سوی دیگر ادغام، یک تغییر سازمانی مهم را در هر دو سطح کلان و خرد فراهم می‌آورد.


در حال حاضر و در کشور سه دستگاه متولی آموزش‌های رسمی و غیر‌رسمی می‌باشند، سازمان آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای کشور به عنوان بیرقدار اصلی آموزش‌های مهارتی در سطوح غیر‌رسمی، دانشگاه جامع علمی کاربردی و دانشگاه فنی‌و‌حرفه‌ای که دو مورد اخیر متولی آموزش‌های دانشگاهی و رسمی هستند. متاسفانه این سطوح مهارتی به علت فقدان ارتباط نهادین با یکدیگر، فاقد ظرفیت توسعه مهارتی در کشور هستند. گرچه سازمان آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای کشور با توجه به پیشینه، تجهیزات و مربیان خود، کم‌کاری مهارتی سایر ارگان‌ها را تا حدودی پوشش داده است.


در سنوات پیشین، سیاست‌گذاران آموزشی کشور با طرح سازمان ملی مهارت و برای فرار و جلوگیری از استهلاک منابع مالی و انسانی سازمان‌ها و نهادهای درگیر آموزش‌های مهارتی، گامی مهم را برای سامان‌مندنمودن این آموزش‌ها بنا نهادند؛ ولی سازمان مذکور بنا به دلایلی همچون نبود اراده و عدم توانایی کنشگران آموزشی در اجرا، عقیم ماند. در حال حاضر و با توجه به ملزومات برنامه ششم توسعه و رصد فضای اقتصادی، اشتغال، بیکاری، توجه به بازار و نه دانشگاه و ...، نیاز به بازتعریف و خوانشی جدید از اضلاع مهارتی در کشور می‌باشد.


بنابراین نیاز به یک تروئیکای مهارت (تروئیکا، اتحادی از سه نهاد و یا ارگان است که در موضوعی «آموزش‌های مهارتی» با هم همکاری می‌نمایند)، بین سازمان آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای، دانشگاه جامع علمی کاربردی و دانشگاه فنی‌و‌حرفه‌ای، امری حیاتی است که این اضلاع با ادغام منابع، می‌توانند یک تریبون واحد مهارتی را در کشور به وجود آورند.


در نگاه دیگر و با توجه به هماهنگ‌نبودن سیاست‌های دانشگاه‌های مهارتی با سیاست‌های جمعیتی و اشتغال و نبود دستور کارهای سیاستی در دانشگاه و فاصله گرفتن از الگوهای کلاسیک یعنی انتقال خطی دانش، انحصار و آموزش انبوه در بذل توجه به پارادایم‌های مسلط آموزشی یعنی یادگیری فازی_شبکه‌ای‌، فراهم‌نمودن خط دانش_مهارت و توجه به SMEs، سیاست‌گذاری ادغام، ضرورتی انکار‌ناپذیر است.


به طور کلی و در حالیکه فقر ادبیات در زمینه ادغام و هم‌گرایی دانشگاه‌ها در کشور کاملا مشهود است، حفره‌های تاریک سیاستی از منظر مدیریت استراتژیک چهار مقوله ذیل می‌باشند که باید به آنها پاسخ مناسبی داد:


1- مدل مفهومی و راهبرد موفقیت‌آمیز ادغام (diversification versus integration)


2- انتظارات واقعی از پیامدهای ادغام (اداری، آکادمیک، اقتصادی)


3- عناصر و ویژگی‌های ادغام موفقیت‌آمیز (Top-Down & bottom- up)


4- انواع ذینفعان درگیر در فرآیند ادغام


در این راستا باید سطوح ادغام را نیز مشخص کرد که مهمترین سطح، حکمرانی سیاسی و سیاست‌گذاری در سطح عالی برای سطوح دیگر می‌باشد. سطوح دیگر شامل طرح محیط ائتلافی و اجماع دانشگاهی، سطح موسسات دانشگاهی و دپارتمان‌های مهارتی و سطح پیشرفته فراملی، است.


*کارشناس آموزش سازمان آموزش فنی‌و‌حرفه‌ای کشور


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب