دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نحوه مدیریت رسانه‌ای اخبار حادثه پلاسکو و عملکرد مقام مسئول تکذیب

به نظر می‌رسد لازم است درباره مدیریت اطلاع‌رسانی چنین حوادثی تجدیدنظری جدی هم در رسانه‌ها و هم میان مسئولان و ارگان‌های پاسخ‌گو داشته باشیم.
کد خبر : 153371

به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، شرق نوشت: پلاسکو که فروریخت، آتش‌نشان‌ها و مسئولانشان و مدیران بالاسری و مدیران مافوق و بالاتر هم شوکه شدند. هرکس هم فیلم را دوباره و دوباره می‌بیند، آه و ناله‌اش بلند می‌شود. اگر زلزله‌های سه دهه اخیر را به حساب نیاوریم، نه تهران و نه حتی کل ایران، به جز بمباران‌های زمان جنگ، هیچ‌گاه ریزش و آوار یک ساختمان بلندمرتبه در این ابعاد و اندازه تکان‌دهنده را نه دیده بودند و نه قاعدتا مدیریت کرده بودند. شاید برای همین است که پای هر بخشی از آنچه قرار است روزی بحران این شهر را مدیریت کند، به شکلی اساسی لنگید. اطلاع‌رسانی چنین حادثه‌ای آن‌قدر مهم بود که از همان ابتدا، باید برنامه‌ریزی برای تصاویر، فیلم‌ها و اخباری که قرار بود درباره چنین حادثه دلخراش و نگران‌کننده‌ای ارائه شود، صورت می‌گرفت؛ اما دریغ. باید گفت آنچه از روز پنجشنبه تا حداقل روز یکشنبه شاهد بودیم، نوعی بحران در اطلاع‌رسانی چنین حادثه‌ای بود.



از همان ابتدای حادثه پلاسکو که مسیرها برای تردد بسته شد و تعدادی از عکاسان و خبرنگاران در محدوده نزدیک به آوار باقی ماندند، اخبار قطعی و رسمی را سخنگوی آتش‌نشانی ابتدا به شبکه خبر و رسانه‌های تصویری و بعد به خبرگزاری‌ها و رسانه‌های مکتوب دیگر ارائه می‌داد. دراین‌میان انواع کانال‌های شخصی، گروهی و ارگانی، متناسب با نوع ارتباطات و دسترسی‌هایی که به محل حادثه و منابع مطلع داشتند، اخبار و اطلاعاتی را ارائه می‌کردند که تقریبا در بسیاری از موارد، تا صددرصد با آمار سخنگوی آتش‌نشانی تفاوت داشت. از روز ابتدایی حادثه (پنجشنبه)، درباره تعداد آتش‌نشان‌های مفقود و محبوس‌شده زیر آوار و کسبه و شهروندان احتمالی، آماری داده نمی‌شد و تا همین امروز هم این آمار قطعی نیست و هر مرجعی عددی را اعلام می‌کند. این اعداد حتی درباره آتش‌نشان‌ها که افرادی مشخص و مأمور در محل حادثه بودند نیز عددی قطعی نبود. شهردار تهران ابتدا عدد تا ٢٥ نفر را اعلام کرد؛ درحالی‌که آتش‌نشان‌هایی که در محل بودند، سخنگو و مدیریت بحران، این اعداد را متناقض می‌گفتند و آخرین عدد در نشست خبری روز گذشته، ١٥ آتش‌نشان اعلام شد. درباره کسبه و شهروندان نیز اگرچه شهردار تهران در همان ساعات اولیه با تأکیدی کامل در گفت‌وگو با شبکه خبر اعلام کرد قطعا کسبه و شهروندی زیر آوار نیست و همه شهروندان قبل از حادثه تخلیه شده‌اند، ملکی و مدیر بحران و باز هم سایر مسئولانی که در این روزها اظهاراتی داشته‌اند، اعدادی از پنج تا ١٥ نفر را اعلام می‌کردند. تناقض حتی در جریان عملیات کشف و بیرون‌آوردن پیکرهایی از طبقه منفی یک ساختمان پلاسکو هم وجود داشت. از همان ابتدا گفته شد پنج تا شش نفر پیدا شده‌اند؛ اما این عدد به چهار نفر رسید و در نهایت روز گذشته در نشست خبری اعلام شد «در عملیات حفر تونل در طبقه منفی یک، با چهار بدن مواجه شدیم که سه پیکر از میان آوار خارج شد؛ اما بدن چهارم با اینکه کشف شد به گونه‌ای بود که خارج‌کردن آن منجر به متلاشی‌شدن بدن می‌شد و با تأییدیه مقام قضائی، سه پیکر خارج شد». هنوز هم تا آواربرداری کامل نمی‌توان به آماری که درباره تعداد جان‌باختگان و شهدای این حادثه گفته می‌شود ‌استناد کرد و امکان تغییر دارد.


اما اتفاقی که در بامداد دوشنبه و در جریان پیداشدن بدن‌های چهار نفر از شهروندان یا کسبه در حادثه پلاسکو افتاد، یک ابهام، سؤال یا یک دلخوری جدی در اذهان عمومی نسبت به همه مسئولان مرتبط با مدیریت بحران و به‌ویژه آتش‌نشانی که باید همواره مرجع قابل اعتنا و اعتباری باشد، داشت. در حادثه پلاسکو تاکنون، اخباری که میان خبرنگاران، کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد و اندکی بعد به نحوی به تأیید می‌رسید، بیشترین اعتماد را نسبت به اخبار رسمی و حتی شبکه خبر داشتند. شبکه خبر جمعه‌شب آماری را از پیداشدن پیکر چهار نفر، زیرنویس کرد که خبرنگاران به دلیل دسترسی‌نداشتن به سخنگو و سایر مسئولان، با استفاده از زیرنویس شبکه خبر، این توضیحات و آمار را منتشر کردند؛ اما همین شبکه در گفت‌وگو با سخنگوی آتش‌نشانی دقایقی بعد این اعداد را تکذیب کرد و رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها را به رعایت اخلاق و انصاف دعوت کرد. میلیون‌ها چشم نگران، امیدوار و پرسشگر ناظر این پروسه که زمان زیادی طول نکشید، بودند و برخی آن را خبری کرده و فیلم و عکس گرفتند که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد؛ اما نه سخنگوی آتش‌نشانی و نه شبکه خبر کوتاه نیامدند. اتفاق دیگر، بامداد دوشنبه و در جریان پیداشدن چهار نفر از کسبه یا شهروندان باقی‌مانده زیر آوار پلاسکو رخ داد. سخنگوی آتش‌نشانی به عنوان تنها مرجع رسمی اخبار، یکشنبه سوم بهمن در ساعت ١٢ اعلام کرد در موتورخانه ساختمان پلاسکو کسی حضور نداشته است. او در توضیح تکمیلی گفت: شب گذشته همکاران من به موتورخانه ساختمان پلاسکو رسیدند؛ اما پس از ورود آنها و حتی باوجود استفاده از سگ‌های زنده‌یاب، برای ما محرز شد که کسی در موتورخانه حضور ندارد. ملکی در پاسخ به این سؤال که آیا عملیات جست‌وجو از طریق فاضلاب و دیگر تونل‌ها ادامه پیدا می‌کند یا خیر؟ اظهار کرد: درحال‌حاضر قطعا اولویت ما عملیات آواربرداری از سطح ساختمان است؛ اما اگر «فرمانده میدان» دستوری درباره جست‌وجوی زیرزمینی بدهد، حتما آن را آغاز می‌کنیم؛ اما درحال‌حاضر این اقدام انجام نمی‌شود. اما تقریبا ١٢ ساعت پس از این اظهارات، یعنی در ساعات اولیه بامداد دوشنبه، خبرهای ضدونقیض پیداشدن پیکرهای دیگری آن هم در موتورخانه شروع شد. خبرنگاران، آتش‌نشانان و سایر افرادی که در محل حاضر بودند و جنب‌و‌جوش‌های محل را می‌دیدند، حکایت از پیداشدن پنج تا شش پیکر آن‌هم در موتورخانه و انتقال به پاساژ کویتی‌ها برای تشخیص هویت و بعد انتقال به خودروهای بهشت‌زهرا می‌دادند. در همان ابتدای اعلام این اخبار، کولیوند، رئیس اورژانس کشور، در گفت‌وگو با شبکه خبر اعلام می‌کند این پیکرها از طریق تونل‌هایی که به موتورخانه پلاسکو زده شده، پیدا شده‌اند. با توجه به اینکه از همان روز اول خبرنگاران با تیم‌های نجات و آتش‌نشان‌ها صحبت داشتند و آنها از دریافت سیگنال و علائمی از زنده‌بودن افرادی در محدوده موتورخانه اطلاع داشتند و ارسال پیامکی به خانواده‌ها و آتش‌نشان‌های همکار، احتمال‌ها را برای زنده‌بودن تعدادی در زیر آوار جدی می‌کرد؛ اما با این گزارش ملکی، همه امیدها قطع می‌شود و بعد هم خبر پیداشدن پیکرها از داخل موتورخانه منتشر می‌شود. اگرچه مسئولان شهرداری و سخنگوی آتش‌نشانی در ادامه همه این ماجرا را تکذیب کردند و داستان را طور دیگری روایت کردند؛ اما نکته شایان توجه این است که احساس اعتماد به مرجع اعلام خبر به‌شدت زیر سؤال رفت. به عبارتی، اگر شهروندی در این حادثه به جز شبکه خبر تنها به یکی از شبکه‌های اجتماعی دسترسی داشت، دچار تناقض‌های جدی حتی درباره آمارهای رسمی اعلام‌شده در رسانه ملی می‌شد.


به نظر می‌رسد لازم است درباره مدیریت اطلاع‌رسانی چنین حوادثی تجدیدنظری جدی هم در رسانه‌ها و هم میان مسئولان و ارگان‌های پاسخ‌گو داشته باشیم. اینکه در روز دوم و سوم به بعد تازه برای ورود خبرنگاران کارت صادر شود و تردد آنها میلی، پارتی‌بازی، گروهی و متناسب با میزان آشنایی با مسئولان باشد، تا زمان رسیدن کمک‌های مردمی، خبرنگاران در سرما و گرسنه بمانند یا برخوردهای نه چندان مناسب با آنها صورت بگیرد، به دنبال اخبار و منابع خبری مجبور به انواع ترفندها شوند و... اتفاقاتی درخور شأن نیست. به نظر می‌رسد اگر از روز ابتدایی این حادثه، بدون پرده‌پوشی، محلی را برای حضور رسانه‌ها آماده می‌کردند تا علاوه بر دسترسی نزدیک امکان ارتباط با مسئولان و سخنگو وجود داشته باشد و سخنگو هم در ساعتی مشخص و پس از هر اتفاق، باز هم بدون پرده‌پوشی، گزارش تکمیلی می‌داد، چنین وضعی در اذهان عمومی به وجود نمی‌آمد.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب