عباس جدیدی: حقوق خواندم چون حقم را در ورزش خوردند/ هزار جلد کتاب دارم/ هرگز در لیست اصولگراها نبودم/ آقای روحانی با همه سرشاخ شده جز کشتیگیران
الهه خانی، گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- آنقدر جذاب که گفتوگویش با بچههای سرویس ورزشی طولانیتر میشود یا قبل از اینکه گفتوگو شروع شود، از تیم کشتی دانشگاه آزاد میگوید. اینکه تیم دانشگاه آزاد زمانی که شروع به کار کرد، جزو بهترین تیمها در لیگ کشتی کشور بود، به گونهای که میتوانست با تیم ملی کشتی ایران برابری کند. جدیدی از سال 78 وارد دانشگاه آزاد میشود و با وقفهای چند ساله از سال 84 مجددا تحصیل در دانشگاه را از سر میگیرد. البته دلش از روزگار قهرمانی چندان هم خوش نیست. شاید هم آنقدر ناخوش که تصمیم میگیرد برای ادامه تحصیل بهجای تربیت بدنی، رشته حقوق را انتخاب کند و حتی بهجای رفتن به فدراسیون کشتی یا حتی مربیگری به شورای شهر بیاید.
*شما هنوز پیگیر کشتی هستید؟
بله. من روزی کشتیگیر بودم و این رشته جزو علاقهمندیهایم است.
*مسائل شهری برایتان جذابتر است یا کشتی؟
دنیای ورزشی متفاوت است و دور از سیاسیبازی؛ البته من دنیای مدیریت شهری را نیز سیاسی نمیبینم چون ما حق نداریم سیاست را وارد مسائل شهری کنیم. بحث سیاستورزی با سیاستبازی متفاوت است. در ورزش هم اگر سیاستورز نباشی، امکان ندارد به قهرمانی جهان برسی.
* شما ورزشکار بودید، چرا حقوق را به عنوان رشته تحصیلیتان انتخاب کردید؟
من از مقطع لیسانس رشته حقوق را انتخاب کردم و در مقطع فوقلیسانس گرایش جزا و جرمشناسی را ادامه دادم. من این رشته را بسیار دوست داشتم زیرا احساس میکردم در ورزش آن چیزی را که باید بدانم چه تئوری و چه عملی میدانم. البته دانستن انتها ندارد. در ورزش آنقدری که بتوانم در باشگاهام به بچهها درس دهم، میدانستم. یکی دیگر از دلایلی که حقوق را انتخاب کردم، این بود که حقم را در ورزش زیاد خوردند. به خاطر همین تصمیم گرفتم وارد رشته حقوق شوم تا بیاموزم چگونه میتوانم حقم را بگیرم.
* چرا حقتان را در ورزش خوردهاند؟
هیچوقت نتوانستم در وزن خودم کشتی بگیرم، یعنی هیچوقت نگذاشتند من در وزن خودم کشتی بگیرم. همیشه مرا به عنوان بالانس تیمملی انتخاب میکردند. من در وزن 90 کیلوگرم کشتی میگرفتم و همیشه هم برنده میشدم، به تیمملی راه پیدا میکردم، اما نمیگذاشتند در وزن خودم کشتی بگیرم. مرا به یک وزن بالاتر میفرستادند تا نفر دوم وزن اصلی من شانس برنده شدن در وزن 90 کیلوگرم را داشته باشد. اگر هم اعتراض میکردم میگفتند اگر ادامه دهی شاید نگذاریم در همین وزن هم کشتی بگیری.
* شما به رشته تحصیلیتان علاقهمند هستید؛ اما کتابهایی که نوشتید در حوزه نماز و دین است. چطور شد که این حوزه را برای نوشتن کتابهایتان انتخاب کردید؟
من راجع به نماز کتاب ننوشتم. کتاب نماز را 1400 سال است که نوشتهاند. من کتابی در رابطه با سبک زندگی ایرانی- اسلامی نوشتهام . این کتاب 12 فصل دارد که یک فصل آن فصل نماز و آن هم آموزش نماز است.
*پس چه نیازی است که آقای جدیدی مجددا در کتابش نماز را آموزش دهد و اصلا نام کتابش را هم بر همین اساس انتخاب کند؟
باید کتاب مرا بخوانید، البته قبول دارم قطعا اشتباهاتی هم دارم، اما قصد من این بود که در آن کتاب سبک زندگی و نماز را که ستون زندگی ماست، به جوانان یادآوری کنم. جوانان اگر از خدا دور شوند آسیبهای اجتماعی بر آنها غلبه میکند و مهمترین سپر دفاعی در مقابل آسیبهای اجتماعی ارتباط با خدا و نماز است.
* چرا در حوزه شهری کتاب ننوشتید؟
اصلا مدیریت شهری یعنی سبک زندگی. ما سبک زندگی را گم کردهایم.
* سبک زندگی ایرانی- اسلامی چطور گم شده است؟
آنقدر فرهنگ مونتاژی و سبک زندگی غربی بر ما غلبه کرده و ما نتوانستیم با زبان ساده با جوانان صحبت کنیم که به جای ایرانی- اسلامی و الگوهای پهلوانی به سمت الگوهای هالیوودی رفتهاند.
* خودتان چقدر اهل کتاب هستید؟
من 1000 جلد کتاب دارم.
* آخرین کتابی که خواندید؟
نشان از بینشانها نوشته حسنعلی نخودکی.
* یعنی بیشتر در همین حوزهها میخوانید؟
تقریبا.
*در این کتابها چه چیزی دیدید؟
به درجهای میرسیم که جز خدا به چیزی نمیرسیم. به عظمت خدا و هستی خدا میرسیم. اینکه ما در کائنات هیچ هستیم و این نیستی یعنی هستی. من درونی را زیرپا گذاشتن و غیر از خدا چیزی ندیدن. بعضی از افراد انتقاد میکنند که چرا درباره کشتی یا ورزش کتاب ننوشتید؟ و من جواب میدهم که آیا من برای شورای شهر آمدهام که کشتی بگیرم که در اینباره کتاب بنویسم؟
* برسیم به شورای شهر، چه شد که اصلا تصمیم گرفتید وارد شورای شهر شوید؟
قبل از اینکه وارد شورای شهر شوم مقابل باشگاهم روزانه 20 مراجعهکننده داشتم. یک نفر برای دخترش جهیزیه میخواست، دیگری توانایی تامین هزینههای درمانیاش را نداشت و برای تمام این موضوعات در خانه پهلوانها را میزنند. به برخی از آنها میگفتم سری هم به کمیته امداد بزنید، اما آنها نمیرفتند فریاد میزدند که ما نمیرویم، به ما گفتهاند که در خانه پهلوان اینجاست و من میدیدم راست میگویند و آنها به امیدی آمدهاند و در خانه پهلوان را میزنند. مدیریت شهری هم جدای از این موضوع نیست و باید به درد مردم رسیدگی شود. قبل از اینکه وارد شورای شهر شوم، از کارهای مردمی جدا نبودم و به اندازه دو نماینده مجلس مراجعهکننده داشتم.
* خب همان زمان هم میتوانستید همین مشکلات مردم را حل کنید، چه نیازی بود عضو شورای شهر شوید؟
با خود فکر کردم چه بخواهم و چه نخواهم مردم برای رفع مشکلهایشان به من مراجعه میکنند؛ همین حالا هم در شورای شهر هرکسی که وارد میشود سراغ مرا میگیرد، زیرا میداند در خانهام باز است. از طرفی تخصص ورزشی و از طرف دیگر تحصیلات مرتبط با شورای شهر داشتم، البته هیچ زمانی ادعا ندارم که حقوقدانم و خودم را یکی از کوچکترین شاگردان مکتب بزرگ حقوقی ایران میدانم، اساتید حقوقی در این مملکت وجود دارند که من جرات نمیکنم مقابل آنها چهارزانو بنشینم. به همین دلیل تصمیم گرفتم تا برای زنده کردن حق و حقوق مردم و با داشتن تمامی فاکتورهای لازم از جمله انگیزه، وارد شورای شهر شوم. اما نکته مهم این است که من به تنهایی وارد شورای شهر نشدم و این خواسته مردم بود که من را به شورا کشاند. مردم به دنبال کسانی هستند که به وعدههایشان عمل میکنند، نه اینکه رای را از مردم بگیرند و بعد خود را از آنها پنهان کنند.
* شما با لیست اصولگراها به شورا آمدید اگر...
کدام لیست؟
* خب شما در لیست اصلی اصولگراها بودید.
من نه در لیست اصلی اصولگراها بودم و نه اصلاحطلبان. اشتباه نکنید. من به عنوان نماینده مستقل شرکت کردم. در اینجا جای چانهزنی نیست، چه نیازی هست که من بگویم جزو لیست اصولگراها بودم یا نبودم.
*یعنی عباس جدیدی گرایش سیاسی خاصی ندارد؟
همه میدانند که من به عنوان یک عضو مستقل وارد شورای شهر شدم و جزو هیچ لیست اصلی نبودم و کسی نمیتواند مدعی شود که عباس جدیدی با لیست ما آمده است. من هم اصلاحطلبان را دوست دارم و هم اصولگرایان را زیرا من یک قهرمان ملی هستم و نمیدانم چرا عدهای تلاش میکنند بیجهت ما را وارد این بازیها کنند. ما را هم اصلاحطلبها دعا و تشویق کردند و هم اصولگراها. قهرمانان ملی متعلق به یک طیف خاص نیستند. تنها خواهش من این است که ما را بین چرخدندههای سیاسیشان له نکنند. من در دوره چهارم برای انتخاب ریاست شورا یکبار به آقای چمران و یکبار هم به آقای مسجدجامعی رای دادم.
* چرا نظرتان را عوض کردید؟
چون دوست داشتم عملکرد دو طرف را ببینم. ما تنها علاقهمندیم تا به مردم خدمت کنیم و کارکردمان را با ارائه گزارش عملکرد خود نشان میدهیم. همه اعضای شورا باید گزارش عملکردشان را هم به صورت کتبا ارائه دهند و آن را حتی در صحن شورای شهر هم قرائت کنند تا مردم بدانند نمایندهشان در این چهار سال چه اقدامی انجام داده است.
* گزارش عملکردتان آماده است؟
بله و این موضوعی است که من چند روزی است که در صحن شورای شهر مطرح میکنم و امیدوارم جدی بگیرند، وگرنه من جدی میگیرم. این موضوع باید رویه شود.
* مهمترین اقداماتی که در گزارش عملکردتان از آن نام بردهاید، چیست؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در مورد عملکرد خودم میتوانم مطرح کنم این است که یکی از اعضای شورای شهری بودم که تمام مناطق 22 گانه تهران را چهار مرتبه برای ملاقاتهای مردمی رفتهام. هرکسی این آمار را دارد، بیاورد و اعلام کند. اقدامات قابل بیانی که من انجام دادهام بسیار زیاد است؛ اما مهمترینشان با مردم بودن است و هیچ زمانی پشت میز ننشستهام.
*به نظر شما سر زدن به تمام مناطق تهران ملاک یک نماینده خوب است؟ درباره عملکردتان بیشتر توضیح میدهید؟
گزارش عملکرد من چند هزار صفحه است. نام بردن از تمامی کارهایم زمان زیادی میخواهد.
*اما بیشترین انتقادات به وزشکاران شورا وارد میشود. به عنوان مثال در قضیه پلاسکو باز هم عدهای نسبت به ناکارآمدی اعضای ورزشکار شورا گلهمند بودند.
(چند ثانیه سکوت میکند) اگر بخواهیم درباره پلاسکو صحبت کنیم باید تا ساعت چهار بعدازظهر اینجا باشیم.
* پلاسکو فقط یک مثال بود، سئوال من این است که تا به امروز شهروندی نبوده شما را ببیند و گله و شکایت کند؟ همه شهروندانی که شما را میبینند از شما تعریف میکنند، علاقهمندند که با شما عکس بیندازند؟ اصلا شاکی وجود ندارد؟
ما در حیطه کاری خودمان وظیفه داریم که پاسخگو باشیم اما گاهی موضوعاتی مثلا عمرانی مطرح میشود که در حوزه تخصص من نیست، پس من نمیتوانم پاسخگو باشم.
*خب شاید به همین خاطر است که انتقادات از اعضای ورزشکار شورا بیشتر میشود.
چون ورزشکارها مظلومند و ما چهرههایی هستیم که اگر در سرمان هم بزنند نمیتوانیم صحبت کنیم، چون به محض اینکه حرف بزنیم، میگویند ببینید این ورزشکار صحبت میکند. میبینید صدایش را بلند کرده است؟ این موضوعات را مردم از ما پذیرا نیستند. ما زبان گله و شکایت نداریم؛ اگر یک ضربه به ما بزنند باید بگوییم دستتان درد نکند، یک ضربه دیگر هم بزنید.
* این انتقادات شما را آزار نمیدهد؟
چون میدانیم مردم ما سره را از ناسره تشخیص میدهند، قضاوت را برعهده آنها میگذاریم.
*با توجه به اینکه به آخر دوره چهارم نزدیک میشویم، برنامهتان برای آینده چیست؟
والله منتظر هستیم تا ببینیم این کشمکشهای سیاسی تا روز ثبتنام که 30 اسفندماه است به کجا میرسد؟ دعواهای سیاسی هرچه به آستانه انتخابات نزدیک میشویم، شدیدتر میشود. من هم منتظر میمانم و تسلیم خواسته مردم هستم.
* شما که وابستگی به گرایش خاصی ندارید و در دوره قبلی هم مستقل شرکت کردید. پس منتظر چه چیزی هستید؟
اگر قرار باشد مستقل هم تصمیم بگیرم، هنوز برای تصمیمگیری زود است و مدت طولانی تا ثبتنام مانده است. البته فکر میکنم تصمیم صددرصد نداشته باشم.
* شما که تا این اندازه خود را خدمتگزار مردم میدانید؛ چه چیزی باعث میشود که در این تصمیمگیری شک داشته باشید؛ با توجه به اینکه تا زمان ثبتنام شوراها کمتر از دو هفته مانده است؟
دو هفته یک عمر است. البته در شک هم نیستم زیرا من هیچ زمانی در شک و ظن زندگی نمیکنم و همیشه در یقین زندگی کردهام. هرگاه امر به من مشتبه شود و یقین حاصل کنم، تصمیمم را میگیرم و به تصمیمم پایبند هستم. در این کشمکشهای انتخاباتی و سیاسی که بیشتر شبیه به بازار مکاره است، ما تنها حق داریم به مردم پاسخگو باشیم و گزارش عملکردمان را به مردم تحویل دهیم. این مردم هستند که تصمیم میگیرند و ما را انتخاب میکنند. نباید فضا را آشفته کنیم و باید روی موج خواستههای مردم قرار بگیریم و تصمیم بگیریم.
* تردید شما به دلیل این نیست که شاید میخواهید به جای بهشت به پاستور بروید و برای انتخابات 19 اردیبهشت ثبتنام کنید؟
(می خندد) آقای روحانی با همه سرشاخ شده است، شاید باید با کشتیگیرها هم این تجربه را داشته باشد.
