علی بیگدلی: ترامپ محصول جریانهای سیاسی و مذهبی ضد ایرانی است/ باید با خویشتنداری پاسخ ترامپ را داد
گروه بینالملل خبرگزاری آنا، 30 روز گذشته را برای ایران و آمریکا شاید بتوان فصل جدیدی از مقابله دانست؛ این مقابله اگرچه در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما تا اندازهای تعدیل شده بود؛ اما حالا مجددا با شدت اولیه ظهور کرده است.
ترامپ در همان هفته اول دستوری را به امضا رساند که منع ورود اتباع 7 کشور از جمله ایران را به خاک آمریکا در پی داشت. جدای از اینکه این اقدام او جمع زیادی از ایرانیها را هدف قرار میداد، رئیسجمهوری تازهکار آمریکا در روزهای بعد حداقل 4 توییت علیه ایران منتشر کرد. او برجام را بدترین توافق ممکن میداند و ایران را به اشکال مختلف تهدید میکند.
سکوت و خویشتنداری یا موضعگیریها و پاسخگوییهای متوالی و مقابله به مثل؟ کدام راهکار میتواند بهترین موضع ما در برابر دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهوری در ساختار سیاسی آمریکا باشد؟ این سوال را از شماری از تحلیلگران حوزه بینالملل و دیپلماتهای اسبق کشورمان پرسیدهایم تا مشخص شود که بهترین نوع رویارویی ایران با رئیسجمهوری جدید آمریکا چه خواهد بود. اولین بخش از این مجموعه را که به گفتوگو با علی بیگدلی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بینالملل اختصاص دارد، میخوانید.
فکر میکنید با توجه به همه اتفاقاتی که در طول یک ماه گذشته رخ داده است، از قانون منع ورود اتباع 7 کشور از جمله ایران تا تحریم افراد و توییتهای ترامپ علیه ایران، مقامات کشورمان باید چه واکنشی به آمریکا داشته باشند؟ آیا سکوت راهکار مناسب است یا واکنش به همه این مواضع ترامپ ضروری است؟
ترامپ تابع یک استراتژی تنظیم شده در سیاست خارجی و حتی در سیاست داخلی نیست و این امرنباید باعث شود مقامات ما «مو به مو» پاسخ ترامپ را بدهند. من با سیاست خویشتنداری اخیر موافق هستم و معتقدم دلیلی ندارد برای هر جملهای که ترامپ میگوید ما بلافاصله پاسخ دیگری بدهیم و موضوعات را به میان مردم بکشانیم.
امواجی که اکنون جامعه آمریکا را پس از ریاست جمهوری ترامپ در برگرفته است، دچار نوعی بی سروسامانی و بیحساب و کتابی است که نشان میدهد ترامپ در سیاست خارجی تابع یک استراتژی ثابت و تنظیم شدهای نیست. به هر حال این اظهار نظرها نمیتواند یک قاعده رسمی برای سیاست خارجی آمریکا باشد.
البته باید توجه داشته باشیم این روند تنها برای ایران نبوده است و حتی برای اسرائیل که یک متحد آمریکا است، نیز برقرار است. مثلا ترامپ در ابتدا اعلام کرد سفارت آمریکا در اسرائیل را به بیتالمقدس میبرد و دو روز بعد گفت که سیاست شهرکسازی اسرائیل، مذاکرات صلح را به تأخیر میاندازد و چند روز بعد در تماس تلفنی با نتانیاهو گفت که شما شهرکسازی را ادامه دهید هزینه آن را من میدهم.
این موضعگیریها نشان میدهد ترامپ هنوز از یک ثبات سیاسی برخوردار نیست و شاید تا انتها نیز همین وضعیت را داشته باشد. بنابراین ما باید با متانت و خویشتنداری بیشتر نسبت به اظهار نظرهای او واکنش نشان دهیم و ضرورتی ندارد در مقابل هر جملهای که او میگوید واکنشی داشته باشیم. این اندکی باعث کسر شأن ما در سیاست خارجی میشود.
این گفتار و رفتار ترامپ تنها با ایران نیست.حتی در مورد ژاپن گفته است که اگر میخواهند از آنها حمایت کنیم باید هزینهاش را بپردازند، اما در همین حال در دیدار با نخست وزیر ژاپن رفتار دوستانهتری را داشت. من معتقد هستم که ما سیاست واکنشگرایانه و انتقامجویانه را کنار بگذاریم و از همین سیاست خویشتنداری و صبر و شکیبایی استفاده کنیم.
اما ممکن است این سیاست خویشتنداری باعث جریتر شدن ترامپ شود.
اصلا این طور نیست. اگر ایران تنها کشوری بود که ترامپ چنین برخوردی را با آن داشت، همین طور بود. اما رئیسجمهوری آمریکا تابع یک قاعده کلی و قطعی در تصمیمگیریهای سیاست خارجی نیست و حتی در سیاست داخلی هم همین طور است. به طور مثال مسأله ممنوعیت ورود مهاجران نشان داد که او دچار یک نوع سرگردانی در تصمیمگیریهای سیاسی هم در داخل و هم در خارج است.
بنابر این ما نباید خودمان را به این بی سر و سامانی او آلوده کنیم و نباید خود را در این وضعیت شریک کنیم و به دلیل آنکه ممکن است جری شود خود را موظف کنیم که به هر اظهار نظری از سوی ترامپ پاسخ دهیم. ما باید با متانت، وقار و خویشتنداری و بدون رویکرد انتقامجویانه این اظهار نظرها را مورد توجه قرار دهیم.
درمورد روابط ترامپ با اعراب و تلاشی که کشورهای عربی برای نزدیکی به دولت ترامپ انجام میدهند، فکر میکنید این نزدیکی چه تأثیری در رابطه با ایران خواهد داشت؟
از زمان آقای اوباما یک نوع نزدیکی پنهانی بین عربستان و اسرائیل به وجود آمد. آنها از هر دو طرف دشمن مشترک داشتند. ناسازگاری اوباما هم با عربستان سعودی و هم با اسرائیل باعث شد که این دو کشور نگاه تقابلی نسبت به اوباما داشته باشند و همین امر نیز باعث نزدیکی آنها به یکدیگر شده است.
از طرفی نزدیکی این دو، دشمن مشترکی برای ما ساخته است که باید در این مورد دقت کنیم. اینها با ترامپ فرق میکنند. مسأله فلسطین به نوعی دچار فراموشی شده است، بنابراین این موضوع از اهمیت بالایی برخوردار است. این سیاست باید با دقت زیر نظر گرفته شود و ملاحظاتی درباره آن اتخاذ شود.
از طرف دیگر آقای ترامپ آنقدر گرفتار مشکلات داخلی است که خاورمیانه به هیچ وجه در اولویت اول و دوم او قرار نمیگیرد. در شعارهای انتخاباتی و اظهار نظرها همیشه به دنبال آن بوده است که مشکلات داخلی آمریکا را حل کند.
نگاه ترامپ مبنی بر جبران کسر شأن آمریکا طی 8 سال گذشته باعث شده او این تفکر را داشته باشد که آمریکا در این مرحله دچار کم اهمیتی شده است. اگر او اظهار نظرهایی درباره مسائل خارجی میکند مطمئن باشید این اظهارات هیچ پایه ثابت استراتژیک ندارد. ولی در مورد سیاست داخلی آمریکا هم دچار اشتباه است. اما نکته قطعی این است که نگاه جمهوریخواهان همیشه به درون جامعه آمریکا بوده است.
اما پیش از اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شود نیز بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که خاورمیانه و ایران اولویت ترامپ نیست و نباید اجازه دهیم اعراب این فضا را برای ترامپ ایجاد کنند. اما به هر حال در یک ماه گذشته ترامپ حداقل در مورد ایران وارد فضای پرحاشیهای شد و شاید چنین تحلیلی در آینده نیز به این ترتیب به جلو نرود.
ترامپ محصول دو جریان سیاسی و مذهبی در درون آمریکا است. یکی لابیهای یهودی و دیگری هم جریان کوکلاکسکلانها هستند که خیلی مذهبی و اقتصادی هستند و در حدود 15 ایالت آمریکا قدرت در دست آنهاست.
ترامپ محصول این دو جریان است. این دو جریان کاملا ضد ایران هستند؛ چرا که ایران کاملا ضد اسرائیل است. به همین دلیل نگاه ترامپ به ایران نگاه خصمانهای است. اما در هیچ جایگاهی نیز مشاهده نشده که ترامپ از عربستان سعودی جانبداری کرده باشد.
انتهای پیام/