دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
13 بهمن 1393 - 11:56
همزمان با چهل و سومین سالگرد کنوانسیون رامسر؛

مرثیه‌ای برای پریشانی تالاب‌های ایران

سیزدهم بهمن‌ماه چهل و سه سال پیش در رامسر ایران، کنوانسیونی به نام رامسر برای حفاظت از تالاب‌های جهان تشکیل شد اما حالا چهار دهه بعد از آن روز، تنها باید برای وضع پریشان تالاب‌های ایران مرثیه خواند.
کد خبر : 1364

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری آنا، چهار دهه پیش کنوانسیون جهانی تالاب‌ها به میزبانی ایران در شهر رامسر به امضای رهبران سیاسی جهان رسید. این پیمان‌نامه جهانی که ضمانتی برای حفظ تالاب‌ها در جهان بود نام "کنوانسیون رامسر" را به خود گرفت اما از آن سال تاکنون وضع تالاب‌ها و دریاچه‌ها بهبود که نیافته هیچ، بدتر نیز شده است.


همه تالاب‌های ایران از جمله بختگان، هامون، انزلی، هورالعظیم، گاوخونی و پریشان دچار پریشان حالی هستند. این تالاب‌ها با مشکلات بزرگی چون کم‌آبی یا بی‌آبی، ورود مواد آلاینده و تجاوز کشاورزی و صنایع به گستره آنها روبرو هستند و وسعت این تهاجم به تالاب‌ها تا حدی است که از برخی از تالاب‌ها مانند تالاب گاوخونی در استان اصفهان تنها نامی و نیزاری به جا مانده که آن هم سالانه دستخوش آتش‌سوزی‌های بیشتری می‌شود و گویی اگر برگه‌هایی که نام تالاب گاوخونی روی آنها نوشته شده بود آتش می‌گرفت، دیگر این نام نیز باقی نمی‌ماند.


امروز کسی یقه صنایع سنگین استان اصفهان و دست اندرکاران کشت برنج در این استان حاشیه کویر را نمی‌گیرد و از آنها نمی‌پرسد چرا با برداشت بی‌رویه از آب زاینده رود زمینه خشک شدن گاوخونی و به طور کلی مشکل آب زاینده رود را پیش آورده‌اند.
این پیگیری نکردن قانونی و محیط زیستی باعث شده تا صنایع و کشاورزی که به شکل غلطی جاگذاری و توسعه پیدا کرده‌اند امروز دست نیاز بیشتری به سوی سرچشمه‌های زاینده رود و کارون در مناطق کوهستانی غربی کشور دراز کنند تا با انتقال آب از این مناطق اشتهای سیری‌ناپذیر خود را کمی ارضا کنند هرچند این پروژه‌ها باعث می‌شوند تا سرزمین ایران به ورطه خشکی بیشتر کشیده شود.


تالاب‌ها به خاطر تصفیه و ذخیره مقدار بالایی از آب شیرین، جلوگیری از فرسایش، مرطوب کردن محیط اطراف، تاثیر مثبت روی حیات و اقتصاد انسان‌ها و آغوش بازشان به روی تنوع حیات وحش و گیاهی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردارند ولی نحوه نگاه انسان به مساله حیات، سود و توسعه، چندجانبه، عمیق و دورنگر، نیست و این باعث شده تا فعالیت‌های انسان از مولفه پایدار بودن خالی شود.


مولفه‌ پایدار بودن، بر تاثیرات فعالیت‌های بشر نگاه چند جانبه‌ای دارد و آن را تنها از منظر منفعت اقتصادی، رقابت سیاسی با سایر کشورها یا کسب درآمد برای دارندگان سرمایه‌های بزرگ نمی‌بیند. با این نگاه منابع طبیعی و تنوع حیات جاندارن و سایر پدیده‌های طبیعی قابل حفظ خواهند بود. ضرورت این نگاه پایدار نیز از این جهت برجسته است که به باور کارشناسان محیط زیست و نهادهای بین‌المللی از جمله دفتر محیط زیست سازمان ملل متحد، نابودی‌ پدیده‌های طبیعی در جهان در نهایت حیات خود انسان را نیز در خطر نابودی قرار می‌دهد.