* به مجلس فکر میکنید؟
من فقط به مردم فکر میکنم.
* اگر دوستان ورزشکار شما از شما مشورت بگیرند برای شرکت در انتخابات شورای شهر، شما به آنها پیشنهاد میکنید که شرکت کنند؟
اگر نگاهشان مردمی باشد، قطعا میگویم شرکت کنید.
* چطور تشخیص میدهید؟
هرکسی که میخواهد وارد این میدان شود باید خود را آماده کند. این میدان فن خود را دارد. محوریتشان اگر مردم باشد و با عشق و انگیزه مردم وارد شوند، همان انگیزه آنها را به این راه میآورد. هرکسی به پشتوانه آرای مردمی وارد میشود و نباید آن فرد را سرخورده کنیم. هرفردی که وارد این کار میشود باید خود را برای خیلی موضوعات آماده کند، از تهمت گرفته تا حرف و حدیث؛ اما عشق مردم و خدمت به مردم اگر همراهش باشد، خسته نمیشود.
* به غیر از یکشنبهها و سهشنبهها که در شورای شهر تهران هستید، یک روز کاری عباس جدیدی چگونه میگذرد؟
در طول هفته مشغول به کار هستم و کارم تنها در شورا به روزهای یکشنبه و سهشنبه محدود نمیشود. معاون نظارت شورای شهر هستم و بسیاری از نامهها به من ارجاع میشود و باید به آنها رسیدگی کنم و هر دوشنبه هم ملاقاتهای مردمی داریم و مشکلات مردم را از نزدیک در مناطق میبینیم و میشنویم، در هر ملاقات مردمی حدود 150 نفر مراجعه میکنند. زمانی که فعالیتم در شورا به پایان میرسد شبها به صورت سرزده هر بار به یکی از مساجد تهران میروم و نماز جماعت را به همراه مردم میخوانم. در مسجد مردم مرا میشناسند و حدودا یک ساعت و نیم بعد از نماز مغرب و عشاء با مردم در مسجد میگذرانم. زمانی که به منزل میرسم ساعت به 8:30 شب رسیده است. پس از آن به مجموعه ورزشیام در خیابان پیروزی میروم. در مجموعه ورزشیام یک سالن کشتی وجود دارد که در آن حدود 300 نفر برای آموزش کشتی حضور دارند و تا ساعت 10 شب را با بچههایی که علاقهمند به آموختن کشتی هستند، میگذرانم.
*بچههایی که زیرنظر شخص شما آموزش میبینند، باید هزینه بیشتری نسبت به بقیه بپردازند؟
ورزش دارای تعرفه خاصی است. سازمان تربیتبدنی لیستی تحت عنوان هزینه آموزش را به تمام باشگاهها ابلاغ میکند و مسئول مالی باشگاهها ما هم همان میزان را از افرادی که در باشگاه ما ثبتنام میکنند، دریافت میکند. البته در باشگاه چهار کمکمربی هم با من همکاری میکنند.
* عباس جدیدی از 4 سال پیش(قبل از وارد شدن به شورا تا امروز) چقدر تغییر کرده است؟
خیلی. قابل قیاس نیست، خیلی تغییر کردهام.
*چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم. دختر بزرگ من 15 ساله و دختر کوچکم 3 ساله است.
* دوست دارید فرزندانتان چهکاره شوند؟
هر شغلی که خودشان دوست داشته باشند و برای جامعه مفید باشد. به علاقهشان احترام میگذارم. من با فرزندانم دوست هستم و به پدر و مادرها هم سفارش میکنم که با فرزندانشان دوستی کنند و مهمترین وظیفه بچهها هم احترام به پدر و مادر است و باید بدانند بهترین دوستشان پدر و مادرشان است.
*درباره ریاست جمهوری حرفی نمیزنید؟
فکر میکنم حالا زود است و در این باره تصمیمی نگرفتهام. من خدمتگزار مردم هستم.
انتهای پیام/