دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 ارديبهشت 1394 - 11:49
کارشناس روس:

ایده «ناتوی عربی» احیا می‌شود/احتمال فروپاشی عربستان در صورت شکست از انصار‌الله وجود دارد

تجاوز اعراب به یمن که به‌وسیله ائتلافی به سرکردگی عربستان سعودی انجام می‌شود، باعث به‌وجود آمدن گمانه‌زنی‌ درباره احتمال تشکیل «ناتوی عربی» شد؛ سئوال این است که این پیمان نظامی و سیاسی باید علیه چه کسی تشکیل شود؟
کد خبر : 11265

به‌گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا به‌نقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ولادیمیر آلکسیف» کارشناس امور راهبردی روسیه در گزارشی به موضوع تجاوز اخیر جنگنده‌های سعودی به خاک یمن پرداخت و نوشت: وجود نیروهای کشورهای عربی و فرماندهی آن‌ها در اساسنامه اتحادیه کشورهای عرب قید شده است. گاهی از این اصل در جنگ‌ با اسرائیل استفاده می‌شد ولی اعراب همیشه در آن صرف‌نظر از برتری کمی و نظامی خود و حمایت اتحاد شوروی تودهنی جانانه‌ای می‌خوردند. روشن است که در حال حاضر اسرائیل که از سلاح هسته‌ای برخوردار است و می‌تواند همه ارتش‌های عربی را در مدت زمان کوتاهی نابود کند، به عنوان دشمن این نیروها مطرح نمی‌شود. از اینجا معلوم می‌شود که دشمن دیگری اختراع شده است. این دشمن، ایران است که گویا به گسترش نفوذ شیعیان در جهان عرب پرداخته است. به‌طور طبیعی این کار علیه آن دسته از کشورهای عربی انجام می‌شود که حاضر نیستند زیر بار فرمانروایی عربستان و اقمارش در شورای همکاری حاشیه خلیج‌فارس بروند. می‌توان علیه یمن و سوریه و شاید حتی عراق از این نیروها استفاده کرد، ولی باید ببینیم این اندیشه تا چه اندازه واقع‌بینانه است؟


ناتوی عربی به عنوان اندیشه‌ای قدیمی


«آلکسیف» نوشت: در تابستان سال 2012 آمریکا در بحبوحه انقلاب‌های رنگین عربی تلاش کرد به کمک شورای همکاری خلیج‌فارس ارتش‌ این کشورها را متحد کند و نیروهای مسلح منطقه‌ای به وجود آورد. در آن زمان نیز این پیمان نظامی برای مقابله با ایران تشکیل می‌شد ولی ناکام ماند. در واقع، دولت آمریکا در سال 2011 با مشارکت مستشاران اسرائیلی تلاش کرده بود از واحدهای نظامی عربی برای مقابله با ایران نوعی نیروی مسلح تشکیل دهد، ولی این تلاش ناکام ماند. قرار بود علاوه بر نیروی مسلح پادشاهی‌های خلیج‌فارس، ارتش‌های اردن و مراکش، یعنی کشورهای محافظه‌کار عربی، عضو این پیمان «دفاعی منطقه‌ای» ضدایرانی شوند. اجرای این طرح با آغاز جنگ لیبی آغاز شد که در میان کشورهای عربی، قطر به نیروی محرک اساسی آن تبدیل شد. بحران بحرین که به‌وسیله نیروهای سعودی با خشونت سرکوب شد، نگرانی‌ شدید پادشاهی عربستان و دولت آمریکا را برانگیخته بود.



همه این تحولات به نفع آمریکا بود زیرا با ادغام ارتش کشورهای عضو شورای همکاری، نیازهای نظامی آن‌ها بایستی افزایش یابد و آمریکا از امکان فروش مقادیر بیشتری سلاح گران خود به این کشورها برخوردار می‌شد. علاوه بر آن، ارتشی علیه ایران تشکیل می‌شد که مناقشه میان شیعیان و اهل‌سنت را دامن می‌زد و آمریکا را از لزوم مشارکت مستقیم در درگیری با ایران رها می‌کرد. «باراک اوباما» رئیس‌جمهوری آمریکا در آن زمان هنوز به راهبرد جدید منطقه‌ای خود که ناظر بر بهبود روابط با تهران و جلب جمهوری اسلامی ایران به مدار نفوذ غربی است، دست نیافته بود. آمریکایی‌ها می‌خواستند همزمان با عقب‌نشینی نیروهای خود از عراق و افغانستان اشکال جدید حضور خود در منطقه را به وجود آورند. به‌طور طبیعی می‌شد بدین وسیله جلوی گسترش «بهار عربی» به پادشاهی‌های عربی خلیج‌فارس را گرفت.


گام‌های نخست برای تشکیل ناتوی عربی


در آن زمان دستاوردهای واشنگتن به موارد ذیل ختم شده بود:


1- تشکیل نیروهای واکنش سریع با عنوان «سپر شبه جزیره عربستان» با عضویت واحد ویژه کشورهای عضو شورای همکاری. لشکر مکانیزه شده عربستان هسته آن را تشکیل داد که همین لشکر به بحرین تجاوز کرد.


2 – شورای همکاری اعلام کرد که بررسی جلب نظر اردن و مراکش، دو کشور به‌طور نسبی فقیر به ترکیب شورا را آغاز کرده است.


3- کشورهای عضو شورای همکاری توافق کردند که به عنوان سپر ضدموشکی ناتو که مراکز اساسی آن در حال حاضر در امتداد مرزهای اروپایی روسیه و در ترکیه واقع شده‌اند، فعالیت کنند. آمریکا به همین منظور در کویت، عربستان، بحرین، قطر و امارات چند سامانه ضد هوایی «پاتریوت» را مستقر و دفع «تجاوز ایرانی» را به عنوان بهانه مطرح کرد. این در حالی است که آمریکا و اسرائیل با پشتیبانی ریاض برای وارد کردن ضربه موشکی و بمباران تأسیسات زیرساخت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران آماده می‌شدند.


4 - آمریکا از مشارکت عربستان و قطر در مناقشات لیبی، سوریه، عراق و یمن استقبال می‌کرد تا این دو کشور توان نظامی خود را از راه خرید سلاح آمریکایی افزایش دهند و واشنگتن را از لزوم اعزام نیروهای مسلح رها کنند. با وجود این، برخی کشورهای شبه‌جزیره عربستان در آن زمان به آمریکا فهمانده بودند که آنها با عنایت به اوضاع داخلی و روحیات نیروهای مسلح خود حاضر نیستند نسبت به ایران مواضع تندی اتخاذ کنند و تنش در روابط با این کشور را ابتدا در زمینه سیاست و امنیت و سپس در بعد نظامی شدت بخشند، زیرا در صورت بروز مناقشه مسلحانه به قربانی نخست ضربه مقابله به مثل تهران تبدیل خواهند شد.



به‌نوشته این کارشناس روس، در همان زمان سرویس‌های اطلاعاتی برخی کشورهای عربی آگاه شدند که آمریکایی‌ها در صدد هستند همه عملیات جنگی منطقه‌ای را بر دوش آن‌ها بگذارند و به تدریج حضور نظامی خود در منطقه را کاهش دهند، زیرا مرکز ثقل توجه و منافع اساسی خود را از خاور میانه به منطقه آسیا و اقیانوسیه منتقل خواهند کرد. این چشم‌انداز باعث نگرانی و ترس کشورهای عربی شد زیرا اوضاع داخلی آن‌ها ثبات نداشت. آنها بر همین اساس می‌خواهند جلوی خودداری آمریکا از تعهدات نظامی خود در منطقه را بگیرند. «باراک اوباما» در پاییز سال 2013 به نزدیکی سریع روابط با تهران در قالب راهبرد جدید خاورمیانه‌ای خود تن داد. پس از آن عامل مهم دیگر یعنی مداخله آمریکا در مناقشه اوکراینی و آغاز رویارویی شدید با روسیه آغاز شد که این عامل باعث کاهش بیشتر مشارکت آمریکا در امور خاورمیانه شد.


مشکلات داخلی بر سر راه دستیابی به هدف


«آلکسیف» با بیان اینکه اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس با هم اختلاف نظرهای جدی دارند و نمی‌خواهند رهبری عربستان را بی چون و چرا قبول کنند، نوشت: درست است که عربستان نیرومندترین ارتش در میان اعضای شورا را در اختیار دارد ولی بدبینی بیشتر اعضای شورا درباره رهبری عربستان باعث بی‌میلی آنها به واگذاری وظایف دفاع از امنیت خود به این کشور، حتی تحت سرپرستی ساختاری نظامی، سیاسی و منطقه‌ای می‌شود. بیش از 40% همه هزینه‌های نظامیان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نصیب عربستان می‌شود، دوسوم جمعیت کل کشورهای عضو شورای همکاری در عربستان زندگی می‌کنند، نظامیان سعودی در نیروهای مسلح شورای همکاری تقریباً همین سهم را به خود اختصاص داده‌اند، نیمی از هواپیماهای شورا نیز در تملک عربستان است. در این اوضاع جای تعجب نیست که برخی کشورهای دیگر حاشیه خلیج‌فارس (عمان، قطر و کویت) نگران افتادن ریاست سازمان متحد نظامی به دست عربستان هستند. آنها بر همین اساس با تلاش ریاض برای تقویت شورای همکاری مقابله می‌کنند.


تجاوز عربی به یمن اندیشه قدیمی را احیا کرد



این کارشناس روس افزود: ائتلافی که روز 26 مارس سال جاری جنگ یمن را آغاز کرد، در اجلاس سران کشورهای عربی در «شرم‌الشیخ» (29 مارس سال جاری) هدف از تشکیل «ارتش واحد عربی» را اعلام کرد. نیروهای مسلح مصر و عربستان بایستی هسته این نیروهای متحد را تشکیل دهند در حالی‌که ایران و متحدانش بی‌پرده دشمنان اساسی اعلام شدند. بلوک ناتو بایستی برای ارتش واحد عربی به عنوان الگو در نظر گرفته شود. از بیانات ایرادشده در اجلاس سران اتحادیه کشورهای عرب معلوم می‌شود قرار است ستاد واحدی تشکیل شود که در صورت لزوم تعیین خواهد کرد کدام نیروها و به کجا باید اعزام شوند. همچنین قرار است واحد مشترک واکنش سریع تشکیل شود.


«آلکسیف» نوشت: 28 مارس سران نهادهای سیاست خارجی کشورهای عضو اتحادیه کشورهای عرب قطعنامه‌ای درباره تشکیل ارتش واحد عربی را تأیید کردند که روز بعد در دستور کار جلسه سران کشورها گنجانده شد. هم‌زمان به «نبیل عربی» دبیرکل اتحادیه کشورهای عرب دستور داده شد ظرف یک ماه آینده با سران ستاد ارتش‌های عربی به منظور تشکیل نیروی مسلح متحد رایزنی کند. وی که روز قبل در جلسه اتحادیه کشورهای عرب سخنرانی کرد، بعید ندانست که تجربه نبردهای مشترک در یمن اساس تشکیل ائتلاف آینده را تشکیل دهد. اوایل ماه مارس بود که دبیرکل اتحادیه کشورهای عرب به تشکیل ساختار نظامی متحد برای مقابله با گروه داعش دعوت کرده بود. «عربی» در آن زمان گفته بود که لزوم تشکیل نیروهای متحد چندمنظوره عربی که بتوانند به نبرد با تروریسم بپردازند، احساس می‌شود.


اندیشه محکوم به شکست


به‌نوشته این کارشناس روس، مشکل بتوان موفقیت این اندیشه را باور کرد، زیرا هم اکنون پیمان دفاعی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس با عضویت عربستان، امارات، قطر، کویت، بحرین و عمان وجود دارد. آن‌ها از نیروهای متحد دریایی و هوایی و واحد ویژه سپر شبه جزیره عربستان برخوردار هستند. ولی کشورهای عضو شورای همکاری نمی‌خواهند ارتش‌های کوچک خود را به گوشت دم توپ تبدیل کنند. آنها حاضرند این نقش را برای مصر قایل شوند. ارتش مصر بزرگ‌ترین ارتش از نظر شمار نفرات و تسلیحات را در اختیار دارد که هر سال از واشنگتن بیش از یک میلیارد دلار برای امور نظامی و خرید تسلیحات دریافت می‌کند. با وجود این، مصر باید به جای شرکت در ماجراجویی سعودی‌ها، به فکر حفظ ثبات داخلی باشد که در آنجا نفوذ «اخوان‌المسلمین» بیش از حد قوی است. علاوه بر آن، مصر و عربستان در زمینه‌های زیادی اختلاف نظر قابل توجهی دارند و این در حالی است که «عبدالفتاح سیسی» رئیس‌جمهوری مصر به میلیاردها دلار نفتی عربستان برای حل امور مالی مصر نیاز دارد.



هم‌اکنون بسیاری از اعراب و حتی آمریکا از تلاش عربستان برای فرمانروایی یکجانبه در منطقه ناراضی هستند. یک هفته پس از آغاز تجاوز عربی به یمن روشن شده است که ائتلاف فعلی به ریاست عربستان فقط برای پیشگیری از تقویت نفوذ تهران در یمن، عراق و سوریه و برای مختل کردن مذاکرات بر سر برنامه هسته‌ای ایران تشکیل شده است. بی‌میلی آشکار اعضای ائتلاف به آغاز عملیات زمینی در یمن، مصداق این ادعاست. عملیات زمینی به خطر جدی و تلفات سنگین دامن زده است. همچنین جنبش «انصارالله» با موفقیت به سمت جنوب یمن حرکت کرد و مناطق جدیدی را به تصرف خود درآورد. علاوه بر این، سعودی‌ها و اعراب دیگر خلیج‌فارس بعد از موفقیت مذاکرات دوم آوریل لوزان متوجه شده‌اند که آمریکایی‌ها آرزوی آشکار و پنهان‌نشدنی دارند که تهران را به شریک منطقه‌ای خود تبدیل کنند. حال که ایران، دشمن اساسی ناتوی عربی دوست آمریکا می‌شود، به این نیروهای عربی چه نیازی وجود دارد؟


«آلکسیف» در پایان گزارش خود با تاکید بر اینکه عربستان با آغاز بمباران‌ یمن بیش از حد سرگرم بازی شده است و خود را رهبر یکتای جهان عرب و ژاندارم آن تصور می‌کند، نوشت: شکست انقلاب‌های رنگین به سعودی‌ها چیزی نیاموخته است و این، نتیجه برداشت خیلی تنگ حکام سالخورده این پادشاهی از جهان معاصر است. ماجراجویی‌های جنگی عربستان محکوم به شکست هستند. اگر آمریکا به مشارکت نظامی در جنگ علیه یمن اقدام نکند، سعودی‌ها به جایی نخواهند رسید، ولی در این صورت آن‌ها باید بهای گرانی بپردازند و با ادامه روند نزدیکی روابط واشنگتن با تهران، به سازش روی آورند. در غیر این صورت شکست عربستان به‌وسیله جنبش «انصارالله» می‌تواند روند فروپاشی پادشاهی عربستان را به‌دنبال داشته باشد. در هر حال، ایران در این اوضاع در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای با اعتماد به نفس پیش به جلو حرکت می‌کند، عراق و سوریه را دنبال خود می‌برد و به طور آرام قوس شیعی خاورمیانه را تقویت می‌نماید.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب