مقایسه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری با فعالیتهای دوران تبلیغات و تحرکات جریان اصولگرایی پیامهای مهمی دارد. به جرأت میتوان اصلیترین علت پیروزی حسن روحانی در این انتخابات را افزایش آگاهی مردم از طریق شبکههای اجتماعی دانست. تأکید دولت روحانی بر افزایش دسترسی مردم به اینترنت، بهبود کیفیت آن و مقاومت در برابر تعطیلی برخی شبکههای اجتماعی از مصادیق تلاش دولت یازدهم برای افزایش آگاهی مردم از طریق گفتوگو و تبادل اطلاعات در این محیط است.
صداوسیما نیز که حداقل در 6 سال اول دولت احمدینژاد، نسبت به وی بسیار مهربان بود؛ از ابتدا نسبت به دولت روحانی رویکرد انتقادی و بعضاً تخریبی داشت؛ به خصوص در روزهای منتهی به انتخابات، نحوه پوشش مراسم تبلیغاتی کاندیداهای مختلف و زمان اختصاص داده شده به آن، حداقل بهشکل غیرمستقیم حکایت از تمایل مدیران این رسانه به نامزدی خاص داشت که اکنون موفق به اخذ نظر مساعد ملت نشده است. مدیران صداوسیما باید درک کنند امروزه هر شهروند یک رسانهنگار و هر گوشی هوشمند یک صداوسیما است.
نتیجه انتخابات نشان داد نمیتوان با وعدههای از مد افتادهای چون افزایش پولی که مستقیماً به مردم پرداخت میشود، پیروز این میدان شد. جامعه آگاه بهخوبی میداند که نباید منافع بلندمدت خود را فدای منفعتهای ظاهری و کوتاهمدت کند. وعدههای عوامپسند مبتنی بر پخش پول در جامعه در کشورهای مختلف با هدف حمایت از دهکهای پایین صورت گرفته و نتیجهاش نیز همواره ضعیفتر شدن همین قشر بوده است. مردم ما امروز میدانند که چاپ پول بدون پشتوانه نتیجهای جز افزایش تورم ندارد؛ همچنان که قبلاً نیز این را تجربه کردهاند و برای بار دوم از این محل گزیده نخواهند شد. مردم همچنین با رأی خود به شعارهایی که مبتنی بر برنامه خاصی نیست و چگونگی اجرای آن توسط ارائهکنندگانش توضیح داده نمیشود، «نه» گفتند. در عوض به جریانی که هدفها را بیهوده بزرگ نمیکند و برای رسیدن به هدفهای ممکن برنامه مدوّن ارائه میکند، پاسخ «آری» دادند.
مردم با رأی خود نشان دادند که اعطای کارت هدیه، غذای متبرک و اقلامی از این دست برای پیروزی در انتخابات نتیجهای ندارد. مردم ما نمیخواهند صدقهبگیر باشند و دولتی را که نیتش صدقه دادن به آنها باشد مطلوب نمیدانند. آنها همچنین اتحاد خود را در این انتخابات نشان دادند و ثابت کردند نمیتوان جامعه را با تقسیمبندیهای بیپایهای چون 4 درصدی، 96 درصدی به دو قطب تبدیل کرد و با بهره بردن از واژههایی چون «مستضعفین» و «مظلومین» خود را نماینده اکثریت مردم دانست. اقشار کمتر برخوردار ما نیز مردمانی آگاهند که برای پیشبرد کشور، برنامههای قابل اجرا را برمیگزینند، نه شعارهای زیبا اما دستنیافتنی. مردم همچنین به نخبگان سیاسی با صدای بلند گفتند که رفتار دوگانه را برنمیتابند. اینکه روزی از برگزاری کنسرتی که مجوز دارد جلوگیری شود و روز دیگر با خوانندهای پرحاشیه دیدار کنند و عکس بگیرند، بازخورد مطلوبی ندارد. یا اینکه فردی سه بار برای ریاست جمهوری نامزد شود و ستاد انتخاباتی تشکیل دهد اما با انتشار صفحهای غیرمستند و غیرقابل سنجش مدعی شود که کل نقدینگی موجود در حسابهای بانکیاش زیر 30 میلیون تومان است، برای مردم قابل باور نیست. نتیجه انتخابات نشان داد شیوه تبلیغاتی برخی از نامزدها منقضی شده است و البته مردم معیارهای مهمتری را برای انتخابشان در نظر میگیرند.
یکی از نمایندگان سابق مجلس شورای اسلامی در بخشی از مصاحبهای که پاییز سال گذشته انجام داد، درباره مشارکت مردم در انتخابات گفت: «اگر مشارکت بالا برود، از صندوق چیزی بیرون میآید که ما نمیخواهیم. پس باید تلاش کنیم مشارکت پایین باشد، اگر چنین باشد ما برندهایم». تعجب نکنید، اینها را فردی گفته که داعیه اصولگرایی دارد. آیا این سخنان با سخنان همیشگی رهبری مبنی بر تشویق مردم به شرکت در انتخابات همسویی دارد؟ واضح است این نگاه از ذهنیتی نشأت میگیرد که کشور و نظام اسلامی را متعلق به خود میداند و برای فردی که نگرشی متفاوت با او داشته باشد، حق اظهار وجود قائل نیست. مردم اما با مشارکت بالای خود در انتخابات اخیر ثابت کردند که همگی دلبسته این کشورند و حرفهایی از این دست نمیتواند باعث شود تا نسبت به سرنوشت خویش بیتفاوت شوند.
هم نخبگان سیاسی و هم عمده بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب بهخوبی میدانند مرحوم هاشمی رفسنجانی و همچنین آقایان ناطق نوری و روحانی خاستگاه اصلاحطلبی نداشتهاند؛ اقبال به آنها نیز با همین آگاهی بوده است. اما در سوی مقابل، اظهارات و رفتار سیاسی سالهای اخیر افراد مذکور و فاصله گرفتن بخش عمده اصولگرایان از آنها در عین اقبال قابل توجه مردم به این سه نفر باید زنگ خطری باشد برای جریان اصولگرایی که مسیر حرکت این جریان، با برجستهترین نخبگان سیاسی و بدنه اجتماعیاش چه کرده است. از دست دادن افرادی که هویت یک جریانند و تغییر نظر مردم نسبت به یک جریان سیاسی مسئلهای است که از بردن یا باختن یک انتخابات اهمیت بسیار بیشتری دارد.
*روزنامه نگار
انتهای پیام/