امروز زنگ هشدار در ایران به صدا درآمده است. اهالی این سرزمین در سیستان و بلوچستان، خوزستان، اصفهان، آذربایجان، تهران و اهالی مناطق و روستاهایی که به خاطر تخریب محیط زیست و خشک شدن این مناطق مجبور به کوچ اجباری شده‌اند این موضوع را به خوبی می‌فهمند از سوی دیگر مسئولانی که به واسطه وظیفه شغلی‌شان، به طور مستقیم مسئول حفاظت از محیط زیست و یا جبران خسارات ناشی از نابودی آن هستند نیز ضربه تلنگر نابودی را حس کرده‌اند و زنگ هشدار را هرچند با صدایی پایین‌ به صدا درآورده‌اند.


اینگونه شده است که عیسی کلانتری، رئیس فعلی کارگروه نجات دریاچه ارومیه و وزیر پیشین کشاورزی در کنار دریاچه ارومیه که خود به نوعی تالابی عظیم هم محسوب می‌شود می‌گوید که تاثیر خشک‌شدن کشور به خاطر استفاده بیش از حد از منابع آبی در صنعت و کشاورزی و همچنین افزایش جمعیت از حمله اتمی بیشتر و خطرناک‌تر است.


در چند روز اخیر مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست از تخصیص بودجه‌هایی برای حفاظت از تالاب‌های کشور خبر داده‌اند بودجه‌هایی که مثلا در مورد تالاب انزلی به 10 میلیارد تومان می‌رسد. این بودجه‌ها در مقابل مشکلات پیش رو رقم بسیار ناچیزی است. تازه نباید این نکته را هم از نظر دور داشت که صرف تصویب بودجه، ضامن تخصیص کامل آن در ماه‌های آینده و همچنین صرف شدن درست آن برای حفاظت از مورد تخصیص یافته نیست و خطر ریخت و پاش بودجه اختصاصی وجود دارد.


احمد علی کیخا، معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، هفته گذشته در کنار تالاب انزلی از بودجه 10 میلیارد تومانی کمک به نجات تالاب انزلی خبر داد اما این نکته را هم در میان خبرنگاران حاضر در جلسه به زبان آورد که این بودجه در برابر بودجه یکی از سه سد استان گیلان که در حال ساخت است رقم بسیار ناچیزی است.


کیخا که خود متولد شهر زابل در همسایگی تالاب بی‌آب هامون است، خوب می‌داند که خشک شدن یک تالاب چیزی از جنس از بین رفتن یک مرکز توریستی نیست، بلکه در عالم واقع نابود شدن منبع آب، شغل و محیط زندگی مردمی است که حیات‌شان نسل به نسل به عملکرد طبیعی محیط زیست پیرامون‌شان گره خورده است.


امروز معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، بدون حضور خبرنگاران ایرانی و تنها با حضور خبرنگاران خارجی پا به زابل گذاشت تا از تالاب هامون بازدید کند. تالابی که از نظر علت نابودی با سایر تالاب‌های لب تشنه ایران دارای یک تفاوت است. این تالاب به خاطر رعایت نشدن حق‌آبه رودخانه هیرمند که به هامون می‌ریزد از سوی کشور همسایه افغانستان رو به خشکی رفته است.


اینکه حق‌آبه زیستی هامون توسط افغانستان رعایت شود، بحثی در زمینه سیاست خارجی است که باید چنان با جدیت و ممارست سیاسی پیگیری شود که به نتیجه برسد اما تقریبا دیگر تالاب‌ها، رودخانه‌ها، دشت‌ها و جلگه‌های کشور ایران که با مشکلات آب روبه‌رو هستند گرفتار سیاست‌های غلط داخلی خود ما ایرانی‌ها هستند.


تالاب‌ها و سایر عناصر طبیعت در ایران تشنه بودجه دولتی نیستند هرچند وجود چنین منابع مالی می‌تواند تاثیرات مثبتی نیز روی آنها داشته باشند.


محیط زیست و زندگی در خطر ایرانیان، نیازمند یک تغییر نگرش بنیادی نسبت به مساله توسعه و اهدافی است که بنا است نسل فعلی و نسل‌های بعدی مردم ساکن در این سرزمین به آن دست یابند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب