آیتالله هاشم زاده هریسی: فلسفه حکومت علوی، اجرای عدالت است
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا به نقل از ایسنا، آیتالله هاشم هاشم زاده هریسی در گفتوگو با خبرنگاران در توضیح شاخصههای حکومت امام علی(ع) ، عدالت را اصل و مبنای حکومت اسلامی دانست و بیان کرد: چه کسی جز علی (ع) می تواند خود، حکومت و حتی جان خود را فدای عدالت در حکومت خود کند؟ در حکومت داری ، این دیدگاه مطرح است که حفظ حکومت اسلامی از اوجب واجبات است؛ در واقع نیزهمین گونه است اما باید توجه داشت که واجب تر از آن، حفظ عدالت در حکومت اسلامی است. اگر عدالت در حکومت حفظ نشود دیگر حفظ حکومت، نه تنها از اوجب واجبات نیست بلکه واجب هم نیست زیرا حکومت اسلامی و حکومت علی(ع)، اجرای عدالت و برای عدالت است و درعدالت است که همه چیز تحقق پیدا میکند. امام علی (ع) نه تنها در مقام سخن که در مقام عمل هم این کار را انجام داد.
وی با اشاره به انتخاب علی(ع) در دو راهی این که ظلم کند یا مظلوم شود،بیان کرد:امام(ع) مظلومیت را انتخاب کرد اینجا شاید سوالی پیش آید که چرا علی(ع) روشی را انتخاب کند که منتهی به سقوط حکومت او و شهادتش گردد؟ حکومت علی(ع) و حفظ آن ارزش والایی دارد. جواب، این است که این ارزش والای حکومت علی و علی(ع) در همین است که بر سر دو راهی ظالمیت ومظلومیت، مظلومیت را انتخاب می کند و عدالت را فدای حکومت نمی کند. عدالت را فدای جان خود نمی کند. حفظ حکومت از اوجب واجبات است اما حکومتی که درون آن مالامال از عدالت، صداقت، شفافیت، خدمت، ایثار، فداکاری، اخلاق، تقوا و معنویت باشد و باید هم چنین باشد ولی وقتی از اینها تهی شد دیگر شامل این اصل نمی شود.
آیت الله هاشم زاده هریسی با بیان اینکه عدالت علی در شهادت علی متبلور است، قدرت و توانایی های فوق العاده امام (ع) را در ابعاد مختلف یادآور شد و گفت: بنابراین علی چرا شهید شد؟ مگر کسی جرأت شهیدکردن ایشان را داشت؟ امام(ع) حتی در یک مورد نپذیرفت برای حفظ حکومت و یا جان خود ذره ای از عدالت کوتاه آید و ظلمی هرچند کوچک بر دیگری روا دارد، زیرا ایشان عدالت را اصل قرار می دهد و ماندن عدالت را بالاتر از ماندن علی و حکومت علی میداند. در روایات آمده است که علی(ع) شهید عدالت است و به علت شدت عدالت خود در محراب عبادت، ترور شد. این جمله معانی مختلفی دارد، یکی از آنها این است که علی(ع) قاتل خود را می شناخت و بارها فرموده بود که «ارید حیاته و یرید قتلی: من زندگی او را می خواهم اما او کشتن و مرگ مرا می خواهد.» مرحوم آیت الله صدر در "کتاب راه علی " در این مورد می نویسد علی در برابر مخالفانش مظلومیت را پذیرفت تا ظالم نباشد و عدالتش مخدوش نگردد.
هاشم زاده هریسی با اشاره به این که بعضی روایات به جای حیاته، هوائه آمده است،اظهار کرد: یعنی «من میخواهم به او(ابن ملجم) نیکی و احسان کنم ولی او درصدد کشتن من است» بنابراین او قاتل خود را میشناخت. یاران امام(ع) از ایشان اجازه کشتن ابن ملجم و یا حداقل دستگیر و زندانی کردن او را خواستند ولی امام (ع) فرمود: «انّه لا یحلّ ذلک أن أقتل رجلاً قبل أن یفعل بی شیئاً؛»هرگز جایز نیست وعدالت من اجازه نمی دهد کسی که من را نکشته پیش از انجام عمل مجازات کنم و بکشم. فعلا که کاری نکرده است و من هرگز نمیتوانم دیه قبل از جنایت کنم تا زنده بمانم. اگر علی(ع)، عدالت را فدای مصلحت میکرد و هدف را با وسیله توجیه می نمود، ابن ملجم را می کشت یا او را دستگیر و زندانی می کرد در این صورت، خود کشته نمی شد و آسیبی به حکومت ایشان وارد نمی شد اما عدالت کشته می شد. علی(ع) خواست علی کشته شود ولی عدالت زنده بماند.
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان این که در مکتب علی(ع) و درحکومت او، علی برای عدالت است نه عدالت برای علی، معنای اصیل عدالت محوری را اینچنین دانست و تصریح کرد: عدالت محوری یعنی همه چیز با عدالت بررسی شود و نه با مصلحت. تاکید ایشان بر حفظ عدالت به گونه ای بود که برخی در برابر او می ایستادند، او را کافر می دانستند و از علی(ع) که از اولین ایمان آوردگان به خدا و پیامبر او بود می خواستند پس از اعتراف بر کافر بودن خویش، توبه کند و حتی برخی صریحاً او را تهدید به قتل می کردند اما امیرالمومنین دیه قبل از جنایت را جایز نمی دانست. امام(ع) در برابر درخواست یاران خویش مبنی بر دستگیری این افراد با این دلایل که آنها توطئه خواهند کرد، حکومت تو را از بین خواهند برد، جان تو را خواهند گرفت؛ حرف را مجوز زندانی کردن کسی نمی دانست و می فرمود اگر این گونه عمل کنم، زندانها مالامال از انسان خواهد شد. مبنای امام(ع) عمل افراد است و به خود اجازه نمی دادند با ظن و گمان یا حرف و سخن کسی را دستگیر و مواخذه کند.
وی با اشاره به گفته شهید مطهری که حکومت علی(ع)، دموکراتیک ترین حکومت روی زمین بود، معنا یافتن حکومت اسلامی و علوی را در عجین شدن آن با عدالت خواند و افزود: والله این دموکراسی ها که در کشورهای امروزی مطرح است و عمل میشود در برابر دموکراسی حکومت علی(ع) اصلا ناچیز است و قابل مقایسه نیست.
آیت الله هاشم زاده هریسی دومین شاخصه حکومت امیرالمومنین را تاکید ایشان بر حفظ مقبولیت حکومت در میان مردم خواند و خاطرنشان کرد: علی(ع) امام بود و از سوی خدا به صراحت به حکومت نصب شده بود و رسول خدا(ص)، بارها بر این امامت تصریح کرده بودند. روزی که حضرت محمد(ص)، مردم را علنا به اسلام دعوت کرد، اولین کسی که در آن جلسه ایمان آورد علی(ع) بود. پیامبر(ص) در حدیث الدار، بر خلافت علی(ع) تصریح کرد و فرمود: ای بنی عبدالمطلب! به خدا سوگند! من جوانی را در عرب نمیشناسم که برای قومش چیزی بهتر از آنچه من آوردهام آورده باشد، من برای شما خیر دنیا و آخرت را آوردهام و خداوند مرا امر کرده است که شما را به آن دعوت کنم. کدامیک از شما است که مرا به این امر کمک کند تا برادر و وصیّ و جانشین من در میان شما باشد؟ همگی نسبت به این درخواست پیامبرصلی الله علیه وآله سکوت کردند و تنها علی(ع) بود که برخاست و به پیامبر پیوست. این تصریح بر امامت و خلافت علی(ع) تا آن جا پیش می رود که حضرت محمد(ص) به ایشان می فرماید: تو هارون منی، همانطور که هارون جانشین موسی بود تو جانشین منی. در حدیث ثقلین بر دو امانت سنگین که در میان امت به جا می گذارد تاکید کرده و یکی را عترت و اهل بیت خویش می خواند. پیغمبر گرامی اسلام در پایان عمر و در بستر بیماری به امامت علی(ع) تصریح کردند. با وجود این تاکیدات پیامبر و امامت و مشروعیت قطعی حکومت علی(ع) از جانب خدای متعال، امیرالمومنین تا مادامی که مردم با خواست خود آمدند و با او بیعت کردند، حکومت ظاهری را نپذیرفت.
وی با تاکید بر این که وقتی که در سقیفه، حق علی(ع) ، حکومت و امامت مشروع علی را که از جانب خدا بود غصب کردند، می توانست و قدرت داشت که شمشیر بردارد، همه آن ها را از بین ببرد و حکومت را به دست گیرد، گفت: ولی این کار را نکرد و به تبلیغ و استدلال اکتفا کرد. حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) نزد مردم می رفتند واستدلال می کردند، با بیان سخنان پیامبر، آنها را توجیه می کردند تا از طریق مردم و مقبولیت مردمی حکومت را به دست گیرند یعنی تاکید داشتند حکومت مشروعی که مشروعیت آن از سوی خدا محرز بود، مقبولیت را هم داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه واحد علوم و تحقیقات تهران ادامه داد: امام علی(ع) این کار را نکرد تا روزی که مردم بیدار شدند و به ایشان روی آوردند و تقاضای پذیرش حکومت را کردند، ازدحام تا اندازه ای بود که علی در این مورد میفرماید: اکثریت امت و انبوه جمعیت از هر طرف به سوی من روی آوردند و به خانه ام سرازیر شدند به طوری که نزدیک بود در اثر فشار و ازدحام مردم، فرزندانم زیر پای مردم له شوند و... ولی با این حال علی(ع)، بیعت عمومی و علنی همه مردم در مسجد، پس از شنیدن شرایطایشان را شرط پذیرفتن حکومت قرار داد.
وی با بیان این که رای مردم در مشروعیت ولایت و امامت شرط نیست اما آن ولایت و امامت را به صورت حکومت در آوردن و کاربردی شدن نیاز به مقبولیت اجتماعی دارد و با زور نمی شود، اظهار کرد: این نظر همه فقها و نظر اسلام است، علی(ع) نیز در نهج البلاغه بر این تصریح کرده است . فلسفه حکومت علوی، اجرای عدالت است و تا مردم، حکومت را نخواهند، اجرای عدالت ممکن نیست. در زور همیشه ظلم و افراط و تفریط وجود دارد و با زور نمی توان عدالت را اجرا کرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به روایت «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا» (حسن و حسین امامند چه قیام کنند و چه بنشینند)از رسول اکرم(ص)، بر وابسته نبودن امامت بر رای مردم تاکید کرد و گفت: اما همین حسن(ع) و حسین(ع) اگر بخواهند حکومت کنند، در حکومت کردن و به اجرا درآوردن ولایت و امامت، شرط اصلی، رضایت ومقبولیت عامه است که در آرای اکثریت امت و ملت متبلور می شود و آن را در صدراسلام بیعت می نامیدند. حکومت امام علی بر همین اساس تشکیل شده است؛ چنانکه بعد از رحلت رسول خدا چنین بیعت و اقبال عمومی به هردلیلی تحقق نیافت و امام نیز بر حقانیت او تاکید و در اثبات حق خود با گفتمان و استدلال از هر فرصتی استفاده میکرد و اتمام حجت میکرد ولی بعد از اتمام حجت و ثبت آن در تاریخ ، نهایتا با خلفای وقت همکاری کرد و حق خود را با زور شمشیر تحققق نبخشید.
وی با تاکید بر این که امام علی با آن قدرت و شجاعتی که داشت و از مرگ هیچ ترس و هراسی نداشت و طرفداران فداکار و جان بر کفی هم داشت، اگر میخواست با شمشیر حقش را بگیرد و حکومت کند میتوانست، تصریح کرد: او این کار را نکرد زیرا در نظر علی حکومتی که مقبولیت نداشته باشد نمی تواند مشروعیت داشته باشد، برای اینکه نمیتواند عدالت را اجرا کند. امامت و ولایت خدا را با فشار و ارعاب در جامعه اعمال نمیکرد چنانچه خود آن بزرگوار به این حقیقت تصریح و با سوگند بر آن تاکید میکند و می فرماید آگاه باشید و بدانید سوگند به پروردگاری که دانه را شکافت و نفوس را آفرید اگر انبوه جمعیت و نفوس امت در صحنه بیعت حاضر نمی شدند و حجت برای من تمام نمی شد افسار حکومت را در گردنش میانداختم و رهایش میساختم و زیر بار آن نمی رفتم و از این سخن چنین استفاده میشود که مساله حکومت از مساله امامت و ولایت جداست. امامت یک امر ثابت و الهی است ولی حکومت یک امر مردمی است. بیعت با علی و آراء امت به قدری وسیع و فراگیر بود که در تاریخ اسلام اتفاق نیفتاده است، نه قبل و نه بعد.
این فقیه و مفسر قرآن با اشاره به موارد یاد شده، آن را مساله ای روشن و مسلم دانست که در تاریخ ثبت شده و در نهج البلاغه نیز علی(ع) بر آن تصریح کرده است، گفت: از این چنین استفاده می شود که اولا علی(ع) حکومت اسلامی را به شکل جمهوری و بر آراء مردم بنیان نهاد. ثانیا بر آرا و حاکمیت مردم صراحتا تاکید فراوانی می کند و ثالثا فتوای صریح مبنی بر شرطیت آراء مردم در مشروعیت حکومت را صادر میفرماید.
دکتر هاشم زاده هریسی خصوصیت سوم حکومت حضرت علی(ع) را " آزادی و دموکراسی" خواند و افزود: شهید مطهری در این رابطه سخنان زیبایی دارد و مطالعه در سیره سیاسی علی(ع) را نشان دهنده برخورد اعجاب انگیز و افتخار آمیز آن بزرگوار با مخالفانش می داند و تاکید می کند حکومت علی شاهکار تاریخ حکومت های بشری است. وقتی کسی سیره و روش آن امام بزرگوار را مطالعه می کند و با وضعیت کنونی مقایسه می نماید، غرق عرق شرم می شود و اشک از چشمانش سرازیر می شود، چنانکه شهید مطهری گفته است آزادی و دموکراسی که در حکومت علی وجود داشت شاید در دنیا بی سابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد.
وی در ادامه توضیح گفتار شهید مطهری در این رابطه، اظهار کرد: ایشان در ادامه، نحوه برخورد امیرالمومنین با مخالفان خود را شرح می دهد که از هیچ نوع آزار و اذیت، توهین و جسارت نسبت به آن بزرگوار کوتاهی نمی کردند، آیات کفر قرآن را در حضور علی(ع) می خواندند و با او تطبیق می کردند. در نماز امام (ع) و در سخنرانی ها شعار می دادند. با این شعارها سخنرانی ها و مجالس را بر هم می زدند، در برابر ایشان می ایستادند صریحا توهین می کردند و تهدید به جنگ و کشتن او می کردند.
آیت الله هاشم زاده هریسی برخورد امام (ع) با مخالفان مذکور را این گونه شرح می دهد: علی(ع) در اوج قدرت، شجاعت و بی باکی هیچ گونه برخوردی با آنان نمی کرد و این آیه را برای آن ها تلاوت می نمود: ....وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ " [الروم: 60] ،آنان که ایمان ندارند، آنان که عقل و ایمان ضعیفی دارند ، تو را سبک نکنند که از سر خشم برای جنگ با آن ها برخیزی یا آنها را از بین ببری یا دستگیر و زندانی کنی. این روش حکومت علی بود که با نادانان نادانی نکند و با هر حرف و سخن، اعتراض، انتقاد و تحرکات دشمن، مانند بید نلرزد؛ آن را براندازی و مجوز مجازات و مواخذه نداند ودست به کارهای بی رویه، سبک و زور و بی عدالتی نیالاید.
وی افزود: امیرالمومنین، براندازی را تنها در این می دید که مخالفان به صورت گروه متشکل به پا خیزند، خود را از مردم جداسازند و پرچم برافرازند، شمشیر و سلاح به دست گیرند؛ نه تنها آماده جنگ شوند بلکه جنگی را بیاغازند. این گونه بود که مخالفان امام(ع) تا شمشیر به دست نمی گرفتند و جنگی را شروع نمی کردند، علی(ع) یک شلاق وحتی یک سیلی به احدی از آنان نزد. کسی را دستگیر و زندانی نکرد. تنها آماده به جنگ شدن را هم مجوز کشتن آنها نمی دانست بلکه می گفت باید جنگی را آغاز کنند، آنگاه علی بعد از اتمام حجت های مکرر، به ناچار با غم و اندوه دست به شمشیر می برد و دشمن را قلع و قمع می کرد. بعد از پیروزی کامل نیز همه آن ها را عفو وآزاد می ساخت ،حتی اموال غارت شده آن ها را نیز تحویلشان می داد. این سنت و سیره قطعی و روش سیاسی علی(ع) در حکومت و عدالت بود که مورد وفاق همه تاریخ نویسان شیعه و سنی است.
عضو مجلس خبرگان رهبری خصیصه دیگر حکومت امیرالمومنین را تاکید بر وجوب اطاعت از امامت وحاکم دانست و تصریح کرد: باید از حاکم اطاعت شود تا او بتواند خدمت کند و عدالت را در میان مردم اجرا کند اما این اطاعت در نظر علی(ع) اطاعت مشروط بود. امام(ع) معتقد بودند اطاعت وقتی واجب است که حقی که مردم بر گردن حاکم دارند نیز انجام شود یعنی در واقع وظیفه حاکم، ادای حقوق مردم و اجرای عدالت، وظیفه مردم هم اطاعت هست. حقوق حکومت و حقوق ملت در برابر هم قرار دارد یعنی وقتی اطاعت از حکومت واجب است که حقوق ملت انجام شود.
آیت الله هاشم زاده هریسی با بیان اینکه علی(ع) بارها تقابل حقوق مردم و اطاعت از حاکم را تصریح کرده است، خطبه 216 را در این مورد بسیار کامل و زیبا دانست و افزود: در میدان جنگ صفین که معمولا فرمانده، سربازها را جمع می کند تا درس اطاعت از فرماندهی را برای آنها بیان کند، علی(ع) در آن غوغای جنگ، سربازها را جمع کرد و برای آنها درس حقوق داد. مسائلی را آن هم در میدان جنگ، مطرح کرد که واقعا غیرقابل تصور است و درجهان نمونه ندارد. آن خطبه، خواندنی، تبیین کردنی و منشور حکومت است.
وی در ادامه به شرح سخنان امام(ع) در این خطبه می پردازد و می گوید: علی(ع) در آنجا می گوید ای سربازان من ، شما حقی بر گردن من و من حقی بر گردن شما دارم اما حق، یکجانبه نیست، وقتی من بر شما حق اطاعت دارم که حقوق شما را ادا کنم. حضرت در ادامه صحبت می فرماید با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می گویند، حرف نزنید، از من نترسید، زبانتان در انتقاد از من لکنت پیدا نکند، در مشاوره دادن برمن، در عیب گرفتن بر من، حرف خود را واضح بزنید و از این طریق به من کمک کنید.
هاشم زاده هریسی با اشاره به نامه پنجاهم امیرالمومنین(ع)، مطالب آن را بسیار ارزشمند و زیبا خواند و افزود: حضرت در آن جا، ابتدا بخشی از حقوق ملت را نسبت به حکومت بیان میکند و وظایف حاکم را در برابر ملت برمی شمارد، سپس مهربانی با مردم، صداقت، شفافیت، پرهیز از ابهامات و مخفی کاری،یکسان دانستن خود با مردم در حقوق، مزایا و در برابر قانون را از وظایف حاکم و والی می داند و تصریح میکند حاکم نباید بدون اطلاع و مشورت ملت، کاری انجام دهد و در ادای حقوق مردم، کوچکترین تاخیر، تعلل و کوتاهی روا ندارد. آنگاه بعد از شمارش این وظایف و با تاکید بر این که وقتی من اینچنین با شما برخورد و عمل کردم، اطاعت از خود را به عنوان حاکم اسلامی بر آن ها واجب میداند.
وی با بیان این که صحبت از شاخصه های عدالت محور و الهی حکومت علی(ع) پایانی ندارد، بر عمق و گستردگی آن و ناتوانی ما از ادای جان کلام، تاکید کرد و گفت: حقوق متقابل حاکم و ملت و هرچه در قرآن و اسلام آمده است در عصر کنونی نیز قابل اجرا و قابل عمل است منتها انسان های ساخته شده، ایثارگر،عادل ،شرایط و بستر های اجتماعی و اسلامی می خواهد. وقتی اسلام را در جامعه بگسترانیم و قرآن در جامعه عمل شود، همه این ها قابل اجرا می شود. خدا جهان و انسان ها را برای همین آفریده است که این جهان، بهشت باشد و از این جهان بهشت به آن جهان دیگر قدم بگذاریم.
انتهای پیام/