٦ نکته خواندنی از بهارستان به بهانه ثبت این میدان در فهرست آثار ملی
سماورها هنوز قلقل میکنند
اگر هنوز دنبال سماور برای خانه میگردید، هیچجایی در تهران مثل میدان بهارستان پیدا نخواهید کرد که بورس فروش این وسیله ازمدافتاده باشد. سالهاست که هجوم کتریها و چایسازهای برقی، رونق سماورها را از بین برده و در کمتر خانه امروزیای میتوان، سراغی از سماورهای برنجی، مسی یا حتی آهنی گرفت اما در میدان بهارستان نهتنها چندین مغازه به کار فروش سماور مشغولند بلکه حتی میتوانید آنچه که میخواهید را بر اساس سلیقه خود انتخاب کنید. هادی، یکی از فروشندههای سماور در پشت ساختمان وزارت ارشاد، میگوید که «اصلیترین مشتریهایش آنهایی هستند که دنبال جنس آنتیک میگردند»، چراکه به گفته او، حالا سماورهای قدیمی به یکی از اشیای تزئینی خانهها بدل شدهاند. قیمت سماورها از ٣٠٠، ٤٠٠ هزار تومان شروع میشود و تا چند میلیون قیمت میخورند، بستگی به این دارد که مشتری دنبال چیست؛ اگر آمده تا برای هیأت و حسینیه سماور تهیه کند، باید دنبال سماورهای فلزی ارزان باشد و اگر قرار است برای دیزاین خانه، سماور کوچک و تزئینی بخرد، گاه باید چندمیلیونتومان پول توی کارتش داشته باشد: «عمده خریدارهای ما همین دو دسته هستند. دسته اول معمولا از طریق آگهی ما را پیدا میکنند و سماور را برای مصارف خیریه یا کارگاهی میخواهند. این دسته به کیفیت و استحکام سماور توجه میکنند اما دسته دوم درواقع آمدهاند که سماور لوکس بخرند. این دسته بیشتر مسافران و توریستها هستند چون بعضی از سماورهایی که ما داریم حتی از سماورهای بازار اصفهان یا یزد هم ارزانترند».
بهارستان جایی برای قانون، جایی برای اعتراض
میدان بهارستان جایی است که اگر صبحها بایستی در حاشیه خیابان، میتوانی نمایندههای مجلس را ببینی که با ماشینهایشان به سمت پارکینگ مجلس میروند. حتی هندوانهفروش ابتدای خیابان مصطفی خمینی هم میگوید که «بارها، نمایندههای مجلس را دیده که صبحها به سر کار میروند و شبها بهسوی خانه روانه میشوند». نام مجلس بیش از صدسال است که با بهارستان پیوند خورده. ساختمان قدیم به ساختمان جدید بدل و هرمی در آنسوی میدان از جنس شیشه پدیدار شد تا نمایندگان مجلس را در چند دوره اخیر گرد هم آورد؛ ساختمانی که در زمان احداث خود چندان بیجنجال نبود و در طول دورههای فعالیت مجلس نیز حالواحوال پرحاشیهای داشت. عمورجب که سالهاست در همین جا، هندوانهفروش است انگار بهتر از خیلیهای دیگر، وضعیت میدان بهارستان و اهمیت مجلس را میداند: «بیشتر روزها، اول خیابان مجاهدین اسلام- یعنی ضلع شمالی میدان بهارستان- مردم تجمع میکنند، کارگرها هستند، بازنشستهها، آدمهایی که پولشان را سرمایهگذاری کردهاند روی ملک و حالا مالک فرار کرده. اینها میآیند که با پلاکارد یا شعار، صدایشان را به گوش نمایندههای خود برسانند. اغلب هم جوابی نمیگیرند، یعنی قضیه فیصله داده میشود و بعد دوباره چندماه بعد میآیند». رجب میگوید که همینها، میدان را دچار ترافیک میکند؛ ترافیکی که گاه چنددقیقهای راهبندان را به همراه دارد: «اگر به نقشه نگاه کنید، مجلس، یک میدان بزرگ است در کنار میدان بهارستان، خیلیها از این مسیر میروند و شبها واقعا شلوغ است اما بعضیوقتها تجمع مردم جلو مجلس چنان ترافیکی راه میاندازد که بیا و ببین». ساختمانهای چسبیده به مجلس هم همگی مهم و در نوع خود منحصربهفردند اما عجیب اینجاست که مردم بهجای دیدن آنها، مدام برای پیداکردن ساختمان مجلس، اینطرف و آنطرف سرک میکشند».
دیدار با غواصان دستبسته در بهارستان
هرچه هم که این میدان تاریخی باشد، باز در بطن جامعه امروز، مکانی برای خود دستوپا کرده؛ مکانی که به یک نماد بدل شده است. تابوتهایی که روی دست صدهاهزار ایرانی تشییع میشدند، یکی از بهترین تصاویر این حضور است. ٢٦ خرداد سال گذشته، یکی از بزرگترین مراسمهای تشییع پیکر شهدا در بهارستان برگزار شد. شهدای دستبسته غواص که پس از کشف پیکرهایشان در نزدیک اروندرود به خبر نخست رسانههای دنیا بدل شدند، در یکی از باشکوهترین تشییعجنازههای تهران، خود را در میدان بهارستان به آغوش مردم بازگرداندند. بزرگی این مراسم به حدی بود که میدان بهارستان ساعتها قبل از ورود تریلیهای حامل پیکرهای پاک شهدا، بسته شده بود و صدهاهزار نفر زن و مرد ایرانی سیاهپوش، میدان را برای حضور غواصان دستبسته آماده کرده بودند. کوچههایی مانند «بهشت» پر از حجلههایی بود که مردم خود به راه انداخته بودند و در خیابانهای منتهی به میدان، مردم شهرهای مختلف به برگزاری آیینهای قومی سوگواری خود پرداختند. خاطره آن روز از ذهن میدان بهارستان پاکشدنی نیست.
تاریخ تهران در نگاتیوهای تهامی
داریوش تهامی در قلب تهران، خاطرات تهران را یدک میکشد؛ مردی با کمتر از ٦٠ سال سن و حافظهای که جزئیات تهران نیمقرن پیش را به خاطر سپرده اما این فقط مربوط به حافظه خودش است، چراکه عکسهای عکاسخانهاش، لااقل از دوره قاجار، خاطره برای تعریفکردن دارند. اگر هوس کردید، عکسی از تهران قدیم در خانه داشته باشید، همه آدرس به یکجا ختم میشود؛ بهارستان، بالاتر از میدان، به سمت سرچشمه. شلوغترین ویترین حاشیه خیابان را انتخاب کنید و مراقب باشید که لذت دیدن عکسها را از دیگران نگیرید، چراکه جلو ویترین تهامی، از هر سن و قماشی، آدم ایستادهاند تا چهره تهران قدیم را ببینند؛ مراسم فلککردن در کلاسهای اکابر آن زمان، جویهای بزرگ آب کرج و عروسیهای عجیبوغریب انتهای دوره قاجار. در عکسهای تهامی میشود چهره دلاکها، گرمابهدارها، چاقوتیزکنها، ساربانهای شتر تهران و دیگر مشاغلی را دید که امروز وجود خارجی ندارند اما در این عکسها که در گنجه این عکاسخانه جمع شدهاند میتوان ردپایشان را پیدا کرد. جالب اما اینجاست که تهامی میگوید برخلاف ایرانیهای قدیم، ایرانیهای امروز، عکسگرفتن در آتلیههای عکاسی را فراموش کردهاند، اگرچه تا پیش از بروز و حضور تکنولوژی، رفتن به عکاسخانه و تهیه عکس یادگاری یکی از آیینهای شهروندی و شاید هم نشانه مدرنشدن جامعه بود اما امروز، وضع فرق کرده: «مردم کمتر تمایل دارند به آتلیههای عکاسی بروند، مگر برای مراسمهای خاصی مثل عروسی. اما در قدیم که عکاسی در ایران بهعنوان یک شغل لوکس رونق داشت، مردم هرسال، یکبار سعی میکردند با خانواده، عکسی یادگاری بگیرند» و بعد ارجاع میدهد به هزاران عکسی که از مردم ساده و معمولی شهر در آلبومهای عکاسخانهاش دارد و این را دلیلی میداند بر علاقه بالای تهرانیها به عکاسی و عکس یادگاری. ترتیب کار در مغازه تهامی اینطور است که هر عکسی را که انتخاب کنید، نمونهای از آن را در سایز موردنظرتان چاپ میکند و میفروشد. بااینهمه کیست که نداند درآمد کم تهامی از این راه مطابقتی با شیوه امروز زندگی در تهران ندارد: «خیلیها به من گفتهاند که سرقفلی مغازهای مثل این، آن هم در بهترین بخش میدان بهارستان میلیاردها تومان ارزش دارد و من کافی است این عکسها را جمع کنم و بروم خانه اما واقعیتش این است که از این شغل و وظیفهای که دارم واقعا راضی هستم؛ راضیام که میتوانم حافظه تصویری تهران را اینجا سرپا نگه دارم».
صدای کلنگ انتشارات خوارزمی میآید
کمتر کسی میداند که دفتر بزرگ انتشارات خوارزمی، جایی در محدوده میدان بهارستان، سالهاست که دارد نفسهای آخر را میکشد. اما اگر بدانید که همین ساختمان به گفته مالکش در چندروز آینده کلنگ مرگش را خواهد دید، آنوقت دیگر باورش بسیاربسیار سخت خواهد بود. این همان ساختمانی است که احسان یارشاطر هم در خاطراتش از آن یاد میکند و میگوید که «برخی از قرارهایش را برای چاپ آثار فلسفی در این مکان میگذاشته». این همان ساختمانی است که روزی پربروبیاترین انتشارات این راسته در کنار کتابفروشیهایی مانند «سنایی»، «امیرکبیر»، «اقبال» و... بوده. در فلزی این عمارت بسته است و انگار چندسالی است که هیچکس حق بازکردن این در را نداشته. فردی که در را برایمان باز میکند، میگوید: «آخرین عکسهایتان را بگیرید چون هفته دیگر اینجا را صاف میکنیم!» تلاش برای یافتن اطلاعاتی درباره اهمیت این ساختمان بینتیجه میماند، میراث فرهنگی استان تهران گویی چندان مایل نیست که از گذشته این ساختمان بگوید اما اگر با کلیدواژه «انتشارات خوارزمی» در گوگل جستوجو کنید، درمییابید که این قدیمیترین ساختمان این انتشاراتی بزرگ بوده است. بااینحساب باید پرسید که اینهمه خاطره، پیوندخوردن نام چهرههایی مانند «سیمین دانشور»، «محمدعلی موحد» و کتابهای مهمی مانند سووشون با این ساختمان چه خواهد شد؟ آیا کلنگ معنای اینهمه را درخواهد یافت؟ پاسخی برای این سؤالها نیست. قانون میگوید اگر قرار است چنین ساختمانی با چنین مشخصاتی از نو ساخته شود، فقط وفقط یک شرط دارد و آن هم این است که دقیقا و موبهمو، ساختمان جدید را شبیه همان قبلی بسازند، اما آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ درحالیکه بنگاههای اطراف میگویند قیمت زمین و ملک در این منطقه غیرقابلباور است، آیا مالک این ملک رضایت میدهد ساختمان انتشارات خوارزمی را دوباره به مردم این محله و البته تهران، بازگرداند؟
خاطرهبازی با گذشته
در طرحی که اخیرا سازمان زیباسازی آغاز کرده، ساختمانهای مهم و تأثیرگذار این میدان- که اتفاقا کم هم نیستند- رو به بازسازی و زیباسازی آوردهاند. کاری پیچیده است چراکه این ملکها، عموما بیش از ٥٠ سال قدمت دارند یا مالکانشان تن به تغییر نمیدهند یا پذیرش چنین تغییری برایشان سخت است. درحالحاضر ساختمانهایی که دارند نمای خود را به شکل گذشته درمیآورند در گرداگرد میدان به چشم میخورند، از عمارتی که در ابتدای خیابان جورکش قرار گرفته تا ساختمانی که در ابتدای خیابان اکباتان است و تا همین چندماه پیش، از کاهگل بود. یکی از مالکانی که پذیرفته مغازه بزرگش را با اصول تاریخی این میدان در گذشته بازسازی کند، میگوید: «زیباسازی این خانهها و مغازهها، هیچ حسنی که نداشته باشد، مردم را دوباره با میدان بهارستان آشتی میدهد. اینجا یک زمانی مهمترین میدان شهر بوده و خیلی از کسبه و مردم به اینجا رفتوآمد داشتهاند، حالا باید کاری کنیم که دوباره آنها به اینجا بیایند و آن را مثل یک مکان تاریخی ببینند، این کار روی بازار این محدوده هم تأثیر دارد». این پروژه اما مزیتهای دیگری هم برای مردم میدان بهارستان و اهالی تهران دارد و آن هم آشناشدن با تاریخچه مکان رویدادهای دورههای مهم تاریخی این شهر است؛ از خانهای احمدشاهی در حاشیه میدان گرفته تا کافه لوغانطه، از ملکی که اکنون در تصرف بانک مرکزی است تا عمارتی که نیروی انتظامی اجازه بازسازی نمای آن را به این سازمان داده است. میدان بهارستان، میدان مهمی است؛ این را میشود به روایت چند ستونی که به یادبود مهمترین اتفاقات این میدان در حاشیه آن بنا شده دریافت اما سؤال اینجاست که اگر آن خانههای قدیمی و اگر آن منظرههای شهری وجود نداشته باشند چطور میشود خاطره آنها را زنده نگه داشت؟
روزشمار بهارستان:
١٣ بهمن ١٢٨٦: تجمع اهالی نظام در مدرسه سپهسالار و قسم برای عدم خلاف مشروطه
٢٧ خرداد ١٢٨٧: تعطیلی بازار تهران و تجمع بازاریان در بهارستان و مخالفت با محمدعلی شاه
٢ تیر ١٢٨٧: بهتوپبستن مجلس به فرمان محمدعلیشاه
٢٢ تیر ١٢٨٨: شکست قوای دولتی از مجاهدان و مشروطهخواهان و ورود آنها به تهران.
٢٨ مرداد ١٢٩٥: تجمع تجار و کسبه تهران در مسجد شاه و مسجد سپهسالار در اعتراض به تصمیم احمدشاه برای رفتن از تهران
١٢ تیر ١٣٠٣: ترور سیدمحمدرضا میرزادهعشقی مدیر مجله قرن بیستم در سهراه سپهسالار در منزل خود
٢ مهر ١٣٠٤: تظاهرات زنان تهرانی در میدان بهارستان
١٥ اسفند ١٣٢٣: تجمع دانشجویان و مردم برای بازگشت دکتر محمد مصدق به مجلس و درگیری و زدوخورد با نظامیان
٣٠ آذر ١٣٢٩: اجتماع دانشجویان در میدان بهارستان در دفاع از ملیشدن صنعت نفت
٢٥ مرداد ١٣٣٢: تظاهرات بزرگ در میدان بهارستان با سخنرانی دکتر فاطمی درباره لغو نظام سلطنتی
٢٨ مرداد ١٣٣٢: تظاهرات در تهران و از جمله بهارستان در مخالفت و موافقت با مصدق و شاه شکل تازه به خود گرفت و ارتش از فرمان نخستوزیر سرپیچی کرد.
١٤ مرداد ١٣٣٤: جشن پنجاهمین سال مشروطیت، باشکوه در باغ بهارستان با حضور ٢٥ نماینده از کشورهای اسلامی برگزار شد.
٥ بهمن ١٣٥٧: در پی اعلام قبلی براساس گزارش خبرنگاران صد تا ١٥٠ هزار نفر از طرفداران قانون اساسی و سوسیالدموکراسی از ٩ صبح وارد میدان بهارستان شدند و پس از ایراد چند نطق، قطعنامهای در هفت ماده قرائت شد.
انتهای پیام/