زخمهای ٨٣٠ روزه جانباز آتشنشان
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، سال ٩٣ بود که با رسیدن روز آتشنشان، سیدسعید ویرانی، آتشنشان فداکار مشهدی طی مراسم باشکوهی با حضور مسئولان استانی و شهری تندیس شجاعت و ایثار گرفت. حالا او یکی از آتشنشانان پرافتخار شهرش است که با ایمان و قدرت بینظیر توانست دوران نقاهت را پشت سر بگذارد.
این ٢٧ ماه چطور گذشت؟
١٦ عمل جراحی انجام دادم. ٣ عمل در بیمارستان مشهد و ١٣ عمل در تهران. جراحیهای ترمیمی بینی، لب و گوش، کاشت مو و... یک ماه نخست که در بیمارستان بستری بودم، خیلی سخت بود. صورت و بدنم سوخته بود. خیلی طول کشید تا توانستم دوباره به زندگی برگردم. به خانه منتقل شدم. باید لباسهای مخصوص به تن میکردم. همیشه ماسک به صورت داشتم. ٤ ماه از حادثه میگذشت که جراحیهای ترمیمی شروع شد.
جراحیهای ترمیمی چقدر هزینه داشت؟
حدود ٧٠میلیون تنها هزینه درمانم به صورت مستقیم شد. البته جز هزینههای رفتوآمدم، داروها و لباسهای سوختگیام. در یک برنامه دیدم که پزشکم در تلویزیون اعلام کرد هر درصد سوختگی بین ٢ تا ٥میلیون هزینه دارد. من ٣٠ درصد سوختگی درجه یک و دو داشتم و ٣٣درصد از کار افتادگی که با توجه به صحبتهای پزشک معالجم هزینه درمانم حدودا ١٥٠میلیون تمام میشود.
هزینههای درمان را سازمان آتشنشانی پرداخت کرد؟
همه هزینهها از سوی سازمان پرداخت شد، اما همچنان بحث سخت و زیانآور بودن شغلمان تصویب نشده است. ما جزو کارمندان محسوب میشویم. این درحالی است که کارمند بایگانی هم کارمند است. ٣٠سال باید کار کنیم تا بازنشسته بشویم، اما در این مدت حقوقمان افزایش پیدا کرده است. حقوقمان ٨٥٠ بود که در این سالی که گذشت نزدیک به ٢میلیون تومان شده است.
با توجه به ٣٠درصد سوختگی که داشتید، جانباز محسوب میشوید؟
نه اصلا. شورای شهر هیچ مزایای خاصی برای ما در نظر نگرفته است تنها عنوان جانبازی را داریم و از مزایای ایثارگران و جانبازان نمیتوانیم استفاده کنیم.
پس از بهبود به سر کار برگشتی؟
١٢ آبانماه ٩٣ پس از گذشت ٥ ماه به سر کار برگشتم. به مدت ٥ تا ٦ ماه به ماموریت نمیرفتم بهخاطر وضع جسمانی که داشتم. تلفنچی بودم، اما آرام و قرار نداشتم. خیلی زود به عملیاتهای سبکتر رفتم و پس از مدتی عملیاتهای سخت را هم میرفتم.
در این مدت دیگر زائر نوجوان را ندیدی؟
زمانی که در بیمارستان بیهوش بودم، خانوادهاش به عیادتم آمدند اما دیگر خبری از آنها ندارم.
زمانی که سوخته بودی به دانشگاه میرفتی؟
ترم آخر دانشگاهم بود. ٦ واحد تا اتمام دوره کارشناسی ارشدم باقیمانده بود. با ماسکی که به صورت داشتم، مجبور بودم به دانشگاه بروم. خیلی سخت بود اما رفتم و مدرکم را گرفتم.
از آینده نمیترسید؟ از یک اتفاق وحشتناک دیگر؟
نمیترسم. اگر میترسیدم دوباره به سازمان برنمیگشتم. با توجه به مدرک تحصیلیام، میتوانستم در بخش ستادی سازمان مشغول باشم اما خدمت، ایثار و گذشت را دوست دارم. اگر بار دیگر در موقعیت مشابه قرار گیرم از خودم میگذرم برای نجات فرد حادثهدیده.
خانواده ابراز نگرانی نمیکنند؟
در این مدت خانوادهام بسیار عذاب کشیدند. مادرم از همه بیشتر. او با دیدن صورت و بدن سوختهام همیشه مخفیانه گریه میکند، آه میکشد اما بروز نمیدهد. نمیخواهد مرا ناراحت کند.
در این مدت مسئولان به سراغتان آمدند؟
در اینجا جا دارد از دوستان و همکارانم تشکر ویژه کنم؛ مخصوصا حسن جعفری، مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد. او در هر فرصتی به عیادتم میآمد، سراغم را میگرفتند و پیگیر سلامت من بودند.
چه درخواستی دارید؟
قدر آیینه بدانید که هست؛ نه در آن لحظه که افتاد و شکست. ای کاش پیش از اینکه آتشنشانی صدمه ببیند یا شهید شود، قدرش را بدانند. آتشنشانان شهید میشوند، خاکسپاری باشکوهی میگیرند، اما هفته دیگر تمام میشود. ماموران آتشنشان در معرض انواع مشکلات و خطرها هستند. ای کاش شغلمان جزو مشاغل سخت و زیانآور قرار گیرد.
انتهای پیام/