مدیر باید دربست در خدمت خانواده باشد!
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، 1- «مردم، عائله مسئولان هستند». این عبارت، کلید مفقوده برای حل بسیاری از مشکلات است. اگر درک درستی نسبت به این تعبیر رهبر انقلاب وجود داشته باشد و در جان صاحبان مسئولیت بنشیند، بسیاری از مشکلات معیشتی و آسیبهای اجتماعی رخت برمیبندد. وقتی مانند پدر غمخوار به مردم نگریستیم، هیجان و جنب و جوش جناحهای سیاسی به شب انتخابات محدود نمیشود و پس از انتخابات فروکش نمیکند. در این صورت، دیگر شب و روز نمیشناسیم و شب انتخابات با غیر آن ، برای ما تفاوت نخواهد کرد؛ در دولت و مجلس و قوه قضائیه باشیم یا بیرون و منتقد آنها. هم باید به دولت گفت انتخابات تمام شده و حالا دیگر به مسئولیتهای حقیقی در تراز نظام و مردم برسید. و هم از جریان حزباللهی خواست تا از رخوت پس از انتخابات بیرون بیاید و پرچم تبیین و مطالبه را بلند کند.
2- آنچه باید به طیف متدین در دولت و حامیان آن درباره دوقطبیهای غفلت آور ِ ساخته دشمنان گفت، سخنان از سر درد شیخشهید فضل الله نوری (ره) است که در گرگ و میش تغییر مسیر نهضت عدالتخواهی به مشروطه و اختلاف میان سران روحانی نهضت فرمود: «اختلاف میان ما و لامذهبهاست که منکر اسلامیت و دشمن دین حنیفاند... آنچه خیلی لازم است برادران بدانند و ازاشتباه کاری خصم بیمروت بیدین تحرّز نمایند، این است که چنین ارائه میدهند که علما دو فرقه شدهاند و با هم حرف دینی دارند و با ایناشتباه کاری، عوام بیچاره را فریب میدهند... افسوس که ایناشتباه را با هر زبانی و به هر بیانی بخواهیم دفع شود، خصم بیانصاف نمیگذارد».
3- مردم عائله همه کسانی هستند که به نوعی بر منصبی تکیه زدهاند؛ بلکه عائله صاحبان رسانهها و تریبونها هم هستند. با رنجهای مردم به چند روش میشود مواجه شد؛ بیتفاوت از کنار رنجهایشان گذشت، از دردمندی آنها سوءاستفاده کرد و به فریب و کاسبی در لباس دوستنمایی پرداخت، و یا با صداقت و دلسوزی تمام، طبیب رنجهایشان شد. هم بر زخمهایشان مرهم گذاشت، هم به وقت اقتضا، داروی تلخ اما شفابخش به آنان خوراند و احیانا جراحت و عفونت عمیق را جراحی کرد.
4- برخی سرپرستهای خانوار داریم که در واقع «بد سرپرست» هستند. به عنوان مثال، از یک پدر یا مادر معتاد چگونه میتوان توقع داشت نگران خیابانخوابی و بزهکاری فرزندش باشد؟ برخی مدیران به چنان سبکی از سیاست و مدیریت عادت کردهاند که اول باید یکی دست خود آنها را بگیرد؛ دستگیری از قربانیان آسیبها پیشکش. نگرش طعمهوار به قدرت و منصب ، نوعی از اعتیاد - و جزو خطرناکترین آنها- است. چنان دل و جان برخی سیاسیون را تسخیر میکند که حاضرند هر بهایی را بپردازند؛ ولو از فرزند و عائله و خانواده. رها شدگی امر فرهنگ و رسانه بلکه بازگذاشتن فضا در خدمت جریانهای ضد فرهنگی آسیبزا ، به عنوان بهای کامروایی سیاسی، مصیبتی به مراتب بزرگتر از آسیبهای مهیب اجتماعی است.
5- اعتیاد، تضعیف بنیانهای خانواده و طلاق، بزهکاری ، فحشا ، جرح و جنایت، هنجارشکنی و قانون شکنی و ... از جمله آسیبهای اجتماعی است. اغلب این آسیبها معلول است. آنها که با مردم روراست نیستند، برای قربانیانی مانند ستایش قریشی اظهار تاسف میکنند اما حاضر نیستند با علل و عوامل انگیزاننده همان آسیبها که نوعا فرهنگی و تربیتی و برآمده از ولنگاریهای فضای مجازی است، مبارزه و مقابله کنند.
6- تولید انبوه جرم با ژست «روشنفکری و احترام به آزادی و حریم خصوصی» و سپس، رفتار سمبلیک و تجویز مُسکّن برای «قربانیان» که «آسیب دیده» نامیده میشوند، بیصداقتی و جفا در حق مردم است. وقتی زندگی فرد یا خانوادهای از هم میپاشد؛ چگونه میتوان این مصیبت را آسیب خواند و با مُسکّن و اعانه جبران کرد؟ به عنوان سوژه و دستمایه موقت رسانهها جالب است اما به عنوان کارنامه مدیران کم فروش؛ یک ظلم تمام عیار محسوب میشود. نمیشود اجازه داد سم به بدن فرد وارد شود و این روند ارتزاق مسموم ادامه پیدا کند اما پزشک بگوید من نهایتا مسئول تزریق سرم غذا هستم و به سرمی که همچنان مواد مسموم به بدن بیمار وارد میکند، کاری ندارم!
7- آقای روحانی پارسال خبر داده بود « رهبر انقلاب در جلسه مقابله با آسیبهای اجتماعی فرمودند برای مقابله با این آسیبها، حتی آنهایی که به دین اعتقاد ندارند، اگر ایران را قبول دارند باید با تمام توان وارد شوند؛ حتی اگر کسی در عشقش به ایران تردید باشد ولی در وجدان سالم او تردید نباشد. باید با تمام وجود برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی آماده باشد». آقای علی مطهری درباره همین جلسه میگوید «شنیدم رهبری خودشان ٦ ساعت وقت گذاشتهاند و گزارش آسیبهای اجتماعی را شنیدند و در برخی حوزهها نیزگریه کردهاند». وزیر بهداشت نیز نقل میکند که رهبری فرمودند «این جلسه، مهمترین جلسه نظام است. این کاری است که هر کسی ایران را دوست دارد یا حتی هر کسی که وجدان دارد، باید به آن اهتمام ورزد».
8- رهبر انقلاب در سومین جلسه آسیبهای اجتماعی که در تاریخ 11 اردیبهشت 95 با حضور مسئولان ارشد برگزار شد، تاکید کردند: «درست است که ما در کشور در درجه اول مسئله اقتصاد را داریم و خود مشکلات اقتصادی هم یکی از آن عوامل ریشهای این مفاسد، مورد توجه ما است، لکن مسئله مفاسد اجتماعی، یکی از بیماریهایی است که هر روزی که بر آن بگذرد و علاج نشود، عمق بیشتری پیدا میکند و علاجش دشوارتر خواهد شد... اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چه قدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانهروزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... این ملت، این کشور، این مرزها، این فضای زندگی، عائله ما است».
9- ایشان در همین جلسه فرموده بودند «به مسئله آسیبهای اجتماعی جوری نگاه کنیم که اگر این آسیب در داخل خانواده خود ما بود، آن جور نگاه میکردیم. اگر بنده یک بچه معتاد داشته باشم چه حالی دارم؟ اگر کسی در خانه یک دختر فراری از خانه داشته باشد چه حالی دارد؟ تصورش را بکنید، اگر این دختر از خانه دیگری هم فرار کرد، ما باید همان احساس را به خودمان تلقین کنیم ولو طبیعتاً نداشته باشیم... ما در واقع اهتمام مان به وضعیت مردم مثل اهتمام مان به داخل خانواده خودمان باشد. انتظارم از مجموعه حاضر، کارهای فوق العاده است. یک کارهایی هست که کارهای طبیعی دستگاه شما است و باید انجام بدهید، لابد هم انجام میدهید، بعد از این هم-این جلسه و امثال این جلسه باشد یا نباشد- انجام میدهید؛ این چیزی نیست که ما را قانع کند؛... یک کار فوق عادت انجام بگیرد، یک تلاش مضاعف انجام بگیرد».
10- آیا در 16 ماه پس از این تذکرات مهم، اهتمام لازم در دولت و مجلس و قوه قضائیه صورت گرفته است؟ آیا شوراهای عالی «امنیت ملی»، «فضای مجازی» و «انقلاب فرهنگی» نباید فراتر از برخی صفبندیهای سیاسی و جناحی و انتخاباتی، فضای فرهنگی و رسانهای را قانونمند کنند و از این فضا آسیب زدایی شود؟ آیا تدبیری درباره سالم سازی و «سم زدایی» از فضای فرهنگی و مجازی اندیشیده شده یا مثلا نقش موثر تلگرام و نظایر آن در انتخابات، راه هر نوع اصلاح امور و انسداد مجاری فساد فرهنگی را بسته است؟
11- هر انسان با وجدان و ذی شعور باید از خود بپرسد چرا دشمن در طول همه سالهای تشدید مضیقه و تحریم، یارانه و تسهیلات خاصی را استثنائا در نسبت با محیط زیست فرهنگی ما در نظر گرفته است؟ دهها میلیارد دلار برای ناتوی فرهنگی و ناتوی مجازی اختصاص یافته تا بنیادهای تمدن پیشرونده ما را هدف قرار دهند. و این البته غیر از بیتالمال خودمان است که گاه از سر کج فهمی یا خیانت، در خدمت ماشین جنگ فرهنگی و مجازی دشمن قرار میگیرد.
12- آسیبهای ناشی از مستیاشرافیگری، دست کمی از آسیبهای اجتماعی ندارد بلکه تشدیدکننده آنهاست. رهبر انقلاب 16 تیر 95 ، حقوقهای نامشروع نجومی را خیانت به آرمانهای انقلاب دانستند و فرمودند «دریافتهای نامشروع باید برگردانده بشود، و اگر کسانی بیقانونی کردهاند مجازات بشوند، و اگر سوءاستفاده از قانون شده، بایستی اینها را برکنار بکنند؛ اینها کسانی نیستند که لیاقت داشته باشند که در این مراکز قرار بگیرند... ما آسیبهای ناشی از فقر را شناختهایم، روی آنها برنامهریزی میکنیم، درباره آنها جلسه میگذاریم، امّا آسیبهای ناشی از مستیاشرافیگری را کأنّه درست نمیشناسیم».
13- بیعدالتی و سیاست بازی، آسیب بزرگی است. اینکه رئیسجمهور تعداد نجومی بگیران را 100 تا 300 نفر اعلام کند اما دیوان محاسبات، ماجرا را پس از یک سال و خوردهای به تعارف ختم نماید، معلوم است که این خیانت هنوز هم جدی گرفته نشده است. اگرنه باید دست کم 100 مدیر برکنار و دادگاهی و مجازات میشدند. براستی چرا رئیسدیوان محاسبات مجلس را که قرار است بر گردش مالی دستگاههای دولتی نظارت کند، از مرکز آمار دولت میآورند و منصوب میکنند؟
14- وقتی معاون اول رئیسجمهور ضمن تمجید بلند بالا از دور زدن قانون توسط وزیر صنعت و تجارت میگوید «به نظر من مدیری که از پرونده دیوان محاسبات و سازمان بازرسی بترسد و با دور زدن قانون کار را راه نیندازد، به درد مدیریت نمیخورد»، پیداست که موضوع تفریغ بودجه و نظارت مالی به یک دورهمی بین مجلس و دولت تبدیل شده است. بنابراین برخی مدیران دیوان، همچنان علیه دولت نهم و دهم جنجال و پرونده سازی میکنند اما با دولت یازدهم بر سر قبیل همان مسائل چنان مدارا میکنند که معاون اول رئیسجمهور جرئت میکند نسخه نادیده انگاشتن ناظر مالی و قانونی را بپیچد! و در همین فرآیند است که آقای «حسین- ف» جرئت میکند با وجود اعتراض سازمان بازرسی، در برخی عزل و نصبهای مدیران بانکها (نظیر مدیر نجومی بانک رفاه که دارای پرونده تخلفات در بانک ملی بود) دخالت کند.
15- مقتدای انقلاب در جلسه مبارزه با آسیبهای اجتماعی، نکته مهم دیگری را نیز متذکر شدند: « در این کار پر اهمیتی که برای آن نباید شب و روز شناخت نیز، دست معجزه گر مردم که عنایت الهی را به دنبال دارد، راهگشا خواهد بود.. مهم این است که نیروی حزب اللهی این عرصه را نیز سنگری برای انقلابیگری و جهاد خود بداند؛ که جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست. جهاد شامل جهاد فکری ، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی و جهاد مالی است». بسمالله! نیروهای حزباللهی از همین جا شروع کنند. هر کس که دلسوز کشور و مردم است میتواند به این بسیج اجتماعی بپیوندد.
منبع:روزنامه کیهان
انتهای پیام/